عاشقم من! عاشقی بی‌قرارم!

فیلم «قرمز» 16 سال پیش در چنین روزهایی اکران شد و مردمی را که با سینما قهر کرده بودند، دوباره به سینما کشاند. این فیلم به خاطر مضمونی ملتهب بسیار خبرساز شد و بسیاری از جامعه‌شناسان و روان‌شناسان درباره شخصیت‌ها و اتفاقاتش اظهار نظر کردند. این اثر جزو 20 فیلم پرفروش سینمای ایران پس از انقلاب است. 16 سال پس از اولین اکران فیلم تجدید خاطره‌ای داریم با «قرمز» و حاشیه‌هایش.
کد خبر: ۸۲۸۱۴۴
عاشقم من! عاشقی بی‌قرارم!

چرا پایان قصه واقعی عوض شد؟

ابتدای سال 76 بود که خبر شکنجه زنی به نام «ام‌البنین» در صفحه حوادث روزنامه ایران چاپ شد. آن زن در بیمارستان فوت ‌شد و روزنامه ایران عکسش را منتشر کرده بود. زن لحظاتی قبل از مرگ داستان آزار و شکنجه‌اش را برای پرستاران و پزشکان تعریف کرده بود.

روزنامه ایران یک روز بعد عکس مرد شکنجه‌گر را هم منتشر کرد؛ مرد روان‌پریشی که زنش را در زیرزمین خانه حبس کرده و او را تا سرحد مرگ کتک زده بود. بر اساس این گزارش مادر مرد هم در شکنجه زن فوت ‌شده مشارکت داشت.

چند روز بعد مجله «زنان» گزارش مفصلی از این همسرآزاری منتشر کرد. گزارشگر شخصیت مرد را کالبدشکافی کرده و توضیح داده بود که او چه تفکراتی داشت. فریدون جیرانی با خواندن این اخبار و گزارش‌ها دست به قلم برد و طرح اولیه فیلمنامه‌اش را نوشت.

در آن طرح آمده بود: زنی جوان با مردی روان پریش ازدواج کرده است. او برای گرفتن طلاق کوششی قانونی را شروع می کند. زمانی که کوشش های او به نتیجه رسیده، مرد برای فرار از قانون، نقشه‌ای می‌کشد که مسیر زندگی زن را عوض می‌کند و ...

جیرانی پایان آن ماجرای واقعی را تغییر داد. چون در داستان واقعی زندگی زن با مرگ به پایان رسید و مرد هم قصاص شد. این پایان‌بندی جیرانی را راضی نمی‌کرد. او دوست داشت زن قصه منفعل به نظر نرسد و از خودش دفاع کند. قهرمان زن، قصه را از حالت انفعال خارج کرد و اجازه داد همسرش او را بکشد.

در پایان شاهد سکانسی تکان‌دهنده هستیم که «هستی مشرقی» (با بازی هدیه تهرانی) همسرش «ناصر ملک» (محمدرضا فروتن) را از طبقه بالای راه پله به پایین پرتاب می‌کند. این پایان‌بندی دو ویژگی بارز دارد؛ یکی شکستن کلیشه در شخصیت پردازی زن محسوب می‌شود. زنان سینمای ایران غالبا انسان‌های مظلومی هستند که سکوت می‌کنند و قربانی شرایط جامعه می‌شوند.

اما در قرمز با زنی مواجهیم که چاقو به دست می‌گیرد و در برابر زورگویی‌های مردش طغیان می‌کند. ویژگی دوم پایان‌بندی این بود که مخاطبان را خوشحال و راضی روانه خانه‌هایشان می‌کرد. مخاطبی که با ناصر ملک به عنوان یک شخصیت شیطان‌صفت همراه شده بود، وقتی مرگش را می‌دید نفس راحتی می‌کشید و وجدانش آسوده می‌شد.

جیرانی: «هدیه تهرانی» در این فیلم خیلی به نقش نشست

سیر حوادث فیلمنامه غیرقابل پیش‌بینی بود و همین نکته جذابیتش را بیشتر می‌کرد. دو قطب اصلی داستان اول همدیگر را دفع، بعد جذب و در نهایت دفع می‌کردند. این فیلمنامه ابتدا «عاشقم من» نام داشت که بعدها بر اساس پیشنهاد تهیه‌کننده نامش «قرمز» شد.

داستان واقعی ابتدای سال 76 اتفاق افتاد و جیرانی تصویربرداری فیلم را در پایان سال (اسفند 76) کلید زد تا محصولش داغ و تازه باشد. فیلم «قرمز» در هفدهمین جشنواره فیلم فجر نامزد 8 جایزه شد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (محمد رضا فروتن) و بهترین بازیگر نقش اول زن (هدیه تهرانی ) را از آن خود کرد. جشنواره هفدهم جزو معدود دفعاتی بود که داوران سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد و زن را از یک فیلم انتخاب کردند.

نکته جالب این که هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن در آن زمان هر دو تازه‌کار بودند و هدیه تهرانی فقط سلطان و غریبانه را بازی کرده بود و فروتن هم «مرسدس» ساخته مسعود کیمیایی را به‌عنوان یک فیلم شاخص در کارنامه داشت. فریدون جیرانی ابتدا می‌خواست فاطمه گودرزی را به جای هدیه تهرانی برای نقش «هستی» انتخاب کند.

فاطمه گودرزی این نقش را پسندید؛ ولی بعدها به دلایلی جیرانی با او همکاری نکرد. برای نقش اول مرد، زنده یاد خسرو شکیبایی یکی از گزینه‌ها بود که او به دلیل مشغله زیاد نپذیرفت. جیرانی بعد از شکیبایی سراغ ابوالفضل پورعرب رفت که نقش این مرد را نپسندید. امین حیایی و پارسا پیروزفر هم از گزینه‌هایی بودند که انتخاب نشدند. حتی چند سکانس از فیلم با حضور امین حیایی ضبط شد، ولی او به دلیل بیماری از این پروژه کنار کشید.

هدیه تهرانی توسط اصغر نعیمی (دستیار کارگردان فیلم) به جیرانی پیشنهاد شد. جیرانی درباره تجربه همکاری‌اش با «هدیه تهرانی» گفته‌است: برخورد اولیه من با خانم تهرانی بسیار سازنده، مفید و خوب بود. موافقت کردند.

فردای آن روز آمدند و شروع کردند به بررسی، تحلیل و حتی نقد پرسوناژ زن فیلمنامه. خود این نقش تا حد زیادی از هدیه تهرانی می‌آید. در این فیلم خیلی به نقش نشست. خود ایشان هم آدمی بسیار ساکت، کم حرف و کمی تودار هستند. سکوت های بسیار پرمعنایی در نگاهش دارد.

باز هم می‌زنمش حاج آقا!

فیلم «قرمز» دیالوگ‌های خوبی داشت که زوایای پنهان شخصیت‌ها را آشکار می‌کرد. آن زمان هنوز پای مضامین عاشقانه (از نوع زمینی‌اش) به سینمای ایران باز نشده‌ بود و قرمز از این نظر یک فیلم خط‌‌‌‌شکن بود.

دیالوگ‌های عاشقانه‌ای که از زبان ناصر (فروتن) خارج می‌شد، آن روزها بسیار مورد توجه قرار گرفت. البته ناصر یک مرد شکاک روان‌پریش بود و نمی‌توانست رابطه سالمی با همسرش برقرار کند. ناصر در یکی از دیالوگ‌هایش رو به قاضی می‌گفت: اگه من حال عادی ندارم، گاهی خوبم، گاهی بدم، تقصیر خودشه... می‌دونه من عاشقشم.

می‌دونه من شوهر حسودیم، باز منو آزار می‌ده... یکی دیگر از دیالوگ‌های خوب فیلم مربوط به سکانسی بود که فروتن رو به قاضی می‌گفت: باز هم می‌زنمش حاج آقا!

ترانه دلنشین «عاشقم من» در فیلم «قرمز» با صدای بابک امینی خوانده شد؛ ترانه‌ای که جنبه‌های عاشقانه فیلم‌ را پررنگ‌تر می‌کرد: «عاشقم من، عاشقی بی‌قرارم، کس ندارد، خبر از دل زارم آرزویی جز تو در دل ندارم...»

همکاری فخیم‌زاده در مرحله نگارش فیلمنامه

در نیمه دوم دهه 70، گیشه فیلم‌ها بسیار قوی شد و مردم استقبال خوبی از فیلم‌های در حال اکران کردند. استقبال این‌قدر شدید بود که فیلمنامه فیلم‌های پرفروش در قالب کتابی ارزشمند روانه بازار می‌شد. انتشارات توفیق‌آفرین در زمان فیلمنامه قرمز، متولد ماه مهر، اعتراض، شیدا و چندین اثر دیگر را همراه با عکس و مصاحبه با عوامل منتشر کرد.

کتاب «قرمز» هم در همان زمان منتشر شد که امروز بازخوانی‌اش خالی از لطف نیست. امید روحانی (که آن زمان فقط منتقد بود و بعدها جلوی دوربین هم رفت) مصاحبه‌ای مفصل با جیرانی انجام داده و از او درباره مراحل تولید فیلم پرسیده است.

جیرانی در بخشی از مصاحبه به همکاری «مهدی فخیم‌زاده» اشاره کرد و گفته‌است: «من فیلمنامه را برای مشاور همیشگی‌ام فخیم‌زاده خواندم. فخیم‌زاده بشدت آن را پسندید. معتقدم فخیم زاده فیلمنامه‌نویسی را خوب بلد است. این او بود که گفت پایان فیلمنامه را عوض کنم.»

احسان رحیم زاده - چمدان (ضمیمه پنجشنبه - روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها