تفکیک جنسیتی شاسی بلندها

جام جم: از خیابان تا آرامستان

بعضی خبرها در ظاهر ربطی به هم ندارند؛ حال آن‌که در باطن اصلا ربطی هم ندارند. اما نه که ما جماعت اهل طنز، یک چیزیمان می‌شود و گاهی رطب و یابس را به هم می‌بافیم و زمین را به آسمان می‌دوزیم تا یک چیزی را به یک چیز دیگری ربط بدهیم که علی‌الظاهر هیچ ربطی به هم ندارند؛ فلذا به سادگی و سلامت نمی‌توانیم از کنار این دو خبر چاپ شده در یک صفحه و در دو ستون چسبیده به هم در یک روزنامه منتسب به مدیریت شهری عبور کنیم.

خبر اول: «نابسامانی تصمیم مسئولان این روزها همزمان با افزایش آلاینده‌های جوی به اوج خود رسیده است.»

خبر دوم: «استمداد مدیرعامل سازمان بهشت زهرا از دولت برای تأمین فضای آرامستان مورد نیاز تهران»

تکذیبیه فوری: بدینوسیله و قبل از هرگونه پیش قضاوتی از سوی خوانندگان محترم، وجود هرگونه ارتباطی میان فحوا و محتوای این دو خبر فوق‌الذکر را شدیدا ـ و بلکه هم محکم‌تر ـ محکوم می‌کنیم و اعلام می‌داریم که هرگونه برداشت سوء از این مطلب، متوجه شخص سوءاستفاده کننده می‌باشد و هیچ ربطی به ما ندارد. ما همان اول بسم‌الله خیلی روشن عرض کردیم که ارتباط میان این دو خبر، به مثابه ارتباط میان دو مصرع خبری این یک بیت شعر معروف می‌باشد که فرمود:

کلنگ از آسمان افتاد و نشکست

وگرنه من کجا و بی‌وفایی؟

مخلص کلام: با عنایت به اطلاعیه و تکذیبیه خودجوش فوق که مو لای درز آن نمی‌رود، بار دیگر تکرار و تأکید می‌شود که هیچ یک از معانی متصور زیر، منظور نظر نگارنده محترم (خود حقیر) نبوده و به ضرس قاطع مردود و محکوم می‌باشد:

1ـ توسعه هدفمند آرامستان: هر وقت این کلمه «هدفمند» به گوش ما می‌خورد، نمی‌دانم چه مشکلی این گوش بی‌صاحب ما دارد که مور مورمان می‌شود. کل هیکل موزون و مانکن‌مان می‌رود روی ویبره!... این نتیجه‌گیری که چون مسئولان ما کماکان همچنان دچار نابسامانی در تصمیم‌گیری برای کنترل آلودگی هوای تهران می‌باشند و به هیچ راهکار مشکل‌گشایی دست نیازیدند؛ پس به اجبار، قصد توسعه فضای آرامستان‌های شهر تهران را دارند که بالاخره یک کاری کرده باشند؛ یک نتیجه‌گیری نادرست و بلکه مغرضانه است که خیلی هدفمند از سوی برخی دشمنان دانا و دوستان نادان، دامن زده می‌شود.

2ـ آلودگی غیرسیاسی: آلودگی هوا از قبل از این دولت و از قبل‌تر از آن دولت، متأسفانه در فضای پایتخت حضور به زور داشته و متاسفانه راهکارهای عقلانی کلانی همچون آبپاشی سطح معابر و خیابان‌ها نیز علی‌رغم نیت خالص مسئولان مربوط، در عمل نتوانست ره به جایی ببرد. زوج و فرد کردن هم به هکذا.

سیاست: تفکیک جنسیتی شاسی بلندها

جراید: اکبر اعلمی - نماینده اصلاح طلب مجلس ششم - در دانشگاه فردوسی مشهد پس از جدل با عباس سلیمی نمین، یک سیلی به صورت ایشان نواخت.

به نظر شما چرا صدا و سیما این خبر را به صورت تصویری به نمایش درنیاورد؟

الف) سیلی زدن به صورت دیگران جنبه بدآموزی داردو صدا و سیما اصلا اهل بدآموزی نیست و تازه خیلی بخواهد از این کارها بکند نهایتا صحنه های مربوط به استعمال کراک و شیشه را پخش می کند.

ب) در این مناظره "اعلمی" به "عباس سلیمی نمین" سیلی زده و تصویر یادشده قابل پخش نیست اما اگر "سلیمی نمین" می زد زیر گوش "اعلمی" ، تصاویر مربوطه روزانه در تمامی بخش های خبری به صورت عادی و اسلوموشن ( حرکت آهسته) از هر بیست و چهار شبکه صدا و سیما پخش می شد.

ج) نواختن سیلی هم یک نوع نوازندگی محسوب می شود و از آنجا که صدا و سیما تصاویر ضاله و مبتذل را پخش نمی کند فلذا از پخش نوازندگی سیلی هم معذور است.

د) هر سه گزینه فوق صحیح است.

رئیس پلیس فرودگاه‌ها: بدحجاب ها حق پرواز ندارند.

اظهارنظر فوق یادآور کدام شعر شیوای فارسی است؟

الف) خوش به حالت کبوتر هر جا بخوای پر می‌کشی

ب) من یه پرنده م / آرزو دارم / تو یارم باشی

ج) ای ستاره ی شبای مشرقی / پر پرواز منو ازم نگیر

د) نمیذارم واسه من ترانه ی رفتن و آغاز کنی / نمیذارم به خدا / نمی ذارم دیگه پرواز کنی

رییس جمهور: مدیریت آب را یکی از مهمترین چالش‌های پیش روی دولت تدبیر و امید می‌دانم.

با توجه به این اظهار نظر به نظر شما کدام یک از ادارات کل زیر در آینده ی نزدیک تاسیس می شود؟

الف) اداره کل کنترل آب و جلوگیری از ریزش آن در آسیاب استکبار جهانی

ب) اداره کل برخورد قاطع با آب های آلوده

ج) اداره کل مقابله با جریان آب های انحرافی

د) اداره کل چالش های آبکی

رییس پلیس راهنمایی و رانندگی: غیر از طرح زوج و فرد از درب منازل برای کاهش آلودگی به طرح های پیشگیرانه دیگری هم نیاز داریم.

به نظر شما پلیس تهران در آینده نزدیک چه طرحی را در دستور کار خود خواهد داشت؟

الف) تردد اتومبیل‌های سفید در روزهای زوج و اتومبیل های رنگی در روزهای فرد

ب) تردد اتومبیل های شاسی بلند در روزهای زوج و اتومبیل های شاسی کوتاه در روزهای فرد

ج) تردد اتومبیل های ایرانی در روزهای زوج و اتومبیل های خارجی در روزهای فرد

د)تردد رانندگان زن در روزهای زوج و رانندگان مرد در روزهای فرد

شرق: چگونه فعال سیاسی شویم؟

1- از چپ تند تا راست افراطی، حتی با کسانی که تحت هر شرایطی پایداری می‌کنند، عکس دونفره لاولی (Asheghaneh) می‌اندازیم. اگر نشد عکس گروهی می‌اندازیم و درست در لحظه‌ای که عکاس می‌خواهد تلقی عکس بردارد، ما می‌پریم هوا تا توی عکس با دیگران متمایز باشیم. پوشیدن پیراهن قرمز صددرصد یا سبز فسفری صددرصد هم بسیار مثمرثمر است و نتیجه داده است.

2- همه 60 و چند عکسی را که با سیاستمداران و قدرتمداران گرفته‌ایم، توی جیبمان حمل می‌کنیم. با رسیدن به مناطق حساس کنونی، عکس‌های حساسیت‌برانگیز را برمی‌داریم و می‌گذاریم پشت عکس‌های بی‌حساسیت.

3- این عکس‌ها به‌عنوان گذرنامه استفاده می‌شود و شما را به میهمانی‌ها، افطاری‌ها، عروسی‌ها و دست آخر به روابط‌عمومی‌ها سوق می‌دهد.

4- ممکن است شما بپرسید مگر می‌شود هم عکس با خاتمی داشت هم رفسنجانی و هم با احمدی‌نژاد و مشایی و... و توی همه این عکس‌ها هم لبخند انبساط ظاهر ما زد. بله، می‌شود. مثلا کارآگاه علوی. وی بعد از این عکس‌ها در اجلاس سران غیرمتعهد، با دوربین روی دوش، مشغول کلوزآپ‌بستن شات‌توشات از داون با آقای احمدی‌نژاد دیده شد. به گفته اندیشمندان آن اجلاس شایسته‌سالاری بوده و برای همکاری و گرفتن پروژه و تخورپخور، غیرمتعهدها اولویت داشته‌اند.

5- یک راه فعالیت سیاسی این است که عقدتان را خاتمی بخواند، زیرلفظی‌تان را مشایی بدهد، چشم‌روشنی ختنه‌سوران پسرتان را فلان بازاری بدهد و شیرینی شغل جدیدتان در شهرداری را قالیباف بدهد.

6- داروین روحش خبر نداشت وگرنه اصلا ابراز فضل نمی‌کرد که بعد از دوزیست‌ها، سیر تکاملی به سمت چهارزیست و حتی پنج‌زیست می‌رود.

7- علاوه بر عکس با سران سیاسی، شما باید [...] عکس لازم شوید.

8- اصولا عکس یادگاری مثل دیپلم گلسازی و خیاطی برای بانوان محترم است. یعنی تا موقع خواستگاری به‌کارشان نمی‌آید و به کسی نشانشان نمی‌دهند.  اما وقتی خواستگار بله را داد، طرف نه آشپزی می‌کند، نه خیاطی و تقصیر را هم می‌اندازد گردن زمین که کج است. بله. مهم این است که خر خواستگارتان از پل بگذرد.

9- اما آس ماجرا کدام است؟ بله. شما هنوز آس رو نکرده‌اید. همه این کله‌معلق‌زدن‌های بالا پای شما را در تخورپخور سیاسی و اقتصادی و سمت و منصب سفت می‌کند. اما شما هنوز محبوبیت مردمی ندارید. درست است؟ غصه نخورید. عکس با آدم‌های ممنوع‌العکس راهکار شماست. خیلی باید تیز باشید. چون زندگی ادامه دارد و به قول هانیکو حرکتی است بر چرخه دوار، پس شما همه را باید دور بزنید.

10- با توجه به اینکه این هفته با چه کسی قرار دارید و قرار است پول از کجا برسد، عکس سردر کتاب صورتی و فیس‌بوکتان را تغییر دهید. ممکن است هفته پیش از مشایی وام گرفته باشید، هفته قبلش با احمدی‌نژاد دیدار کرده باشید و در حال حاضر چون در همیشه بر یک پاشنه نمی‌چرخد شما دوباره عکستان با خاتمی را گذاشته باشید سردر دیوارتان. نگران نباشید. الان موج تغییر کرده، سریع بپرید سر کوچه و عکس با نسرین ستوده بگیرید. آفرین.

شما خیلی فرز هستی. تا داغ است باید چسباند. شما هم خوب می‌چسبانی. فقط اینقدر نانت را از این تنور می‌کشی بیرون می‌کنی توی تنور یکی دیگر، بپا عزیزم نسوزی.

11- بعد از انجام مراحل ده‌گانه آموزش تبدیل‌شدن به فعال سیاسی، شما می‌توانید بدون اینکه هزینه داده باشید، پزش را بدهید و بدون اینکه باری از روی دوش کسی برداشته باشید بارتان را ببندید و البته به این حرف‌ها هم توجه نکنید که بار کج به منزل نمی‌رسد. تجربه ثابت کرده نه‌تنها به منزل می‌رسد، به روابط‌عمومی سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها هم می‌رسد، به بغل سلین دیون هم می‌رسد و همسایه‌شان می‌شود.

نکته کنکوری 1- الان عکس یادگاری داشتن با روحانی خیلی کاربرد ندارد، اما ثابت کرده‌اید که آینده‌نگرید. همین الان دست به‌کار شوید و بروید عکس بگیرید. اگر بهانه ندارید بگویید دوباره برای شما و همسرتان خطبه عقد بخواند. تعلل نکنید.

کیهان: خوش‌خیال (گفت و شنود)

گفت: برنامه مستند صدا و سیما درباره جنایات فتنه‌گران در روز عاشورای سال 88 بدجوری اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی را عصبانی کرده است.

گفتم: چشمشان کور، آن روزها که برای آمریکا و اسرائیل پادویی می‌کردند باید به رسوایی این روزها و داغ ننگ وطن‌فروشی که بر پیشانی آنها نوشته شده و پاک نشدنی است هم فکر می‌کردند.

گفت: برخی از عوامل فتنه گفته‌اند، تازه داشتیم این تصور را مطرح می‌کردیم که ماجرای سال 88 فقط یک اختلاف نظر بوده است ولی مستند صدا و سیما همه چیز را به هم ریخت.

گفتم: مگر ماجرای وطن‌فروشی و جنایت آنها در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 با آنهمه اسناد موجود قابل انکار است.

گفت: چه عرض کنم؟! شاید تصور کرده‌اند که می‌توانند ماجرای آن جنایت را تحریف کنند.

گفتم: دانش‌آموزی به مادرش گفت؛ دعا کن تا فردا صبح قله دماوند 21 متر کوتاهتر شود! مادرش پرسید؛ چرا؟ برای چی؟ و دانش‌آموز خوش‌خیال گفت؛ آخه در ورقه امتحانی ارتفاع قله دماوند را به جای 5681 متر، 5660 متر نوشته‌ام!!

آرمان: مسافرُم میایه!

این روز‌ها در اخبار می‌خوانیم که به احتمال زیاد در آینده نزدیک خط هوایی مستقیم از ایران به آمریکا راه‌اندازی خواهد شد. هرچند خود این موضوع به خودی خود طنز است اما طبق معمول ما فرضیاتی را در مورد مسافران احتمالی این پرواز‌ها پیش‌بینی کردیم:

هیات دیپلماتیک دولت یازدهم: محمدجوادظریف در حالی که پتو را روی سرش می‌کشد خطاب به مهماندار می‌گوید، ببین اگه زیر کتری روشنه، یه کیسه آب گرم بردار و زود بیار این کمره باز گرفت! سپس رو به عراقچی می‌کند و می‌گوید: «حال کن استاتوس آخرمو توی 5 دقیقه 400 نفر لایک زدن». سپس پتو را روی سرش می‌کشد.

محمد علی‌آبادی: به فرودگاه می‌رود و چون انگلیسی می‌داند به طور اشتباهی به جای بلیت آمریکا، بلیت سوماترا را تهیه می‌کند و عازم سوماترا می‌شود.

غلامحسین الهام: پس از تهیه بلیت توسط ایشان، جوانان و شاغلان آمریکا از ترس بیکاری تظاهرات گسترده‌ای را ترتیب می‌دهند و بلیت ایشان کنسل و مبلغ پرداختی عودت داده می‌شود.

حمید بقایی: ایشان به همراه هیاتی متشکل از عتیقه‌فروشان منوچهری و با در دست داشتن قولنامه مجسمه آزادی عازم آمریکا می‌شود تا پای معامله نشسته و کمکی در راه جبران کسری بودجه و حل بحران اقتصادی آمریکا کرده باشد!

کا‌ترین اشتون: ایشان نه مسافر آمریکا هستند، نه ساکن این کشور، بلکه با راه افتادن این خط هوایی و احتمالا سفر راحت‌تر دیپلمات‌های سابق به اقصی‌نقاط جهان از اروپا فریاد می‌زنند «دارم میام!».

حمید بهبهانی: ایشان به همراه یک تیم مجرب و کارکشته در زمینه سقوط تضمینی هواپیما در این پرواز حضور پیدا می‌کنند تا به صورت عملی نحوه سقوط نکردن هواپیما را بررسی کرده و کاری کنند که این آبروریزی تمام شده و هواپیما در آینده حتما سقوط کند.

بقیه اعضای هیات دولت سابق: به علت زیاد بودن تعداد مدعوین و وزن بیش از حد بار‌هایشان، کارت پرواز نمی‌گیرند، بنابراین به ترمینال غرب می‌روند، آنجا هم صندلی خالی گیر نمی‌آید، در راستای ساده‌زیستی توی بوفه می‌نشینند و با اتوبوس راهی آمریکا می‌شوند.

صادق محصولی: ایشان قرار بود با بقیه اعضای هیات دولت به آمریکا برود که در حال پارک کردن خودروی شخصی خود در پارکینگ فرودگاه متوجه می‌شود که از این سفر، جا مانده است.