نوستالژی «از کی بپرسم؟»

برنامه‌های رادیویی همچون «قصه ظهر جمعه» و «صبح جمعه با شما» تقریبا از همان نخستین سال‌های پس از انقلاب به مردم لبخندی دوباره زدند.
کد خبر: ۶۶۷۴۱۲
نوستالژی «از کی بپرسم؟»

ذکر نام و یاد «صبح جمعه با شما» در این نوشته نیز از این نظر دارای اهمیت است که بتدریج و دوباره، پای بسیاری از قدیمی‌های رادیو و بویژه تلویزیون را به این دو عرصه باز کرد.

از آن جمله بودند منوچهر نوذری، حسین امیرفضلی، حیدر صارمی، کنعان کیانی، رضا عبدی، فرهنگ مهرپرور، منوچهر آذری، اصغر افضلی، حسین عرفانی، مهدی آژیر، عزت‌الله مقبلی، منصور غزنوی، شهلا ناظریان، مهین برزویی، شهروز ملک‌آرایی، بیوک میرزایی، علیرضا جاویدنیا، مینو غزنوی، مینا جعفرزاده، پرویز ربیعی، پریچهر بهروان، پرویز نارنجی‌ها و بسیاری دیگر که همچنان که از نام‌ها برمی‌آید، تعدادی از این عزیزان از فعالان استخوان‌دار عرصه بازیگری و دوبلاژ در تلویزیون و سینما بودند (و خوشبختانه برخی هنوز هستند). جالب این‌که مسئولان وقت تلویزیون وقتی میزان نفوذ و محبوبیت همین گروه و رواج تکیه‌کلام‌های نمایشی آنها را در جامعه دیدند، دست جنباندند و آنها را به تلویزیون آوردند. برنامه‌های تصویری پخش‌ شده هم هرچند به اندازه رادیو توفیق به دست نیاورد، اما به‌هر‌حال تجدید دیدار با آن همه چهره محبوب، توانمند و خاطره‌ساز در تلویزیون آن سال‌ها (اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70) در نوع خودش غنیمتی محسوب می‌شد.

علیرضا جاویدنیا درباره علل موفقیت این برنامه گفته است: « تنوع صداهایی که در آن زمان وجود داشت و مطالب خاصی که از سوی تهیه‌کننده و سردبیر برنامه انتخاب می‌شد و آن تیمی که در آن زمان دور هم بودند بسیار تاثیرگذار بود. نکته بعدی این‌که تهیه‌کنندگی این کار بسیار تخصصی است، برخی کار طنز را یک کار پیش‌ پا افتاده و ساده تلقی می‌کنند، اما خودشان شاید معمولی‌ترین متن‌های رادیویی را هم نتوانند کار کنند. در کل، دلیل موفقیت گروه ما این بود که بعد از سال‌ها تجربه، دوستان خط طنز را می‌شناختند و آن را درک می‌کردند و افراد جدیدی هم که می‌آیند، طی زمان متوجه این کار می‌شوند که باید چگونه کار کنند. همواره انتخاب موسیقی مناسب، متن مطلوب و مدیریت صحیح دست به دست هم می‌دهند تا هنرمندان پشت میکروفن برای مردم به‌طور مطلوب برنامه اجرا کنند.»

یادی از گذشته‌ها

از نخستین نوستالژی‌هایی که درباره رسانه به ذهن می‌رسد، مسابقه‌های تلویزیونی است. طبیعی بود که وفق‌ دادن این‌‌گونه پرطرفدار از برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی با ضوابط و شرایط روزگار جدید چندان دور از دسترس نبود،‌زیرا قالب «مسابقه‌ای» برنامه‌های تلویزیونی همواره تا حدی دست برنامه‌سازان را برای هماهنگی و همراهی باارزش‌های جدید باز گذاشته است؛ قالبی که امروز هم همچنان در کنداکتور پخش‌های تلویزیونی یکی از برنامه‌های «جدول‌ پرکن» و کمابیش تا حدی پرطرفدار است.

یاد پنجشنبه‌‌شب‌ها، مسابقه «نام‌ها و نشانه‌ها» و مجری خوش‌صدا و مسلطش رضا معینی واقعا به‌ خیر؛ «هر کجا هست خدایا به سلامت دارش». هرقدر اجرای معینی در این مسابقه به استانداردهای این کار نزدیک بود و پخته می‌نمود، اجرای مجری جایگزینش منوچهر نوذری در همان ساعت از هفته در دیگر برنامه مسابقه‌ای تلویزیون یعنی «مسابقه هفته» دارای جذابیت‌ها و استانداردهایی از نوع دیگر بود. نوذری بسرعت به یک پدیده تلویزیونی بدل شد و حتی بعدها طنزپرداز و کمدین بزرگی همچون مهران مدیری با بازسازی کمیک بخش‌هایی از اجرای او در همین مسابقه به مردم معرفی شد و فرصت یافت تا پله‌های ترقی را یکی ‌یکی طی کند.

زنده‌یاد نوذری قبل از انقلاب نیز اجرای موفق چندمسابقه تلویزیونی را در کارنامه داشت و بازیگر و فیلمساز هم بود. او همچنین دوبلور بازیگران کارکشته‌ای همچون جک لمون، دنی‌کی، راج کاپور، گلن فورد، باب هوپ و رداسکلتون بود و در چند فیلم ایرانی نیز صدایش را به یادگار گذاشت. حضور همزمان و توأمان نوذری در تلویزیون و رادیو پایه‌های شهرت، موفقیت، محبوبیت و ادامه کار هنری وی را موجب شد، بعلاوه این‌که با تکیه بر همین شهرت و نفوذش هر شب در نمایش‌های عامه‌پسندی (مثلا در تئاتر گلریز یوسف‌آباد) بر صحنه ظاهر می‌شد که به قول خودش در آن زمان: «همین نمایش‌ها مخارج زندگی ما را تامین می‌کند.»

به این ترتیب و با توجه به توانایی‌های ذاتی و اکتسابی این هنرمند، ظرف مدت کوتاهی تکیه‌کلام‌ها و میمیک‌های نوذری به سیاهه پسندهای عمومی جامعه راه یافت و مورد تقلید جوانان قرار گرفت. یکی از نکات مهم و خاطره‌انگیز اجراهای تلویزیونی و رادیویی زنده‌یاد نوذری حاضرجوابی‌های دلنشین و در عین حال موقرانه و متین او بود. او فردی بسیار باهوش بود و همواره به‌صورت فی‌البداهه «تکه‌»هایی را به شرکت‌کنندگان در مسابقه‌های تلویزیونی و رادیویی و همچنین حاضران در برنامه صبح جمعه با شما «می‌پراند!». مشهور است که روزی فردی پولدار به نوذری مراجعه می‌کند و از این هنرمند می‌خواهد که هنر حاضر‌جوابی را به وی آموزش‌دهد. نوذری نیز در پاسخ می‌گوید که این مساله آموزش‌ دادنی نیست و به بسیاری عوامل درونی و بیرونی در هر کس بستگی دارد.

از طرف دیگر شمارگان بالای بینندگان «مسابقه هفته» که به هر حال یک برنامه تلویزیونی مسابقه‌ای‌ بود هنوز هم دست‌ نخورده باقی مانده و آمار دوستدارانش به زبان امروز فقط با تعداد بینندگان برنامه پرطرفدار و جنجالی «نود» قابل مقایسه است.

این مسابقه هر بار با 15 شرکت‌کننده شروع می‌شد و این افراد به پرسش‌هایی که از معلومات عمومی در حیطه‌های متفاوت طراحی می‌شد پاسخ می‌دادند و پس از هر مرحله، تعدادی از شرکت‌کنندگان برای رفتن به‌مرحله دیگر انتخاب می‌شدند.

در نخستین مرحله از مسابقه، در دو نوبت، شرکت‌کنندگان به نوبت به پرسش‌های نوذری پاسخ می‌دادند و در مرحله بعدی ـ به نام «از کی بپرسم؟»ـ کسانی که پاسخ صحیح می‌دادند، تعیین می‌کردند که چه کسی باید به پرسش بعدی پاسخ دهد. به این ترتیب، هر کسی که ناتوان از گفتن پاسخ صحیح بود، «می‌سوخت» و بر صندلی می‌نشست. از این پس، تعداد شرکت‌کنندگانی که ایستاده به پرسش‌ها جواب می‌دادند نشان می‌داد که چند نفر هنوز می‌توانند در مسابقه باقی‌‌‌ بمانند و همین‌طور کار ادامه می‌یافت تا برنده نهایی مشخص شود.

عادل فردوسی‌پور، «پله» و مرور خاطرات

در سطرهای بالا گفتیم که استقبال آن زمان مردم از «مسابقه هفته» را با برنامه پرطرفدار و جنجالی «نود» می‌توان مقایسه کرد. اتفاقا سال گذشته عادل ‌فردوسی‌پور در یکی از برنامه‌هایش اشاره‌ای به خاطره حضور خود به‌عنوان شرکت‌کننده در برنامه‌‌ای از سری «مسابقه هفته» در نوزده سالگی کرد. او ضمن گرامیداشت‌ خاطره زنده‌یاد منوچهر نوذری با پخش قسمت‌هایی از همان مسابقه‌ای که در آن حضور یافته بود، نوستالژی جالبی را برای بینندگان آن سال‌های حاصل زحمات نوذری و یارانش به وجود آورد. در این برنامه که متعلق به سال 1372 بود، از سر اتفاق، پرسشی فوتبالی نصیب این «خوره» واقعی فوتبال شد و نوع پاسخ‌ دادن عادل، زنده‌یاد نوذری (و احتمالا بینندگان) را به تعجب وا داشت!

البته پرسش ابتدایی منوچهر نوذری از نوع سیاسی بود و از فردوسی‌پور پرسید «کدام رئیس‌جمهور آمریکا، دستور بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را صادر کرد؟» و عادل در جواب، پاسخ صحیح داد و ‌گفت: «هری ترومن». در ادامه برنامه، نوذری بی‌خبر از دانسته‌های فوتبالی وسیع شرکت‌کننده از فردوسی‌پور پرسید: «ستاره سابق فوتبال برزیل که با تیم این کشور، سه‌بار به مقام قهرمانی جهان رسید و در طول دوران بازیگری خود در 1324 دیدار مجموعا 1282 گل به ثمر رساند، کیست؟» فردوسی‌پور جوان با تکیه بر اطلاعات وسیعش از فوتبال با اعتماد به‌ نفس بالایی پاسخ داد: «ادسون آرانتس دو ناسیمنتو ملقب به پله» و نام کامل و شناسنامه‌ای پله را بر زبان آورد!

نوذری با تعجب و خنده ادامه داد: «جان؟!... خب، دیگر چه درباره‌اش می‌دانی؟» و عادل گفت: «چند وقت پیش دوباره ازدواج کرد!» نوذری به روال همیشگی و جذابش که گاه حرف‌ها و پرسش‌های فرامتنی را هم با شرکت‌کنندگان در میان می‌گذاشت، پرسید: «شما خودت هم فوتبال دوست داری؟» عادل پاسخ مثبت داد و نوذری بلافاصله گفت: «اتفاقا شبیه پله هم هستی». عادل هم رگه‌هایی از حاضر ‌جوابی خود را به نمایش گذاشت: «آن‌قدرها سیاه نیستم.» نوذری هم با گفتن این حرف‌ها به کارش ادامه داد: «اگر به زمین فوتبال بروی، سیاه هم می‌شوی. وقتی آن اسم طولانی را گفتی، من فکر کردم داری درس اسپانیولی می‌دهی. حالا یک‌بار دیگر اسم را بگو...» فردوسی‌پور تکرار کرد: «ادسون آرانتس دو ناسیمنتو» و نوذری با انداختن یکی از «تیکه‌های مشهورش (خودتی!) به عادل، به غائله پایان داد...

سراسر «مسابقه هفته» پر از این قسمت‌های جذاب و یکه ‌به ‌دو کردن مجری با شرکت‌کنندگان بود. فردوسی‌پور هم موقع پخش خاطره‌انگیز چند دقیقه حضورش که تصاویر بر اثر مرور زمان رنگ‌پریده شده و سیاه‌ و سفید بودند به یاد آورد که در آن مسابقه «سوخته» و سرانجام حذف شده است. به هر حال امروز هیچ‌‌کس کوچک‌ترین تردیدی ندارد که اگر برنامه با روال پرسش‌های فوتبالی ادامه می‌یافت، عادل در نهایت قهرمان قهرمانان می‌شد!

او همچنین در همان برنامه نود اعلام کرد که بسیاری از تیم فنی و برنامه‌سازانی که آن سال در مسابقه هفته لحظات حضور وی را ضبط کرده بودند حالا جزو تیم سازنده «نود» هستند. به هر حال این هم نوعی از گردش روزگار است و یادآور آن‌که دنیا جای کوچکی است... .

***

روند مسابقه‌سازی در تلویزیون البته با فراز‌وفرودهایی همچنان ادامه یافت و برنامه‌های پربیننده دیگری همچون «مسابقه بزرگ» را به خانه‌های مردم آورد، اما برگ برنده برنامه نوذری همانا مجری‌اش بود که در هیچ مسابقه‌ دیگری کسی نتوانست در قد‌وقامت وی ظاهر شود و آن جذابیت‌ها را برای بینندگان به ارمغان بیاورد. بگذریم که گاه کار به ورطه تکرار و نوعی «کم‌جانی» در تولید مسابقه‌های ضعیف و بی‌جاذبه می‌افتاد. (علی شیرازی/ ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها