«داریوش اسدزاده» از رمز و راز شادی در کهنسالی می‌گوید

گفت‌وگو با بازیگر «خانه سبز»: دنیا را بی‌خیال بگذران آقا!

جام جم سرا:‌ شاید خیلی‌ها که تاریخ دقیق تولد «داریوش اسدزاده» را نمی‌دانند باور نکنند او ۹۰ سالگی‌ را هم رد کرده و آذر ماه امسال ۹۱ ساله شده است. اسدزاده متولد سال ۱۳۰۲ است اما همچنان شاداب و سرحال زندگی می‌کند.
کد خبر: ۷۷۸۷۷۷
گفت‌وگو با بازیگر «خانه سبز»: دنیا را بی‌خیال بگذران آقا!

بازیگر خاطره‌انگیز فیلم و سریال‌های تلویزیونی این روز‌ها دوباره با سریال «خانه سبز» به تلویزیون بازگشته است. او در گفت‌وگویی از زندگی، فرزندان، رمز و راز شاداب بودن و تفکرات و نظرات و علائق خود صحبت کرده است که گزیده‌ای از آن را در ادامه بازنشر کرده‌ایم:


با مشکلات کنار بیایید تا راحت زندگی کنید

شیوه زندگی افراد مختلف با هم متفاوت است و شاداب بودن و روحیه داشتن آن‌ها در سنین مختلف به ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها بستگی دارد. در زندگی هر فردی ناراحتی و مشکل پیش می‌آید. غم، شادی و اختلافاتی که ممکن است برای همه پیش بیاید در زندگی همه وجود دارد که می‌تواند در روحیه هر کس اثر بگذارد و او را رنج دهد. فکر و خیال کردن درباره اتفاق‌های بد فرد را مغموم و کاهل می‌کند و باعث می‌شود او از روند زندگی عادی‌اش فاصله بگیرد.

جوانی یکی از دوره‌های مهم زندگی است، باید مراقبش بود. مراقبتی که هم جسمی است و هم روانی. وقتی جوان‌تر هستی باید به تغذیه‌ات اهمیت بدهی و بدنت را روی فرم نگه داری، ورزش کنی تا شاداب و سرزنده باشی. این‌ها آثارش را در سنین بالا‌تر نشان می‌دهد


در بالا و پایین زندگی کسی موفق است که با این ناراحتی‌ها، اختلاف‌ها، دشمنی‌ها و ناملایمات به گونه‌ای کنار بیاید، از آن‌ها بگذرد و صرف‌نظر کند تا خودش راحت زندگی کند.
من هم مثل هر فرد دیگری در زندگی‌ام مشکلات زیادی داشته‌ام اما سعی کرده‌ام به روی خودم نیاورم و گذشت کنم. به نظر من گذشت در زندگی اثری جاودانه برای خودتان به جای می‌گذارد که آن آرامش است. آرامشی که در طول زندگی می‌تواند همیشه همراه‌تان باشد و روح، قلب و مغزتان را در امان نگه دارد و اذیت نکند.


در آمریکا خیلی اذیت شدم

من ۱۰ سال در آمریکا بودم و شاید خیلی‌ها فکر کنند در کشوری خوب و همه‌چیز تمام زندگی می‌کردم و راحت بودم اما بد‌ترین دوران زندگی‌ام را آنجا سپری کردم. من مجبور شدم به آنجا بروم و دوری از وطن آرامشم را به هم زده بود. نمی‌شود همه‌چیز را گفت اما سفر من به آمریکا باعث شد همه سرمایه‌ام از بین برود و آینده خودم و فرزندانم به خطر بیفتد، اما باز هم همه را فراموش کردم و وقتی به ایران برگشتم زندگی جدیدی را آغاز کردم.
من همیشه با این تفکر زندگی کرده‌ام که مثل یک مهمان به این دنیا آمده‌ام و قرار نیست همیشه هم اینجا بمانم پس باید سعی کنم اوقات خوشی را برای خودم فراهم کنم و از زندگی لذت ببرم.


روحتان را سالم نگه دارید

سالم زندگی کردن ابعاد معنوی هم دارد که به نظر من در روحیه افراد می‌تواند خیلی تاثیر داشته باشد. من در پست‌های مهم زیادی فعالیت کرده‌ام اما همیشه سالم زندگی کرده‌ام و هیچ‌وقت دنبال مادیات و استفاده مالی از موقعیت‌هایی که داشتم، نبودم. این مسائل خیلی در روحیه افراد تاثیر می‌گذارد. مخصوصا در جامعه امروز ما که خیلی‌ها مادی‌گرا شده‌اند. غرق شدن در مسائل مادی روح انسان را آزرده و او را از دیگر لذت‌های معنوی دور می‌کند. در درازمدت هم تاثیر منفی در ذهن و روحیه افراد می‌گذارد.


بدی‌ها را می‌بخشم تا خودم راحت باشم

من در زندگی‌ام خیلی ناراحتی کشیدم و سستی‌ها و زشتی‌های زیادی دیدم، ولی همه را فراموش کرده‌ام. پول من را خوردند، حقم را ندادند و خیلی اتفاق‌های دیگر که نمی‌توانم بگویم و گفتنی هم نیست. حتی نمی‌خواهم با فکر به آن‌ها که حالا دیگر گذشته دوباره برای خودم ناراحتی فراهم کنم، اما فقط می‌خواهم بگویم روحیه هر فردی است که او را سرحال نگه می‌دارد. من هم نمی‌گویم از اتفاق‌هایی که برایم افتاده ناراحت نشدم اما تمام سعی‌ام را کردم که زود آن‌ها را از یاد ببرم و خودم را خیلی درگیرشان نکنم. مدتی هم به آن‌ها فکر کردم چون نمی‌شود همه‌چیز را خیلی زود هم از خاطر برد اما به هر حال فراموش کردم. همه کسانی که به من بد کردند را بخشیدم و به آن‌ها توجه نکردم. هیچ‌وقت دوست نداشتم و نخواستم روحیه و وجود خودم را به خاطر مسائلی که دیگران برایم به وجود آوردند خدشه‌دار کنم. به همین دلیل گذشت کردم و بخشیدم.


دنیا هیاهو برای هیچ است بی‌خیال باش

هر کسی در مواجهه با مشکلات و اتفاق‌هایی که در زندگی برایش می‌افتد شیوه‌ای مخصوص به خودش را دارد، شیوه من هم بخشیدن و گذشت بوده و همیشه از این کار لذت می‌بردم و حس خوبی به خودم منتقل می‌شد.
وقتی از اتفاقی ناراحت می‌شدم ممکن بود چند روز طول بکشد تا تمام ناراحتی‌ام برطرف شود اما می‌بخشیدم تا زود‌تر فراموش کنم و به زندگی‌ام برسم. به قول قدیمی‌ها دنیا اینقدر ارزش ندارد که بخواهی خودت را به خاطر اتفاق‌های آن آزرده‌خاطر کنی. دنیا پوچ است، هیاهو برای هیچ است، پس چرا خودم را اذیت کنم. من با این طرز تفکر بر مشکلاتم غلبه کردم و گفتم چرا در این چند صباحی که زنده‌ام خودم را زجر بدهم، اگر بخواهم برای هر مساله‌ای خودم را ناراحت کنم از زندگی هیچ چیز نمی‌فهمم و فقط خودم را اذیت می‌کنم.
«بی‌خیال باش، بگذر آقا، مگه دنیا چند روزه؟»، با این جملات خودم را آرام می‌کردم و به زندگی ادامه می‌دادم.


سر همدیگر را کلاه نگذاریم

وقتی سن بالا‌تر می‌رود، انسان کم‌حوصله و کم‌طاقت می‌شود. به همین دلیل خیلی از دوستان و هم‌دوره‌هایی من نتوانستند مشکلاتی که برایشان پیش آمد را تحمل کنند. خیلی از آن‌ها بیمار و خانه‌نشین شده‌اند. به هر حال ناراحتی‌هایی که برایشان پیش آمد در روحیه‌شان تاثیر گذاشت و آن‌ها را از پا درآورد. به همین دلیل است که می‌گویم باید در مقابل رنج‌ها و مشکلات شکیبا بود. همیشه هم به دوستانم می‌گفتم و می‌گویم که اینقدر فکر و خیال نکنید، آخرش چه می‌شود؟ بعد از این همه بدو بدو برای زندگی باید همه‌چیز را بگذاری بروی پس لااقل سعی کنیم در این دنیا درست زندگی کنیم، آرامش داشته باشیم، سر همدیگر را کلاه نگذاریم، به هم بدی نکنیم و...

مگر می‌شود پدر و مادر باشی و دلتنگ فرزندانت نشوی، اما چه می‌شود کرد. آن‌ها زندگی خودشان را دارند و فاصله‌شان با من هم خیلی زیاد است. همین که بدانم خوب هستند من هم خوب هستم


من در این سال‌ها دوستان زیادی را از دست دادم، دوستان و همکارانی که با هر کدامشان یک دنیا خاطره داشتم. هنرمندانی که متاسفانه از دستشان دادیم، دوستان دیگر هم همین‌طور، اما تا آخر عمر که نمی‌شود به درگذشتگان فکر کرد و غصه خورد.


در جوانی درست زندگی کن

رمز و راز شاداب ماندن در سنین بالا و زمانی که پا به سن می‌گذاری این است که در جوانی مراقب خودت باشی و خودت را حفظ کنی. جوانی یکی از دوره‌های مهم و تاثیرگذار در زندگی هر فرد است، پس باید به آن اهمیت داد و مراقبش بود.
مراقبتی که می‌گویم هم جسمی است و هم روانی. وقتی جوان‌تر هستی باید به تغذیه‌ات اهمیت بدهی و سعی کنی بدنت را روی فرم نگه داری، ورزش کنی تا هم به سلامتت کمک شود و هم اینکه شاداب و سرزنده باشی. همه این‌ها آثارش را در سنین بالا‌تر هم نشان می‌دهد.


دلتنگ بچه‌هایم می‌شوم

من ۲ فرزند پسر دارم که خارج از ایران زندگی می‌کنند. ۸-۷ ساله بودند که آن‌ها را از ایران بردم. آن‌ها دوست داشتند وارد حرفه من شوند اما من خودم علاقه‌ای نداشتم. حرفه من عشق است و برای این عشق باید تاوان زیادی بدهی. دوست داشتم بچه‌هایم آینده خوبی داشته باشند و زندگی کنند. به همین ‌دلیل نخواستم وارد دنیای بازیگری و هنر شوند. عشق به هنر هنوز هم در دل من زنده است اما چون قدر هنر را در ایران نمی‌دانند باعث شده کمی دلزده شوم.
در همه این سال‌ها با وجود همه ناملایمات فقط به‌ خاطر عشقی که داشتم ماندم و تحمل کردم. دلتنگ بچه‌هایم می‌شوم، مگر می‌شود پدر و مادر باشی و دلتنگ فرزندانت نشوی، اما چه می‌شود کرد. آن‌ها زندگی خودشان را دارند و فاصله‌شان با من هم خیلی زیاد است ولی هر از چند گاهی با هم صحبت می‌کنیم و از طریق اینترنت آن‌ها را می‌بینم تا شاید بخش کوچکی از دلتنگی‌ام رفع شود. البته آن‌ها به دلیل مشغله‌هایی که دارند کمتر فرصت می‌کنند با من تماس بگیرند اما همین که بدانم آن‌ها خوب هستند و زندگی آرام و خوبی دارند من هم خوب هستم.
۴ نوه هم دارم که دوستشان دارم و آن‌ها را هم از طریق اینترنت می‌بینم. من تمام زندگی‌ام را برای بچه‌هایم گذاشتم و الان ۳۰ سال است که آن‌ها را ندیده‌ام. وقتی دلتنگ بچه‌هایم می‌شوم فکرم مشغول می‌شود، ولی سعی می‌کنم سریع از فکرشان بیرون بیایم و خودم را قانع کنم که آن‌ها زندگی خودشان را دارند و سرشان گرم مشغولیات خودشان است.


عاشق کتاب خواندن و نوشتنم

زمانی که سر سریال یا فیلم سینمایی نباشم مدام در کتابخانه‌ام هستم. من یک کتابخانه بسیار بزرگ دارم که گنجینه‌ای از کتب مختلف است. من عاشق نوشتن و مطالعه هستم. به همین دلیل اوقاتی که سر کار نباشم یا فرصت داشته باشم در کتابخانه‌ام می‌نشینم و مطالعه می‌کنم. تا به حال ۲ کتاب از من منتشر شده و سومین کتابم دست ناشر است به تئا‌تر علاقه زیادی دارم و الان هم تا جایی که فرصت کنم به تماشای تئا‌تر می‌روم. دوستان لطف می‌کنند و من را برای دیدن کار‌هایشان دعوت می‌کنند و من هم با کمال میل می‌پذیرم.
خیلی خوشحال می‌شوم وقتی دختر و پسرهای جوان و باانگیزه را می‌بینم که با عشق کار می‌کنند و زحمت می‌کشند. آن‌ها عاشق هستند، شاید خودشان ندانند اما واقعا کارشان را دوست دارند و من عشق به کار را از نگاه‌شان و تلاشی که می‌کنند، می‌بینم. همیشه سعی می‌کنم در برخورد با جوان‌های علاقه‌مند به این حرفه به آن‌ها انرژی مثبت دهم ولی از سختی‌های این کار هم برایشان می‌گویم که فکر نکنند همه‌چیز خیلی آسان است. یک هنرمند باید باسواد و از همه جهات کامل باشد.


در کودکی ویولن آموختم

من عاشق موسیقی‌ام و زمان‌های زیادی از روز را موسیقی گوش می‌کنم. موسیقی سنتی خودمان را خیلی دوست دارم چون کامل و همه‌چیز تمام است. به صدای خواننده‌های قدیمیمان هم علاقه زیادی دارم. البته عشق و علاقه من به موسیقی به زمان کودکی‌ام برمی‌گردد. من قبل از اینکه وارد تئا‌تر شوم سراغ موسیقی رفتم و مدتی هم ویولن کار کردم اما بعد‌ها که جذب تئا‌تر شدم آن را‌‌ رها کردم. کسی که عاشق هنر است تمام هنر‌ها را دوست دارد. من عاشق نقاشی هم هستم و خانه‌ام پر است از تابلو‌های مختلف نقاشی. ترجیح می‌دهم زمان‌هایی که فرصت دارم، کتاب بخوانم و موسیقی گوش دهم. (زندگی مثبت)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
زهرا از همدان
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
۰
۰
ایشالا كه همیشه شاد و سلامت باشید! ما هر شب می شینیم سریال خانه سبز رو می بینیم و خاطرات اون روزا برامون زنده می شه.
حمید
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
۰
۰
سلام
عكس دیگری رو منتشر كردین یعنی تشخیص ندادین این عكس داریوش اسدزاده نیست؟

نیازمندی ها