
جام شیرین ملتهای آسیا با تلخترین شکل ممکن برای ما به پایان رسید. تیم ملی بدون گل خورده به ژاپن رسید؛ اما با بدترین نمایش 8 سال اخیر باخت تا آسمان آفتابی فوتبال ایران را تودههای سیاه ابر بپوشاند. باز هم سهم مردم از یک تورنمنت بزرگ، آه بود و اشک. و جملهای که از فرط کهنه شدن، تار و پودش از هم گسسته شده: همان بهتر که حذف شدیم...
ورود کیروش
کیروش وقتی وارد این فوتبال شد که از فرط بیبرنامگی نمیدانستیم تیم ملی را به دست چه کسی بدهیم. تیم ملی نه زمین داشت، نه لباس. به گفته یکی از مدیران تدارکات، هر بار که اردو تشکیل میشد، زنگ میزدند تا از منیریه لباس بیاید. کیروش با خودش پنج کارتن لباس تمرین برند خارجی آورده بود که یک کارتن آن در کمپ گم شد و رئیس وقت فدراسیون گفت تیم ملی انبار برای لباس ندارد و این چیزها طبیعی است.
محبوب منفور
بی تردید کیروش کارهای بزرگی برای فوتبال ما انجام داد. در سالهای اول همه اینها به چشم میآمد و او محبوب همه مردم ایران شده بود. او در این مدت زبان تیزی پیدا کرد تا حق تیم ملی را بگیرد.
تیم ملی صاحب زمین تمرین شد، دو انبار لباس پیدا کرد، لباس مناسب پوشید و ساختمان PEC به تیم ملی رسید؛ اما متاسفانه در این مدت، مسیر تغییر کرد. فدراسیون فوتبال رئیس نداشت که کیروش را در چارچوبش قرار دهد و او خود را در مقام رئیس قرار داد ، با اهالی فوتبال در ایران درافتاد و مخالفانش را زیاد کرد. حرفهای او در بسیاری مواقع درست بود؛ اما لحنش آنقدر تند و صدایش آنقدر بلند بود که جملاتش به دل نمینشست. دشمنانش آرام آرام به هم چسبیدند و قدرتشان را بالا بردند. درد اصلی این بود که تلاش بسیاری از آنها، فقط حفظ منافع فردی بود. آنها حرف خودشان را میزدند؛ اما در فضای غبارآلود فوتبال ما، چهرهها آنقدر واضح نیست که بتوانیم سره را از ناسره تشخیص دهیم.
8 سال را به جنگ گذراندیم
سوءمدیریت یا نبود شجاعت در مدیریت فوتبال ما موجب شد کیروش آهسته به سوی درهای خروج حرکت کند. همه میدانستند تیم ملی با کیروش قابل احترام و مطمئن است؛ اما دشمنانش یاد گرفته بودند درباره همه چیز حرف بزنند جر مسائل فنی. میدانستند که او در بعد فنی، حریف ندارد و به همین دلیل منتقدان روی رفتار و ادبیات کیروش و همکارانش زوم کردند. تلاش آنها و ابزار رسانهایشان سرانجام ثمر داد و مردم هم بیاعتنا به مسائل فنی، فقط به رفتار کیروش انتقاد داشتند و معتقد بودند او باید برود.
در آرزوی یک بحث فنی
این جنگ بیخاصیت، نتیجه ضعف مدیریت در فوتبال ما بود. کیروش حتی یک بار با دشمنانش بحث فنی نکرد تا ببینیم دشمنانش اصلا بار فنی دارند یا خیر. آنها خوب میدانستند نمک روی کدام زخم بریزند تا فریاد همه بلند شود و همان کار را کردند. کیروش در این مدت برای زیرساختهایی که باید فوتبال در اختیار تیم ملی بگذارد، جنگید؛ در حالی که دشمنانش برای خودشان مبارزه کردند. او برای لباس مناسب و زمین تمرین خوب و آبرو و اعتبار تیم ملی چنگ و دندان نشان داد؛ در حالی که دشمنانش برای مصالح فردیشان خون دل میخوردند. راه مبارزه برای آنها مهم نبود. تنها چیزی که اهمیت داشت این بود که کیروش از ایران برود چون منافع شخصی بسیاری به خطر افتاده بود. در این میان، کیروش و همکارانش هم به این پروژه سرعت بخشیدند و بارها و بارها خطای استراتژیک رفتاری و کلامی مرتکب شدند. کیروش که از بیبرنامگی و بیسوادی این فوتبال کلافه بود گاهی اوقات حرفهایی میزد که نباید بزند. او درست میگفت. همان حرفهایی که سیاوش اکبرپور که متعلق به این فوتبال است هفته قبل زد. او گفت بعضی مربیان بیسواد در این فوتبال در هر حالتی تیم دارند؛ آن هم در حالی که تلاشی برای به روز کردن خود ندارند. این فوتبال متعلق به افرادی با روابط بهتر است نه مربیانی با دانش بیشتر.
دلارهای بیزبان
دشمنان کیروش مدام از دلارهای بیزبان بیتالمال میگفتند که به کیروش پرداخت میشود. اما هیچوقت هیچ فردی از پولهایی نگفت که با کیروش از خزانه فیفا و AFC به حساب ایران واریز شد. دو صعود به جامملتها و دو صعود به جام جهانی، نزدیک به 20 میلیون دلار به حساب فدراسیون واریز کرد تا کیروش پول خودش و هزینههای تیم ملی را دربیاورد.
جامملتها
تیم ملی در حالی برای جام ملتها آماده میشد که بیشترین فاصله بین مردم و تیم ملی ایجاد شده بود. مقصر اول و آخر در این بین شخص کیروش بود که در مصاحبهای بیدلیل به همه تاخته بود. او البته تلاش کرد این اشتباه را با دو مصاحبه دیگر جبران کند. گسل وحشتناکی که ایجاد شده بود، با شروع بازیها ترمیم شد.
تیم ملی بهعنوان صدرنشین از دور مقدماتی بالا رفت و در نیمه آسان جدول جای گرفت. امیدواریها افزایش یافت و دلها در کنار تیم ملی قرار گرفت. بدون گل خورده به نیمهنهایی رسیدیم؛ اما در آستانه فینال، در برابر ژاپن شکست خوردیم تا به خانه برگردیم. بدون افتخار و بدون جام.
تفاوت ما و ژاپن
تفاوت فوتبال ایران و ژاپن فقط برنامه بود. رئیس فدراسیون فوتبال ژاپن خوشبختی و زندگی را در جام قهرمانی نمیدید. او گفت: ما تیم فوقالعادهای نداریم. این تیم را برای جام جهانی 2022 آماده کردهایم و برای کسب تجربه آمادهایم.
اما رئیس فدراسیون فوتبال ما کاملا پشت این تیم سنگر گرفته بود. انگار همه هستی به موفقیت این تیم گره خورده است. او در جملهای شگفتانگیز گفت: اگر تیم ملی قهرمان نشود خاک مردگی بر سر این فوتبال ریخته میشود. انگار که بعد از جام ملتها زندگی از جریان خواهد افتاد. نه برنامهای برای میان مدت و نه طرحی برای درازمدت. سهم فوتبال و مردم ما از این جام اشک شد چون مدیران فوتبال ما، زندگی را به موفقیت در این جام گره زدند. کسی هم پیدا نشد که به جناب رئیس بگوید خاک مردگی، تفکرات پر از یاس شماست....
کیروش را بازنده این جام معرفی کردیم
تمام برنامهها این بود که در صورت شکست، کیروش، بازنده این جام معرفی شود. همین هم شد. کیروش بازنده بزرگ معرفی شد، غافل از آنکه بازنده اصلی، فوتبال ما بود که سالها به عقب برگشت. هشت سال از عمر فوتبال ما به درگیریهای داخلی بر سر نامها گذشت. که X بهتر حرف میزند و متشخصتر است یا Y؟ بیاعتنا به اینکه قبل از همه این نامها باید به فوتبال و آینده و پیشرفت آن توجه میکردیم ...که نکردیم. بی توجه به اینکه در این جنگ بیثمر بر سر نامها، عدهای دارند ماهی خودشان را از آب گلآلود صید میکنند...
کیروش متعلق به این فوتبال نبود و تلاش میکرد این مشکلات را مرتفع کند؛ اما فوتبال ما نمیپسندد که فردی از بیرون برای موفقیتش تلاش کند. محمد تقوی که چند وقتی سرمربی تراکتورسازی بود، نوشت: کیروش با خودش نظم و برنامه و شخصیت برای تیم ملی آورد و حالا فوتبال به روزهای بیبرنامگی برمیگردد.
آینده روشن است؟
با وجود رئیسی که گمان میکند اکنون خاک مردگی بر سر این فوتبال ریخته شده، آیا واقعا آینده فوتبال ما روشن است؟ تنها دو ماه دیگر مسابقات مقدماتی المپیک را در پیش داریم، تیم ملی باید از همین حالا برای جام جهانی قطر آماده شود و در همه ردهها باید برنامه داشته باشیم. آینده روشن میشود اگر همه چیز مشخص باشد و برای هر بخشی برنامهای تدوین شده باشد. اگر قرار است تیم ملی مربی ایرانی داشته باشد آن فرد کیست و اگر قرار است یک اسم بزرگ خارجی را برای تیم ملی استخدام کنیم، از همین حالا فکری کنید تا این اسم بزرگ به همان راه کیروش نرود و توانایی فنیاش به دلیل سوءمدیریت مدیران ما هرز نرود. دوباره کاری نکنیم که او سوار اسب لجبازی شود و پایین نیاید. یادمان نرود که مربی خارجی در بدو ورود اصلا نشانی آن اسب را ندارد.
وقتی همه به کار هم سرک میکشند
تلختر از حذف تیم ملی، اتفاقی بود که دیروز در جامعه دیدیم. دیروز یک نماینده مجلس به برخورد بازیکنان تیم ملی با بازیکنان ژاپن انتقاد کرد و گفت همه چیز را باختیم و بازیکنان باید تنبیه شوند. کسی نیست از این نماینده محترم بپرسد وقتی نمایندگان محترم مجلس با الفاظ نامناسب با یکدیگر و بخصوص با مردم حرف میزنند، آیا اسمش پیروزی و کامیابی است یا این هم عین شکست است؟ اینکه نماینده محترم مجلس به جای سفره خالی مردم که هر روز خالیتر میشود تا نانآور نزد خانوادهاش، شرمنده و شرمندهتر شود، به مسائل فنی ورزشی توجه میکند، باید خوشحال باشیم؟
علی جوادی
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست دانشگاه علوم پزشکی ایران مطرح شد
دکتر امیدعلی مسعودی، استاد ارتباطات در گفتوگو با «جامجم» عنوان کرد
گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با علیرضا نصیری، قهرمان جوانان جهان
سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد