ماجرا از یک روز عادی شروع شد، ری مثل همیشه کارهای روزمرهاش را انجام میداد و از کودک خردسالش مراقبت میکرد. کودک روی تختش خوابیده بود و گاهی میخندید، گریه میکرد و بعضی وقتها هم صداهایی گنگ ادا میکرد. ری سن و سال بالایی نداشت و چون بیرون از خانه شاغل بود، نمیتوانست از پای تخت جنب بخورد. به بچهاش میرسید، اما دوست داشت به برنامه و کارهای روزمره خودش هم لطمهای وارد نشود.
گاهی بچه را میخواباند و پای تلویزیون مینشست تا برنامههای مورد علاقهاش را تماشا کند یا برای مدت کوتاهی بیرون میرفت، اما همیشه خواب کودک طولانی نمیشد و وقتی برمیگشت ناگهان با چهره گریان فرزندش روبهرو میشد. بههمین دلیل ری همیشه آرزو میکرد کاش راهی بود تا هر وقت فرزندش گریه میکرد به طریقی مثلا با تلفن همراهش از وضع او مطلع شود.
ایده
ری در اینترنت جستجو کرد و به چند فروشگاه اینترنتی سر زد، اما محصولی مختص این کار پیدا نکرد. از چند نفر از دوستانش هم پرسید اما نتیجهای نداشت و در نهایت به سیستمهای نظارت از راه دور رسید که هزینه بالایی داشت و به درد او نمیخورد. همان زمان ایده جالبی به ذهنش رسید؛ دستگاهی بسازد که صداهای نوزاد را تشخیص دهد و منظور او را با یک پیام متنی به تلفن همراه بفرستد. بهاینترتیب ری و مادرانی مانند او میتوانستند از بچه دور شوند و فقط هنگام ضرورت به بچه سر بزنند. ری ایده جذابی در سر داشت، اما نمیتوانست به تنهایی آن را عملی کند. این مساله باعث شد ایده را با کوئیچی، همکارش در میان بگذارد. ری در شرکتی کار میکرد که در زمینه ساخت محصولات مبتنی بر اینترنت اشیا مشغول بود. آنجا بهترین جایی بود که او میتوانست امیدوار باشد ایدهاش عملی شود.
تلاش
از بخت خوش ری شرکتی که در آن کار میکرد علاوه بر محصولات نرمافزاری، قطعات سختافزاری نیز تولید میکرد و بهاینترتیب میتوانست زیرساخت لازم برای پیشبرد کار را در اختیار او قرار دهد. همکار ری که بتازگی پدر شده بود و شرایطی مشابه ری داشت، خیلی از این ایده خوشش آمد و با او همراه شد. او ایده را با روسای شرکت در میان گذاشت و آنها هم که میخواستند رفاه کارکنان خود را تامین کنند، راضی شدند برای ساخت نمونه اولیه، قطعات مورد نیاز را فراهم کنند. ری بخوبی متوجه شد قدم بزرگی را برداشته، زیرا فرآیند تولید، بسیار سخت است آن هم در شرایطی که با دست خالی و کمترین تجربه انجام شود.
ری یک طراح جوان بود و در زمینه روشهای کسب و کار، درآمدزایی و تولید تجربهای نداشت، ولی خوشبختانه طراحی بلد بود و شرکت هم راضی شده بود کمکش کند. او به کمک همکاران طراحش که حال همگی بخشی از یک تیم پرانرژی محسوب میشدند، طراحی دستگاه را آغاز کردند. این بخش هم با دشواری و مشکلات زیادی مواجه بود، زیرا دستگاه باید طوری طراحی میشد تا با بالاترین وضوح و دقت ممکن صداها را تشخیص دهد. همین مسائل باعث شد ری با چند نفر از مهندسان شرکت که از کارهای الکترونیک و صوتی سر در میآوردند، مشورت کند. پس از تلاشهای فراوان ری و همکارانش که یک تیم منسجم شده بودند و این طرح را بیش از کار شرکت جدی گرفته بودند، نمونه اولیه دستگاه به دست آمد و نامش را Listnr گذاشتند. پس از این مرحله شرکت طبق قولی که داده بود طرح ری را به بخش تولید قطعات خود تحویل داد تا نمونه اولیهای ساخته شود. همگی از ساخت نمونه اولیه خوشحال بودند، اما وی تازه متوجه شده بود که چالشی بسیار بزرگ پیش رو دارد تا Listnr را به تولید انبوه برساند.
چالش
او ابتدا فقط میخواست دستگاهی بسازد که نیاز خودش را برآورده کند، اما اکنون با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف تولید و کسب تجربههای فراوان، براحتی نمیتوانست از ایدهاش بگذرد. با ساخت نمونه اولیه، هر کسی آن را میدید از برنامه ری برای آینده و فروشش میپرسید؛ نکتهای که او هیچگاه به آن فکر نکرده و جدی نگرفته بود.
ری درگیر این مشکل بود که با سایت کیک استارتر ـ جمعآوری اعانه برای پیشبرد ایدهها ـ آشنا شد. طرح را به اشتراک گذاشت و بعد هم سراغ طراحی مدل کسب و کار رفت تا ببیند ایدهاش چه ارزشهایی دارد و از چه روشهایی میتواند پول دربیاورد.
نام: ری اِهارا (Rie Ehara) کشور: ژاپن تحصیلات: ادبیات انگلیسی نام ایده: لیسنر (Listnr) سایت: interphenom.com |
همان زمان متوجه ارزش ایدهاش شد و دریافت اگر بخواهد از طرحش پول دربیاورد باید آن را جذابتر تولید کند و برای جذاب شدن نیز باید امکانات دیگری به آن اضافه میشد. نتیجه مشورتها و همفکریهای دوستانش به این منتج شد تا قابلیتهای دیگری را به Listnr اضافه کنند که با شنیدن صدا کارهای دیگری مثلا خاموش و روشن شدن لامپ نیز انجام شود.
آینده
اکنون استقبال خوبی از ایده ری در کیک استارتر شده و او امیدوار است بتواند آن را به تولید انبوه برساند و به مادران جوانی که مثل خودش زمان کافی ندارند کمک کند تا به همه کارهای خود برسند. ایده ری از یک نیاز پیش پا افتاده شروع شد، ولی آن را جدی گرفت و رها نکرد. او معتقد است کارهای بزرگ از چیزهای بظاهر مسخره شروع میشود.
Listnr چیست؟
Listnr دستگاهی است که از صدا بهعنوان کلید استفاده میکند و میتواند با گوش دادن به آن کارهای مختلفی را انجام دهد. درون این وسیله از سیستمی مشابه دستیارهای صوتی تلفنهای هوشمند کمک گرفته شده که قابلیت درک و تحلیل اصوات شنیده شده را دارد. اکنون که نمونه اولیه این وسیله ساخته شده میتوان با اتصال آن به یک لامپ یا مجموعهای از لامپها برای مثال در یک مکان عمومی، با ایجاد یک صدا همچون کف زدن، لامپها را خاموش و روشن کرد، اما کاربرد اصلی و مهم این دستگاه تشخیص صدای کودک و ارسال پیام است. Listnr قادر است صداهایی را که نوزاد از خود ایجاد میکند درک کند و باتوجه به آن پیغامی به تلفن هوشمند والدین بفرستد. به کمک این وسیله دیگر لازم نیست پدر و مادر تمام مدت به کودک خود سر بزنند و مراقب او باشند، زیرا میتوانند بدون حضور فیزیکی در بالای تخت او و از راه دور از حالش باخبر شوند.
نکته مهم در مورد Listnr این است که این وسیله برای کاربردپذیری بیشتر، پلتفرمی دارد که توسعهدهندگان با کار روی آن میتوانند وظایف جدید و متنوعی غیر از خاموش و روشن کردن لامپ را به آن اضافه کنند. ویژگی برجسته این دستگاه قدرت و دقت بالای آن در تفکیک و درک اصوات است که میتواند با درصد موفقیت بالایی صداها را تحلیل و به دستور مورد نظر ترجمه کند.
رامین فتوت
کیوسک تلاش
منفی بافی ممنوع!
آخرین تلاش چاپ شده مربوط به ایده کافه تونز از سیاوش احمدپور (کلیک شماره 505 مورخ دوازدهم بهمن) بود که نظرات زیادی را درباره این ایده برایمان ارسال کرده بودید، برخی از آنها را گلچین کردیم تا حرفهایتان منعکس شود و به گوش سیاوش برسد. آقای مزدک از لاهیجان گفته بهتر نیست یک قسمت به نام افزودن موزیک به برنامه اضافه شود؟ در پاسخ باید بگوییم کاش نظر خود را با جزئیات بیشتری میفرستادید، زیرا کافه تونز اپلیکیشنی برای رای دادن به موزیکهای در حال پخش در یک مکان عمومی است و طبیعتا غیر از صاحب مکان، دیگران از جمله کاربران نمیتوانند آهنگی اضافه کنند. کاش منظورتان را از اضافه کردن آهنگ دقیقتر میگفتید.
خواننده محترم دیگری که اسم خود را ننوشته گفته این ایده بسیار جذاب است، اما به شرط همه گیر شدن در مکانهای عمومی. یکی دیگر از خوانندگان بینام نیز معتقد است این کارها در حد سرگرمی خوب است و در کشور ما پای آن پول نمیدهند. او گفته شاید در خارج بشود پولی از آن در آورد. در پاسخ باید عرض کنیم بیشتر اپلیکیشنها و شبکههای اجتماعی که این روزها مثل خوره به جانمان افتادهاند کارکردی جز سرگرمی ندارند، اما میلیونها دلار پول و سرمایه را به جیب صاحبان آنها سرازیر میکنند. ایران هم با جوانهای علاقهمندی که دارد و هر روز هم در حال افزایش است ظرفیت بسیار بالایی برای این گونه ایدهها دارد، پس تا اطلاع ثانوی منفیبافی ممنوع!
نظرتان در مورد این ایده چیست؟ پیشنهادها و انتقادهای خود را درباره تلاش این هفته با ما در میان بگذارید. کلیک حرفهای شما را به گوش ری اِهارا میرساند. شاید در آینده نه چندان دور یکی از اعضای طرح او شدید! علاوه بر این، کلیک دست افرادی که توانستهاند ایده دانش بنیان خود در فضای آی.تی را به یک کسب و کار تبدیل کنند به گرمی میفشارد. ما را از شنیدن ایدههای خود محروم نکنید، کلیک بی صبرانه منتظر شماست!
شماره پیامک: 300011226 آدرس ایمیل: Click@jamejamonline.ir
کلیک (ضمیمه یکشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: