اگر گرفتار خشونت خانگی هستید و میخواهید به این وضع پایان دهید باید ابتدا علائم یک ارتباط بد و ناسالم را تشخیص دهید و با تصدیق وضع بحرانیتان از کارشناسان کمک بخواهید.
همه مردم لایق زندگی خوب و براساس احترام هستند و نباید در ترس از صدمه دیدن از شریک زندگی یا خانواده روزگار بگذرانند. اگر شما یا فردی از آشنایانتان گرفتار چنین وضعی هستید، هرگز این خشونت را تحمل نکنید و به آن پایان دهید.
خشونت خانگی اغلب زمانی رخ میدهد که یک فرد در رابطه خود با دیگری سعی دارد او را کنترل کرده و زیر سلطه خود بگیرد و این کار را با روشهای مختلف و اغلب همراه با خشونت فیزیکی انجام میدهد. بدرفتاری و خشونت خانگی فقط یک هدف را دنبال میکند: بهدست آوردن تمام کنترل فرد دیگر. کسی که چنین خشونتی را اعمال میکند هرگز رفتاری منصفانه ندارد و همیشه از حربه سرزنش کردن، ترساندن، احساس گناه دادن و تهدید استفاده و هر کاری میکند که طرف مقابل را از پا انداخته و بر او مسلط شود.
خشونت خانگی برای هر کسی بدون توجه به جنسیت، نژاد، قوم، سن، سطح درآمد یا عوامل دیگر ممکن است رخ دهد و زنان و مردان و کودکان هریک میتوانند قربانیان چنین خشونتی باشند.
علائم رفتارهای کنترلکننده
رفتارهای کنترلکنندهای که به خشونت منجر میشود، از بدرفتاریهای کلامی تا تهدیدهای مختلف و خشونتهای فیزیکی را میتوان خشونت خانگی دانست؛ البته خشونت فیزیکی که گاهی به جراحات سنگین یا حتی مرگ منجر میشود، بسیار خطرناک است، اما خشونت احساسی و عاطفی را که مشکلات روحی و روانی سختی به دنبال دارد نیز باید جدی گرفت. فرد با به کار بردن روشهای مختلف سعی میکند ارزشهای وجودی طرف مقابل را نابود کند و با نابودی عزت نفس او را به سوی نگرانی و افسردگی هدایت میکند.
علائم یک رابطه برپایه خشونت
مهمترین علامت گویای چنین رابطهای ترس شما از رفتار شریک زندگیتان است. اگر وقتی کنار او هستید مدام دلشوره دارید و مراقب حرفهایتان هستید و احساس میکنید کوچکترین موضوع ممکن است دعوا و مرافعه به راه اندازد، مطمئن باشید این ارتباط سالم نیست و سوء رفتار درآن موج میزند. علامت دیگر این است که طرف مقابل مدام شما را تحقیر میکند و اهمیتی به عقاید و کارهایی که انجام دادهاید نمیدهد و کاری میکند که از خودتان متنفر شده و احساس درماندگی و ناامیدی کنید و حتی به این باور برسید که لایق خشونت و این رفتارها هستید.
خشونت فیزیکی
حمله فیزیکی و کتک زدن نمونه بارز این نوع خشونت است. در چنین خشونتهایی قربانی ممکن است از نظر جسمی صدمه دیده و حتی این صدمه چنان شدید باشد که او را به بیمارستان بکشاند و حتی به مرگش منجر شود. گاهی اوقات هم فرد مجبور به رابطه جنسی ناخواسته، خطرناک یا تحقیرکننده میشود.
تحقیقات نشان داده است وقتی کسی علیه دیگری دست به خشونت میزند احتمال اینکه این اعمال را باز هم تکرار کند، بسیار زیاد است و باید هرچه سریعتر به چنین رابطهای پایان داد.
خشونت عاطفی
تمام سوءرفتارها برپایه خشونت فیزیکی شکل نمیگیرد. به صرف اینکه قربانی خشونت کتک نخورده یا جایی از بدنش کبود نشده است، نمیتوان گفت او گرفتار بدرفتاری نیست. بسیاری از زنان و مردان به سوءرفتارهای احساسی و عاطفی مبتلا هستند که این نیز بسیار مخرب است. متاسفانه، سوءرفتار احساسی اغلب دستکم یا نادیده گرفته میشود. حتی فردی که مبتلا به این بدرفتاری است آن را مهم تلقی نمیکند.
هدف از بدرفتاری عاطفی
فرد تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا قربانی نسبت به ارزش وجود خود تردید کرده و استقلال فکریاش را از دست بدهد. اگر شما قربانی چنین رفتاری هستید، ممکن است احساس کنید به هیچ ترتیبی نمیتوانید از این رابطه بیرون بیایید یا اینکه بدون وجود شریک زندگیتان ارزشی ندارید. بدرفتاری عاطفی و احساسی دربرگیرنده سوءرفتارهای کلامی مانند فریاد کشیدن، اسم بد گذاشتن، سرزنش و شرمنده کردن طرف مقابل است. رفتارهای کنترلکننده و تهدیدآمیز نیز در این نوع خشونت مشاهده میشود. علاوه بر آن فرد بدرفتار اگر کاری را که میخواهد انجام ندهید شما را به خشونت فیزیکی حتی صدمه رساندن به اطرافیانتان تهدید میکند.
ممکن است فکر کنید که خشونت فیزیکی بدتر از خشونت عاطفی است، اما زخمهای ناشی از این سوءرفتار بسیار واقعی بوده و تا اعماق وجود قربانی نفوذ میکنند.
نمونههایی از بدرفتاری عاطفی
* بشدت کنترل کردن امور مالی و در اختیار قرار ندادن پول به اندازه کافی.
* ایجاد مزاحمت هنگام فعالیتهای خارج از خانه مانند محل کار (به طور مثال تلفنی کنترل کردن فرد).
* مجبور کردن فرد مبنی بر اینکه بابت هر کاری از او اجازه بگیرد.
افرادی که دست به خشونت میزنند هر ترفندی به کار میبندند تا به روی دیگری اعمال قدرت کنند:
تسلط: خودشان را مسئول همه چیز میدانند. آنها برای شما و گاه خانواده تان تصمیم میگیرند، به شما میگویند چه کار کنید و شما هم بدون هیچ سوالی باید از آنها اطاعت کنید و حتی گاهی با شما درست مانند یک خدمتکار، کودک یا کسی که جزو اموالشان هستید برخورد میکند.
تحقیر: یک بدرفتار هرکاری میکند که شما نسبت به خودتان احساس بدی پیدا کنید. روی هم رفته اگر به این که ارزشی ندارید و هیچ کس شما را دوست ندارد، معتقد شوید کمتر احتمال دارد از این زندگی حقارت بار خود را نجات دهید. در واقع توهینها و سرزنشها و در برابر جمع تحقیر کردن شما، سلاحهایی است که او به کار میبرد تا عزت نفس را در شما از بین ببرد.
جداسازی: برای اینکه وابستگیتان به او افزایش پیدا کند، او تلاش میکند تا ارتباط شما با دنیای خارج قطع شود و اجازه نمیدهد به دیدن خانواده یا دوستان خود بروید.
تهدید: این افراد معمولا همسرانشان را تهدید به ترک کردن میکنند یا حتی ممکن است شما را تهدید کنند که دست به خودکشی خواهند زد.
ارعاب: این افراد به روشهای مختلف شما را ترسانده و وادار به تسلیم شدن میکنند. مثل نگاههای تهدیدآمیز کردن، شکستن ظرف و ظروف و خراب کردن وسایل در مقابل چشمان شما و در اصل پیامشان این است که اگر اطاعت نکنید، عواقب بدی در انتظارتان است.
چرخه خشونت خانگی
معمولا خشونتهای خانگی یک نوع الگو و چرخه دارند که به شرح زیر است:
بدرفتاری: او به صورت کلامی به شما حمله کرده و تحقیر میکند و رفتارهای خشونتآمیز به کار میبرد و سعی میکند نشان دهد که چه کسی رئیس است.
احساس گناه: بعد از اینکه با شما بدرفتاری کرد دچار احساس گناه میشود که البته بیشتر نگران عواقب کار خود است نه رفتارش.
عذر و بهانه: شروع به عذر و بهانه آوردن میکند و به دنبال توجیهی برای رفتارش است و غالبا گناه خود را متوجه شما میکند.
رفتار عادی: هرکاری میکند تا دوباره شما را به سمت خود برگرداند. ممکن است طوری رفتار کند که انگار اتفاقی نیفتاده است و حتی ممکن است با محبت با شما برخورد کند. این مرحله شیرین صلح، ممکن است به قربانی این امید را بدهد که فرد بدرفتار واقعا این بار تغییر کرده است.
برنامهریزی: او در ذهن خود شروع به برنامهریزی میکند تا با چه بهانهای سوءرفتارش را تکرار کند و برای خود از طرف شما خطایی میتراشد و سپس با واقعی جلوه دادن آن، دوباره شما را آزار میدهد. مثلا اگر از فروشگاه چند دقیقه دیرتر برگردید شما را به باد کتک میگیرد که با چه کسی قرار داشتهاید؟
خشونت علیه دیگران
وقتی صحبت از خشونت خانگی میشود اغلب مردم تصور میکنند که این خشونت صرفا میان همسران رخ میدهد. در حالیکه بدرفتاری علیه هرکس از اعضای خانواده و همچنین کودکان، خشونت خانگی محسوب میشود؛ در حقیقت هرساله بیش از سه میلیون کودک در خانههایشان از نزدیکترین کسان خود صدمات جبرانناپذیری میبینند و این صدمات از بدرفتاری فیزیکی گرفته تا سوءاستفاده جنسی، بدرفتاری عاطفی و کم توجهی به نیازهای کودک است.
Helpguide / مترجم: نادیا زکالوند
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»: