نوجوان همانی است که هست، باید این را باور کرد. باید باور کرد که آن بچه مطیع چند سال قبل همان طور که قد میکشد و ما را خوشحال میکند افکارش نیز تغییر میکند و دیگر نمیخواهد در آن پوسته بـــچگیاش بماند. ولی پذیرش این مساله بیشتر وقتها برای پدر و مادرها سخت میشود چون آنها نمیتوانند بپذیرند که فرزندانشان به جای اطاعت از فرمان آنها ساز خودشان را بزنند و راه خودشان را بروند. البته همهاش این نیست، نه این که پدر و مادرها بخواهند قلدری کنند و سالاری پیشه کنند و فرزند را ندیده بگیرند. نه، آنها نگرانند که مبادا فرزندشان به راه کج بیفتد و به جای یاری همراه، باری سنگین و آزاردهنده شود. آنها میترسند روزی برسد که فرزندشان انگشتنمای محل و فامیل شود و رفتارهای نامناسبش آرزوهای آنها را بر باد بدهد. البته بعضی وقتها هم این گونه میشود و نوجوانان آنقدر خودسری میکنند و راه را کج میروند که همه تایید میکنند آن همه نگرانی بیمورد نبوده ولی بیشتر اوقات با فروکش کردن تب نوجوانی پدر و مادر میبینند که آن همه نگرانی ضرورتی نداشته است.
اول او را بشناس
برای این که نگرانیهایمان تا حدی تسکین پیدا کند لازم است تا اول خصوصیات یک نوجوان را بشناسیم تا هم بتوانیم بر خودمان مسلط باشیم و هم اگر مشکلی پیش آمد راهحل را بدانیم. روانشناسان میگویند نوجوانی دوره تغییر است یک نوع زندگی در برزخ یعنی نه دیگر بچهای و نه یک بزرگسال، پس نه میتوانی بچگی کنی و نه بزرگی چون در هر دو حالت مجبوری سرزنش دیگران را تحمل کنی.
نوجوان بویژه وقتی تازه پا به دوره نوجوانی گذاشته نسبت به علایق و استعدادهایش نامطمئن است یعنی تکلیفش با خودش هم روشن نیست. شاید برای همین است که پدر و مادرها نگرانند که چرا فرزندشان مرتب از این شاخه به آن شاخه میپرد، اما این یک حالت طبیعی است و جزو ذات نوجوانی، پس اگر میخواهیم با نوجوانمان دچار مشکل نشویم باید بدانیم که او تا چه حد احساس بیثباتی میکند و تدابیر مبهمی که والدین یا معلمها به او ارائه میکنند تا چه حد سردرگمش میکند. رفتارها و علائق و ارزشها نزد یک نوجوان نیز بسرعت تغییر میکند به طوری که او میبیند با چه سرعتی خواستههایش با چند سال قبل حتی چند ماه پیشش فرق کرده است.
برای بیشتر نوجوانان داشتن دوستان زیاد، دیگر مثل دوران کودکی اهمیت ندارد چون آنها حالا به این فکر میکنند که چه بهتر است اگر دوستان جذاب و خوشتیپ داشته باشند و بتوانند به خاطر بودن با آنها احساس رضایت کنند. ولی نقطه عطف دوره نوجوانی حس نوجوانها به داشتن استقلال است. آنها دوست دارند به جای این که پدر و مادر و دیگران برایشان تصمیم بگیرند خودشان صاحب تصمیم و نظر باشند و دیگران هم به خواستههایشان احترام بگذارند هرچند بیشتر نوجوانها با وجود این که طالب استقلال هستند ولی وقتی به آنها مسوولیتی سپرده میشود که لازمهاش استقلال آنهاست به هراس میافتند.
البته این موضوع تا حدی طبیعی است چون نوجوان کسی است که تا پیش از این بالاخره پدر و مادر یا معلم یا یکی از نزدیکان مشکلش را حل میکرد و زمان میبرد تا او نیز بتواند مثل بزرگترها صاحب نگرش و قدرت تصمیمگیری شود. برای همین چون آنها عاشق استقلال و آزادی هستند حتی اگر راهحلی به نظرشان نرسد دوست ندارند از دیگران کمک بگیرند و راهحل آنها را بپذیرند. نوجوانی زمان آرمانگرایی هم هست. آنها دوست دارند به خودشان و دیگران آن گونه نگاه کنند که دوست دارند باشند نه آن گونه که واقعا هستند. آرزوهای نوجوانان هم اغلب از این جنس است و همیشه بهترینها بدون کوچکترین عیب و نقصی را برای خودشان آرزو میکنند. نوجوان بدون خیال و رویا اصلا نوجوان نیست تا جایی که روانشناسان میگویند گوشهگیری و ناسازگاری و ترس و خشم در این دوران تا حدی طبیعی است و عادی است اگر نوجوان از دنیای واقعی کناره بگیرد و در دنیای رویاها و تخیلاتش زندگی کند. در این دوران او با خواندن یک داستان یا دیدن یک فیلم دوست دارد از قهرمان آن تقلید کند و خودش را شبیه آنها کند.
زود رنج بودن و احساس ناکامی داشتن هم بخشی از دوره نوجوانی است چون آنها فکر میکنند دیگران همیشه او را دستکم میگیرند یا آنقدر نالایقاند که نمیتوانند به اهدافشان برسند. برای همین ممکن است در گوشهای کز کرده، سکوت اختیار کنند یا ترجیح دهند جواب ناکامیها را با خشونت و داد و فریاد بدهند.
خوشقیافه بودن و مورد توجه همگان بودن نیز تابلوی دوره نوجوانی است. کودکی که حتی سالی یکبار هم خودش را در آیینه نگاه نمیکرد، وقتی به نوجوانی میرسد آیینه جزء جدا نشدنی زندگیاش میشود و آنقدر ظاهرش را در آن واکاوی میکند تا مبادا عیب و نقصی داشته باشد و از چشم دیگران بیفتد. او فکر میکند همیشه زیر نگاههای کنجکاو دیگران است به طوری که یک جوش ریز در صورت یا یک لک روی پوستش به سوژهای برای صحبتهای دیگران تبدیل میشود. در واقع نوجوانان همیشه برای خودشان تماشاچیان خیالی میسازند.
اگر دیدید نوجوانی در بیان افکار و احساسات و کلماتش اغراق میکند نیز زیاد سخت نگیرید چون ماهیت نوجوانی تفکر همه یا هیچ است پس حتی اگر دیدید که او راجع به تواناییها، استعدادها و قابلیتهایش اغراق میکند به او زیاد سخت نگیرید.
نظارت آری امر و نهی هرگز
کسی که بداند دوره نوجوانی چه معجون هفت رنگی از خصوصیات و رفتارهاست نصف بیشتر راه را رفته. پدر و مادری که بدانند کودک ساکت و مطیع آنها بزودی کسی میشود که دیگر در هیچ چارچوب تعریف شدهای نمیگنــجد وقتی مشغول تربیت نوجوانشان میشوند دیگر به اندازه پدر و مادرهای ناآگاه سختی نمیکشند. البته آگاه بودن از ماهیت دوره نوجوانی هرگز به این معنا نیست که نگرانیها تمام میشود چون بعضی نوجوانها راهی را میروند و کاری را میکنند و تصمیمی را میگیرند که واقعا نگرانکننده است. برای همین است که بیشتر پدر و مادرها نمیدانند که اگر رفت و آمد فرزند را کنترل کنند بهتر است یا این که او را به حال خودش بگذارند تا جری نشود؟ آنها بین این دو راهی میمانند که دوستان فرزندشان را زیر نظر بگیرند یا کاری به کار آنها نداشته باشند و بگذارند نوجوانی کنند؟ مسیر رفت و آمد خانه تا مدرسه هم خودش یک دغدغه است یعنی باید در مسیر هم مراقب نوجوان بود یا به او اطمینان کرد و اجازه داد هر کاری دلش میخواهد انجام دهد؟
البته نمیشود برای همه آدمها و خانوادهها نسخهای واحد نوشت چون شرایط هر خانهای با خانه دیگر فرق دارد ولی یک اصل کلی میگوید نوجوان را باور کن ولی مراقبش باش. زندگی با یک نوجوان یعنی این که او را همان گونه که هست بپذیریم، اما از راهنمایی کردنش دست برنداریم و با او طوری رفتار کنیم که باور کند به او بها میدهیم و در این مسیر مراقبش هم باشیم. البته مراقبت نباید خیلی علنی باشد، نوجوان نباید فکر کند همیشه چند جفت چشم حتی کوچکترین رفتار او را میپاید چون اگر چنین حسی داشته باشد کارهایش را مخفیانهتر انجام میدهد و از پدر و مادر و خانواده دورتر میشود. اصلا نصیحت کردن و راه را نشان کسی دادن خودش فوت و فن دارد، نصیحت را باید با زبانی نرم و دوستانه ارائه کرد چون اگر توصیهها و نصیحتهای ما کمی رنگ و بوی طعنه و عیبجویی بگیرد نوجوانمان بساط زندگیاش را دورتر از ما پهن میکند و کسانی که او را بپذیرند و دست از نصیحت و سرزنشش بردارند را جایی بیرون از خانه پیدا میکند.
برای همین است که روانشناسان تاکید دارند نباید هرگز نوجوانان را سرزنش کرد یا چه در خلوت و چه در جمع آنها را مسخره کرد. با وجود این خانوادههای زیادی هستند که برای اصلاح رفتار و گفتار فرزندشان آنها را در جمع به باد مسخره و سرزنش میگیرند و با شکستن غرور نوجوان انتظار دارند در مسیری که آنها میخواهند حرکت کند. ولی این پدر و مادرها باید بدانند با این کارها فقط رشته اتصال خودشان با فرزند را باریک و باریکتر میکنند.
دوستان فرزند ما میتوانند او را به اوج برسانند همان طور که میتوانند او را پایین بکشند و به بیراهه ببرند برای همین است که پدر و مادرها وسواسی درست نسبت به گروه دوستان و معاشران فرزندشان دارند. دوستان یک نوجوان از این نظر باید به دقت انتخاب شوند چون او برای این که عضو گروه آنها شود همان کارهایی را میکند که آنها میپسندند. یعنی مثل آنها حرف میزند، مثل آنها انتخاب میکند و به مقررات آنها احترام میگذارد تا جایی که رضایت دوستان را بر رضایت خانواده و معلمها ترجیح میدهد. پس نقطه حساس رفتار با نوجوان در خانه در همین جا شکل میگیرد به طوری که هر چند پدر و مادر باید از سیستم مستبدانه و غیرقابل انعطاف در انتخاب دوستان نوجوان پرهیز کنند ولی باید نظارتی درست بر انتخاب آنها داشته باشند و به صورت غیرمستقیم بفهمند که او با چه کسانی مراوده دارد؛ این مساله را میشود از رفتار، گفتار و عادتهای نوجوان تشخیص داد.
اعتیاد، بلایی فراتر از نگرانی
اعتیاد که بیاید دودمان آدمها به باد میرود و اگر نوجوانی در این وادی بیفتد بازندهتر از همه میشود. برای همین است آنهایی که نوجوانی در خانه دارند همواره نگران به اعتیاد کشیده شدن او هستند هر چند بیشتر وقتها این مساله فقط یک نگرانی و یک توهم ناشی از دوست داشتن زیاد فرزند است. البته اگر از ابتدای کودکی، پدر و مادر رفتار دوستانه و مبتنی بر احترامی با نوجوان داشته باشند او هرگز سمت این قبیل کارها نمیرود چون در طول سالیان در کنار اعضای خانواده آموخته که پاک بودن و پاک زندگی کردن بهترین شیوه حیات است، اما به دام اعتیاد افتادن نوجوانان یک واقعیت است چون مرکب کنجکاوی و سرکشی نهفته در وجود آنها ممکن است آنها را به این سمت نیز بکشاند. ولی باید یادمان باشد اگر حتی به اعتیاد نوجوان هم شک کردیم بدون مدرک نباید به او برچسب بزنیم چون راههای زیادی هست تا مطمئن شویم آیا او در این وادی افتاده یا نه.
باید نوجوان را همواره زیر نظر داشت البته نه به شکلی که او احساس یک زندانی را پیدا کند. ما همیشه باید به رفتارها بویژه تغییرات رفتاری آنها حساس باشیم. مثلا اگر شک کردهایم که نوجوانمان دنبال انواع مخدرها رفته میتوانیم وقتی او به خانه برمیگردد با بوسیدن او و چند کلمه حرف زدن با او اطلاعاتی را به دست بیاوریم. اگر او به طور ناگهانی گوشهگیر شد یا سریع درون اتاقش رفت یا عطرهای غلیظ و آدامسهای با طعم تند مصرف کرد باید شستمان خبردار شود ولی باز هم باید با احتیاط پیش رفت. رفتار بچهها در مدرسه هم میتواند ملاک قضاوت ما باشد برای همین لازم است از معلمان و مربیان مدرسه همواره در مورد رفتار یا تغییرات عملکرد فرزندان در کلاس درس و فضای مدرسه اطلاعاتی به دست آورد. هر گونه تغییر ناگهانی میتواند یک زنگ خطر باشد.
خانه را امن کنیم
اگر خانه و خانواده امید اول و آخر نوجوان باشد محال است او به آدمها و فضاهای دیگر دل ببندد. پس اگر فرزندمان از ما و خانه گریزان است باید عیب را در خودمان جستجو کنیم. ولی حالا هم دیر نیست، هنوز هم میشود به این موجود تازه خلق شده عشق و امید داد. او نیاز دارد ما حمایتش کنیم و باور کنیم که او انسان لایقی است. هر چند کمی سخت است، اما ما باید قبول کنیم که در دوره اینترنت و دهکده جهانی که آدمها با یک گوشی تلفن همراه در دو سوی جهان به هم وصل میشوند نمیشود جلوی پارک رفتن بچهها و گشت و گذارهای آنها با دوستانشان را گرفت، نمیشود مانع تماسهای تلفنی آنها شد و نمیشود ارتباطات او با دنیای خارج را قطع کرد ولی در همین دنیای پیچیده و هزار رنگ هم میشود به نوجوان محبت کرد و در عین حال قاطعانه به او فهماند که همیشه کسانی هستند که مراقب اعمال و رفتار اویند و از نگرانی او شبها بسختی پلکهایشان روی هم میرود.
حمید بروغنی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست دانشگاه علوم پزشکی ایران مطرح شد
دکتر امیدعلی مسعودی، استاد ارتباطات در گفتوگو با «جامجم» عنوان کرد
گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با علیرضا نصیری، قهرمان جوانان جهان
سفیر سابق ایران در پاکستان در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد