درباره چهارشنبه سوری مقالات زیادی نوشته اند. تردید نیست که ریشه و اصل این مراسم به وقایع و پندارهای ایرانیان عصر باستان می پیوندند، اما بدان لحاظ که ایرانیان قدیم برای روزهای ماه سی نام پارسی داشته
کد خبر: ۶۱۱۷۲
و ایام هفته ، یعنی شنبه ، یکشنبه... و جمعه را نداشته اند. باید بعد از اسلام ، مصداقی موضوعی ، یا قرین به وقایع و پندارهای کهن ایرانی ، پیدا شده باشد که مراسم آن به عنوان «سوری» یا «چهارشنبه سوری» شکل بگیرد.
پورداوود، ضمن شرحی درباره آتش و جایگاه رفیع آن در نزد ایرانیان قدیم ، به بازتاب های آن در بین مسلمانان ایرانی ، تا عصر حاضر اشاره کرده و به عنوان مثال نوشته است ، «در شب چهارشنبه آخر سال ، در خانه و بازار و کوچه ، آتش می افروزند و از روی آن می گذرند».
هانری ماسه ، شرحی جالب درباره چهارشنبه سوری دارد. این رسم شاید یادگار دین زردشت باشد، و جهانگردان قدیم به آن اشاره نموده اند، اما شیعیان طور دیگری تعبیر کرده اند.
مختار، آشوبگر معروف ، که به انتقام خون حسین ع برخاسته ، در آن شب برای آگاهی یاران خود، دستور داد که آتش بربام خانه های خود روشن کنند.
به هر حال چنین به نظر می رسد که این آتش سبب نامگذاری آخرین چهارشنبه سال باشد. زیرا سوری همان سرخی است ، و چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه سرخ و آتش.
هانری ماسه ، در حاشیه ، سند قیام مختار را دایره المعارف اسلامی (ج 4، ص 756)، مقاله «مختار» معرفی کرده و در مورد اشاره جهانگردان قدیم توضیح داده است. بعد از اسلام تا عصر حاضر، مواردی را سراغ داریم که چون خلیفه یا سلطانی ظالم به قتل رسیده ، یا برکنار شده و مخصوصا اگر شخصیتی عادل و مردمی جای او را گرفته است ، ایرانیان مسرور شده ، و گاهی با برپایی جشن و اجتماعات ، آتش برافروخته ، و به نثار نقل و شیرینی و گل و زعفران می پرداخته اند.
ریشه این مراسم ، در همان آیین های باستانی و جایگاه رفیع آتش و نور، و واقعه پیروزی فریدون برضحاک نهفته است. اگر تاریخ ایران اسلامی را مرور کنیم و در جستجوی شخصیتی با خصوصیات ضحاک ، برآییم می توانیم مبدائ شکل گیری مراسم چهارشنبه سوری را بیاییم.
نگارنده پس از بررسی های زیاد، به این نتیجه رسیده ، که این شخصیت همان متوکل خلیفه عباسی بوده و شبانگاه قتل او منشاء پیدایی این مراسم شده است.


تغییر موقع نوروز
ایرانیان همواره به آیین ها و سنتهای کهن خویش علاقه و توجهی بلیغ داشته و مخصوصا در برپایی جشن و مراسم نوروزی اهتمامی فوق العاده نشان می داده اند. بی گمان در مقابل هرگونه تغییری ، در این گونه آیین ها مقاومت می کرده اند.
مثلا تغییر مبداء سال شمسی هجری به سال شاهنشاهی. سال 1355 را بسیاری به یاد دارند که بازتاب های منفی و خشم و نفرت عامه را برانگیخت ؛ شاید یکی از علل اصلی سست شدن پایه های سلطنت و فراهم شدن زمینه پیروزی انقلاب ، و سقوط شاه همین اقدام بوده است.
اما کاری که متوکل کرده به مراتب خطیرتر بوده ، ولج ملی ایرانیان را برانگیخته است ؛ چرا که او موقع نوروز را به اواخر خرداد انتقال داده است. متوکل علت این اقدام را، تقارن موقع نوروز با مراسم برداشت محصول غله ، توجیه کرده است.


باورها و بلایا
مطابق برخی شواهد و مستندات تاریخی ، به پندار عامه ، تناسبی بین عدالت مستولی بر جوامع بشری ، با فراوانی نعمت و رحمت خداوندی برقرار است و چون ظلم حاکم باشد، خشم پروردگار به صورت بلایای طبیعی تجلی پیدا می کند.
در دوره 14ساله خلافت متوکل بلایا و آفات فراوانی نازل شده ، از آن جمله است: به نوشته طبری ، در ذیحجه سال 235، آب دجله به مدت 3 روز تغییر کرد و به زردی گرایید که مردم به سبب آن هراسان شدند؛ همو می گوید در همین سال «محمود بن فرج نیشابوری ادعای پیامبری کرده ؛ در سال 241 در بغداد بیماری چارپایان رخ داد، و اسبان و گاوان هلاک شدند؛ در شعبان سال 242 زلزله های هول انگیزی در قومس (استان سمنان) و روستاهای آن رخ داد و 45096 تن جان دادند که بیشتر آن در دامغان بود؛ در همین سال «در فارس و خراسان زلزله ها بود و صداهای ناهنجار؛ در یمن نیز نظیر آن بود، به علاوه زمین فرو بردنی که در آنجا رخ داد (ظاهرا کشتزارها به اعماق رفته)، در سال 245 در دیار مغرب زلزله شد، چنانکه قلعه ها و منزل ها و پلها ویران گردید... در بغداد و نیز در عسگر مهدی زلزله شد، در مداین نیز زلزله شد... به ماه شوال در انطاکیه زلزله بود و تکاتی که بسیار مردم بکشت...
در این سال چنانکه گفته اند، مردم تنبس (از شهرهای مصر) ضجه ای دایم و هول انگیز شنیدند که مردم بسیار از آن بمردند؛ و هم در این سال در تنبس ، رقه ، حران ، راس العین ، دمشق ، رها، طرسوس ، مصیصه ، ادنه و کناره های شام بلرزید؛ لازقیه نیز بلرزید و خانه ای از آن نماند، و از مردم آن بجز اندک جان نبردند؛ جبله نیز با مردمش نابود شد؛ هم در این سال مشاش (زمین نرم) چشمه مکه فرو رفت ؛ در سال 246خبر آمد که در کوچه ای در ناحیه بلخ ، که منسوب به دهقانان بود، خون تازه بارید.


شبانگاه قتل متوکل و تقارن ها
اکثر مورخان قدیم ، موقع قتل متوکل به دستور فرزندش منتصر، به دست غلامان ترک را در شبانگاه روز 3 شوال سال 247 قمری متذکرشده اند. طبری می گوید: متوکل شب چهارشنبه کشته شد، لختی پس از تاریک شدن شب ، چهار روز رفته از شوال.
به قولی شب پنجشنبه کشته شده ، 73یعقوبی و مسعودی نیز موقع قتل متوکل را شبانگاه 3شوال متذکر شده ، اما در سه شنبه و چهارشنبه آن اختلاف دارند. 74برابر جداول تقویم تطبیقی (ص50)، روز 3 شوال 247، چهارشنبه بوده ، که شبانگاه آن ، شب پنجشنبه 4 شوال ، قابل تبیین است.
موقع قتل متوکل ، یعنی چهارشنبه شب ، یا شب پنجشنبه 4شوال ، مقارن با شب اول ماه مهر در سال خراجی او، و مطابق نخستین شبانگاه ایام فروردگان (یعنی 26 آبان)، در سال شمسی عرفی پارسیان ، و برابر 21 آذر ماه سال شمسی واقعی ، و 11 دسامبر 861 میلادی بوده که 271 روز از آغاز بهار گذشته است.


در شبانگاه چهارشنبه
بی گمان خیلی دیر، خبر قتل متوکل به بلاد دور دست سرزمین های خلافت عباسی رسیده ، و موقع آن چهارشنبه ایام فروردگان ابلاغ شده است.
بر این اساس موقع قتل متوکل در شبانگاه چهارشنبه ایام فروردگان در سال عرفی ایرانیان تثبیت شده است. از سوی دیگر، چون موقع قتل متوکل مقارن شبانگاه روز اول مهر در سال خراجی ابداعی او بوده ، پیروزی فریدون برضحاک مصداق پیدا کرده است یا برای مردمان بغداد و نواحی آن که اکثرا با فرهنگ ایرانی بوده اند تداعی شده است ؛ به همین دلیل به پیروی از سنتهای کهن ایرانی آتش افروخته و جشن گرفته اند.

دکتر محمدحسن ابریشمی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها