۱۷سال از پخش اولیه سریال او یک فرشته بود میگذرد و این سریال تقریبا هر سال در ماه مبارک رمضان بازپخش شدهاست اما همچنان مخاطبان خودش را دارد. دلایل این جذابیت بدون انقضا را در چه میبینید؟
سریال او یک فرشته بود یک اتفاق بینظیر و درست در تلویزیون بود. چه لطف و مساعدتی به ما شد از طرف خداوند که در آن مقطع توانستیم یک مقدار به خطوط قرمز نزدیک شویم. در هر حال، این اثر، سریالی ماورایی بهشمار میرفت. با این حال، سریال در میان مردم موفق شد و هنوز به من میگویند با وجود تماشای متعدد او یک فرشته بود، همچنان این سریال را دوست دارند. تماشاگر عام و البته صادق در کوچه و بازار که مرا میبینند میگویند هنوز این سریال را دوست دارند و برایشان جذاب است. نه فقط منتقدان و کارشناسان تلویزیون که حتی روانشناسان و جامعهشناسان هم باید به این سوال پاسخ دهند که چگونه سریالی با این موضوع خاص هنوز در ارتباطگیری با مردم موفق است. شاید هم سریال برایشان تداعیکننده سالهای خوب گذشته باشد. سریال او یک فرشته بود در پخش اول تا ۹۰ درصد بیننده داشت. قصه سریال بر مبنای آیات قرآن و روایات ائمهاطهار بود. شاید تاثیر یک سکانس سریالهای اینچنینی از هر جلسه و منبری بالاتر باشد. نمیدانم چرا مسؤولان از ساخت سریالهایی اینچنینی غافل ماندهاند. وقتی چنین قصههای جذابی را داریم، چرا از روی آنها سریال نسازیم؟ به نظرم سریال او یک فرشته بود یک بدعت را در تلویزیون بنا نهاد. ساخت این سریال اتفاق خیلی مبارکی بود. ما برای مردم خاطره ساختیم، نه فقط من که همه عوامل از کارگردان و تهیهکننده گرفته تا بازیگران و افراد پشت دوربین. ساخت مجموعههای ماورایی پس از این سریال جدی شد. باید به گونه ماورایی توجه بیشتری داشت. تماشاگر تلویزیون نشان داده همیشه از سریالهای متعلق به این ژانر استقبال کردهاست. ای کاش هر ساله در میان سریالهای ماه مبارک رمضان تلویزیون یک کار ماورایی هم باشد. البته باید یک مقدار تحمل و سعهصدر هم نشان داده شود. نباید تماشاگر را از دست بدهیم.
معمولا همه بازیگران ایرانی دوست دارند نقش یک روحانی را در کارنامه هنریشان داشتهباشند و برای شما در سریال او یک فرشته بود این اتفاق افتاد. ایفای نقش این روحانی چگونه تجربهای بود؟
زمانی که برای ایفای نقش روحانی سریال انتخاب شدم، خیلی درباره نقش با آقای افخمی حرف زدیم. سعی کردیم فراز و نشیب نقش را دربیاوریم. به آقای افخمی گفتم من از قشر روحانیت شناخت خوبی دارم و ریزهکاریهای رفتاری آنها مثل چگونگی صحبت کردن، تسبیح در دست گرفتن، عبا جمع کردن و روی منبر نشستن را میدانم. فکر میکنم به خوبی توانستم از پس ایفای نقش روحانی سریال او یک فرشته بود بربیایم. در عین حال، همه تلاشم را بهکار گرفتم تا یک روحانی واقعی و غیرکلیشهای را خلق کنم.
احتمالا پس از این سریال با پیشنهادهای زیادی برای ایفای نقش روحانی مواجه بودهاید.
خیلی خیلی زیاد اما با این که پیشنهادها فراوان بود، دیگر نقش روحانی را بازی نکردم؛ چراکه حاج آقا معتمدی یا همان روحانی او یک فرشته بود را دوست داشتم و دلم میخواست حفظش کنم. حتی آقای همایون اسعدیان پیشنهاد دادند در یکی از کارهایشان دو نقش روحانی و دزد را با هم بازی کنم که نپذیرفتم. الان خیلیها میگویند کاش آن فرصتها را از دست نمیدادی اما برای خودم اهمیتی ندارد. با خودم قرار گذاشتهبودم نقشهای متفاوت را تجربه کنم و تواناییهایم را محک بزنم، برای همین بلافاصله پس از او یک فرشته بود در سریال «زیرزمین» بازی کردم که اتفاقات آنجا نقشم منفی بود.
اگر امروز هم پیشنهاد ایفای نقش یک روحانی را داشتهباشید همچنان رد میکنید؟
نه، اتفاقا دیگر صددرصد قبول میکنم. خوب بلدم نقش روحانیها را بازی کنم.
البته تجربههای پس از این کار نشان داد سریال ماورایی ساختن هم آدم خودش را میخواهد و کار آسانی نیست.
دقیقا. هر کارگردانی نمیتواند چنین آثاری را بسازد. این ژانر آدم خودش را نیاز دارد؛ کسی که بداند کار را چطور پیش ببرد که برای مخاطب باورپذیر باشد. در فیلم و سریال ماورایی، باورپذیر بودن قصه برای مخاطب اهمیت زیادی دارد. تماشاگر باید بتواند با قصه و آدمهایش ارتباط برقرار سازد و آنها را باور کند. درست است که قصه ماورایی با داستان واقعی تفاوت و فاصله دارد اما در هر صورت باید برای مخاطب باورپذیر به نظر برسد. مثلا قصه سریال او یک فرشته بود در ابتدا عجیب به نظر میرسید که شیطان به شکل و شمایلهای مختلف درآید و وارد زندگی انسانها شود اما در نهایت، مردم با این ماجرا ارتباط برقرار کردند و برایشان قابل باور بود. به همین دلیل هم سریال با استقبال فوقالعاده تماشاگران مواجه شد.
این روزها چه میکنید و مشغول چه کاری هستید؟
الان سر کار آقای محمدرضا آهنج هستم در سریال «داستان یک شهر». پیشنهادی هم برای یک کار سینمایی دارم که فکر میکنم بپذیرم. از طرف آقای ده نمکی هم برای کار دعوت شدهام که در حال بررسی آن هستم.
یک خاطره جالب و ناگفته
من خاطرات خیلی زیادی از «او یک فرشته بود» دارم که هنگام بازپخش سریال برای خانوادهام بازگو میکنم. روزی با مرتضی ضرابی که نقش شیطان را در این سریال داشت، در خیابان راه میرفتیم. از جلوی یک دبستان پسرانه عبور میکردیم که ناگهان زنگ تعطیلی مدرسه به صدا درآمد. تا بچهها از مدرسه بیرون آمدند و آقای ضرابی را دیدند، انگار که منفجر شدند. فریاد میزدند شیطان آمدهاست. من رفتم و داخل ماشین نشستم و شیشه را بالا دادم که از هجوم جمعیت در امان باشم. نه فقط بچهها که والدینشان هم دور آقای ضرابی جمع شدهبودند. باید احترام گذاشت به عوامل و دستاندرکارانی که چنین سریالی را ساختهاند.
زهرا صلواتی - رسانه / روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد