طراحی نقشه قتل پدر در فیسبوک

به گزارش جام‌جم، عقربه‌های ساعت 11 و 30 دقیقه شب سی‌ام دی 92 را نشان می‌داد. دختر جوان خود را به تلفن رساند و با دستانی لرزان شماره 110 را گرفت. وقتی به اپراتور وصل شد، با اضطراب گفت: «تو رو خدا کمک کنید، پدرم را کشته‌اند.» دقایقی بعد ماموران کلانتری هفت‌چنار خود را به نشانی خانه‌ای که دختر جوان اعلام کرده بود، رساندند. آنها پس از ورود به آپارتمان طبقه سوم با پیکر غرق در خون مرد 55 ساله روبه‌رو شدند.

بررسی‌های پلیس نشان می‌داد، مرد میانسال با ضربه‌های چاقو به قتل رسیده و هیچ آثاری از ورود به زور روی در وجود ندارد.دختر 18 ساله مقتول در حالی که بی‌تابی می‌کرد، به ماموران گفت: افراد ناشناس پدرم را کشته و با تهدید من و برادرم از محل فرار کردند.

ماموران که با پرسش های مکرر از مرجان متوجه تناقض‌گویی‌های او شده بودند، وی را به اداره آگاهی منتقل کردند که دختر جوان لب به اعتراف گشود و عنوان کرد که قتل به درخواست وی و از سوی جوانی به نام «امیر» انجام شده که حدود یک ماه پیش و از طریق شبکه فیسبوک با یکدیگر آشنا شده‌اند.

او اظهار کرد: در این مدت با امیر چت می کردم و از اذیت های پدرم برای او تعریف کردم تا اینکه نقشه قتل پدرم را طراحی کردیم.با این اعتراف امیر در شرق تهران دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل با همدستی مرجان اعتراف کرد.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز جلسه محاکمه به ریاست قاضی مصطفی باقری برگزار شد. در ابتدای این جلسه، نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست اتهام امیر را مشارکت در قتل و اتهام مرجان را معاونت در قتل اعلام کرد.در ادامه اولیای دم در جایگاه قرار گرفته و برای امیر درخواست قصاص کردند، اما مرجان را بخشیدند.

رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به امیر از او خواست به دفاع از خود بپردازد که مرد جوان مدعی شد تحت تاثیر مواد مخدر مرتکب قتل شده است.

وی اظهار کرد: یک ماه قبل از جنایت مرجان از من پرسید چطور می‌شود آدم کشت؟ وقتی در مورد علت این سوال پرسیدم، ادعا کرد پدرش او را اذیت می‌کند و می‌خواهد او را به قتل برساند. من در ابتدا این موضوع را جدی نگرفتم، اما او برای این کار اصرار می‌کرد.

امیر درباره روز قتل هم گفت: آن روز تحت تاثیر موادمخدر بودم و مرجان در خانه را بازگذاشت تا نقشه قتل پدرش را اجرا کنم. من هم او را با چاقو کشتم. بعد قرار شد برادرش را بکشم که نتوانستم و بعد از بستن دست و پای او از خانه خارج شدم.

در ادامه مرجان در جایگاه قرار گرفت و با انکار دفاعیات امیر گفت: پدرم سختگیری‌های پدرانه داشت و مرا اذیت نمی‌کرد. من از امیر نخواستم که پدرم را به قتل برساند و فکر نمی‌کردم او مرتکب این قتل شود.

پس از آخرین دفاعیات متهمان قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.