خیلیها باورشان این است که بازیهای ایرانی باید نشانهای از ایران داشته باشد. گاهی این کار به سادهترین شکل ممکن با قرار دادن المانهای معماری ایرانی در بازی تفسیر میشود و گاهی نیز همچون «عمو نوروز، رویای آدمبرفی» در بستر داستان و روایت قصه خود را نشان میدهد. اسم این بازی میتواند هر چیز دیگری باشد، کاراکترها میتوانند ظاهری بسیار غربی داشته باشند و با این حال وقتی آن را بازی میکنید میدانید یک عنوان ایرانی است، چون این ویژگی در بطن داستان بازی وجود دارد. قصه از جایی شروع میشود که اواخر فصل زمستان بچهها با کمک هم یک آدم برفی زیبا میسازند و ننه سرما برای تکمیل شادی بچهها، با ریختن دانههای اسفند جادویی بر سر آدم برفی به آن جان میدهد. البته خوشحالی و شادی با شنیدن قصهای که ننه سرما از آمدن بهار و آب شدن برفها برای بچهها میگوید، دیری نمیپاید.
خیلی زود فصل سرما تمام میشود و عمو نوروز برای دیدن آنها و آوردن بهار به آنجا خواهد آمد تا با آب کردن برفها، زمین را مملو از سبزی و نشاط کند. از آنجا که آدم برفی به بچهها علاقه زیادی پیدا کرده، تصمیم میگیرد مانع آمدن عمونوروز شود. او برای این منظور سفری را آغاز میکند و سراغ غول سرما میرود و از او برای این هدف کمک میخواهد، اما غول سرما که موجودی پلید و بدذات است، از این فرصت به نفع خود استفاده میکند و آدم برفی را به تسخیر درمیآورد و او را به موجودی پلید و شرور تبدیل میکند و به جنگ عمونوروز میفرستد. از طرف دیگر ننه سرما نیز در نامهای از عمو نوروز میخواهد به دیدن آنها بیاید و سر راه هم سبزی و نشاط بگیرد و بیاید. با رساندن این پیغام توسط هدهد، عمونوروز سفر خود را برای دیدن ننه سرما آغاز میکند، اما در این راه با مشکلات عدیدهای روبهرو میشود.
کلیت داستان بازی و امکان بازی کردن در دو نقش مقابل هم یعنی عمونوروز و آدمبرفی که دو هدف کاملا متضاد دارند، از موارد جذاب بازی به نظر میرسد و نشانههای فانتزی نیز بخوبی در آن دیده میشود. بازیکن گاه با کاراکتر عمونوروز و گاه با آدمبرفی همذاتپنداری میکند زیرا آدمبرفی برای بقا تلاش میکند و عمونوروز با غول سرما میجنگد. در کنار این داستان که تغییر فصل، محور اصلی آن است، شخصیتهای باستانی و آداب تحویل سال نو نیز بازآفرینی شده است.
گیم پلی بازی بر اساس تواناییهای دو کاراکتر بازی است. عمونوروز را گذر زمان هیچگاه شکسته نمیکند و چالاک از موانع و سکوها بالا میرود. عصای عمونوروز وقتی او میخواهد با موجودات یخی بجنگد، مانند یک سلاح میشود و هنگامی که عمونوروز بخواهد پرش بلندی انجام دهد، به عنوان یک طناب عمل میکند. عمونوروز با کاشتن درخت سرو، راههای جدیدی در محیط بازی باز میکند و با هل دادن سکوها پازلهایی را که بر پایه فیزیک است، حل میکند. در طرف دیگر آدمبرفی روی برفها سر میخورد و روان و سریع به اطراف میپرد. غول سرما به آدمبرفی دو توانایی یاد میدهد؛ اول آنکه چگونه به حیوانات جنگل برف پرت و آنها را به موجودات یخی تبدیل کند تا در مراحل بعدی با عمونوروز بجنگند و دوم توانایی بزرگ شدن پس از حرکت گلولهای در برفهاست که به او توانایی ضربه زدن بیشتر میدهد.
گرافیک بازی با نورها و رنگهای درخشان در مراحل مختلف کار شده و در مدلسازی و انیمیشنها دقت فراوانی به کار رفته است. تکنیکهای به کار رفته در نورپردازی و سیستم ذرات بازی، حتی در زیرزمینهای تاریک، با دقت ساخته شده تا فضاسازی فانتزی بازی، چشمنواز و بهیاد ماندنی دیده شود. گرافیک عمو نوروز، رویای آدمبرفی از نقاط برجسته آن است و با عرضه بازی مهمترین عاملی خواهد بود که میتواند مخاطبان را با نگاه اول به سمت خود جذب کند. متاسفانه هنوز خبری از زمانبندی کانون پرورش فکری برای عرضه بازی نداریم، ولی امیدواریم تا آن زمان موسیقی بخصوص در حین مراحل به بازی اضافه شود و شاهد تنوع بیشتری در صداگذاری شخصیتها و کیفیت بهتری در صداهای محیطی باشیم؛ چراکه نقش عمدهای در غوطهور کردن ما در دنیا و محیط یک بازی ایفا میکند. (ضمیمه کلیک)
مجید رحمانی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد