او توسط یک فیلمساز دعوت به همکاری میشود و ازآن روز به بعد خیلی جدی این حرفه را دنبال میکند. مریم کاویانی که روزی او را بهعنوان پرستار در بیمارستان میشناختند، به قول خودش ۲۳سال است که از این حرفه دور شده و قدم در راه بازیگری گذاشته است. باوجود این در دنیای بازیگری گاهی هم فرصتی پیشآمده تا سرکی به حرفه پرستاری بزند و گاهی نقش پرستار را در آثار نمایشی ایفا کند. کاویانی تا به امروز چندین بار نقش پرستاررا بازی کرده و بهخاطر شناختی که از این حرفه داشته توانسته آن را باورپذیر بازی کند. کاویانی که این اواخر درمجموعههای «رحیل» و«آزادیمشروط» ایفای نقش کرده است و سریال «رخنه» را برای شبکه سه دارد و هنوز تصویربرداری این سریال به پایان نرسیده، در گفتوگو با جامجم در پاسخ به این سؤال که ویژگیهای پرستاری چقدر در بازیگری به کمک او آمده است، بیان میکند: بههرحال لازمه هردو شغل صبوری و خوشاخلاقی و باحوصلگی است. بنابراین من که این دو شغل را تجربه کردم و با هر دو آشنایی دارم، میدانم که این خصیصهها خیلی در هر دو شغل مهم است. ازهمه مهمتر آگاهی است. یعنی باید هم تمرکز کافی داشته باشی و هم آگاهی نسبت به کاری که انجام میدهی.
آگاهی و تمرکز، لازمه پرستاری است
وی میافزاید: یک پرستار زمانی که دستورات یک پزشک را اجرا میکند، باید در آگاهی و تمرکز کامل باشد. یک بازیگر هم باید این ویژگیها را داشته باشد. بههمیندلیل بازیگری و پرستاری دنیای شبیه به هم دارند؛ اما تنها چیزی که من تجربه کردم و متفاوت است، در خصوص این است که همیشه دعای خیر بیمار و همراه او سایه امنی برای پرستار ایجاد میکند اما بازیگری به خاطر شرایطی که دارد، ممکن است این اتفاق همراه او نباشد. یعنی برتری پرستاری بهمراتب درخیلی از نتایج کار و تاثیر آن چه در زندگی و چه در شغلی که داری خیلی معنویتر و باارزشتر است، اما در بازیگری نتیجهاش خیلی متفاوت از پرستاری است.
وی در ادامه درباره اینکه چقدر نویسندهها و کارگردانان آثار نمایشی نسبت به این حرفه آگاهی و شناخت دارند و میتوانند حق مطلب را درباره پرستاری در فیلمها و سریالها ادا کنند و تا به امروز توانستهاند مسائل و مشکلات این قشر از جامعه را در آثار خود بیان کنند هم میگوید: من وقتی بهعنوان مخاطب، خودم بیننده فیلمهایی هستم که در آن پرستار را نشان میدهد به نظرم یک جاهایی برای من تصویر خیلی دور از واقعیتی است. چون واقعیت این است که هیچوقت پرستاران نه خشن هستند، نه لحن تندی دارند و نه بداخلاق هستند، اما در خیلی جاها ما پرستاران را اینگونه میبینیم. البته ما دربرخی سریالها تصویر درستی از این افراد هم میبینیم. با وجود این فکر میکنم با توجه به تجربیاتی که در این زمینه دارم، سازندگان آثار نمایشی وبهخصوص نویسندهها نگاه واقعیتری به این حرفه داشته باشند و تصویر واقعیتری از پرستاران را درآثار خود نشان دهند. چون من بهشخصه از دیدن برخی آثار ناراحت میشوم. البته در تلویزیون ما سریالهای بسیاری را دیدهایم که در آنها پرستاران حضور داشتند و تقریبا میتوان گفت تصویر واقعی از آنها نشان داده شده است، اما در این میان گاهی هم پیش میآید که ما چهره واقعی پرستاران را نمیبینیم و باعث ناراحتی است.
تصویر پرستاران در تلویزیون
کاویانی در بخش دیگری ازاین گفتوگو عنوان میکند: گاهیحضور آن پرستار درآن فضای سکانس هم مهم است، اما بعضیاوقات میبینیم که پرستار با یک لحن تند و بد همراهان بیماران را از اتاق بیرون میکندکه این اصلا درست نیست ودور ازواقعیت است.
وی با اشاره به حضورش در سریال «روزگار قریب» هم توضیح میدهد: من نقش پرستار دکتر قریب را در این سریال بازی کردم که این پرستار خودش یک مقدار زمینههای مشکلات روحی ــ روانی و عقدههایی داشت که در شخصیتش به چشم میخورد. بههمیندلیل این نقش جزو نقشهایی بود که خودم باور نداشتم اما، قصه اینگونه بود و باید آن را بازی میکردم.
وی همچنین میافزاید: در سینما کمتر به پرستاران پرداخته شده است. شاید به این خاطر است که شرایط ایجاب نکرده، اما در تلویزیون سریالهایی مثل پرستاران، حلقهسبز یا آزادی مشروط و درحاشیه و سریالهای دیگری ساخته شده است که تصویر تقریبا واقعیتری از پرستاران در آنهادیده شده است. بااینحال قصه باید ایجاب کند که دراینباره آثاری ساخته شود. ضمن اینکه من فکر میکنم این موضوع جای کار بسیاری دارد و میتواند موقعیتهای جذابی را در فیلمنامه ایجاد کند و مردم هم استقبال خواهند کرد. بااینحال بهترین حرکت برای معرفی دنیای پرستاری ساخت فیلمهای مستند یا براساس قصههای واقعی است. دراین شرایط است که میتوان گفت هنر توانسته دین خود را به جامعه پرستاری ادا کند. باید دنیای معنوی و ارزشمند پرستاران را بهتر به نمایش بگذاریم. باید این آثار را با قصههای واقعی و مستند را خلق کنیم.
دلتنگ دنیای پرستاری هستم
کاویانی در پایان هم درباره علاقه به بازگشت به حرفه پرستاری میگوید: واقعیت این است که من همیشه دلتنگ روزهایی هستم که پرستار بودم. چون حرفه خاص و منحصربهفردی است. بااینحال شرایط ایجاب میکند که من فقط دلتنگ آن روزها باشم و خاطراتش را مرور کنم. چون ۲۳سال است از دنیای پرستاری دور هستم و فاصله گرفتهام و این درحالیاست که همه چیز ازجمله روند درمان و داروها بهقدری تغییر کرده که دیگر نمیتوانم جایی در دنیای پرستاری داشته باشم.