به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، ماجرای مولن از جایی آغاز شد که کتابی به نام "قدم زدن با انیشتین" را خواند. این کتاب را جاشوا فوئر، روزنامهنگار آمریکایی، نوشته است. او به گروهی از افراد آشنا شد که با استفاده از تکنیکهای باستانی حافظۀ خود را تقویت میکردند. فوئر خود نیز شروع به تمرین این تکنیکها کرد و توانست تا در عرض یک سال در مسابقات قهرمانی حافظۀ آمریکا، نفر اول شود.
مولن تصمیم گرفت تا با استفاده از داستان فوئر، حافظۀ خود را تقویت کند. او میگوید: "من به هیچ عنوان حافظۀ طبیعی فوقالعادهای نداشتم. اما در سال 2013، شروع به استفاده از تکنیکهایی که فوئر گفته بود کردم." یک سال بعد، مولن در مسابقات قهرمانی حافظۀ آمریکا، دوم شد. او میگوید: "واقعاً انگیزهبخش بود، و من به تمرین ادامه دادم و نهایتاً توانستم در قهرمانی جهان حافظه، اول شوم."
این مسابقات، در ماه دسامبر گذشته در گوانگژو برگزار شد. این مسابقه شامل 10 دور چالش ذهنی است که شامل حفظ اعداد در طول یک ساعت، به خاطر سپردن اسامی و چهرهها در 15 دقیقه و یا به خاطر سپردن صدها رقم صفر و یک میشود. رویداد نهایی، به خاطر سپردن ورقهای یک دست کارت بازی است که شرکتکننده باید با سرعت هر چه بیشتر آن را به انجام برساند.
مولن پیش از مرحلۀ نهایی، در جایگاه دوم قرار داشت. او به مدت 21.5 ثانیه به کارتها نگاه کرد که تنها 1 ثانیه از نفری که تا آن زمان از او پیش بود، یعنی یان یانگ، کمتر بود. اما همین یک ثانیه کافی بود تا مولن اول شود.
مولن حالا دارندۀ رکورد جهانی حفظ بیشترین عدد ممکن در عرض یک ساعت است: 3029 تا. او میگوید: "چند سال پیش، تصور میکردم که این کار نشدنی است." او حالا صاحب 6 رکورد در آمریکاست.
وارد کاخ ذهنتان شوید
اگر حتی قادر به حفظ فهرست خریدتان نیستید، چه برسد به هزاران صفر و یک، دستیابی به چنین حافظۀ قدرتمندی، ممکن است غیرممکن به نظر برسد.
کاخ ذهن، تصویری است در چشم ذهن شما، از محلی که آن را به خوبی میشناسید؛ مثلاً خانۀتان یا مسیرتان به محل کار. برای اینکه موارد بسیاری را به خاطر بسپارید، چه کارت باشد و چه لیست خرید، کافی است که در کاخ ذهنی خود حرکت کنید و هر مورد را محلی خاص در مسیر بگذارید.
این تکنیک به شاعری یونانی به نام سیمونیدس اهل کیوس نسبت داده شده که در 477 قبل از میلاد میزیسته است. بنا بر افسانهها، سیمونیدس بازی نزد یکی از اشراف ثروتمند و ظالم مهمان بود. نیمی از مهمانی گذاشته بود که سیمونیدس را که قاصدی برایش پیام آورده بود، به بیرون فراخواندند. وقتی که پایش را از بیرون گذاشت، سقف محل مهمانی فرو ریخت و هر که در آنجا بود کشته شد. وقتی که دوستان و آشنایان در میان اجسادی که از شدت له شدن قابل شناسایی نبودند به دنبال عزیزانشان میگشتند، سیمونیدس به جایی که نشسته بود فکر میکرد. ناگهان توانست صحبت کردن با مهمانی که در مقابلش نشسته بود و سپس نفر سمت چپی و سپس فردی که سر میز نشسته بود را تصور کند؛ او متوجه شد که با به یاد آوردن ترتیب دقیق نشستن همه، میتواند اجساد را شناسایی کند. میگویند که این رویداد باعث شد تا او به این نتیجه برسد که بهترین راه برای به خاطر سپردن گروهی از اشیا یا حقایق، انتساب تصاویر آنها به محلی خاص و منظم است.
قرنها بعد، النور مگوایر و همکارانش در یونیورسیتی کالج لندن، مغز 10 نفر را که در قهرمانی جهان حافظه مقام آورده بودند را اسکن کردند. او امیدوار بود تا اگر مغز افراد صاحب حافظۀ خارقالعاده، تفاوت ساختاری با مغز دیگران داشته باشد، این تفاوت را کشف کند. این آزمایشها نتوانستند هیچ تفاوتی در تفکر یا تفاوتهای ساختاری در مغز این افراد بیابند. تنها تفاوتی که در آنان مشاهده میشد، استفادۀ ترجیحی از نواحیای از مغز بود که در مسیریابی مورد استفاده قرار میگیرند. دارندگان ابرحافظه به این خاطر در به خاطر آوردن مسائل بهتر عمل میکردند که در کاخهای حافظۀ خود قدم میزدند.
نقاشی با اعداد
برای به خاطر سپردن اعداد یا اعداد صفر و یک، هر شرکتکنندهای، سیستم خاص خود را برای تبدیل این موارد به تصاویر دارد. برای مثال، مولن برای حفظ ترتیب یک دست ورق، از سیستم "دو کارتی" استفاده میکند. در این سیستم، خال و اعداد به آواها تبدیل میشوند. برای مثال، فرض کنید که 7 خشت و 5 پیک را داشته باشید. خشت و پیک در کنار هم صدای "م" تولید میکنند. 7 تبدیل به "ک" میشود و 5 تبدیل به "ل". اگرچه در نگاه اول معلوم نیست که این صداها از کجا میآیند، اما مولن میگوید که این روش را بسیار پیشتر فرد دیگری ابداع کرده است و اصول آن را بنیان گذاشته است. او میگوید: "وقتی که م، ک، و ل را داشته باشید میتوانید تصویری بسازید که با این حروف جور دربیاید. مثلاً این حروف من را یاد کلمۀ مایکل میاندازد، و در نتیجه وقتی این جفت کارت را ببینم میتوانم آن را با تصویر مایکل جردن جایگزین کنم."
پیش از مولن، یوناس وون اسن، دارندۀ عنوان برترین حافظۀ جهان بود. همچون مولن، وون اسن نیز در بزرگسالی بود که عشق به به خاطر سپردن چیزها را کشف کرد. او میگوید: "در کتابخانه میچرخیدم که به یک کتاب که ادعا میکرد میتواند حافظۀ خواننده را تقویت کند برخوردم و برایم جالب بود، چون واقعاً دلم میخواست حافظۀ بهتری داشته باشم تا بتوانم در مدرسه و امتحانات بهتر عمل کنم."
وون اسن که دانشجوی دانشگاه گوتنبرگ است، برخی از تکنیکهای کتاب را امتحان کرد و به سرعت نتیجۀ آن را دید. او میگوید: "تقریباً بلافاصه متوجه شدم که میتواند بیش از حد تصورم چیزها را به خاطر بسپارم." اولین مسابقۀ حافظهای که در آن شرکت کرد، مسابقات قهرمانی حافظۀ سوئد در سال 2012 بود که در آن برنده شد. او سپس در سالهای 2013 و 2014 توانست قهرمان جهانی حافظه شود.
تکنیکی که وون اسن برای حفظ ترتیب ورقهای از آن استفاده میکند، قدری متفاوت است. او برای هر کارتی تصویری متمایز دارد که آنها در گروهای سه تایی در کاخ حافظۀ کوچکش که خانهاش است، قرار میدهد. او میگوید: "بنابراین میتوانم از در جلو شروع کنم. فرض کنید که چهار دل، نه دل و هشت گشنیز را آنجا بگذارم، در را که باز کنم شرلوک هلمز مشغول گیتار زدن و خوردن همبرگر است. سپس وارد پذیرایی میشود و با سه کارت بعدی یک صحنۀ جدید میسازم."
رستوران محبوبتان کجاست؟
کاخهای حافظه میتوانند هر جایی باشند؛ هتل، خانه، مسیر محل کار، رستوران، بهترین تعطیلات، پارک یا حتی سفر با مترو. مولن میگوید: "اگر بنشینید و قدری فکر کنید، صدها محل را به خاطر میآورید که خیلی خوب میشناسید."
هر دو قهرمان جهانی حافظه، از کاخهای حافظه برای سپردن به خاطر سپردن چیزها چه به حافظۀ کوتاه مدت، نظیر به خاطر سپردن ورقهای بازی،چه حفظ چیزی برای همیشه استفاده میکنند. مولن میگوید: "بنابراین برای مسابقۀ اعداد که پنج دقیقه طول میکشد، از دو کاخ یکسان استفاده میکنم و برای دفعۀ بعد هم دوباره از آنها استفاده میکنم. چرا که نمیخواهم مسابقۀ اعداد دو سال پیش در خاطرم بماند. اما وقتی که در دانشگاه موضوعی را یاد میگیرم، مثلاً نام داروهایی که اختلالات معده را درمان میکنم، از یک کاخ جدا استفاده میکنم و به غیر از اطلاعات مرتبط با همین موضوع، دیگر از آن کاخ استفادۀ دیگری نمیکنم."
اما آیا این تکنیک همیشه جواب میدهد؟ آیا نمیشود که ذهنشان پاک شود؟ هر دوی آنها پاسخ منفی دادند. وون اسن میگوید: "اگر چیزی را در کاخ ذهنی خود قرار دهید، جایش برای همیشه امن است."
مسئلۀ دیگری که هر دو روی آن توافق دارند، این است که نعمت حافظۀ خارق العاده چیز خاصی نیست و هر کسی میتواند با قدری تمرین به آن برسد. مولن برای آمادگی برای شرکت در مسابقات قهرمانی جهان، روزانه تنها بین نیم تا یک ساعت تمرین میکند. وون اسن نیز هر روز زمان اندکی را به تمرین اختصاص میدهد، اما در آستانۀ مسابقات، مدت تمرین خود را به 5 ساعت میرساند.
وون اسن فعلاً از شرکت در مسابقات کنار کشیده، اما امیدوار است تا سال آینده رکورد حفظ عدد پی را بشکند. تا الان به 10000 رقم رسیده است، اما امیدوار است که تا سال آینده به صدهزار رقم برسد.
مولن نمیتواند به اتکا به عنوانش اموراتش را بگذراند. او میگوید: "پول جایزه هست، اما کفاف زندگی را نمیدهد." بنابراین او سعی میکند تا با استفاده از این تکنیکها برای موفقیت خود و دیگران در دانشگاه تلاش کند. او میگوید: "من حداکثر سعیم را برای معرفی این تکنیکها به دیگران انجام میدهم، چرا که این تکنیکها برای زندگی روزمره مفید هستند. من سعی میکنم به مردم بگویم که از این تکنیکها برای بهبود زندگی روزمرۀ خود استفاده کنند، نه لزوماً شرکت در مسابقه. من از حضور در مسابقه لذت میبرم، اما فکر میکنم که هر کسی میتواند از این تکنیکها میتوان در بخشهای مختلف زندگی استفاده کند."
وون اسن موافق است. او میگوید که این امر مثل راندن دوچرخه میماند. اگر تا حالا دوچرخهسواری نکرده باشید، به نظرتان کاری سخت و محیرالعقول میرسد، ولی با قدری تمرین هر کسی میتواند، اینکار را انجام دهد. او میگوید: "برای اینکه حافظۀ بسیار بهتری داشته باشید، نیازی نیست که قهرمان جهانی حافظه شوید. همانطور که لازم نیست برای اینکه با دوچرخه به بقالی بروید، قهرمان تور دو فرانس شوید."