بی تردید این ژانر محصول جنگهای جهانی اول و دوم و دوران به قدرت رسیدن سرویسهای امنیتی و ضدجاسوسی – جاسوسی است. درواقع قدرت و نقش جاسوسها و سرویسهای ضد جاسوسی در موفقیت کشورها در دوجنگ جهانی به حدی بود که این سرویسهای امنیتی و جاسوس بازی به نقش اول دوران جنگ سرد بدل شدند.
استاد سینما،استاد ژانر
امروز و بعد از بیش از یک قرن که از پیوند دوربین فیلمبرداری و هنرنمایش میگذرد هنوزهم استاد سینما لقب یک نفر است و او کسی نیست جز آلفرد هیچکاک. او پیرو خلف فریتس لانگ بزرگ کارگردان اکسپرسیونیست آلمان و البته استاد بیبدیل تکنیکپردازی در سینما است. اما هیچکاک را پدر و بنیانگذار ژانر جاسوسی در سینما میدانند. هرچند پیش از او استادش فریتز لانگ نیز سینمای جاسوسی را با فیلمی به نام «جاسوس» در سال 1928 ساخت اما این آلفرد هیچکاک بود که این نوع از داستانپردازی سینمایی را بهعنوان یک ژانر با موتیفها و مولفههای یک ژانر در سینما به نمایش گذاشت. اما نکته مهم و ظریفی که میتوان به آن اشاره کرد این است که آلفرد هیچکاک را استاد تکنیک سینما دانسته و از طرفی او را پدر ژانر جاسوسی و البته سینمای وحشت و هیجان میدانند. باکنارهم قراردادن همه اینها متوجه خواهیم شد ژانر جاسوسی ژانری وابسته به تکنیک و ازنظرساختاری نزدیک به گونه سینمایی هیجان و وحشت است؛ چرا که از مهمترین مولفههای گونه جاسوسی تعلیق،معما و حادثه است.
تاثیرات یک ژانر بر سرنوشت یک کشور
داستانهای جاسوسی قبل از سینما از پاورقیهای روزنامهها و کتابهای جیبی عامه پسند سردرآوردند. این داستانها ابتدابراساس رویدادها و حوادث جاسوسی واقعی درخلال جنگهای اول و دوم جهانی نگاشته میشد و از آنجا که داستان جاسوسی برپایه تعلیق،معما و هیجان نگاشته میشد بین مردم عامه طرفدار پیدا میکرد. البته که نوشتن چنین داستانهایی بهدلیل همین ویژگیها تنها در صورتی یک داستان مهیج و تاثیرگذار از آب درمیآمد که توسط یک نویسنده چیره دست و مسلط به تکنیک داستانپردازی نوشته میشد. با اینحال داستانهای جذاب آن قدر تاثیرگذار است که باعث شود مخاطبان نه تنها از دنبال کردن اتفاقها لذت ببرند که آرام آرام با یک حرفه کاملا جدید آشنا شوند: جاسوسی یا کار در سرویسهای ضدجاسوسی. همچنین ایدههای خلاقانه نمایشی مانند همیشه و همانطور که داستانهای خیالپردازانه ژول ورن بعدها تبدیل به واقعیات ملموس و عینی بشری شد این داستانهای جاسوسی نیز باعث پیشرفت چشمگیر سرویسهای امنیتی و برنامههای ضدجاسوسی شد؛ ژانری که توسط نویسندگان داستانهای عامیانه و البته فیلمساز بزرگی چون آلفردهیچکاک تبدیل به محبوب ترین ژانرسینمایی دهههای میانی قرن بیستم شد و تاامروز نیز ادامه داشته است. بهطوری که امروز این ژانر از طرفی براساس سیاستهای امنیتی یک کشور و از طرف دیگرباهدف کمک و ارتقای سطح سیستمهای امنیتی و ضدجاسوسی یکی از مهمترین گونههای سینمایی در صنعتهای بزرگ فیلمسازی به شمار میرود. ژانر جاسوسی از طرفی میتواند بیانگر قدرت سرویسهای امنیتی یک کشور باشد و از طرف دیگر میتواند با ابداعات خلاقانه راهکارها و دستاوردهای تازهای برای همین سرویسهای امنیتی به وجود بیاورد. از این رو فیلمها و سریالهای این ژانر همواره با بودجههای هنگفت دولتی و توسط بهترین کارگردانان و عوامل تولید میشود، چرا که جدا از صرف هزینه برای جذب بهترینها، این ژانر بهدلیل ویژگیهای فنی و هنریاش یکی از محبوبترین ژانرها برای کارگردانان بزرگ بوده است بهطوری که امروز حتی در کارنامه کارگردان مستقل ومتفاوتی چون مارتین اسکورسیزی یک فیلم جاسوسی در جایگاهی رفیع دیده میشود.
تلویزیون و سریالهای جاسوسی
البته ژانر جاسوسی تا همین سالها مانند بسیاری دیگر از ژانرهای سینمایی در سینما و تلویزیون ایران مغفول مانده بود. این را نیز میتوان محصول شرایط خاص کشور در دوران بعد از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی دانست. درواقع آثار جاسوسی سینمایی و تلویزیونی بعد از طرح مسائلی چون جنگ نرم و اتفاقاتی از این دست بود که در دست تولید قرار گرفت. بیان این نکته هم ضروری است که بالطبع بسترهای اجتماعی و سیاسی در بیتوجهی دیروز و میزان توجه امروز به این ژانر تاثیرگذار بودهاند.
مروری بر سریالهای جاسوسی ایرانی
اما قبل از این که بخواهیم به معرفی برخی آثار نمایشی در گونه جاسوسی در تلویزیون ایران بپردازیم بیان این نکته لازم و ضروری است که این ژانر به دلایل گوناگونی تا امروز به عنوان یک گونه منحصربهفرد کمتر توسط سازندگان و تولیدکنندگان دستمایه قرار گرفته است و آثاری هم که رگهها و درونمایههای جاسوسی در آنها وجود دارد اکثرا یا سریالهایی پلیسی است یا سریالهایی با مضامین سیاسی. با این وصف شاید معرفی اندک آثاری که در طول این سالها در گونه جاسوسی ساخته شده بتواند به شناخت و درنهایت پیشرفت در تولید اینگونه پرطرفدار نمایشی در تلویزیون تبدیل شود.
راستش رو بگو
جوانی ناشناس در حال عکسبرداری در یکی از ایستگاههای مرکزی مترو است. وحید مشتاق مسئول اتاق کنترل مترو، تصویر این جوان را از دوربینهای امنیتی میبیند و به او مشکوک میشود. نیروهای امنیتی و انتظامی برای دستگیری جوان ناشناس اعزام میشوند، ولی او را نمییابند تا اینکه... این خلاصه داستان سریال «راستش را بگو» به کارگردانی محمدرضا آهنج است. در این سریال بازیگران سرشناسی چون حسن پورشیرازی، آتیلاپسیانی، رویا تیموریان، نیوشا ضیغمی و دانیال عبادی ایفای نقش کردهاند. این سریال البته قبل از آنکه یک سریال جاسوسی باشد یک سریال ملودرام با درونمایه اجتماعی است. ابتدا ماجرای دانشجویی مطرح میشود که برای پایاننامه کارشناسی ارشد خود یکسری برنامههای میدانی را تدارک میبیند. حساسیت موضوعی که انتخاب کرده باعث میشود نیروهای امنیتی او را زیرنظر بگیرند. اما موضوع بیشتر اتکایش را برپایه صداقت افراد دوره هشت سال دفاع مقدس و کسانی که در جبهههای نبرد میجنگیدند متمرکز میکند و همین باعث میشود که سریال ناخودآگاه از شاخصههای ژانر که تعلیق و معما و هیجان است به سمت صحنهها و حوادث عاطفی کشیده شود. با این حال در زمانهایی که داستان خط سیر حفاظتی و امنیتی پیدا میکند لاجرم اثر با ریتم تندتر و داستان با تعلیق بیشتری همراه میشود. این خاصیت ژانر جاسوسی است که مخاطبش را وارد یک دنیای پررمز و راز، خطرناک و در فضایی که امکان تمایز درست از نادرست وجود ندارد، میکند.
پازل
یکی از سریالهایی که به گونه جاسوسی نزدیک است. ابراهیم شیبانی کارگردان این سریال است و رضا کیانیان، آرش مجیدی، شقایق فراهانی و جلال فاطمی بازیگران آن هستند. پازل یک مینیسریال است که داستان برنامه خرابکارانه گستردهای را از طرف کشورهای خارجی به تصویر میکشد. سرویسهای جاسوسی کشورهای دیگر سعی دارند در روند برنامههای هستهای با اعمال خرابکاری اختلال ایجاد کنند. آنها طرحی برای خرابکاری در یک محفل بزرگ دارند که وزارت اطلاعات وارد ماجرا شده و باروشهای ضدجاسوسی، خرابکاریها را خنثی میکند. پازل به دلیل همین ویژگیها از ریتم مناسب و گرههای دراماتیک مناسبی برخوردار است ضمن اینکه هیجان و کشش لازم را برای تعقیب کردن حوادث و شخصیتها در مخاطب بهوجود میآورد. معمولا در چنین داستانهایی که منابع ملی مطرح شده و از رسانهای ملی نیز قرار است پخش شود نتیجه نهایی چنین سریالهایی مشخص است و مخاطب از همان ابتدا میداند که پیروزی نهایی با نیروهای ایرانی است، اما یک اثرجاسوسی باید آنقدر در اجرای ویژگیهای ژانر قوی عمل کند که بیننده حتی با وجود این داستان را تعقیب کند. پازل، سریال خوش ساختی در اینگونه در تلویزیون به شمار میآید، اما از آنجا که یک مینیسریال است قطعا نمیتواند به اندازه یک سریال 30 قسمتی یا بیشتر با مخاطبان ارتباط برقرار کند. از نکات مثبت این سریال نشان دادن چهره متفاوت از نیروهای امنیتی کشور و البته جاسوسهای خارجی است. شخصیتهای پازل بسیار شبیه شخصیتهای عادی جامعه هستند، به طوری که ما احساس میکنیم این آدمها را هرروز میبینیم و آن وقت ممکن است با خودمان بگوییم هرکدام از همین آدمهای عادی میتوانند جاسوس خارجی بوده و البته هرکدام از آنها یک نیروی امنیتی کارکشته است که نمیگذارد جاسوس به هدفش برسد.
خواب بلند
صبا و امیر زوج روزنامهنگاری هستند که در دفتر یک روزنامه فعالیت میکنند. در بحبوحه انتخابات 88 مقالهای توسط صبا تنظیم میشود که بهخاطر شرایط ملتهب جامعه برای چاپ آن با مخالفت همسرش امیر که سردبیر روزنامه نیز هست، مواجه میشود. این امر باعث کدورت بین آنها شده و صبا نیز به کشورش بدبین میشود و بیان میکند در این کشور آزادی وجود ندارد تا این که... این سریال را احمدکاوری کارگردانی کرده که یک فیلم سینمایی هم به نام نفوذی دارد که آن هم با وجود اینکه داستانی صرفا جاسوسی ندارد، اما از نظر روایت چیدمان و ساختار روایتیاش شباهتهایی به گونه جاسوسی دارد. در این سریال لعیا زنگنه، امیرحسین مدرس، امیررضا دلاوری، محبوبه بیات و خاطره حاتمی ایفای نقش کردهاند. البته همانطور که در خلاصه داستان هم مشخص است بیشتر تکیه داستان برپایه مسائل اجتماعی و احساسی است و بیش از آن که به موضوع جاسوسی و مسائل امنیتی بپردازد دغدغهاش را روی تصمیمات شخصیت زن اصلی داستان و احساسات و عواطف او متمرکز میکند.
ارمغان تاریکی
ارمغان تاریکی را شاید بتوان یکی از بهترین آثار در گونه جاسوسی به حساب آورد. این سریال را جلیل سامان کارگردانی کرده و بازیگرانی چون آرش مجیدی، لیلا زارع، امیر آقایی و سودابه بیضایی در آن ایفای نقش کردهاند. اما با وجود آن که شاید این سریال یک سریال سیاسی به نظر برسد اما وقتی از منظر شخصیت و درام به آن نگاه کنیم به نکتههای جالبی که این فیلم را به گونه جاسوسی نزدیک میکند برمیخوریم. سریال ارمغان تاریکی یکی از اعضای گروهکهای ضدانقلاب است که بعد از استقرار جمهوری اسلامی در سالهای ابتدای بعد از انقلاب همواره درصدد خرابکاری بودند. اما بیان این نکته خالی از لطف نیست اگر بدانیم در دوران پس از انقلاب اسلامی و سپس هشت سال دفاع مقدس تعداد جاسوسان خارجی در ایران بشدت کاهش یافت، چرا که روابط سیاسی کشورمان به گونهای بود که حضور یک خارجی توجیهی جز جاسوسی نمیتوانست داشته باشد، از این رو کار کسب اطلاعات و انجام عملیات خرابکارانه بهعهده گروهکهای ضدانقلابی افتاده بود که از ایرانیها تشکیل شده بود. از این رو گروهکهایی مانند منافقین از آنجا که افرادش ملیت ایرانی داشتند شانس بیشتری برای اعمال تروریستی و خرابکارانه یافتند تا خارجیها. از این رو ارمغان تاریکی داستان یک جاسوس کاملا ملموس را در دوران سالهای ابتدای انقلاب اسلامی و پس از آن روایت میکند. اما آنچه باعث میشود این داستان با از دست دادن یک مولفه بزرگ بخشی از جذابیتهای اینگونه را نادیده بگیرد این است که نقطه دید در آثار معمایی خیلی مهم است. معمولا نقطه دید روایت بهگونهای است که تماشاگر اطلاعاتی اندک و بههم ریخته تحویل میگیرد و باید همزمان با دیدن رویدادها به سوالاتی که در ذهنش به وجود آمده پاسخ دهد اما مثلا درارمغان تاریکی مخاطب همواره از قهرمان که یک جاسوس است گاهی بیشتر میداند و اینگونه اثرات گونه جاسوسی کمرنگ میشود. با این حال ارمغان تاریکی میتواند بخشی از مسائل و دغدغههای امنیتی بعد از انقلاب اسلامی را بخوبی تصویر کند.
پروانه
«پروانه»، دیگر سریال جلیل سامان که با ارمغان تاریکی مخاطبان زیادی را جذب کرده بود براساس یک داستان واقعی ساخته شده است. خود سامان گفته این داستان را از فردی که زمانی با سازمان منافقین در ارتباط بوده شنیده و امروز بسیاری از کاراکترهای این سریال مابهازای درونی دارند. این سریال مقطعی از فعالیتهای گروههای مبارز پیش از انقلاب اسلامی در دهه 50 را روایت میکند و قصه آن روایتگر داستان جوانی است که در آن سالها با گروهی مبارز همراه شده و زندگی پرحادثهای را تجربه میکند ... حامد کمیلی، نیما رئیسی، مهدی سلوکی و سپیده خداوردی بازیگران این سریال هستند. این سریال نسبت به ارمغان تاریکی از وجوه کمرنگتری در گونه جاسوسی برخوردار است. با این حال قصه مربوط به دهه 50 است و در آن زمان کسانی علیه سیستم امنیتی کشور فعالیت میکردند که در طرف نیروهای مبارز قرار دارند.
درواقع در اینجا مخاطب همراه جاسوس و مخالف نیروی حاکم و پلیس است. با این حال قصه تمام تلاشش را میکند که از ابعاد گونه جاسوسی فاصله بگیرد هرچند فعالیتهای انقلابی بدون کسب اطلاعات از طریق جاسوسی امکانناپذیر است و اگر این بخش از داستان تقویت میشد شاید کار سمت و سوی جاسوسی بیشتری پیدا میکرد.
تعبیر وارونه یک رویا
جدیترین اثر جاسوسی تلویزیون نیز حتی به گفته دستاندرکارانش یک ملودرام با حال و هوای جاسوسی و امنیتی است. این سریال را فریدون جیرانی کارگردانی کرده و بازیگرانی چون امیرجعفری، داریوش ارجمند و پانتهآ بهرام بازیگران این سریال هستند. سریال داستان تعدادی از عوامل فریب خورده و جاسوسان خارجی در عملیاتی است که ظاهرا قصد دارند یک دانشمند ایرانی را ترور کنند.
این سریال با وجود آن که موضوعی مرتبط با مسائل امنیتی و ضدجاسوسی دارد، اما از نظر ساختار روایت صددرصد همه چیز را برآن اساس برنامهریزی نکرده است.
«کایدون» در راه است
اما خبرخوش این که از این پس قرار است نگاه جدیتری به اینگونه نمایشی شود و چند کار در حال تولید است. ازجمله این سریالها سریالی به کارگردانی مسعود آبپرور به نام «کایدون» است. منوچهر محمدی، تهیهکننده معروف نیز چندی قبل خبر داد سریالی با موضوع و محوریت مسائل امنیتی و توانمندیهای نیروهای وزارت و حفاظت اطلاعات داده است.
امید ذاکرینیا - قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد