
1. پشت کنکوریها - پریسا بختآور 1381
ابتدای دهه 80، یعنی سالهایی که موج متولدین دهه 60 در سنین حوالی کنکور قرار گرفتهاند، رسانه غالبشان تلویزیون است و بیشترین جمعیت کشور را هم تشکیل میدهند. همین سه مولفه برای هدف گرفتن موضوع درست برای مخاطب متناسب کافی است. خصوصا که کارگردانش اهل طرح دغدغههای اجتماعی در قالب طنز هم باشد.
2. خانه به دوش - رضا عطاران 1383
توجه به قشر فقیر و شوخی با مصائب تنگدستی، در اولین تجربههای کارگردانی عطاران خودش را نشان داد. طنز، تازه راهش را به ایام ماه مبارک رمضان باز کرده بود و هنوز ترکیب شخصیتهای چترباز، پررو و کودن داستانهای عطاران هم به اندازه حالا تکراری نشده بودند و تازگی داشتند. به هر حال همیشه روی خنداندن مخاطب میشود حساب باز کرد، اما خنداندن او هربار سختتر از بار قبل میشود.
3. او یک فرشته بود - علیرضا افخمی 1384
سراغ گونه تخیلی رفتن برای مخاطب ایرانی میتوانست برگ برنده تضمینی باشد. البته این، اولین سریال در گونه تخیلی نبود. قبلا «کمکم کن» هم مختصات این گونه را در ایام ماه رمضان در تلویزیون تست زده بود اما «او یک فرشته بود» حتی تا سالهای بعد هم به شاخصترین تجربه در این حوزه بدل شد. پرداختن به شیطان در ماهی که ذهن جامعه معطوف به مسائل مذهبی است، خوب در عوامل موفقیت مینشست هرچند که خط و سوژه سریال هیچوقت با الهیات مذهبی جمع نشد.
4. صاحبدلان - محمدحسین لطیفی 1385
«صاحبدلان» فرمولهای جدیدی را به سریالسازی اضافه کرد که از قضا بعد از آن هم کمتر کسی شجاعتش را داشت که دوباره سراغی از آنها بگیرد. فرمول اصلی موفقیت این سریال، چیزی بیش از یک «اقتباس» روزآمد و قصهگو از یک حکایت آشنا و گیرای مذهبی نبود. صاحبدلان، سراغ داستان پیامبران رفته بود و از نوح و یوسف، شمایلی ملموس و امروزی میساخت. هم تکرار داستان مکرر تاریخ بود و هم تکراری نبود.
5. میوه ممنوعه - حسن فتحی 1386
فرمول صاحبدلان در «میوه ممنوعه» تکرار شد. داستان عرفانی «شیخ صنعان» که ریشه قصه سریال بود، دست اقتباسکننده را برای روزآمدسازی بیشتر باز میگذاشت. فتحی بارها کارگردانیاش را در پرداخت قصههای اقتباسی ثابت کرده بود اما میوه ممنوعه اولین استعارههای عرفان اسلامی ـ ایرانی در سریال بود که با اقبال مخاطبان مواجه میشد؛ هستی و قدسی نام همسر و معشوقه مردی بود که مخاطب او را در جهان ادبیات کلاسیک بومی میفهمید و هم در بستر حیات اجتماعی، لمساش میکرد.
6. اغما - سیروس مقدم 1386
از نیمه دوم دهه 80، انگار که دیگر باب خلاقیت در فرمولهای تازه و تجربه ژانرهای جدید بسته شده باشد، دیگر کمتر کسی هوس دستپخت ابتکاری به سرش زد؛ غالبا ترجیح میدادند همان فرمولهای قبلی را کمی بهتر به کار ببندند. «اغما» سعی کرد در مدل فیلمهای تخیلی ـ مذهبی، بهترین نمونه موجود را ارائه کند و موفق شد. مقدم، مثل همیشه در دریافت سیگنالهای سلیقه مخاطب، هوشمندانه عمل کرد و همه کلیشههای موفق قبلی را در هم رج زد؛ به کما رفتن و تجسد شیطان و حسرتِ پس از عمری عبادت به راه خطا رفتن. اغما در تجزیه جدید نبود، اما ترکیب ماهرانهای از پیشینیانش ارائه میداد.
7. نردبام آسمان - محمدحسین لطیفی 1388
علیرغم اقبال همیشگی مخاطب تلویزیون از ژانر تاریخی، جای این فیلمها همیشه هم در جعبه ماه رمضان تنگ بوده است. «نردبام آسمان» داستان شخصیتهای نامآور دینی یا رجال سیاسی تاریخی نبود و شاید اگر در صف سریالهای تاریخی قرار میگرفت، به عنوان زندگی یک دانشمند نهچندان شناختهشده هرگز نوبت به تولیدش نمیرسید.
غیاثالدین جمشید کاشانی اما هم چکیده مذهب تشیع بود، هم در دستگاه سیاسی دوران حساس مغولان حرف برای گفتن داشت، هم سرِ افراخته ایرانیان را در جهان علم به خودشان نشان میداد و هم سرآخر شجاعانه در پیشگاه حقیقت، به شهادت میرسید. او چکیده آن چیزی بود که هر ایرانی در خلوت تاریخ از خودش میفهمید.
8. دودکش - محمدحسین لطیفی 1392
«دودکش» بخشی از موفقیتش را البته مرهون چند سال تولید طنزهای تکراری و معمولی بود، اما بخشی دیگر هم به فرمول همیشهجوابِ «خانواده هستهای» + «سختیهای معیشت طبقه متوسط» در فرهنگ ایرانی برمیگشت. اگرچه پرخاشگری و دودرهبازی از کلیشههای شخصیتی طنزهای عطاران به داستان سرراست و صمیمی دودکش هم راه پیدا کرده بود اما لطیفی، صداقت و پاکنهادی شخصیتها را بهخصوص در کسب روزی در خط روایت حفظ میکرد.
9. پایتخت4 - سیروس مقدم 1394
بحث فرمولهای «سری پایتخت»، خودش مثنوی هفتاد من است، اما محورش را باید ویژگی دریافت درست و بهموقع سیگنالهای پسند مخاطب دانست. در این مورد جنگلخواری در شمال کشور ـ مانور دادهاند، اگر این مسأله را فاکتور متغیر موفقیت پایتختها بدانیم، فاکتور ثابت به طور حتم مسیر «خانواده هستهای» در گذر از فراز و نشیب است. این همان اتفاقی است که در برخی سریالهای مشهور خارجی میافتد که یک خاندان در طول دهها سال، داستان فیلم را روایت کرده و جلو بردهاند.
10. دردسرهای عظیم2 - برزو نیکنژاد 1394
دردسرهای عظیم نشان میدهد مخاطب ایرانی تا چه اندازه از تماشای خانواده و تلاش آدمها برای حفظ آن علیرغم فشارها لذت میبرد. علاوه بر این دو ویژگی بارز دیگر هم دارد: نمایش روابط همسایگی و پرداختن به مسأله ازدواج جوانان. «همسایگی» میلی کهنه در مخاطب ایرانی است که اثر را جذاب و نوستالژیک میکند چنان که در گذشته با این ایده آثار موفقی ساخته شدهاند؛ دردسرهای عظیم هم این فرمول را لااقل از دو دهه قبل بیرون کشیده تا نشان دهد این محور هنوز نزد مخاطب دلپذیر است.
11. نفس - جلیل سامان 1396
جلیل سامان،ضمن تکمیل سهگانه خودش با«نفس» ثابت کرد در تاریخ معاصر، چقدر حرفهای نگفته و جذاب هست که میشود در تولیدات نمایشی به سراغشان رفت. البته علت موفقیت «نفس» فرمول همیشهبرنده ملودرامهای عاشقانه است که در بستر یک تاریخ تلخ روایت میشود. همان فرمولی که «کازابلانکا» هم موفقیت پایدارش را مرهون آن است. در واقع بستر سیاسی ـ اجتماعی تاریخ معاصر ایران، تجربهای است که عیار عشق را در تلازم با خدا، هدف، وطن و انسانیت محک میزند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست دانشگاه علوم پزشکی ایران مطرح شد
دکتر امیدعلی مسعودی، استاد ارتباطات در گفتوگو با «جامجم» عنوان کرد
گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با علیرضا نصیری، قهرمان جوانان جهان
سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد