نمایشنامههای زیادی در این فضا نوشته و اجرا شدهاند. فضای تهران دهه 20 به بعد که به سبب بلند شدن صدای پای شهرنشینی آدمهای زیادی را بهعنوان پایتخت ایران از شهرهای مختلف در خود میپذیرفت و وارث سنتها، باورها و رفتارهای آنان میشد برای خود هویت و فرهنگی جدا و عریض و طویل پیدا کرد.
تهرانی که فشردهای شد از همه ایران و این حال و هوا تا امروز ادامه دارد، هرچند که همه چیز متجددتر و بزرگتر شده است، از خود شهر بگیر تا سرگرمیها و پاتوقهایش.
بیشتر از هر کس دیگری داستانهای تهران قدیم، ما را یاد علی حاتمیمیاندازد. نمایشنامهها و فیلمها و سریالهای او همیشه با داستانهای عامیانه و ادبیات شعرگونه سنتی ما ساخته میشد و مورد توجه و علاقه بیشتر مردم بود.
در کنار و پیش و پس از او نویسندگانی مانند بیژن مفید، اسماعیل خلج و محمود استادمحمد نمایشنامههایشان بسیار وامدار پاتوقهای و قصهها و زبان ریتمیک و سنتهای عامیانه تهرانیها بود.
بخصوص تهران جنوب شهر، تهران مردم رویاپرداز که به امید زندگی بهتر به شهری بزرگ آمده بودند و در تهران بهدنبال رویاهای خود میگشتند و همین جستجو سبب داستانپردازیها و اشعار و خلاقیتهای این مردم عادی شده بود.
پردهخوانی، مشاعره، ترنا بازی، موسیقی و آواز و خیلی از عادات و رسوم و بازیهای دیگر که برخی از آنها تنیده به باورها و عقاید و برخی دیگر ناشی از خواستهها و آرزوهای این مردم بود، در فضاهای جمعی و قهوهخانهها شکل میگرفت.
تازه این بخشی از ماجرا بود، بازیهای زنانه، مجالس و مهمانیها و رسومی که در مراسم خواستگاری، عقد و حنابندان و عروسی اجرا میشد، خود حکایتی دیگر دارد.
میتوان از مستندات و تصاویری که از تمام این زندگیهای پر از بازی و رؤیا مانده است پی برد به شیوه نگاه اجدادمان و پیشینیانمان در شهر مدرن امروز و میتوان متوجه زندگی آدمهایی شد که در سختترین شرایط تلاش میکردند امیدوار باقی بمانند.
بعد از تلاشهای خلج، حاتمی و استادمحمد 15 سال پیش داوود میرباقری نمایشی را اجرا کرد که از پرمخاطبترین تئاترهای تاریخ ایران تا همین امروز محسوب میشود. نمایشی که بسیار مورد توجه قرار گرفت .
«دندون طلا» نام آن نمایشی بود که در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر اجرا شد. در آن نمایش بازیگرانی همچون داریوش ارجمند، اصغرهمت، مهدی فتحی، ستاره اسکندری، بهناز جعفری و سیروس گرجستانی حضور داشتند؛ نقش سیاه را یک شب در میان زندهیاد مهدی فتحی و اصغر همت بازی میکردند و ستاره اسکندری و بهناز جعفری هم به نوبت نقش نیرو طلوع را بر عهده داشتند.
این نمایش با استقبال بسیار زیاد مخاطبان روبهرو شد، اما به گفته میرباقری در نشست خبری سریال: «بعد از حدود 120 اجرا، در شرایطی مجبور شدیم اجراها را تمام کنیم که هنوز نمایش خیلی مشتاق داشت و تماشاگر زیادی علاقهمند بودند که آن را ببینند، ولی نتوانستیم کار را ادامه دهیم.» و به همین دلیل کارگردان سریالهایی چون امام علی(ع) و معصومیت از دست رفته و مختارنامه به این فکر افتاد تا پروژهای جدید را آغاز کند. آن هم ثبت تصویری نمایش بود تا امکان تماشای آن برای جماعت بیشتری فراهم شود. چون به عقیده میرباقری، هنوز «دندون طلا» کهنه نشده بود.
پس این نمایش با تغییراتی در نمایشنامه و اضافه شدن بازیگرانی بیشتر در قالب مینی سریال به شبکه خانگی آمد. میرباقری را بیشتر بهواسطه دیالوگها و خلق زبانی تأثیرگذار و موقعیتهای پیچیده میشناسیم.
او در همه آثارش، چه تئاتر، چه سریال و چه فیلم سینمایی تلاش کرده زبانی ویژه و موقعیتهایی جذاب را از کشمکش انسانها با شرایط و افکار خود خلق کند و هم کمدی بیافریند و هم درام زندگی پرمشقت.
دیدن این موقعیتها در آثار میرباقری برای مخاطب همواره جذاب بوده است، حالا هم که در یک فضای مفرح دندون طلا را به بازار ارائه کرده است و علاقهمندی دیگر خود را غیر از ساخت آثار تاریخی، اینگونه پیگیری کرده است مورد توجه قرار گرفته.
دیدن دندون طلا که آخر هفتهها در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود میتواند همه ما را پرتاب کند به دورانی دیگر، به ریشه سنتها و سرگرمیهایی که ما هنوز در بخشی از آنها زندگی میکنیم و مثل یک مهمانی است، مهمانی آخر هفته به تهران قدیم و بازماندگان آن. چرا که نمایش از تهران قدیم عبور میکند و به سه دوره دیگر سفر میکند و آن فضا را تا امروز پی میگیرد.
از جمله جذابیتهای سریال دندون طلا بازی متفاوت مهدی فخیمزاده و حامد بهداد است که هر کدام در جایگاهی تازه قرار گرفتهاند و نقشهایی را بازی میکنند که پیش از این از آنها ندیده بودیم.
علیرضا نراقی - چمدان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد