این برنامهها اما در میان علاقهمندان و مخاطبان تلویزیون در ایران نیز در زمره پرطرفدارترین برنامهها قرار داشتهاند و برنامههایی که ساختارهای این گونه داشتهاند در میان موفقترین برنامههای تلویزیونی قرار دارند.
علایق انسان عصر مدرن
شاید از نظر ساختاری برنامه تلویزیونی متشکل از آیتمهای طنز را بتوان با کتابهای شل سیلور اشتاین مقایسه کرد؛ کوتاه و موجز، اما با حرفهای بزرگ و تاثیرگذار. با شروع عصر مدرن در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم علایق و حوصله مردم نسبت به کشف و شهود و لذت بردن از آثار فرهنگی و هنری بشدت کوتاه و کم شد.
رمانهای قطور و کلاسیک که زمانی توسط بزرگترین نویسندگان دنیا به نگارش درآمده بودند تبدیل به آثار تزئینی کتابخانهها شده و مردم نوولها و مجموعه داستانهای کوتاه میخواندند.
حتی پاورقیهای روزنامهها جای خود را به داستانهای کمیک و کمیکاستریپ میدادند. اینکه انسان عصر مدرن به دنبال هر چیز تازه و کشف نشدهای ـ در اینجا در عالم فرهنگ و هنر ـ است
یکی از دلایل جایگزینکردن گونههای تازه روایت آثار نمایشی و داستانی به جای گونههای کلاسیک ـ که کتابهایی قطور و با داستانهایی طولانی در چند جلد یا تئاترها و نمایشهای چند ساعته شامل میشود ـ به حساب میآید.
در کنار این موضوع نمیتوان راحتطلبی ذاتی انسان را نادیده گرفت. انسان هر چه میگذرد و به روایتی هر چه تکامل پیدا میکند بیشتر و بیشتر به راحتطلبیاش فکر میکند. بیتردید درک یک داستان که با نقاشیهای کمیک و فریم به فریم با جزئیات به نمایش درآمده بمراتب تلاش کمتری را از جانب مخاطب نسبت به درک مثلا جنگ و صلح میطلبد.
همینطور خواندن داستانی کوتاه که نهایتا چند دقیقه یا چند ساعت وقت را میگیرد بمراتب آسانتر از خواندن کتابی چند جلدی است که صدها شخصیت مهم و تاثیرگذار در ساختار روایت دراماتیکش دارد.
هنر برای عامه مردم
آیتمهای کوتاه طنز در آثار نمایشی همواره مخاطبان زیادی داشته و دارند، اما خاستگاه متفاوتی نسبت به تئاتر کلاسیک دارند. در حالی که تئاتر کلاسیک با هزینههای گزاف و تعداد زیاد بازیگر، لباسها، گریمهای پرزرق و برق روی صحنههای مجلل برگزار میشدند، گونه دیگری از آثار نمایشی در قلب اجتماع و در کوچه بازار به نمایش درمیآمدند.
تئاترهای کلاسیک تماشاگرانی فرهیخته داشتند و البته در آن دوران فرهیختگی خصوصیتی متعلق به دربار و درباریان بود، چراکه اصولا تحصیل، علم، فرهنگ، ثروت و هر چیز خوبی متعلق به طبقه مرفه و ثروتمند جامعه بود، اما قدرت عشق فراتر از بزرگترین قدرتهای حکومتی است و میتواند دیوار ضخیم محکمترین طبقهبندیهای اجتماعی را درنوردد.
عشق به نمایش دادن و دیدن نیز باعث شد تا مردم عادی کوچه بازار که توان و اجازه نشستن روی نیمکت سالنهای مجلل نمایش را نمییافتند بتوانند در میادین شهر و در کوچه و محلهشان از دیدن نمایش لذت ببرند، اما نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد ذات هنر و هنرمند است.
همواره و در طول تاریخ چندین هزار ساله بشر هنرمندان در زمره سرکشترین گروههای اجتماعی بودند. در همان دورانی که بسیاری از هنرمندان با سکههای درباری آثارشان را به اجرا درمیآوردند
بسیاری دیگر از هنرمندان به جای آثار فرهیخته به دنبال راههای ارتباط برقرارکردن با عامه مردم و در نهایت انتقال مفاهیمی مهم به متن جامعه و توده مردم بودند.
این دسته از هنرمندان خلاقیتهای خود را به شکلهای مختلف به کار گرفتند و مثلا نمایشهای خیابانی، عروسکهای خیمهشببازی و در نهایت سیرک و گونههای نمایشی این گونه را به وجود آوردند.
از اولین آثار نمایشی که از آیتمهای کوتاه طنز تشکیل شده را میتوان سیرکهای نمایشی و نمایشهای روحوضی و خیمهشببازی دانست. این آثار به دلیل آن که باید با عامه مردم ارتباط برقرار میکردند برخلاف آثار کلاسیک، زبانی فاخر نداشته و به زبان کوچه و بازار بودند.
همچنین از آنجا که هنرمندان همواره به دنبال انتقال مفاهیم مهم زندگی به بشریت هستند با خطراتی از جانب تفکرات حاکم و سنتی مواجه بودهاند. از اینرو گونههای مختلفی چون آثار نمایشی کودکانه به وجود آمد که البته ظاهری کودکانه، اما حرفهای مهمی داشت.
از چارلی تا آقای بین
آثار نمایشی و بخصوص طنز سینما و تلویزیون نیز برخاسته از همین نوع هنر است. چارلی چاپلین به عنوان بزرگترین نابغه سینما و یکی از اولین کسانی که آیتم کوتاه طنز را تصویری کرد از تئاترهای عامهپسند و سیرکهای نمایشی میآید.
در ابتدای پیدایش سینما، فیلمهای داستانی از روی آثار نمایشی کلاسیک ساخته میشد. در واقع در ابتدا و زمانی که هنوز زبان سینمایی شکل نگرفته بود فیلمهای سینمایی تئاترهایی بودند که توسط دوربین فیلمبرداری میشدند و به آنها تئاتر داخل قوطی میگفتند.
این آثار اما بسیار طولانی و متکی بردیالوگ بودند ـ آن زمان هنوز صدا به سینما راه نیافته بود ـ و به هیچوجه با قابلیتهای سینمایی جور درنمیآمدند، اما با پیدایش زبان سینمایی، تدوین و دیگر ویژگیهای هنر هفتم، شکل جدیدی از هنر نمایشی نیز شکل گرفت.
یکی از پرطرفدارترین این گونهها فیلمهای کوتاه طنز بودند. البته یادمان نرود که کوتاه بودن فیلمهای سالهای ابتدایی سینما دلایلی بجز تفکرات مدرنیستی در هنر داشت و آن کوتاه بودن حلقههای فیلم بود. در آن دوران حلقههای فیلم کوتاه، گران و کمیاب بودند و همین محدودیت باعث
خلاقیت شد.
هنرمندان سینماگر مجبور بودند بدون صدا و رنگ و البته در مدت زمانهای کوتاه چند دقیقهای آثار نمایشی با آغاز و پایان و قابل درک و حاوی پیام بسازند. جالب است که برخی از بهترین و باارزشترین آثار سینمای جهان نیز در همان دوران شکل گرفت.
چارلی چاپلین، نابغه و اسطوره سینما کسی بود که این محدودیتها را تبدیل به ویژگیهایی کرد که اکنون بعد از نزدیک به یک قرن روز به روز بر ارزش آن افزوده میشود.
قدرت کار چاپلین در این است که مخاطب نوجوانی که شاید نتواند هیچ تصوری از دوران صامت سینما و تصاویر سیاه و سفید داشته باشد نیز با همان قدرت با او ارتباط برقرار میکند.
چاپلین با نمایشهای بدنی فوقالعاده و موسیقیهایی که خودش میساخت، نبود دیالوگ و حرف را نیز تبدیل به مشخصهای کرد که بعدها بعد از ورود صدا به سینما باعث شد عدهای با تصور نابودی سینما برای همیشه از او جدا شوند.
قدرت چاپلین، اما جدا از شناختی که نسبت به هنر جدید به دست آورده بود در طنزپردازی بود. داستانهایی که او روایت میکند به ظاهر ساده هستند، اما ظرافت و عمقی که دارند باعث میشود که حتی بعد از هزاران بار دیدن جذابیتهای خودش را از دست ندهد.
آیتمهای کوتاه و طنز چاپلین نزدیک به یک قرن هنوز هم در زمره خندهدارترین و جذابترین آیتمهای کوتاه طنز به شمار میآیند. البته که در همان زمان چاپلین، هنرمندان بزرگ دیگری مانند باستر کیتون، هارولد لوید و بن تورپین که آثار قابل توجهی را خلق کردند.
با این حال این گروه بنیانگذار سبکی در آثار نمایشی تصویری بودند که امروز نیز از پرطرفدارترین گونههای نمایشی به حساب میآید.
مستر بین با بازی روآن اتکینسون را میتوان در ادامه آثار نمایشی چارلی چاپلین به حساب آورد؛ آیتمهای کوتاه طنز و یک شخصیت اصلی به نام مستر بین که مانند چارلی در تمام داستانها و آیتمها یکسری ویژگیهای ثابت را با خود همراه میآورد.
آثار مستر بین مانند چاپلین نه فقط آثاری متکی به بازیگر که در ابتدا آثاری با متنهای نمایشی درخور هستند. متن آثار چاپلین با وجود ظاهر سادهای که دارند حاوی مفاهیم انسانی عمیق و پیچیدهای هستند همانطور که ظاهر ساده و احمقانه دنیای مستر بین بسیاری از زوایا و نقاط زندگی اجتماعی انسان این عصر را به نمایش میگذارد.
اولینها
وقتی صحبت از آیتمهای طنز تلویزیونی در ایران میشود اولین چیزی که شاید به ذهن مخاطبان برسد مهران مدیری و گروه طنز ساعت خوش باشند.
این درست است که مهران مدیری و گروه ساعت خوش آیتمهای کوتاه طنز را به مخاطبان معرفی کردند، اما پیش از آن نیز برنامههایی با این ساختار ساخته شده و اتفاقا با استقبال بسیار خوبی هم از سوی مخاطب مواجه شدند.
مثلآباد ساخته رضا ژیان را میتوان از اولین برنامههایی دانست که آیتمهای کوتاه طنز را در خود داشت. در این برنامه ضربالمثلهای عامیانه ایرانی به زبانی شیرین و طنازانه و در آیتمهای بسیار کوتاه به نمایش درآمدند و در زمان پخش با استقبال بسیار خوبی هم مواجه شد.
اما موفقیت این برنامه اتفاقی نبود چرا که بعدها دو برنامه محله بروبیا و محله بهداشت با همین فرمت و ساختار ساخته و به برنامههای محبوب زمان تبدیل شدند.
این دو برنامه هم که هدفی کاملا آموزشی داشت از آیتم کوتاه طنز تشکیل شده بود و طرفداران زیادی هم به دست آورد، مانند مثلآباد و محلههای بروبیا و بهداشت که موجب شدند حتی برخی تکیهکلامهای شخصیتهای آنها در میان مردم کوچه و بازار دهان به دهان بگردد، اما در فاصله میان محلههای بروبیا و بهداشت و ساعت خوش نیز آیتمهای نمایشی کوتاه و طنز را در تلویزیون داشتهایم.
ازجمله برنامه و جنگهایی مانند جنگ هفته که در کنار آیتمهای جدی و حتی پلیسی برخی آیتمهای طنز را نیز در کنداکتور خود داشت. همچنین برنامه اقتصادی در آن دوران پخش میشد که در لابهلای اخبار و برنامههای اقتصادی آیتمهای طنز و کوتاهی در نظر گرفته شد.
جالب است که همین برنامه با وجود اینکه برنامهای اقتصادی بود، اما به دلیل آیتمهای طنز جذابی که داشت توانست مخاطبان زیادی را پیدا کند.
پرواز 57
اما قبل از ساعت خوش باز هم بودند برنامههایی که با آیتمهای طنز و کوتاه روی آنتن تلویزیون رفتند. یکی از اولین برنامهها «پرواز 57» بود که میتوان به نوعی این برنامه را آغازگر فصل تازهای در برنامهها و آیتمهای طنز تلویزیونی دانست.
پرواز 57 نیز برنامهای جنگ مانند بود که در لابهلای صحبتهای مجری، آیتمهای کوتاه طنزی را نشان میداد، اما این آیتمها نسبت به قبل تفاوتهایی داشتند.
اولین و مهمترین تفاوت در متن بود چراکه متنهای نمایشی مانند مثلآباد ساختار کهن و کلاسیک نداشتند و بیشتر و بیشتر به سوی انتزاعی شدن میرفتند، اما بجز تازگی و متفاوت بودن متن، گروهی از بازیگران جوان با سبک و چهرههای متفاوت نیز در این آیتمها بازی میکردند.
توانایی و استعداد این بازیگران نیز باعث شد تا آیتمهای طنز آرام آرام به اصلیترین و محبوبترین برنامههای تلویزیونی تبدیل شوند.
ساعت خوشیها
ساعت خوش زمانی ساخته شد که مخاطبان آماده و شاید تشنه این برنامهها بودند. در سالهای قبل از ساعت خوش در قالب برنامههای جنگ مانند، مخاطبان آیتمهای طنز را دیده بودند.
در واقع همین آیتمهای طنز باعث شده بود تا مردم آن جنگها را ببینند و حالا این انتظار به وجود آمده بود که بهتر نیست یک برنامه کامل از طنزهای کوتاه داشته باشیم که به جای مجری، خواننده و کارشناس از روی کاغذ جملاتی را خوانده یا ادای آوازخواندن را درآورده و لب بزنند؟ مهران مدیری با ساخت ساعت خوش رویای مخاطبان تلویزیونی را در دهه 70 محقق کرد. یک برنامه کامل پر از آیتمهای جذاب و متفاوت.
ساعت خوش نهتنها یک فصل بسیار شیرین را در تاریخ اجتماعی ایران ورق زد که باعث رونق بخشیدن به این گونه نمایشی در تلویزیون شد.
در ادامه برنامه 39 با تعدادی دیگر از جوانهای مستعد و آیندهدار در عرصه طنز توسط داریوش کاردان که نقش مهمی در پیدایش برنامههای طنز اینگونه در تلویزیون داشت، بعد از ساعت خوش ساخته شد.
از ساعت خوش و 39 چندین بازیگر طراز اول، نویسنده و کارگردان بزرگ برای سینما و تلویزیون ایران ساخته شد. رضاعطاران با ترکیبی از بچههای جوان برنامه 39 مثل مهران غفوریان و بیژن بنفشهخواه و گروهی از جوانان مستعد مثل مجید صالحی، یوسف تیموری و علی صادقی گروهی بودند که آیتمهای طنز بعدی تلویزیون را البته در فضاهای مینیمال و فانتزی ساختند.
حرف تو حرف، قطار ابدی و سیب خنده ازجمله این برنامهها بودند که نهتنها در زمان خود طرفداران زیادی یافتند که باعث معرفی برخی چهرههای تازه به هنر نمایشی تلویزیون شدند.
آخرین آیتمها
آخرین برنامه طنز با ساختار آیتمهای کوتاه، برنامه خنده بازار بود. برنامهای که در ابتدا تمام تلاشش این بود که نوعی شبیهسازی یا کاریکاتورسازی انجام بدهد.
این مجموعه هرچند به همین دلیل خیلی طرفدار پیدا کرد، اما چون کارش برپایه تقلید صرف شخصیتها بود خیلی زود به حاشیه رفت.
بعد از آن سازندگان این برنامه سعی کردند که از تقلید صرف فاصله بگیرند، اما مشکلاتی چون نبود متن طنز قوی، بازیگران توانمند و البته ساختاری که حرف نو و تازه داشته باشد باعث شد که خنده بازار نتواند برنامهای ماندگار لقب بگیرد.
امید ذاکرینیا -قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد