آرزوی موفقیت در کار و زندگی و کسب احترام و ثروت، بسیاری از مردم را به خرید کتاب‌های روان‌شناسی موفقیت تشویق می‌کند

پرفروش‌ترین‌های روان‌شناسی موفقیت

از بین کتاب‌های چاپ شده در ژانرهای مختلف کتاب‌های روان‌شناسی بویژه در بخش خودیاری و موفقیت در سراسر جهان فروش بسیار بالایی دارند. این کتاب‌ها با موضوعات متفاوت در زمینه مدیریت، تجارت، روابط زناشویی، تغییردر زندگی و رسیدن به اهداف، ایجاد انگیزه، تمرکز داشتن و درست فکر کردن و... طرفداران بسیاری را به خود جلب کرده تا جایی که برخی از آنها به زبان‌های بسیاری ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آنها به دست علاقه‌مندان‌شان رسیده است. کتاب‌هایی چون «موفقیت نامحدود در 20» روز از آنتونی رابینز، «قورباغه را قورت بده» از برایان تریسی، «بیندیشید و ثروتمند شوید» از ناپلئون هیل و «صد راز موفقیت در زندگی زناشویی» از دیوید نیون همگی درصدد نشان دادن راه و روش درست زندگی در مسائل گوناگون و در نتیجه به موفقیت رسیدن است. اگرچه بیشتر این آثار زندگی خیلی‌ها را تغییر داده و خوانندگان‌شان معتقدند که با خواندن آنها زندگی‌شان در مسیر خوبی قرار گرفته است، اما برخی از مردم نظر متفاوتی داشته و به این آثار و حتی نویسندگان‌شان باشک و تردید می‌نگرند. در این مجال به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
کد خبر: ۶۶۹۷۶۸

راز

این کتاب نوشته روندا بایرن استرالیایی و براساس فیلمی به همین نام است و به 44 زبان ترجمه شده و 21 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. مضمون راز مبتنی بر قانون جذب و مدعی است تفکر مثبت می‌تواند نتایجی مانند افزایش ثروت، سلامت و شادمانی به همراه بیاورد و زندگی فرد به سمت بهتر شدن پیش برود.

بنا بر قانون جذب هر آنچه در ذهن انسان تصور شود، چه خوب و چه بد، زشت یا زیبا در دنیای واقعی نمود خواهد یافت. سرعت و شدت به واقعیت پیوستن این تصویر ذهنی به تمرکز روی آن موضوع و وضوح تصویر آن در ذهن بستگی دارد. در حقیقت، خواسته‌هایی که تصور می‌شوند باید به گونه‌ای باشند که آنها را بتوان در ذهن باور کرد. این قانون می‌گوید هر چه فکر کنید همان می‌شود.

آنتونی رابینز

نویسنده، سخنران و مربی آمریکایی که به سبب کتاب‌هایش درباره موفقیت بسیار مشهور شده است.کتاب‌هایی چون قدرت نامحدود و به سوی کامیابی در جهان طرفداران بسیاری را به خود جذب کرده است.

آنتونی ـ یا همان تونی ـ در مدت بسیار کوتاهی توانست به بیشترین آرزوها و رویاهای جوانی‌اش جامه عمل بپوشاند و از فقر و فلاکتی که گرفتارش بود، خود را به جایی برساند که سالانه بیش از یک میلیون دلار درآمد داشته باشد.

رابینز توجه بیش از 50 میلیون نفر از 80 کشور مختلف را به خود جلب کرد و با فروش کتاب، سی‌دی و برگزاری سمینارهای مختلف به آموزش مردم در جهت موفقیت پرداخت. برخی افراد از این‌که رابینز چگونه توانست خیل عظیمی از مردم را به خرید کتاب‌هایش تشویق کند در شگفت بودند و برخی اعتقاد داشتند او کلاهبردار است، زیرا با استفاده از دو تکنیک ان‌ال‌پی: برنامه‌ریزی عصبی ـ کلامی و هیپنوتیزم اریکسونی توانسته مردم را وادار به خرید کند.

تکنیک اول، مدعی نوعی ارتباط بین واکنش‌های عصبی، زبان و رفتارهای یاد گرفته از تجربه است و نوعی روش درمان برای افرادی محسوب می‌شود که گرفتار چند نوع اختلال ذهنی ازجمله افسردگی، اضطراب، اختلال یادگیری، فوبیا و عادت‌های بد هستند. بسیاری از رفتارهای ما تحت کنترل و در ضمیر آگاهمان قرار دارد و براساس تجربه‌هایمان برنامه‌ریزی شده‌اند، اما برخی از اعمال ما خارج از کنترل ما و تحت برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه‌مان است. تونی رابینز با استفاده از این تکنیک و تشویق مردم به پیاده‌روی روی آتش سعی می‌کند به آنها بقبولاند هر چیزی امکانپذیر است.

نمونه‌سازی، نقش بسیار مهمی در آموزش‌های رابینز دارد. او به دانشجویانش می‌آموزد با استفاده از رفتارهای خوب و قدرتمند، ابتدا رفتار دلخواه و بخشی را که خواهان پیشرفت در آن هستند در ذهن الگوسازی کنند تا به هدفشان برسند. در حقیقت او از دانشجویان می‌خواست که وانمود کنند به هدفشان رسیده‌اند و به این ترتیب به آرزویشان جامه عمل بپوشانند. درواقع با استفاده از ضمیر ناخودآگاه، فرد به خواسته خود می‌رسد. محققان و روان‌شناسان هنوز نتوانسته‌اند تکنیک ان‌ال‌پی را به صورت علمی ثابت کنند.

تکنیک دیگر هیپنوتیزم اریکسونی است که فرد هیپنوتیزم‌کننده می‌تواند با ضمیر ناخودآگاه سوژه خود بدون این‌که او را خواب کند، ارتباط برقرار کند. در این نوع هیپنوتیزم، سوژه ناگهان به نوعی بیداری ذهن یا روشن‌بینی دست یافته و به جای عادت‌های همیشگی نامطلوبش، رفتاری دلخواه را جایگزین می‌کند.

افرادی که چندان موافق عملکرد تونی رابینز نیستند، او را به حقه‌بازی با این روش‌ها متهم کرده‌اند. با این حال بسیاری از مردم از کتاب‌های او بهره‌های فراوانی برده‌اند و با کمک آموزش‌های داده شده به نتایج دلخواه شان رسیده‌اند.

موافق و مخالف‌های راز

این کتاب موجب راه افتادن موجی از مباحث علیه موضوع مطرح شده در آن شد. برخی از مردم معتقدند مضمون کتاب با یکسری از مفاهیم مذهبی در تضاد است، در حالی که دیگران با این نظر موافق نیستند. نویسنده کتاب بیشتر روی قانون جذب و به‌کارگیری آن مثلا برای به دست آوردن یک خودروی گرانقیمت یا هر چیز دیگر تاکید دارد و معتقد است با فکر کردن و بدون این‌که مستقیما تلاش خاصی انجام شود، می‌توان به چنین خواسته‌ای دست یافت. بسیاری از خوانندگان مدعی‌اند این روش فقط روی ثروت و مادیات متمرکز است و به کلی مسائل معنوی فراموش می‌شود.

همچنین نسبت به این گفته که ما خودمان مسبب بدبختی‌هایمان هستیم، انتقادهایی هست. این نمی‌تواند درست باشد، چراکه ما شاهد هستیم مثلا کودکان بسیاری در دنیا مورد سوء‌استفاده قرار می‌گیرند یا میلیون‌ها نفر در فقر شدید متولد می‌شوند و این موارد با آنچه در راز توضیح داده می‌شود، جور درنمی‌آید. خود قانون جذب نیز مورد شک و تردید است، زیرا هنوز از نظر علمی ثابت نشده و بیشتر براساس گفته‌های افراد است.

مهم‌ترین نگرانی نسبت به قانون جذب این است که مردم را تشویق به تلاش کردن برای به دست آوردن چیزی نمی‌کند و این موضوع درخصوص موارد منفی بسیار خود را بروز می‌دهد. مسائلی مانند حوادث، بیماری‌های جدی و دیگر شرایط سخت زمانی قابل تحمل می‌شود که فرد با رویارویی با آنها خود را محک می‌زند و به مرور قوی‌تر نیز می‌شود. این تلاش‌ها بخشی از زندگی‌ است که در راز نادیده گرفته می‌شود.

از طرفی، هزاران نفر از سراسر دنیا از اصول مطرح شده در کتاب راز حمایت کرده‌اند و معتقدند زندگی‌شان با انجام دادن راهنمایی‌های این کتاب بسیار تغییر کرده است.

آنها می‌گویند این کتاب به آنها کمک کرده است با تغییر نگرش‌شان به زندگی و مثبت‌اندیشی از اضطراب‌شان بکاهند و بر روح و روان خود تسلط بهتری پیدا کنند.

چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد؟

این کتاب یکی از کتاب‌های موفقیت در زمینه تجارت و نویسنده آن اسپنسر جانسون است. کـــتاب، سال 1998 وارد بازار آمریکا شد و به شهرتی دست پیدا کرد که توانست 26 میلیون نسخه فروش کند و به 37 زبان ترجمه شود.

پس از مدتی این کتاب اعتراض‌های بسیاری را در محیط کاری برانگیخت. در حقیقت، سوء‌استفاده‌ای که از مضمون آن شد این مشکل را به وجود آورد. بسیاری از مدیران شرکت‌های مختلف نسخه‌هایی از این کتاب را بین کارمندان توزیع کردند که برخی از کارمندان این کتاب را نوعی توهین تلقی کردند. در حقیقت، این کتاب‌ها زمان سازماندهی مجدد ساختاری شرکت یا هنگام اقدامات کاهش هزینه بین کارمندان توزیع شد. آنها قصد داشتند تغییرات نامطلوب یا غیرمنصفانه شرکت‌شان را به گونه‌ای به تصویر بکشند که گویی فرصتی تازه برای کارمندان است. مدیران این شرکت‌ها با سوء‌استفاده از پیام این کتاب کارمندان را مجبور به پذیرفتن سریع و بی‌قید و شرط تغییرات می​کردند، حتی اگر آنها از نظر شغلی صدمه می‌دیدند. به همین دلیل درخصوص این کتاب شکایت زیادی مطرح شد.

about.com / مترجم: نادیا زکالوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها