در این کار فقط رستمی پیشقدم نشد و کارگردانان و بازیگران سینما و تلویزیون، مجریان و خوانندگان ازجمله تهمینه میلانی، عاطفه رضوی، مریلا زارعی، برزو ارجمند، امید زندگانی، طناز طباطبایی، سارا روستاپور، عموهای فیتیلهای، امیر آقایی، رضا یزدانی و خیلیهای دیگر دست به دست هم دادند و همگی حامیان و هواداران خود را برای شرکت در این نمایشگاه که در گالری شرقی برج میلاد برگزار شده بود، تشویق کردند.
در نمایشگاه چه گذشت
وارد نمایشگاه که میشوم، مشام من هم مانند مشام بازدیدکنندگان، بعد از عبور از در شیشهای گالری شرقی برج میلاد با عطر گرم و صمیمانهای میزبانان این حرکت خیرخواهانه که توسط بخشی از شهرداری و مسئولان دو مدرسه ایلیا و صبح رویش برگزار شده بود، پر میشود. آنها در دو طرف نشسته و همچون فرشتگانی مهربان به بازدیدکنندگان خیرمقدم میگویند و آنها را به سالن نقاشی بچهها هدایت میکنند.
دیوارهای سفید گالری پوشیده از نقاشی زیبای بچههای کار است، بچههایی که با انگشتان نحیف خود از آسمان آبی شهر نقاشی کشیدهاند. آنها نقاشیهایشان را فقط با چند مداد رنگی که در اختیار داشتند، کشیدهاند مدادرنگیهایی که حتی تعدادشان به 12 عدد هم نمیرسد، بچهها در این نمایشگاه، ماشینهایی را نقاشی کردهاند که مرتب دود میدهند و کنار ماشینها خودشان را تصویر کردهاند که گل یا فال یا دستمال کاغذی میفروشند.
بعضی بچهها حتی مداد رنگی هم ندارند و با همان مداد سیاهی که هر روز با آن مشقهایشان را گوشه خیابان مینویسند، آلودگی هوا را نقاشی کردهاند. در این نقاشیها رنگ سیاه جایگزین رنگ سبز برگهای درختان شده است. بعضیها یک کارخانه را کشیدهاند که از دودکشهای آنها دود بیرون میآید و هوای شهر را آلوده میکند. هر بازدیدکنندهای با نگاهی عمیق به نقاشیها میتواند متوجه درد دل بچههای کار شود و نت مشکلات آنها را که آرام در گوش نواخته میشود، بشنود. در کنار نقاشیها، میزبانان برگههایی چسباندهاند که نشان میدهد قیمت هر یک از نقاشیها چقدر است. قیمت نقاشیهای این نمایشگاه، از صد هزار تومان شروع میشود.
گویندهای که جوراب فروخت
فاطمه رحیمی، یکی از اهالی رسانه و از میزبانان اصلی این دورهمی میگوید: در مجموع 102 نقاشی امروز در این گالری به نمایش گذاشته شده است. البته تعداد نقاشی بچهها زیاد بود، اما ما از مسئولان دو مدرسه ایلیا و صبح رویش خواسته بودیم تا خودشان نقاشیها را گلچین کنند و در اختیار ما بگذارند. اگر دقت کرده باشید، بچهها اشتباههات املایی روی نقاشیهایشان دارند که ما باز هم از مسئولان خواسته بودیم این اشتباهات را پاک نکنند تا بازدیدکنندگان متوجه صداقت بچهها در کشیدن این نقاشیها شوند.
اولین مهمانی که وارد نمایشگاه میشود، مریم نشیبا، گوینده پیشکسوت و قدیمی برنامه شب بخیر کوچولوست. به محض واردشدن او، چند تا از بچههای مدرسه ایلیا نیز وارد نمایشگاه میشوند و صدای همهمه بچهها سکوت گالری را میشکند و از همه مهمتر این که مریم نشیبا شروع به احوالپرسی با این بچهها میکند و آنها از شنیدن صدای زیبا و آشنایش ذوقزده میشوند. او بعد از احوالپرسی گرم با بچهها خطاب به آنها میگوید: بچهها امروز من تعداد زیادی جوراب آوردم تا به بازدیدکنندگان بفروشم. بعد از تمام شدن فروش آنها، پول را به معلمتان میدهم تا برای شما، لوازمالتحریر بخرد.
نشیبا بعد از این حرف، شروع به فروش جورابها میکند و جلوی هر بازدیدکنندهای میرود و از او میخواهد اگر جوراب نیاز دارد، به نفع بچهها آن را بخرد.
رویاهایی که جامهعمل میپوشند
همان طور که نشیبا مشغول فروختن جورابهایش است، کنار ماریا پاسیار، روانشناس و مربی مدرسه ایلیا مینشینم. او که هفت سال است با این مدرسه همکاری میکند، توضیح میدهد: ما 570 دانشآموز کار و در معرض آسیب در دو شیفت دخترانه و پسرانه داریم. دخترها صبحی هستند و پسرها ظهر میآیند. مقطع مدرسه ایلیا از اول ابتدایی تا پایه نهم است. در این مدرسه علاوه بر آموزش تحصیلی، مهارتهای زندگی، هنری، ورزشی و فرهنگی هم به بچهها یاد خواهیم داد. خانوادهها هم تحت پوشش قرار دارند. این مدرسه زیر نظر آموزش و پرورش نیست و با کمک خیرین اداره میشود، حتی به لحاظ درمان هم مراقب بچهها هستیم و پزشک به مدرسه میآوریم تا چشم و دندان بچهها چک شود.
این نیکوکار در پاسخ این سوال که بچههای مدرسه چه جور شغلهایی در مدرسه دارند، میگوید: با کمک خیرین نمیگذاریم بچههای خیلی کوچک کار کنند و آن بخشی را که این بچهها باید با کار کردن از لحاظ مالی خانواده را حمایت کنند، ما انجام میدهیم، اما بچههای بزرگ تر بامیه، فال و گل میفروشند. بعضی از آنها هم در خیاطی، گونیبافی، شیشهسازی و جاهای دیگر مشغول هستند. در این نمایشگاه حدود 60 نقاشی از مدرسه ما شرکت داده شده است. سه تا از بچههای مدرسه ایلیا با نامهای امیر حافظ، فواد و سجاد مشغول صحبت با هم هستند. وقتی نام مصاحبه میآید با علاقه جلو میآیند تا حرف بزنند. امیر میگوید: خانم امروز خیلی به ما خوش میگذره.
سجاد حرفش را ادامه میدهد: نقاشی هامون هم اینجا هست. البته یه کم هم نگرانیم، ولی نمیدونیم چرا.
فواد که پرانرژیتر از آن دو است، چشمهایش را ریز میکند و میگوید: خدایی خیلی مربیهامون خوب هستند و همهشون رو دوست داریم. همه کار برامون میکنند.
سجاد هم دنبال حرفش را میگیرد که: من عشق بازیگری دارم و مدرسه من را به کلاسهای بازیگری معرفی کرده. الان هم در یک فیلم کوتاه بازی کردم.
شمسی محسنی، معاون مدرسه که کنار این بچهها ایستاده با تایید حرف بچهها اشاره میکند: خوشبختانه با کمک مدیر عامل موسسه و خیرین توانستیم بچهها را به آرزوهایشان برسانیم. سجاد خیلی بازیگری را دوست داشت. نام فیلم کوتاهی هم که بازی کرده، چلیپاست. با وجود این که مدرسه غیردولتی است، اما خیرین و نهادهایی مثل شهرداری کمک میکنند.
بعد از چند دقیقه بچههای مدرسه صبح رویش همراه مربیشان وارد گالری میشوند و ورود آنها در کنار بچههای مدرسه ایلیا شلوغی سالن را بیشتر میکند.
دشواری راضیکردن خانوادهها
سارا رضا حاجی، مسئول روابط عمومی و مشارکت مردمی مدرسه صبح رویش هم در این دورهمی به ما میگوید: مدرسه ما خلاقیتی، مهارتی و آموزشی است و از وزارت آموزش پرورش مجوز داریم. مقطع مدرسه هم از پیشدبستانی تا کلاس ششم است و در حال حاضر 210 دانشآموز داریم. این مدرسه در خیابان دروازه غار است. او در این نمایشگاه حدود 50 نقاشی از میان نقاشی بچهها انتخاب کرده است. شعار مدرسه صبح رویش هم جایی برای کودکی است.
فاطمه عودباشی - جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد