اعضای توان یاب گروه باران، حالا ده سالی می شود که روی صحنه تئاتر حاضر می شوند

این گروه شگفت‌انگیز

همه چیز عجیب به نظر می‌رسد. مردی با چشمان بسته ایستاده وسط سالن نمایش، دستانش را باز می‌کند و با احساس دیالوگش را می‌گوید.‌ از گوشه سمت راست، دختر جوانی با عصا وارد می‌شود، تمرکز کرده و با احساس دیالوگ‌هایش را به زبان می‌آورد همه خوب بازی می‌کنند طوری که عصاهای‌شان در چند دقیقه اول به چشم نمی‌آید. برای اعضای‌گروه معلول باران ‌«نمی‌توانم» معنی ندارد. حمید کیانیان، مسؤول گروه (برادر کوچک‌تر بازیگر معروف سینما، رضا کیانیان ) با هدف توانمندسازی افراد دچار معلولیت دست به تشکیل این گروه تئاتر زده است.
کد خبر: ۱۲۰۳۵۸۳

ایده اولیه آموزش تئاتر به افراد معلول خیلی اتفاقی پیش آمد. همه چیز از سر زدن به یکی از آسایشگاه‌های معلولان جسمی ـ حرکتی شروع شد. اتاقی که در آن 20، 30 نفر دچار معلولیت جسمی و حرکتی خوابیده و خیره به سقف زل زده بودند و روزگار می‌گذراندند، این اولین تصویری است که حمید کیانیان در ذهن دارد.
این تصویر باعث می‌شود او به فکر بیفتد و برای تغییر این روند دست به کار شود. اتفاقا بعد از برقراری ارتباط با معلولان جسمی و حرکتی متوجه می‌شود که آنها چقدر هم با استعدادند و همین باعث می‌شود برای تشکیل گروه، به دنبال مجوزهای لازم برود. اتفاقی که بعد از یک سال و نیم دوندگی، اما به نتیجه‌ای نمی‌رسد و همین می‌شود که کارگردان تئاتر از خیر تشکیل گروه تئاتر می‌گذرد. به قول کیانیان اگر قرار است، اتفاقی بیفتد و کاری انجام شود، همه چیز جور می‌شود.
«بعد از این ماجرا قول داده بودم یکی از بچه‌های معلول را به مراسمی برسانم، در آن مراسم شرکت کردم و اتفاقا همان جا بود که خیلی اتفاقی پیشنهاد تشکیل یک گروه تئاتر به من داده شد.» پیشنهادی که کیانیان با آن موافقت کرد و حالا 11 سال است او گروه معلولان باران را تشکیل داده است.
تئاتردرمانی می‌کنیم
«همان موقع کار با بچه‌ها را شروع کردم.» 9 ماه بعد، بچه‌های گروه به وضوح با بقیه بچه‌های موسسه فرق دارند. کیانیان توضیح می‌دهد که آنها از بقیه بچه‌ها اعتمادبه‌نفس بیشتری داشتند و حتی بیشتر از قبل به ظاهرشان هم می‌رسند. او دلیل این اتفاق را تمرینات گروه تئاترش می‌داند.
آقای کارگردان «کار ما درواقع نمایش‌درمانی و تئاتر‌درمانی است.» روش درمانی که با آن، بخشی از مشکلات بچه‌های معلول را درمان می‌کنند؛ مثلا معلولی که خجالتی است، نقش یک آدم خجالتی یا نقش مقابل او، یک آدم پررو را بازی می‌کند. روش کار و درمان در همین مواجهه با نقش شروع می‌شود. برای این که معلولی که خجالتی هم هست، نقشش را بازی کند، درباره این خصوصیت کتاب می‌خواند و در روح و روان خود به جست‌وجو می‌پردازد. جست‌وجوها و تمرین‌هایی که با روش‌ها و تمرین‌های کیانیان انجام می‌شود.
او معتقد است شناخت لایه‌های شخصی و پرسوناژ تئاتری که فرد با آن مواجه می‌شود، هم برای او درمان است و هم این که با شناختی که به‌وجود آمده است، باعث می‌شود شخص دچار معلولیت نقشش را خیلی هم خوب بازی کند. او توضیح می‌دهد افرادی که با آنها کار می‌کنند، همیشه در محدودیت بوده‌اند و حالا در گروه تئاتر امکان ثابت کردن خودشان به‌وجود آمده است. حالا با تمرینات و تکنیک‌ها می‌توانند خود را به خود، به خانواده و جامعه نشان دهند.
تصمیم به تغییر
هر شخص دچار معلولیت با هر نوع طیف معلولیتی در گروه امکان حضور دارد. کسانی که نابینا، کم‌بینا، سی‌پی (فلج مغزی) و سندرم داون هستند هم می‌توانند وارد گروه شوند. هیچ محدودیتی وجود ندارد، تنها سدی که ممکن است، اجازه ورود به گروه تئاتر را ندهد، خود افراد هستند.
«هرکسی که می‌خواهد وارد گروه ما بشود، تست می‌دهد.» تست این گروه اما با تست‌های دیگر فرق دارد. تست بازیگری برای ورود به گروه تئاتر انجام نمی‌شود؛ این یک تست روان‌شناسی است.
مدرس تئاتر می‌گوید که افراد دچار معلولیت با پیله‌ای که دور خود تنیده‌اند، زندگی می‌کنند. گروه تئاتر باران درواقع به دنبال کسانی است که ناآگاهند و در عین حال دوست دارند تغییر کنند و نمی‌دانند چه کار کنند تا این تغییر به‌وجود بیاید.
اولین فاکتوری که گروه برای جذب افراد دچار معلولیت به آن توجه می‌کند، انگیزه و خواست خود فرد برای تغییر است. »
بسیاری از بچه‌های دارای معلولیت از وضعیت خود خشنودند و از سرویس گرفتن هم لذت می‌برند.» هرچند که بعضی از بچه‌ها هم از همین مصرف‌گرا بودن و سرویس گرفتن خسته شده‌اند و همین هم باعث شده است تا بخواهند به گروه تئاتر مراجعه کنند.
در ابتدا اتفاقا کیانیان یک سؤال از آنها می‌پرسد: «می‌خواهی تغییر کنی؟» این همان مرحله مهم است. اگر کسی بخواهد تغییر کند و جوابش مثبت باشد، گروه از او حمایت می‌کند و اگر هم نخواهد، اجازه ورود به گروه تئاتر را ندارد.
توانا هستند
بله گفتن بچه‌های دچار معلولیت تازه اول ماجراست. همه گروه 30، 35 نفره تئاتر در ابتدا نابازیگر بوده‌اند؛ اما بعد بسته به توانایی، استعداد و انگیزه خودشان در تئاتر پیشرفت کردند. به گفته کیانیان اما انگیزه از همه چیز مهم‌تر است. ‌«تمام انگیزه‌های یک زندگی شاد از یک معلول گرفته شده است. هم خانواده و هم جامعه انگیزه‌های فردی یک معلول را از او گرفته‌اند.» تمرین‌های انگیزه دادن در همین جا شروع می‌شود. مسؤول گروه تئاتر، توضیح می‌دهد از همان اول یک آینه جلوی بچه‌ها می‌گذارند و از آنها می‌خواهند که به آن نگاه و تمرین کنند.
مشاوره‌های فردی و گروهی هم توانایی‌ها و قدرت درونی و انسانی آنها را نشان می‌دهد. «بسیاری از بچه‌ها قبل از این‌که وارد گروه شوند، فکر می‌کردند روحشان هم معلول است.» درصورتی که آنها که ظاهرشان معلول است، در درون یک انسان هستند و گروه تئاتر هم روی همین نکته تمرکز دارد و در مقابل کسانی که به آنها می‌گویند نمی‌توانی، آنها دم از توانایی بچه‌ها می‌زنند و به آنها آموزش می‌دهند که توانایی‌ها و قدرت خود را درک کنند.
بچه‌ها هم در درس پس دادن تا به حال موفق بوده‌اند. در جشنواره بین‌المللی تئاتر اصفهان آنها به خوبی درخشیدند. کسب 16 مقام در این جشنواره سندی بر این ادعاست.

صعود هزار پله‌ای با عصا

خرداد 94 بود که گروه تئاتر معلولان به قلعه هزار پله قلعه رودخان شهرستان فومن صعود داشت. موضوع برای تماشاگرانی که اعضای گروه را می‌دیدند، عجیب بود. گروه هزار پله با عصا و حتی دست به بالا رفت. همین حرکت آنها ثبت ملی شد. در بین آنها مریم شمس هم حضور داشت.
مریم متولد سال 62 است و پنج سالی هم می‌شود که عضو گروه تئاتر معلولان باران شده است. مریم هفت سالش بود که فلج اطفال به سراغش آمد. راه رفتن با عصا و ویلچر، درست بعد از آمپول تست‌نشده جزو زندگی‌اش شد. اوایل قبول این ضایعه برای دختری که تا چند روز پیش توان راه رفتن داشت، سخت بود، شمس اما با آن کنار آمد. درس خواند و درنهایت در رشته حسابداری فارغ‌التحصیل شد. او درباره صعودش به ما می‌گوید: «قبل از این که صعود کنیم، تمرینات متنوعی داشتیم.» مریم توضیح می‌دهد که با عصایش، یار قدیمی، چند ماه خود را برای صعود آماده کرده است تا وقتی که زمان صعود رسید:‌ «700 پله را صعود کرده بودم، خیلی سخت بود. فکر کردم که اگر شده با دست پله‌ها را بالا می‌روم.» در نهایت او به همراه گروهش، با عصا از پله‌ها بالا می‌رود و صعود می‌کند. مریم درباره حضورش در گروه تئاتر هم می‌گوید:‌ «فراخوان نمایش را دیدم، تست دادم و بعد وارد گروه شدم.» ورود به گروه، اعتمادبه‌نفس مریم را بالا می‌برد. سه چهار ماه بعد از ورود به گروه تئاتر، او اولین جایزه تئاترش را از جشنواره کویر یزد دریافت می‌کند. دریافت جایگاه سوم بازیگری در این جشنواره، اولین موفقیت او در تئاتر است. بعد از آن، او هر روز به کمک عصایش، پله های ترقی را بالا می‌رود.

لیلا شوقی

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها