به اتهام قتل شوهر خواهرش در یک قدمی چوبه دار قرار دارد. از جنایت خود پشیمان است و در زندان سعی می‌کند گذشته خود را جبران کند و تنها امیدش به رضایت اولیای دم است. می‌گوید: در زندان برای مقتول نماز و قرآن می‌خواند تا شاید او را ببخشد. گفت‌وگو با قاتل پشیمان را در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۸۹۳۳۱۱
خواب مقتول آرامم کر‌د

چه مدت است در زندان هستی؟

نزدیک به 30 ماه شده است.

چرا شوهر خواهرت را کشتی؟

نمی دانم بگویم جنون یا خشم. تصور این‌که او در زندگی‌ام دخالت کرده باعث شد از مقتول کینه به دل بگیرم و به خاطر یک اشتباه او را بکشم. او قربانی اختلاف من و همسرم شد.

چطور او را کشتی؟

مقابل خانه دخترش رفتم و او را صدا کردم. وقتی مقابل در آمد از علی محمد ـ مقتول ـ خواستم سوار شود. حدود پنج دقیقه بعد با شلیک سه گلوله او را کشتم.

چرا خودت را معرفی کردی؟

بعد از قتل تازه متوجه شدم چه اشتباهی کرده‌ام. دچار عذاب وجدان شدم. بی‌هدف در خیابان‌های تهران قدم می‌زدم. من کسی را کشته بودم و باید تاوان آن را می‌دادم، به همین دلیل به کلانتری رفتم و خودم را تسلیم کردم.

بعد از قتل اسلحه را چه کردی؟

همراهم بود و تحویل ماموران دادم.

چرا در دادگاه گفتی از قتل پشیمان نیستی؟

من هیچ وقت این حرف را نزدم. اشتباه برخی رسانه‌ها بود. من اگر پشیمان نبودم که خودم را تسلیم نمی‌کردم. متاسفانه این اشتباه رسانه‌ها باعث ناراحتی اولیای دم شد. چه زنده باشم چه قصاص شوم، امیدوارم علی‌محمد مرا ببخشد.

برای کسب رضایت اولیای دم اقدامی انجام داده‌ای؟

من در زندان برای شادی روح علی‌محمد، نماز و قرآن می‌خوانم . برای او پنجشنبه‌ها خیرات می‌دهم و روزه می‌گیرم.

متاسفانه عملی را انجام دادم که تا عمر دارم بار سنگین گناه و عذاب وجدان را به دوش می‌کشم و به جایی رسیده‌ام که نمی‌دانم چه کنم تا از این فشار کاسته شود. خواندن نماز و قرآن برای مقتول عذاب وجدان مرا کمتر می‌کند. قصاص حق اولیای دم است و تنها دغدغه ذهنی من خانواده علی محمد است که به خاطر اشتباه من عزیزشان در کنار آنها نیست. در خواب دوبار مقتول را دیدم که خندان بود، همین خواب خیلی آرامم کرد. به حضرت ابوالفضل توسل کرده‌ام و امیدوارم اولیای دم مرا ببخشند تا بتوانم این گذشته سیاه را جبران کنم.

در زندان چه‌کار می‌کنی؟

من قبل از قتل در کمپ ترک اعتیاد کار می‌کردم و با توجه به تجربه‌ام برای ترک اعتیاد زندانیان تلاش می‌کنم .

خودت هم معتاد بودی؟

بله، اما 10 سال است که پاک هستم.

حرف آخر... .

امیدارم علی‌محمد و خانواده‌اش مرا ببخشند. من در یک قدمی مرگ هستم. در زندان تلاش می‌کنم گذشته‌ام را جبران کنم و امیدوارم خدا هم مرا ببخشد.

مانی احمدیان / ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها