در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
جام جم:یک نشست، چند پیروزی
یک نشست، چند پیروزی»عنوان سرمقله روزنامه جام جم به قلم بیژن مقدم است که در آن میخوانید؛جناب آقای دکتر صالحی، وزیر امور خارجه کشورمان صبح دیروز پس از پایان اجلاس غیرمتعهدها با وجود خستگی ناشی از کاری طاقتفرسا در جلسه شورای معاونین صدا و سیما حاضر شد و گزارشی از متن و حاشیه و پشت صحنه این نشست تاریخی ارائه کرد.
وزیر امور خارجه بهانه حضور خود را خستهنباشید به دستاندرکاران رسانه ملی قرار داد؛ رسانهای که به تعبیر دکتر صالحی تمام قد در این عرصه حاضر و یکی از عوامل موفقیت اجلاس قلمداد شد. در هر حال امیدوارم فرصتی فراهم شود تا وی بتواند بخشی از ناگفتههای جذاب خود را از دریچه تلویزیون با مردم مطرح کند.
در هر حال شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران برگزار شد و به پایان رسید. نگاهی به دستاوردهای این نشست مهم میتواند زوایای جدیدی از یک تجربه بزرگ دیپلماتیک را پیش رویمان بگشاید.
1ـ نفس برگزاری چنین اجلاسی در شرایط فعلی حاکم بر مناسبات جهانی، یک پیروزی بزرگ و تاریخی برای جمهوری اسلامی بود. حجم سنگین تلاش رسانههای غربی و اظهارات صریح مقامات آمریکایی ـ صهیونیستی برای ترغیب یا تهدید کشورهای عضو به شرکت نکردن در این اجلاس از یک سو و استقبال کشورهای عضو در عالیترین سطوح و مشارکت فعال آنان از سوی دیگر سند این پیروزی بزرگ دیپلماتیک است.
2ـ اجلاس مذکور، فرصتی بینظیر برای انجام گفتوگوهای فیمابین کشورهای عضو با ایران بود. بیش از 200 دیدار رسمی بین سران و نمایندگان کشورهای عضو با رهبر معظم انقلاب، رئیسجمهور و وزیر امور خارجه برگزار گردید که برای انجام آن باید سالها تلاش و هزینههای بسیاری برای آن صرف میشد.
3ـ تامین امنیت چنین اجلاسی قطعا موضوعی بسیار پیچیده و دشوار به شمار میرود. آنهم در کشوری که مورد بغض و کینه دشمنانی است که از هیچ اقدام و جنایتی رویگردان نیستند و حاضر بودند با انجام اقدامات ایذایی ضمن منصرف کردن مقامات کشورهای عضو از سفر به ایران، حاشیههای جذابی برای خود بیافرینند، اما به لطف الهی و تلاش شبانهروزی و ایثارگرانه نیروهای انتظامی، امنیتی و نظامی کشورمان فضایی کاملا امن طی روزهای برگزاری اجلاس بر شهر حکمفرما شد.
4ـ اجلاس جنبش عدم تعهد علاوه بر توفیقات دیپلماتیک برای کشورمان دستاوردهای متعددی نیز در عرصه اقتصادی و مذاکرات تجاری از خود بر جای گذاشت که آثار آن در آینده نمایان خواهد شد.
5ـ پوشش رسانهای اجلاس توسط خبرنگاران داخلی و خارجی با فراهم شدن امکانات لازم برای آنان در سطحی بالا و حرفهای صورت گرفت. نقش رسانه ملی در توجه افکار عمومی داخلی و خارجی به این رویداد تاریخی و ایجاد همگرایی لازم، نقشی ممتاز بود که از سوی مسئولان اصلی اجلاس نیز مورد ستایش قرار گرفت و همین تلاشها بود که رسانههای بیگانه را منفعلانه به دنبال سوژههای سوخته و نخنما کشاند تا از سر حقد و کینه حاشیهایترین مباحث را مورد بزرگنمایی قرار دهند.
6ـ در اجلاسی در این سطح و با حضور سران کشورهای مختلف که تفاوتهای آشکاری در سیاستها، راهبردها و... دارند، هیچکس نمیتواند توقع داشته باشد که همه یک سخن بگویند، لذا فضای اجلاس برای طرح دیدگاههای متفاوت کاملا مهیا بود. آنچه در چنین نشستهایی سرنوشت آن را رقم میزند و در تاریخ ثبت میشود، بیانیه پایانی اجلاس است که خوشبختانه در تهران با اجماع و بدون مخالف به تصویب رسید.
در این بیانیه صراحتا:
الف: حقوق ملت فلسطین با پایتختی قدس شریف به رسمیت شناخته شده است.
ب: کشورهای عضو متعهد شدند تا از شناسایی، تصویب و اجرای تحریمهای یکجانبه علیه دیگر کشورهای عضو خودداری کنند.
ج: ضمن به رسمیت شناختن حق کشورها در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای از تسلیحات هستهای به عنوان غیرانسانیترین سلاحها و بزرگترین تهدیدات علیه بشریت یاد شده و در خصوص جمهوری اسلامی تصریح گردیده که باید سیاستها در زمینه چرخه سوخت و استفاده صلحآمیز از فناوری هستهای محترم شمرده شود.
د: تروریسم بویژه تروریسم دولتی بدون هرگونه ابهامی محکوم شده است.
هـ : نکته مهم در بیانیه پایانی تاکید روشن بر معیوب و ناکارآمد بودن ساختار تصمیمگیریهای بینالمللی در تامین صلح و امنیت است. در همین راستا سازمان ملل به نقد کشیده شده و اعضای جنبش خواستار تجدیدنظر در ساختار شورای امنیت شدهاند؛ همان نکاتی که رهبر معظم انقلاب در نطق خود بر آن تاکید فرمودند.
با ملاحظه سند مصوب فوق که تاریخ در آینده نیز براساس آن به قضاوت شانزدهمین دوره خواهد نشست درمییابیم که اگر این اجلاس حتی هیچ دستاوردی جز این بیانیه نداشت، باز باید آن را موفق، تاثیرگذار و روبه جلو میدانستیم و امیدواریم ایران در دوران سه ساله رهبری این جنبش فصلی نوین همراه با کارآمدی و نقشآفرینی را برای این کشورها رقم بزند.
کیهان:بان کی مون و محمد مرسی در قاب اجلاس تهران
«بان کی مون و محمد مرسی در قاب اجلاس تهران»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛این روزها، در حالی که مقامات و رسانه های غربی از اجلاس تهران به مثابه بمب قوی و قدرتمندی یاد می کنند که ایران اسلامی در عمق جبهه مشترک آمریکا و متحدانش منفجر کرده است و بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب، از حضور بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد و محمد مرسی، رئیس جمهور مصر در این اجلاس تلقی دو ضربه هولناک دارند، رسانه های فارسی زبان اردوگاه غرب نظیر بی بی سی، رادیو آمریکا، رادیو فردا و... برای کاستن از عظمت واقعه ای که به قول «نوول ابزرواتور» حیثیت و اعتبار بین المللی آمریکا را با چالش جدی روبرو کرده است، به حاشیه سازی درباره حضور بان کی مون و مرسی روی آورده اند و می کوشند اظهارات این دو میهمان اجلاس تهران را بیرون از بستر و متفاوت با اهداف اجلاس ارزیابی کنند. وجیزه پیش روی اشاره ای گذرا به این بازی دوگانه دارد.
الف: حضور بان کی مون در اجلاس تهران بعد از مخالفت های آمیخته به تهدید آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای اروپایی نظیر انگلیس صورت پذیرفت. تا اینجا، شرکت دبیر کل سازمان ملل متحد در اجلاس تهران با دو امتیاز برجسته برای اجلاس و جمهوری اسلامی ایران همراه بوده است. اول؛ حضور وی علی رغم مخالفت ها و تهدیدهای پی درپی یاد شده که نشانه سنگین تر بودن کفه اجلاس از کفه تهدیدهاست و دوم؛ اعتراف به اهمیت اجلاس که دربرگیرنده بیش از دو سوم کشورهای عضو سازمان ملل متحد است. توضیح آن که بان کی مون می توانست به ارسال یک پیام همراه با اعزام نماینده به اجلاس بسنده کند!
ولی اجلاس تهران، اولین اجلاس عدم تعهد بعد از موج بیداری اسلامی، تحولات و انقلاب های منطقه، شکست آمریکا در حمله نظامی به افغانستان، خروج اجباری از عراق، اوج گیری جنبش وال استریت، بحران اقتصادی بی سابقه آمریکا و اروپا و... دهها رخداد بزرگ جهانی و منطقه ای بود که با توجه به میزبانی جمهوری اسلامی ایران و نقش برجسته منطقه ای و بین المللی آن، یک نقطه عطف در معادلات جهانی به شمار می رفت و بان کی مون به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد نمی توانست از حضور در آن چشم پوشی کند.
بنابراین حضور بان کی مون در اجلاس تهران اگرچه با دعوت ایران صورت پذیرفته بود ولی تسلیم اجباری در برابر خواست جمهوری اسلامی ایران نیز بود و با جرأت می توان گفت که اگر محل اجلاس نقطه دیگری غیر از ایران اسلامی بود، اجبار یاد شده وجود نداشت.
رسانه های فارسی زبان اردوگاه غرب- تأکید می شود فقط رسانه های فارسی زبان که کارکرد آنها در حد و اندازه سایت های ضدانقلاب تعریف شده است و نه رسانه های رسمی و بین المللی غرب- سخنان بان کی مون در اجلاس تهران را به چالش کشیدن سیاست ها و بینش و منش جمهوری اسلامی ایران قلمداد می کنند و حال آن که در اظهارات آقای بان کی مون هیچ نکته جدید و ناگفته ای که پیش از آن بارها از تریبون رسمی سازمان ملل و در گستره جهانی مطرح نشده باشد، وجود نداشت و از ایشان غیر از آنچه که در نوبت سخنرانی اجلاس تهران مطرح کرد انتظاری نمی رفت. بنابراین چگونه می توان پذیرفت که جمهوری اسلامی در دعوت از آقای بان کی مون به این نکته بدیهی توجهی نداشته و ناگهان در اجلاس تهران با آن مواجه شده است؟!
و اما، از سوی دیگر آقای بان کی مون برای اولین بار به عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد در دیدار با رهبر معظم انقلاب با دیدگاه مستند و همراه با دلایل و اسناد غیرقابل انکار جمهوری اسلامی ایران که در اثبات حقانیت و منطقی بودن سیاست های داخلی و خارجی ایران اسلامی ارائه شده بود، روبرو گردید و همین مواجهه را به هنگام بیانات رهبر فرزانه انقلاب در اجلاس تهران تجربه کرد بی آن که پاسخی برای آن داشته باشد. ممکن است گفته شود آقای بان کی مون پیش از این هم با نظرات و استدلال های جمهوری اسلامی ایران آشنا بود. بنابراین در اجلاس تهران با سخنان ناشنیده ای روبرو نشده است! که باید گفت؛ بی تردید دبیر کل سازمان ملل متحد با بسیاری از استدلال ها و اسناد مورد اشاره در اثبات حقانیت جمهوری اسلامی ایران از قبل آشنا بوده است ولی نکته درخور توجه آن که، ایشان هیچگاه در موقعیتی قرار نگرفته بود که این اسناد و استدلال ها را بشنود و ببیند و در همان حال ملزم به پاسخگویی باشد.
آقای بان کی مون همه این شواهد و دلایل را در حالی که بر کرسی دبیر کلی سازمان متبوع خویش تکیه زده بود، شنیده و دیده بود و بدیهی است که دبیر کل در آن جایگاه ملزم به پاسخگویی نیست. اما ایشان در دیدار با رهبر معظم انقلاب، طرف مستقیم استدلال های حضرت آقا بود و مطابق عرف شناخته شده بین المللی ملزم به پاسخگویی بود و سکوت ایشان در فرهنگ و پروتکل های تعریف شده سیاسی به منزله ناتوانی از پاسخ و پذیرش استدلال و نظرات طرف مقابل تلقی می شود. بنابراین از این زاویه نیز آقای بان کی مون با حضور خود در اجلاس تهران یک امتیاز بزرگ و بین المللی به نفع جمهوری اسلامی ایران برجای گذاشته است.
دقیقاً به همین علت است که -با پوزش از ساحت حضرت آقا- روزنامه اسرائیلی جروزالم پست می نویسد و استدلال می کند «آقای بان کی مون در دامی که آیت الله خامنه ای پیش پای او پهن کرده بود گرفتار شده» و نتانیاهو بعد از پایان دور اول اجلاس سران در شبکه اول تلویزیون رژیم صهیونیستی ظاهر شده و با عصبانیت می گوید؛ در اجلاس تهران و در مقابل چشم و گوش آقای بان کی مون از اسرائیل با عنوان «گرگ درنده»، «دولت جعلی» و «کشوری که محکوم به سقوط است» یاد شد و ایشان با سکوت خود بر آن مهر تأیید زد و چند ساعت بعد از اجلاس سران، آقای «مایکل مندل باوم» کارشناس سیاست خارجی در دانشگاه هاپکینز آمریکا و مشاور مشترک بوش و اوباما، به شبکه تلویزیونی ABC می گوید؛ باید این واقعیت تلخ! را پذیرفت که حضور آقای بان کی مون در اجلاس تهران و سکوت وی در برابر اتهاماتی(!) که به آمریکا و اسرائیل زده شد، بسیار تأسف آورتر از آن بود که انتظار می رفت و...
بنابراین، حضور آقای بان کی مون در اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران، برخلاف توهمی که رسانه های فارسی زبان وابسته به اردوگاه غرب در پی القای آن هستند - و متأسفانه برخی از خودی ها نیز با ساده اندیشی به آن دامن می زنند- یکی از بزرگترین و مؤثرترین برگ های برنده جمهوری اسلامی ایران بود که اتفاقاً با اظهارات غیرمنطقی وی درباره اسرائیل، سوریه و برنامه هسته ای ایران مفهوم و معنا پیدا کرده و به برگ برنده تبدیل شده است و چنانچه اظهارات یاد شده نبود، این برگ برنده در مقیاس مورد اشاره شکل نمی گرفت.
ب: حضور آقای محمد مرسی نیز در حالی که مقامات رسمی و رسانه های غرب با عنوان دهن کجی رئیس جمهور جدید مصر به آمریکا و اسرائیل از آن یاد می کنند، در توهم پراکنی رسانه های فارسی زبان مورد اشاره، «کمتر مثبت و بیشتر منفی»! ارزیابی می شود! چرا؟!
می گویند محمد مرسی درباره سوریه نظری متفاوت با جمهوری اسلامی ایران داشت و ضمن حمایت از مخالفان دولت سوریه به بشار اسد نیز حمله آشکاری کرد. و اما، این سکه روی دیگری هم دارد و محمد مرسی در اجلاس تهران مواضعی اتخاذ کرد که از یکسو فریاد اعتراض آمریکا و اسرائیل و اروپا و متحدان منطقه ای آنها را به آسمان بلند کرده و در همان حال رسانه های یاد شده اصرار به سانسور آن دارند. رئیس جمهور مصر اگرچه درباره سوریه مواضعی متفاوت با ایران داشت ولی در اجلاس تهران از جمهوری اسلامی ایران با عنوان «برادر و همپیمان استراتژیک مصر» یاد کرد، بر ضرورت مقاومت در برابر رژیم اشغالگر قدس تأکید ورزید، ساختار سازمان ملل متحد را نیازمند به اصلاح برای خروج از ترکیب ظالمانه توصیف کرد و بر لزوم وحدت شیعه و سنی برای مقابله با قدرت های استکباری تأکید کرد. به بیان دیگر، محمد مرسی در اجلاس تهران هویت دولت جدید مصر را تعریف کرد.
هویتی که «حضور در محور مقاومت»، «مقابله با رژیم اشغالگر قدس»، «همپیمانی استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران»، «وحدت شیعه و سنی در محور مقاومت»، «مخالفت مصر با دیدگاه وهابی ها و سلفی ها»، «ظالمانه دانستن ساختار کنونی سازمان ملل متحد» و از همه بااهمیت تر، تأکید بر این نکته که ماهیت نظام کنونی مصر، «اسلامی» است و برخلاف انتظار و تلاش آمریکا و متحدانش «سکولار» نیست. از این روی، اجلاس تهران فرصتی برای محمد مرسی بود تا به گفته پایگاه خبری «اسکات هورتون» تولد ایرانی دیگر در خاورمیانه را اعلام کند و از به حاشیه رفتن واشنگتن در معادلات جهان اسلام خبر بدهد.
بنابراین برخلاف آنچه رسانه های فارسی زبان بیگانه و مخصوصاً رسانه دولتی انگلیس در پی القای آن هستند، محمد مرسی با حضور در اجلاس تهران به توهم پراکنی چند ماهه آمریکا و متحدانش درباره ماهیت نظام برخاسته از انقلاب مصر پایان داد و این به تنهایی یکی از بزرگترین دستاوردهای اجلاس تهران است که بدون برپایی این اجلاس در پایتخت ایران، یعنی پرچمدار بیداری اسلامی، علمدار مبارزه با قدرت های استکباری، و فرمانده پیشتاز حذف رژیم صهیونیستی از جغرافیای سیاسی جهان و... امکان پذیر نبود. توماس فریدمن در یادداشت 31 اوت 2012 -جمعه 10 شهریور ماه 91- خود در نیویورک تایمز با برشمردن برخی از محورهای یاد شده خطاب به رئیس جمهور مصر می نویسد «آقای مرسی شرکت شما در اجلاس غیرمتعهدها در تهران اشتباه بزرگی بود که مرتکب شدید.
شما با حضور خود در این اجلاس، دولت جدید مصر را به جمهوری اسلامی ایران پیوند زدید، معاهده صلح کمپ دیوید را نادیده گرفتید، از برقراری حکومت دینی در مصر سخن گفتید... آقای مرسی شما باید از این کار خود شرمنده باشید»! و در ادامه می نویسد «مقامات مصری گفته بودند آقای مرسی فقط چند ساعت در تهران توقف می کند تا ریاست غیرمتعهدها را به ایران واگذار کند. واقعاً همین بود؟ او می توانست این کار را از طریق پست و یا ویدئوکنفرانس انجام بدهد و به یکه تازی ایران در منطقه کمک نکند» و دهها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا می کشد.
و اما؛ درباره موضع آقای مرسی نسبت به سوریه باید گفت که دیدگاه رئیس جمهور مصر در این زمینه با سایر مواضع اعلام شده ایشان در اجلاس تهران همخوانی ندارد و بسیار بعید به نظر می رسد که آقای مرسی از این ناهمخوانی باخبر نباشند. توضیح آن که وقتی آقای مرسی بر ضرورت مقابله با اسرائیل و حمایت از محور مقاومت تأکید می ورزند، چگونه می توانند برای حضور پررنگ اسرائیل در مقابله با دولت بشار اسد و حمایت از معارضین سوریه توضیح قابل قبولی داشته باشند و یا درباره آموزش تروریست ها در پایگاه های نظامی ترکیه، تحت مدیریت کارشناسان اسرائیلی که با حمایت مالی اعلام شده عربستان و قطر صورت می پذیرد چه توضیحی خواهند داشت؟ چه کسی می تواند اسرائیل و آمریکا و عربستان و قطر و ترکیه را طرفدار دموکراسی و حامی انقلاب های اسلامی - یا به قول آقای مرسی بهار عربی!- تلقی کند؟! و آیا در حالی که حسنی مبارک و آل سعود و آل خلیفه و علی عبدالله صالح و بن علی و... با رژیم صهیونیستی در ائتلاف و زد و بند آشکار بودند، دولت سوریه از مقاومت فلسطین حمایت نمی کرد!؟ همین دیروز آقای «جمال فهمی» از اتحادیه روزنامه نگاران مصر در مصاحبه با الوطن،اظهارات آقای مرسی در حمایت از مخالفان دولت سوریه را توهین به مردم مصر و بازی ناخودآگاه در میدان دشمن صهیونیستی ارزیابی کرد.
آقای مرسی در اجلاس تهران هویت دولت جدید مصر را اعلام کرده است و این هویت اعلام شده با حمایت از مخالفان دولت سوریه آنهم در کنار آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه همخوانی ندارد و به یقین نظر مرسی در آینده نزدیک تغییر خواهد کرد.
خراسان:خبر روز در پنجشنبه دیپلماتیک چه بود؟!
«خبر روز در پنجشنبه دیپلماتیک چه بود؟!»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سیدمحمد اسلامی است که در آن میخوانید؛در پنج شنبه ای که گذشت، نشست مهم سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران برگزار شد. دقیقا همزمان با نشست تهران با حضور بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد و سران و نمایندگان بیش از ۱۲۰ کشور جهان، آژانس بین المللی انرژی اتمی تصمیم گرفت گزارش جدید فصلی اش درباره ایران هسته ای را منتشر کند. گزارشی که بار دیگر ایران را متهم به اتهامات تکراری می کرد و البته از افزایش تقریبا ۱۰۰ درصدی تعداد سانتریفیوژهای ایران از ۳ ماه پیش تاکنون حکایت داشت.
نتانیاهو هم به کمک آژانس آمد
جالب این که همانند آژانس، نتانیاهو هم دقیقا هم زمان با نشست مهم تهران به این نتیجه رسید که باید بیانیه ای شدیداللحن صادر و اعلام کند که قصد دارد در نشست مجمع عمومی سازمان ملل که قرار است تقریبا یک ماه دیگر برگزار شود، علیه ایران صحبت کند. بلافاصله پس از این ۲ خبر، در حالی که مخاطبان رسانه های جهانی منتظر شنیدن اخبار مربوط به گردهمایی ۱۲۰ کشور عضو جنبش عدم تعهد در تهران بودند، موج خبرهای مربوط به ایران رنگ موضوع هسته ای را به خود گرفت. نشریه فارین پالیسی گزارش داد که زمان برای اقدام دیپلماتیک در قبال ایران در حال به پایان رسیدن است. واشنگتن پست به نقل از آژانس مدعی شد که ایران سرعت غنی سازی اورانیوم را افزایش داده است. نیویورک تایمز نیز گزارشی از فعالیت هسته ای ایرانی ها و تلاش اسرائیل برای قانع کردن دیگر کشورهای جهان به قصد تهاجم به تأسیسات هسته ای ایران منتشر کرد. رویترز خبر داد که اسرائیل تحت فشار بین المللی است که به تنهایی به ایران حمله نکند و گاردین گزارش داد که ژنرال دمپسی، فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا گفته است حمله اسرائیل به ایران نمی تواند برنامه هسته ای این کشور را متوقف کند. نگاهی به فضای رسانه ای جهان نشان می دهد که به موازات برگزاری نشست «غیرمتعهد»ها، رسانه های «متعهد» به قدرت های جهانی در تلاشی هماهنگ سعی کرده اند چنین القا کنند که «خبر روز» پنج شنبه دیپلماتیک درباره ایران، «گزارش جدید آژانس انرژی اتمی» و بیم از اقدام یکجانبه اسرائیل در حمله به ایران بوده است. تلاشی همه جانبه برای دیده نشدن اجلاس تهران و به قول فاکس نیوز «شکست دیپلماسی غرب برای منزوی کردن ایران».
تکرار دوباره جنگ رسانه ای آژانس
آژانس پیش از این نیز سابقه انتشار مشکوک گزارش های حاشیه ای را در زمان های خاص برای تأثیرگذاری بر شرایط بین المللی ایران داشته است. نمونه پیشین آن در ۵ خرداد ماه سال جاری رخ داد که آژانس ساعاتی پس از پایان بی نتیجه مذاکرات ایران و ۵+۱ در بغداد، خبر پیدا شدن «رگه هایی» از اورانیوم ۲۷ درصد غنی شده را منتشر کرد. همان زمان آسوشیتدپرس گزارش داد که این خبر مربوط به نتایج روزهای قبل فعالیت های ناظران آژانس در ایران بوده است. هدفمند بودن انتشار این خبر زمانی مشخص می شود که به یاد بیاوریم آمانو، مدیرکل آژانس ۵ روز قبل در تهران بود و حتی کلمه ای هم از یافتن رگه های اورانیوم ۲۷ درصد غنی شده با دیپلمات های ایرانی سخن نگفت. به علاوه این که آژانس در همان خبر جهت دار هم تصریح کرده بود که این «رگه ها» احتمالا هنگام تنظیم کردن سانتریفیوژها در کسری از ثانیه یا زمان کوتاهی تولید شده اند. با این حال رسانه های متعهد به غرب آن روز چنین خبر دادند که در ایران اورانیوم ۲۷ درصد یافت شده است!
بهترین گواه برای اهمیت گردهمایی دیپلماتیک تهران
به هر روی همان گونه که خبر «رگه ها» در آن زمان «مهندسی شده» منتشر شد به نظر می رسد این بار نیز گزارش جدید آمانو و دیگر فضاسازی های خبر ذکر شده با نیت سایه افکندن و دیده نشدن حضور بی نظیر نمایندگان بیش از دو سوم کشورهای جهان در تهران منتشر شده است. مضاف به این که استفاده از ظرفیت آژانس برای منحرف کردن افکار عمومی جهان از بزرگترین گردهمایی دیپلماتیک جهان در روزهای گذشته بهترین گواه برای عمق تأثیر نشست تهران و سرخوردگی چند کشور صاحب قدرت جهان از شکست شان در پروژه منزوی نشان دادن ایران است.
جمهوری اسلامی:آمانو، چرا گزارشهای تکراری؟
«آمانو، چرا گزارشهای تکراری؟»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛همزمان با افتتاح اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران "یوکیو آمانو" مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش جدیدی را درباره فعالیتهای اتمی ایران منتشر کرد که تکرار گزارشهای قبلی است.
آمانو، در این گزارش بار دیگر خواستار دسترسی به مجتمع پارچین شد، از جمهوری اسلامی ایران خواست پروتکل الحاقی را اجرا کند و برای رفع نگرانیهای آژانس همکاری بیشتری به عمل آورد. آمانو این خواستههای تکراری در بخش پایانی گزارش خود را در بندهای 52 تا 55 اینگونه منعکس کرده است:
"52. در شرایطی که آژانس به تلاش برای تأیید عدم انحراف مواد و تأسیسات هستهای اعلام شده از سوی ایران از پادمان ادامه میدهد، از آنجا که ایران همکاریهای لازم را به عمل نمیآورد و از جمله پروتکل الحاقی را اجرا نمیکند، آژانس فاقد توانایی لازم برای ارائه تضمین معتبر درخصوص عدم وجود مواد و فعالیتهای هستهای اعلام نشده در ایران است؛ لذا نمیتواند تأیید کند که تمام مواد هستهای موجود در ایران صلح آمیز هستند.
53. به رغم گفت و گوهای فشرده بین آژانس و ایران از ژانویه 2012، هیچ توافق مشخصی برای حل مسائل باقی مانده حاصل نشده است. با توجه به ماهیت و مقدار اطلاعات دردسترس، آژانس بر این نظر است که برای ایران ضروری است تا بدون تأخیر بیشتر درخصوص نگرانیهای آژانس به همکاری با آن بپردازد. بدون چنین همکاری، آژانس قادر نخواهد بود بر نگرانیهای مرتبط با برنامه هستهای ایران فائق آید؛ از جمله آن نگرانیها که باید برطرف شوند تا احتمال وجود ابعاد نظامی در برنامه هستهای ایران منتفی شود.
54. باعت نگرانی است که فعالیتهای انجام گرفته در محلی در سایت پارچین که آژانس برای بازدید از آن تقاضا کرده است، برتوانایی آژانس در به عهده گرفتن راستی آزمایی مؤثر تأثیر منفی داشته است. آژانس تقاضای خود را برای دسترسی به این مکان، بدون تأخیر بیشتر، تکرار میکند.
55. همان گونه که اجرای قطعنامههای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و قطعنامههای الزام آور شورای امنیت سازمان ملل متحد ایجاب میکنند، مدیر کل آژانس به توصیه ایران به برداشتن گامهایی در راستای اجرای کامل وظایفش براساس توافقنامه حفاظتی و همکاری با آژانس تا رسیدن به نتایج روشن درخصوص تمام مسائل باقی مانده، ادامه دهد."
در این بندها آنچه کاملاً غیرطبیعی به نظر میرسد انتظار مدیر کل آژانس اتمی از ایران برای همکاری جهت اثبات فرضیهایست که آژانس هیچ سندی برای آن ندارد.خود آمانو در بند 52 این گزارش تصریح کرده "در شرایطی که آژانس تلاش میکند برای تأیید عدم انحراف مواد و تأسیسات هستهای اعلام شده از سوی ایران از پادمان ادامه دهد..." این عبارت به روشنی از فقدان هرگونه سند یا نشانهای از انحراف در فعالیتهای هستهای ایران حکایت دارد. طبیعی است که اگر آژانس کوچکترین سند یا نشانهای از انحراف فعالیتهای هستهای از پادمان در اختیار داشت آن را اعلام میکرد و منتظر اقدامی از طرف ایران نمیماند.
نکته ظریفی که باید درباره متن گزارش آمانو در نظر گرفته شود اینست که همواره اصل بر عدم متهم بودن اعضا به انحراف است مگر هنگامی که خلاف آن به اثبات رسیده باشد. متن بند 52 گزارش مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی کاملاً نشان میدهد در فعالیت هستهای ایران انحرافی دیده نشده ولی آژانس تلاش میکند هر طور شده ایران را به انحراف متهم کند و عجیب آنکه از خود ایران میخواهد برای اثبات این مدعای بیاساس، با آژانس همکاری نماید.
خواسته بعدی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که بخشی از همکاری مورد انتظار از ایران را اجرای "پروتکل الحاقی" میداند، قابل تأملتر است.
پیوستن به "پروتکل الحاقی" طبق مفاد "ان. پی. تی" برای اعضای آژانس بینالمللی انرِژی اتمی کاملاً اختیاری است. به عبارت روشن تر، مقررات آژانس، هیچیک از اعضاء را موظف به پذیرش "پروتکل الحاقی" نکرده و آنها را در پیوستن یا نپیوستن به این پروتکل آزاد گذاشته است. با اینحال، معلوم نیست چرا مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران میخواهد چیزی را که نپذیرفته آن را اجرا نماید!
برای آنکه یک عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی ملزم به اجرای "پروتکل الحاقی" شود، ابتدا باید این پروتکل توسط آن عضو امضاء شود، سپس به تصویب مجلس آن کشور برسد. این مراحل درباره جمهوری اسلامی ایران طی نشده و به همین دلیل الزام ایران به اجرای "پروتکل الحاقی" وجهه قانونی ندارد. بنابر این، انتظار آقای آمانو از جمهوری اسلامی ایران در مورد اجرای "پروتکل الحاقی" کاملاً خارج از مقررات و فاقد وجهه قانونی است.
براساس همین انتظار غیرقانونی است که مدیر کل آژانس انرژی اتمی در بندهای 53 و 54 ضمن مطرح ساختن "احتمال وجود ابعاد نظامی در برنامه هستهای ایران" خواستار بازدید از پارچین شده است. پروتکل الحاقی، به آژانس این امکان را میدهد که در هر زمان، هر نقطه از کشور مورد نظر را که اراده کند بازرسی نماید و آن کشور موظف است تمام امکانات را برای بازرسیها فراهم سازد.
نکته قابل توجه در زمینه خواسته آژانس برای بازدید از پارچین اینست که اولاً این مکان قبلاً مورد بازدید بازرسان آژانس قرار گرفته و نشانهای از وجود ابعاد نظامی در برنامه هستهای ایران از این مکان به دست نیامده و ثانیاً آژانس چگونه از ایران که "پروتکل الحاقی" را نپذیرفته انتظار دارد با اجرای این پروتکل اجازه بدهد بازرسان آژانس بار دیگر از پارچین بازدید کنند؟ این انتظار را در صورتی که پارچین مورد بازرسی قرار نگرفته باشد و یا در بازدید قبلی نشانهای از انحراف به دست آمده باشد، میتوان انتظاری منطقی دانست ولی درحالی که طبق اعتراف مسئولان آژانس چنین نشانهای وجود ندارد و جمهوری اسلامی ایران نیز "پروتکل الحاقی" را نپذیرفته طبعاً این کشور این حق را میتواند برای خود محفوظ بداند که هر وقت صلاح میداند اجازه بازدید از پارچین را به بازرسان آژانس بدهد یا ندهد.
در مورد زمان انتشار گزارش دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره فعالیتهای اتمی ایران و همزمانی آن با شروع به کار اجلاس سران جنبش عدم تعهد در ایران نیز میتوان این تأمل را داشت که چون حضور هیأتهای 120 کشور جهان آنهم در سطح بالا در تهران تأثیر منفی در خنثی شدن فشارهای سیاسی و تبلیغاتی آمریکا و سایر قدرتهای غربی دارد، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی مأموریت یافت این گزارش را درست در روز شروع این اجلاس منتشر کند تا بلکه از آثار آن بکاهد. اما خوشبختانه بازتابهای اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران چنان گسترده بود که همه چیز از جمله گزارش آمانو را تحت الشعاع قرار داد. با قطع نظر از این نکته، و این همزمانی برنامه ریزی شده، اصولاً تجربه آژانس و دولتهائی که آژانس را تحت سلطه خود دارند باید به آنها فهمانده باشد که جمهوری اسلامی ایران به راه خود که استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای است ادامه خواهد داد و گزارشهای تکراری و دو پهلوی مدیر کل آژانس نیز نمیتواند کمترین تأثیری در سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران بگذارد.
بعید است آقای آمانو از این واقعیتها بیخبر باشد. با اینحال او چرا به گزارشهای تکراری خود درباره فعالیتهای هستهای ایران پایان نمیدهد؟ لابد پاسخ این سؤال را باید در بافت تحت سلطه آژانس و علاقهای که آقای آمانو به صندلی مدیر کلی دارد جستجو کرد، صندلی بیخاصیتی که به هیچکس وفا نکرده است.
رسالت:منتظر پاتک دشمن باشیم!
«منتظر پاتک دشمن باشیم!»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛تک دیپلماسی تهاجمی ایران در برگزاری شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران، استکبار جهانی را سخت عصبانی کرده است.
نخبگان و سران بیش از دو سوم کشورهای جهان طی 6 روز اقامت در تهران تصویری از یک نظام نیرومند ومستقر ومنضبط در تهران مشاهده کردند. رسانههای جهان طی 6 روز گذشته ایران را کانون مهمترین فعالیت دیپلماتیک معرفی کردند و سخن از شکستهای پی در پی آمریکا و رژیم صهیونیستی بهمنظور اخلال در نشست تهران به زبان آوردند.
رسانههای جهان که در بزرگنمایی اپوزیسیون در ایران طی 3 سال گذشته رکورد زدهاند، مجبور شدند اعتراف کنند صدای اپوزیسیون در طول برگزاری کنفرانس عدم تعهد دارای ارتعاشی بود که حتی خودشان هم نتوانستند آن را بشنوند. امنیت جمهوری اسلامی ایران، نشاط و سرزندگی ملت و حاکمیت در ایران چشمهای دشمنان را خیره کرد و تصویری از ثبات و اقتدار ملی را واتاب داد. از طرفی بیانیه تهران صریحا ازحق جمهوری اسلامی ایران در زمینه استفاده صلح آمیز از فناوری هستهای و برخورداری از چرخه سوخت دفاع کرد.
بیانیه تهران بهطور شفاف ، حفظ و نگهداری سلاحهای هستهای و مدرن سازی مستمر آنها و دکترینهای نظامی نوین که توجیه گر استفاده از آنها علیه کشورهای فاقد سلاح هستهای است را بزرگترین تهدید علیه بشر دانست و تصریح کرد: کشورهای دارنده سلاح هستهای باید به تعهدات خود در چارچوب ماده 6 پیمان منع اشاعه برای نابودی کلیه سلاحهای هستهای عمل کنند.
بیانیه تهران ترور دانشمندان هستهای و محققین ایرانی را اقدامی تروریستی تلقی کرد و با ملت ودولت ایران اظهار همدردی نمود.
بیانیه اجلاس تهران تمام قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و نیز اقدامات یکجانبه آمریکا علیه دولت و ملت ایران را زیر سئوال برد ونشان داد جامعه جهانی در کدامین نقطه ایستاده است و آنچه آمریکا و رژیم صهیونیستی و چند دولت ورشکسته اروپایی گرفتار جنبش سرمایهداری مدعی آن هستند وخود را در مجامع عمومی" جامعه جهانی" معرفی میکنند، دروغی بیش نیست.
آمریکاییها و شرکای اروپایی آنها از این پس باید فکری برای مشروعیت اقدامات تجاوزگرانه خود علیه دولت وملت ایران بکنند. دو سوم کشورهای جهان در بیانیه تهران بهطور صریح و شفاف اشغال سرزمین فلسطین و جنایات مستمر صهیونیستها را علت اصلی بحران درخاورمیانه تلقی کردند و خواهان اعاده حقوق ملی مردم فلسطین و ایجاد کشوری پایدار ومستقل در فلسطین به پایتختی قدس شریف شدند.
دو سوم کشورهای جهان در اجلاس تهران با صدای بلند اعلام کردند " مبارزه با امپریالیسم، استعمار ، استعمارنو، نژاد پرستی وآپارتاید، استکبار و تمامی اشکال مداخله خارجی ، تجاوز ، اشغال و سلطهجویی همچنان بهعنوان محورهای اصلی در سیاستهای جنبش غیر متعهدها خواهد بود."
بدون شک دستاوردهای یاد شده در اجلاس تهران مورد حقد، حسد وکینه استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی است. کاری که در تهران صورت گرفت و حجم ملاقاتها و رایزنیهای دیپلماتیک که در جریان برگزاری اجلاس غیر متعهدها انجام شد به اندازه ده سال فعالیت دیپلماتیک جمهوری اسلامی است. دولت با هدایتهای رهبری در سایه اتحاد ملی و انسجام اسلامی با چنین دستاورد شگرفی در عرصه دیپلماسی، شکست سهمگینی را به سیاستهای خصمانه غرب ، بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی وارد کردند. لذا این تک دیپلماتیک یک پاتک از سوی دشمن را میطلبد . باید آماده دفع این پاتک بود.
درک درست شرایط تحریم و فهم عمیق از جنگ نرم ما را قادر خواهد ساخت پاتک دشمن را هوشمندانه پاسخ دهیم.
دوری جامعه سیاسی امروز ایران از التهاب، آرامش روحی و روانی مردم و آمدن ظرفیتهای عظیم بالقوه و توانمندیهای به میدان آمده ما را قادر میکند پاتک دشمن را شجاعانه دفع کنیم وتک نیرومندی را پس از آن سامان دهیم.
وطن امروز:آغاز تحول در روابط ایران و عمان
«آغاز تحول در روابط ایران و عمان» عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز است که در آن میخوانید؛اولین پرواز تهران – مسقط شرکت هواپیمایی عمانایر دیروز انجام شد تا روابط اقتصادی ایران و عمان وارد فاز جدیدی شود. کشورهای ایران و عمان همواره روابط صمیمانه و دوستانهای داشته و مسؤولان 2 کشور بر گسترش روابط در همه زمینهها تاکید داشتهاند اما این تاکیدات به علت نبودن زیرساختهای مناسب در روابط بهطور جدی عملی نشده است.
کشور عمان به علت موقعیت ژئوپلتیکی و قرار گرفتن در اقیانوس هند و داشتن مرز آبی قابل توجه با ایران میتواند یکی از کشورهای مهم در زمینه سیاسی و اقتصادی برای کشور ما باشد. این کشور زیرساختهای اقتصادی و گردشگری فراوانی دارد و با توجه به بالا بودن سطح امنیت اقتصادی در آینده مورد توجه سرمایهگذاران منطقهای و فرامنطقهای قرار خواهد گرفت.
با وجود این ظرفیتها و روابط نزدیک 2 کشور، به دلیل عدم وجود خطوط راه هوایی و دریایی، هیچگاه آنگونه که انتظار میرفت برنامههای اقتصادی و تفاهمات فیمابین مسؤولان 2 کشور اجرایی نشد. ایجاد راه بین 2 کشور از ابتداییترین اقدامات برای گسترش روابط در سایر زمینهها محسوب میشود و این اولین راهکار بین ایران و عمان سالهای سال مغفول مانده بود.
البته مدتی قبل شرکت هواپیمایی ماهان خط تهران – مسقط را فعال کرده بود اما پس از مدت کوتاهی اعلام کردند به علت نداشتن توجیه اقتصادی، فعالیت آن را متوقف کردهاند، چرا که هواپیمایی با گنجایش بسیار زیاد برای این خط هواپیمایی در نظر گرفته بودند.
به همین علت کسانی که خواهان سفر به همسایه جنوبی یعنی عمان بودند باید حتماً به سایر کشورهای حوزه خلیج فارس رفته و از طریق سایر خطوط هوایی به مسقط سفر میکردند. در این بین پیشنهاد مسؤولان شرکت هواپیمایی عمانایر برای احیای این خط با استقبال ایران مواجه شد، چرا که بسیاری از موانع توسعه روابط 2 کشور با ایجاد این خط هواپیمایی رفع میشود.
البته مسؤولان 2 کشور، فقط به ایجاد خطوط هوایی راضی نشدهاند و قرار شده در آیندهای نزدیک خطوط دریایی مسافری و تجاری بین 2 کشور نیز راهاندازی شود. افتتاح خط هواپیمایی تهران – مسقط فصل جدیدی در روابط 2 کشور خواهد گشود و مسؤولان عمانی برای جذب سرمایهگذار ایرانی و سرمایهگذاری سرمایهگذارانش در ایران برنامههای متعددی دارند که برای اجرای آن گام اول را روز گذشته برداشتند. امیدواریم روابط اقتصادی با عمان برای تجار و سرمایهگذاران ایرانی نیز بتواند فرصتهای فراوان تجاری را فراهم کند.
تهران امروز:جنبش عدم تعهد و بحران سوریه
«جنبش عدم تعهد و بحران سوریه»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم دکتر حسن هانی زاده است که در آن میخوانید؛توجه رهبران جنبش عدم تعهد درنشست تهران نسبت به بحران سوریه وتدوین سازوکارهایی از سوی ایران برای کمک به حل بحران سوریه نشان میدهد که این بحران بدون مشارکت جمهوری اسلامی قابل مهار نیست. اوضاع میدانی وسیاسی سوریه پس از 18 ماه در گیری های خونین شهری به یک نقطه حساسی رسیده و باید این بحران با مشارکت جنبش عدم تعهد وبا هزینه کمتری حل شود.
هر چند دولت سوریه درعرصه های میدانی موفقیتهایی برای سرکوب گروه های تروریستی و سلفی داشته اما در ابعاد سیاسی با فشارهای شدیدتری از سوی آمریکا، غرب و برخی کشورهای منطقهای مواجه بوده است.
درنشست اخیررهبران جنبش عدم تعهد موضوع سوریه از موضوعات محوری بود زیرا جمهوری اسلامی ایران با توجه به حجم توطئه علیه دولت سوریه تلاش کرد تا با ارائه سازوکارهای مفید و منصفانه این کشور را با آسیب کمتری از این بحران نفسگیر خارج کند. تشکیل یک گروه تماس با شرکت کشورهای تاثیرگذار منطقه، کمک به بر قراری آتش بس و تشویق گروههای درگیر به انجام یک گفتمان ملی، ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم سوریه وتشکیل یک دولت وحدت ملی بخشی از سازوکارهای عملیاتی ایران برای برون رفت سوریه از بحران فعلی تلقی می شود.
هیات سوری شرکتکننده در نشست جنبش نم به ریاست وائل نادر الحلقی نخست وزیر این کشور، این طرح را بسیار عملی ومنصفانه توصیف کرد و آمادگی دولت سوریه را برای اجرایی کردن آن اعلام داشت. اما متاسفانه مشکل سوریه تنها بهوجود مجموعههای مسلح سلفی خلاصه نمیشود بلکه هر یک از کشورهای منطقه بهصورت نیابتی وبا اهداف خاصی وارد بحران داخلی سوریه شدهاند. عربستان وقطر به نیابت از آمریکا وغرب وترکیه به نیابت از ناتو در تشدید بحران سوریه نقش تخریبی ایفا کردهاند زیرا هدف آمریکا و ناتو، سرنگونی دولت ضدصهیونیستی بشار اسد، قطع محور تهران- دمشق – بیروت و تشکیل یک دولت دست نشانده در دمشق است.
ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم منطقه تلاش کرد تا از رهگذر رایزنی با رهبران گروههای غیرمسلح سوریه راهکاری برای برون رفت سوریه از بحران فعلی ارائه دهد اما ظاهرا مجموعه های تروریستی که آنان نیز به نیابت از سوی کشورهای خارجی وارد نبرد با دولت سوریه شدهاند مایل به حل این بحران نیستند. در جریان شانزدهمین نشست سران جنبش عدم تعهد در تهران، جمهوری اسلامی با رایزنی های فشرده با رهبران کشورهای مهم عضو جنبش و نیز بانکیمون، دبیرکل سازمانملل متحد طرح خود را در مورد بحران سوریه در اختیار آنان قرار داد.
به موجب این طرح کشورهای موسوم به گروه تماس پس از شکلگیری به الاخضر الابراهیمی فرستاده جدید دبیر کل سازمان ملل به سوریه کمک خواهند کرد تا پس از بر قراری آتشبس در سراسر سوریه همه گروههای درگیر را به یک نشست مقدماتی دعوت کند. در این نشست که ممکن است حتی در تهران نیز صورت بگیرد دولت ونیروهای اپوزیسیون نقطه نظرات خود را در باره شاکله و ساختار حکومت آینده سوریه بیان کنند. به موازات آن کمک های انساندوستانه برای مردم سوریه ارسال شود وپناهندگان به تدریج به شهرهای خود باز گردند.
این طرح مورد موافقت اغلب کشورهای شرکتکننده در نشست سران کشورهای عضو جنبش عدمتعهد قرار گرفت زیرا دبیر کل سازمان ملل صریحا اعلام کرد که بحران سوریه باید از رهگذر سازوکارهای سیاسی مهار شود. لذا اکنون ایران که برای یک دوره 3 ساله ریاست جنبش عدم تعهد را به عهده گرفته از امکانات وظرفیتها ی بالایی برای حل بحران سوریه بر خوردار است ومی تواند این ظرفیتها را در راستای کمک به صلح منطقه وجهان به کار گیرد.
هیات سوریه نیزمایل است تا در چارچوب جنبش عدمتعهد بحران این کشور با فرمول و سازو کارهای ایران حل شود مشروط بر اینکه اولین گام عملیاتی ساختن این طرح توقف جنگ در سوریه باشد. اکنون دولت سوریه به لحاظ میدانی ابتکار عمل را در شهرهای مهم این کشور مانند حلب، حمص، ادلب، درعا، اعزاز ودیر الزور به دست گرفته وبه نظر می رسد با توجه به ناکامی آمریکا وغرب در سرنگونی نظام بشار اسد طرح ایران مورد پذیرش همه بازیگران عرصههای سیاسی سوریه قرار خواهد گرفت. تنها موردی که در مسیر طرح ایران قرار دارد مسئله حضور گسترده نیروهای القاعده و وهابیها در سوریه است که این مجموعهها حتی با گروه های مسلح داخلی سوریه نیز سازگاری ندارند.
متاسفانه آمریکا،عربستان،قطر وترکیه از ماهها پیش به دلیل ضعف تاکتیکی ونظامی ارتش موسوم به آزادیبخش سوریه شمار زیادی از عناصر القاعده را از عراق، تونس، یمن ولیبی واز طریق مرز مشترک ترکیه وسوریه به این کشور منتقل کردند واین مجموعهها به طور سرخود و بیهدف در قتلعام مردم سوریه مشارکت دارند. لذا اکنون همه نگاهها متوجه تهران است تا جهان بار دیگر شاهد تحرک دیپلماتیک ایران در چارچوب جنبشنم باشد زیرا مدیریت 3 ساله ایران بر این مجموعه مهم موجب خواهد شد تا بسیاری از بحرانهای منطقه با مدیریت ایران با نقشه راه ایران مهار شوند.
حمایت:مردم واجلاس سران عدم تعهد
«مردم واجلاس سران عدم تعهد»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛در روزهای اخیر برگزاری شانزدهمین نشست سران جنبش عدمتعهدبه صورت موفق در تهران وبا حضور اکثریت نمایندگان عالی رتبه اعضای عدمتعهد از پنج قاره جهان و رویدادهای تخصصی داخل این اجلاس ودیدارهای پیرامونی این نشست بین رهبران کشورهای مختلف با یکدیگر و با مسئولان جمهوری اسلامی، مهم ترین رویداد و خبرکشورمان بود. مخاطبان ارجمند از طریق اطلاع رسانی مستمر شبکه های مختلف سیمای جمهوری اسلامی، لحظه به لحظه در جریان جزئیات سخنرانیها و دیدارها و اسناد مصوب این اجلاس قرار گرفتند و بهطور قطع در روزهای آتی نیز رسانهها به تحلیل هریک از ابعاد سخنرانی ها یا اسناد مصوب اجلاس خواهند پرداخت.یکی از ابعاد مهمی که شاید کمتر مورد توجه وتحلیل قرار میگیرد و لیکن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است نقش مردم شریف کشورمان در برگزاری موفق این اجلاس است.
ضمن خسته نباشید به یکایک مسئولان برگزارکننده اجلاس، نظر به اهمیت این زاویه از دستاورد حاصله از برگزاری موفق اجلاس سران عدمتعهد در ایران، نکاتی در این خصوص به شرح زیر تقدیم میشود، امید است مرضی خداوندسبحان واقع و برای ارتقای امور جامعه عزیزمان مفید واقع شود.نکته اول اینکه توجه کنیم برگزاری چنین اجلاس بزرگ وبی سابقهای در ایران حاصل تلاش طیفهای مختلفی ازمردم بود واگر همدلی ومشارکت طیفهای مختلف مردم نبود بلافاصله نمود پیدا میکرد و خلاءها ونارساییها خود را نشان میدادند. افرادی از میان مردم مسئولیت مستقیم در برگزاری اجلاس داشتند از جمله مجریان برگزاری اجلاس درمحل سالن اجلاس یا اقامتگاههای ذیربط مربوط به سران، طیف وسیعی ازمامورین انتظامی، امنیتی و نیروهای مسلح هریک در حفظ امنیت اجلاس تلاشهای شبانهروزی را برعهده داشتند و بهخوبی از عهده آن برآمدند.
قطعا بسیاری ازمردم تهران در خلال روزهای اجلاس بارها در خیابانهای تهران از نزدیک دیدند که خیلی از مامورین انتظامی که فرزندان همین ملت هستند در هوای گرم تابستان ساعتها زیر آفتاب گرم کنار مسیرهای عبور و مرور هئیتها ایستاده بودند تا نظم و انضباط لازم بر خیابانها حاکم باشد یا در قالب ایستگاههای بازرسی مامورین انتظامی یا نیروهای بسیج مردمی مراقبت میکردند که مبادا دشمنان این ملت در صدد اقدام اخلالگرایانه باشند،طیف زیادی از برو بچه های ایران زمین را در این روزها در قالب نمایندگان رسانه ای می دیدیم که با تلاش وقفه ناپذیری سعی داشتند تا اخبار ورویدادهای اجلاس و تصاویر و فیلمهای مربوطه را به مخاطبان داخلی و خارجی به نحو شایسته ارایه کنند ،طیف زیادی از مامورین مدیریت شهری را در این روزها دیدیم که با روحیه ای جهادی وخستگی ناپذیر سعی می کردند تا آخرین آراستگیها را در خیابانهای تهران تامین کنند ودر چندین نوبت نسبت به نظافت محیط شهری اقدام ورزند تا مبادا شهر میزبان اجلاس و پایتخت ایران اسلامی نزد میهمانان جهانی بد جلوه کند، سوای این گروههاکه تلاشهایشان برای هر بینندهای ملموس بود دهها گروه انسانی از طیفهای مختلف شغلی و حرفهای طی روزهای اخیر مشارکت داشتند تا این امکان فراهم شود که یک اجلاس جهانی به نحو شایسته در تهران برگزار شود. گستردهترین جمعیتی که در برگزاری موفق اجلاس مشارکت داشتند قاطبه ملت شریف ایران به خصوص شهروندان تهران بودند.
مردم تهران و دیگر مناطق کشورمان در خلال برگزاری اجلاس و قبل از آن نهایت همکاری و همدلی را با مسئولان برگزاری اجلاس داشتند تا روحیه میهماننوازی مردم ایران بخوبی نزد مهمانان کشورمان نمود یابد. جالب است در خلال اجلاس وقبل آن کم نبودند محافل و تریبونهای خارجی متعددی که سعی میکردند تا رویکرد مردم کشورمان را نسبت به برگزاری اجلاس در تهران منفی نمایان سازند یا حداقل خنثی جلوه دهند که برای مردم فرق نمیکند که اجلاسی مهم در تهران برگزار میشود یا نمیشود.
جریانهایی که برای منفی سازی روحیه مردم تلاش میکردند از بهانهها و ترفندهای متعددی بهره می جستند از جمله اینکه این تعداد میهمان خارجی در تهران از حیث اقتصادی یر کشورمان فشار وارد میسازد وهزینههای هنگفتی بر دوش ملت میگذارد، برخی تبلیغ میکردند که اصلا قرار نیست تعداد قابل توجهی از سران کشورها یا روسای سازمانهای مهم بینالمللی به تهران بیایند، بنابراین برگزاری اجلاس ثمری ندارد، برخی خواهان مشارکت مردم در برخی رفتارهای اعتراضی و نافرمانی مدنی بودند تا به زعم خود از این فرصت استفاده شود و صدای اعتراض مردم ایران به گوش کشورهای دیگر برسد، برخی تبلیغ میکردند که چون اختلافاتی بین کشورهای عدمتعهد راجع به برخی موضوعات بینالمللی از جمله بحران سوریه وجود دارد احتمالا در اجلاس این اختلافات جلوه میکند و باعث می شود که با قهر و ناراحتی، برخی کشورها جلسه را ترک کنند و بدین ترتیب حواشی مختلف شکل بگیرد.
خلاصه برای انتقال انرژی منفی به ملت ایران تلاشهای بسیاری صورت گرفت اما مردم فهیم و صبور کشورمان با درکی شایسته وحضوری سنجیده نشان دادند که هیچیک از تلاشهای منفی اثری برآنها نداشت و خود با دانایی و معرفت اقدام میکردند که برای اعتلای کشورشان لازم است.
آفرین بر این ملت همیشه در صحنه و صبور و فهیم کشورمان که انصافا بر گردن مسئولان کشور حق زیادی دارند بنابراین هرچه برای این ملت تلاش شود کم است وباز مسئولان بدهکارند وباید در مقابل ملت خاشع وفروتن وپاسخگو باشند و قدر همدلی وهمبستگی مردم در عرصه های مختلف را بدانند.نکته دوم اینکه با اتمام اجلاس عدمتعهد هم اینک وقت آن است تا مسئولان محترم در سطوح مختلف در اجرای مصوبات اجلاس و توافقهای مختلف حاصله با کشورهای مختلف جهان بکوشند تا به زودی بر مردم کشورمان بهتر روشن شود که ثمره مشارکت آنها در برگزاری موفق اجلاس تهران در عرصه های مختلف سیاسی ،اقتصادی وحقوقی بین المللی چه بوده است؟
برای اجرایی شدن دقیق اسناد مصوب تهران در گام اول لازم است تا مسئولان کشور، محافل علمی و نخبگان ومتخصصین رشته های ذیربط را به میدان فرا خوانند تا هر یک ضمن تحلیل علمی چارچوبهای مصوب، بهترین راهکارها برای اجرای توافقات حاصله را ارائه کنند و در محیطهای علمی نیز به تحلیل و دانش افزایی درخصوص مصوبات اجلاس شانزدهم سران کشورهای عدمتعهد بپردازند.از یاد نبریم که در جهان امروز نقش دیپلماسی غیر رسمی ونهادهای مردمی در شکلگیری فرایندهای مختلف جریان ساز در سطح جهانی بسیار برجسته میباشد ودر این چارچوب باید محیطهای علمی ونخبگان مستقل ونهادهای مدنی به میدان آیند.
در گام دوم برای اجرائی ساختن سریع تر اسناد مصوب اجلاس تهران باید مسئولان سیاست خارجی تحرک شایسته ای رادرهفته های آتی از خود نشان دهند خصوصا که طی هفته های آتی اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل نیز برگزار میشود و نمایندگان عدم تعهدهم حضور دارند و در اولین میدان برجسته بین المللی می توانند به برخی قدرتها نشان دهند که پس از اجلاس تهران مصمم تر شده اند که با حفظ همدلی واتحاد بین خود در قبال مسائل مختلف جهانی موضع مستقلی را پیگیری کنند.
اگر در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل شاهد باشیم که عدم تعهد اثرگذاری لازم خود را بر مسائل بین المللی ودغدغه هائی که در اسناد تهران منعکس شده نشان نمی دهد باید در درجه اول از مسئولان سیاست خارجی ایران که هم اینک ریاست عدم تعهد را بر عهده دارند پرسش کرد که چه کرده اید ؟
در همین راستا لازم است تا ملت ایران شاهد باشند که برخی توافقات حاصله در اجلاس تهران که فوریت دارندبدون فوت وقت به مرحله اجرا وارد شوند از جمله آنچه درخصوص سوریه قرار شده تا از سوی عدم تعهد پیگیری شود لازم است با فوریت اجرائی شود تا برخی قدرتها این مجال را پیدا نکنند که اهداف سوء و نامشروع خود را در سوریه با مداخله مستقیم دنبال نمایند یا برخی از کشورها که اتفاقا عضو عدم تعهد هم هستند را در خدمت منویات مداخله گرایانه خود قرار دهند.
سخن آخر
در تاریخ معاصر ایران سالها قبل یعنی در 1968 میلادی کنفرانس جهانی حقوق بشر از سوی سازمان ملل در تهران برگزار شد در آن زمان چون نظام ستم شاهنشاهی در اختیار قدرتهای غربی قرار داشت به هرحال یک سری کشورها به تهران آمدند و آنچه غرب میخواست را نیز در اسناد پایانی اجلاس مصوب کردند. تعداد کشورهای جهان در آن زمان محدود بود و همه چیز تحت الشعاع جهان دو قطبی و رقابتهای آمریکا و شوروی قرار داشت. بجز مورد یاد شده هیچ سابقه برجستهای از اجلاسهای بینالمللی در ایران را قبل انقلاب شاهد نبودیم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دوره رئیس جمهور قبلی یعنی سال 1379 شمسی اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در تهران برگزار شد و اجرای موفق آن نشست بین المللی و همچنین اجلاس منطقه ای کنفرانس جهانی منع تبعیض دوربان در ایران شروعی بودند تا جمهوری اسلامی ایران به سوی برگزاری اجلاسهای وسیع تر وجهانی تر قدم بردارد.
اجلاس شانزدهم سران جنبش عدم تعهد در اوج فشارها و تحریم های غرب با موفقیت کامل در تهران برگزار شد تا این پیام به جهانیان داده شود که ملت ایران با سابقه تمدنی چندهزار ساله بار دیگر عزم آن کرده تا در عرصه جهانی پیشگام باشد.اگر می خواهیم این پیام را با موفقیت و عمق لازم استمرار بخشیم باید ملت یعنی قاطبه مردم در این فرایند مشارکت داشته باشند.به عبارت دیگر، موفقیت در این عرصه با حضور چند نفر از مسئولان و سیاستمداران و نهادهای رسمی و با ادبیات کلیشهای که بعضا بیشتر برای رقابت های سیاسی داخلی کاربرد دارد تا جذب مخاطب در عرصه جهانی، بدست نمی آید.
باید درک عمومی ومشارکت همگانی در این راستا که دستاوردهای تمدنی واعتقادی و تجربی ملت ایران در عرصه جهانی با بهترین قالب ارایه و منشا اثر شود، را شکل داد و هر روزه تقویت نمود تا کسی خود را کنار نکشد یا احیانا گاه شنیده نشود که کسی ولو نجواگونه بگوید به ما چه مربوط است که در فلان جای دنیا چه صورت گرفته است یا چه اهمیتی دارد که ما در صحنه های مختلف جهانی حضور موفقی داشته باشیم یا چه اهمیتی دارد که ما قالب پیام خودرا چگونه انتخاب کنیم.
اثرگذاری موفق جهانی پس از درک مشترک ضرورت حضور با رعایت لوارم مختلف ذیربط، منوط به تقویت قدرت داخلی در عرصه های مختلف است یعنی هر چه ما خود را در داخل کشور کارآمدتر وتوانمندتر سازیم به طور خودکار اثرگذاریهای فراملی امان بیشتر می شود.
برای تامین این هسته جوهری مسئولان محترم باید بیش از گذشته به حقوق مردم احترام گذارند و زمینه های مختلف نارضایتی مردم را برطرف سازند. مبادا موفقیتهایی شبیه برگزاری موفق اجلاس سران عدم تعهد را برخی مسئولان بنام خود بنویسند واز برطرف سازی اشکالات خود در قبال مطالبات بر حق ملت کوتاهی کنند که در آن صورت تمامی این گونه دستاوردها نیز به سرعت آسیب دیده و خدای ناکرده فنا میشود.
از یاد نبریم که خیلی از مردمی که به علل مختلف ممکن است از مسئولان وعملکردهای آنان ناراضی باشند نیز برای موفقیت کشورشان در عرصه جهانی طی روزهای اخیر نهایت همکاری وهمدلی را بکار بستند تا اجلاس با موفقیت برگزار شود. این صبوری ها وگذشتها و اقدامات توام با معرفت را نباید دست کم گرفت ومردم را به گرههای مختلف تقسیم کرد وخود را فقط در قبال گروه خاصی از مردم مسئول دانست .با امید تقویت همدلی وهمبستگی ملی وتداوم موفقیتهای بزرگ ملت ایران ورفع برخی کاستی ها ومشکلات داخلی که هنوز مردم را آزار میدهد.
آفرینش:اهمیت توجه به نقاط ضعف وقوت اجلاس تهران
«اهمیت توجه به نقاط ضعف وقوت اجلاس تهران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛مهمترین رویداد سیاسی تاریخ انقلاب در تهران به وقوع پیوست و در نهایت با موفقیت و سربلندی برای ملت و کشور ایران به پایان رسید. اجلاس تهران اگرچه میزبانی غیرمتعهدها را یدک می کشید اما درواقع میدان رقابتی بود تحت عنوان "انزوا" میان ایران و غرب، که باید اعتراف کرد به رغم فشارها و لابی های فراوان آمریکا و اسرائیل، این ایران بود که با اقتدار پیروز این میدان شد.
نکته مهم دیگری که در برگزاری این نشست بسیار حائز اهمیت بود بحث تامین امنیت محل برگزاری اجلاس و شرکت کنندگان آن بود. هرچند تهران دراین چند روز در محدودیت های ترافیکی و ایست و بازرسی های متعددی قرار داشت اما باید اذعان کرد دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی کشور وظیفه خود را به بهترین وجه انجام دادند و این برگه برنده دیگری بود که کشورمان در مقابل مخالفان برگزاری اجلاس در تهران به دست آورد.
همچنین باید از دستگاه و سیستم تشریفات وزارت خارجه که توانست به بهترین نحو، از زمان ورود نمایندگان کشورهای عضو تا اسکان و شرکت در نشست های چند روزه و نهایتاً بدرقه آنها، براساس اصول دیپلماتیک و فراتر از آن فرهنگ مهمان نوازی ایرانی را به منصه ظهور بگذارد، تشکر ویژه داشت.
اما انتقاداتی نیز براین اجلاس وارد بود که بیان آنها نه تنها موجب تخریب دستاوردهای ایران از میزبانی نیست، بلکه موجب دیدن تمامی زوایا برای پرکردن کاستی ها و تقویت نقاط معدود ضعف می باشد، که به تعدادی ازآنها اشاره می کنیم:
1- به جز تلاش های غرب برای تحریم اجلاس تهران از سوی اعضا، یکی دیگر از تبلیغات منفی که برای سیاه نمایی میزبانی ایران در پیش گرفتند، بحث هزینه های برگزاری این اجلاس بود. به طوری که با شانتاژهای تبلیغاتی "هزینه های صدها میلیاردی" را از سوی ایران برای برگزاری این اجلاس مطرح کردند و به دنبال آن به مسائل معیشتی و مشکلات اقتصادی مردم دامن زدند، تا ملت ایران را به لحاظ روانی تحت فشار قرار بدهند. این در حالی است که میزان هزینه ایران برای برگزاری این اجلاس تنها با یک قرارداد کوچک اقتصادی با کشورهای عضو تأمین خواهد شد. در برگزاری چنین اجلاسی پیش از اینکه میزان هزینه های اقتصادی مطرح باشد، بحث دستاوردها و وجهه سیاسی و بین المللی است که برای میزبان به بارمی آورد. اما از آنجا که هیچ کسی با هرچه باشکوه برگزار شدن این اجلاس مخالفتی ندارد، بهتر است تا مسولان برگزار کننده هزینه های برگزاری را شفاف سازی کنند و مانع از مانور منفی رسانه های غربی دراین موضوع شوند.
2- یکی دیگر از انتقاداتی که در این اجلاس به چشم خورد، پیش خبرسازی و اعلام برنامه هایی از سوی برخی مسولان و تعدادی از رسانه های داخلی، درمورد دیدارهای سران کشورها با برخی مقامات رسمی کشورمان بود. به عنوان مثال پیش از برگزاری و بعضاً درروزهای اولیه اجلاس برخی رسانه ها و برخی مسولان بی دلیل اعلام کردند که قرار است مرسی رییس جمهور مصر با حضور درایران با مقامات بلند پایه کشورمان دیدارهای جداگانه و رسمی داشته باشد. درصورتی که اصلا چنین برنامه ای از سوی وزارت خارجه مصر تکذیب شده بود. این درحالی است که تمام توجهات رسانه های خارجی به سمت ایران منعکس شده و منتظر این بودند تا بهانه ای برای تضعیف اجلاس تهران به دست آوردند، وعدم تحقق این برنامه های اعلامی به عنوان نقطه ضعفی برای کمیته برگزاری و دیپلماسی رسمی ما تلقی گردید.
3- نحوه صحیح و منظم برگزاری این اجلاس جای هیچ بهانه ای را به رسانه های غربی نداد تا بتوانند میزبانی ایران را به چالش بکشند، اما در این بین گل به خودی برخی رسانه های داخلی سبب شد تا بهانه ای بی دلیل اما پرسرو صدا به دست رسانه های غربی بیافتد و اصل برگزاری اجلاس را به حاشیه ببرند. تحریف عجیب و غیراخلاقی سخنرانی زنده محمد مرسی و سپس انکار دروغین خروج هیات سوری از سالن اجلاس توسط برخی سایت ها و شبکه های عرب زبان داخلی ، باعث شد رسانه های خارجی و ضدانقلاب، با بزرگ نمایی این موضوع، صلاحیت برگزاری این اجلاس توسط ایران را مورد خدشه قرار دادند.
چه اشکالی داشت سخنان مرسی درمورد سوریه، هرچند که برخلاف اهداف ما بود، درست و بدون تحریف پخش می شد. آیا با انعکاس صحیح نطق وی این فرصت برای ما وجود نداشت که به عنوان ریاست جنبش و هم راستا با نظر اکثریت اعضا در مورد مسئله سوریه، مرسی و اظهاراتش را مورد انتقاد قرار دهیم. در ثانی درکجای دنیا دیده شده که دریک اجلاس رسمی سخنرانی خطبا هرچند برخلاف ایده های میزبان سانسور شود، آیا این رسانه های داخلی این فکررا نکردند که ده ها شبکه جهانی به طور مستقیم انعکاس دهنده این مراسم بودند؟!
این موضوع از زحمات و اصل توفیقات جمهوری اسلامی در برگزای این اجلاس نمی کاهد اما این انتقاد وارد است که چرا برخی رسانه های داخلی به سلیقه خود با آبروی یک ملت و کشور بازی می کنند.
درآخر به نوبه خود و ملت ایران، به دور از جانب داری های سیاسی از تمامی برگزار کنندگان و زحمت کشانی که دراین مدت امنیت و آرامش فضای اجلاس را تامین کردند کمال تشکر را داریم، و از آنهایی که با نابخردی و خودسری های خود باعث تضیعف وجهه ایران و ایرانی می شوند تقاضا داریم با تامل بیشتری در حیطه وظایف خود عمل کنند.
ملت ما:عربستان چالش طرح مالکی
«عربستان چالش طرح مالکی»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم عیسی گلوردی است که در آن میخوانید؛ نوری مالکی، نخستوزیر عراق به نمایندگی از کشورش طرحی را در اجلاس غیر متعهدها برای حل بحران سوریه مطرح کرد. مقامات سوریه اعلام کردهاند با طرح نوری مالکی که یک طرح چندجانبه است همکاری میکنند. با این حال دولت سوریه بیش از اینکه موافق یا مخالف باشد به دنبال این است که ثمره و نتیجه این طرح را ببیند.
لازمه اجرایی شدن این طرح پذیرفتن آن از سوی دولت سوریه، مخالفان و طرفهای حامی هر دو طرف است. در این میان مخالفین نقش کمرنگتری دارند و اگر ترکیه و عربستان متقاعد به پذیرفتن طرح شوند، امکان سازماندهی مخالفین وجود دارد. در واقع ترکیه و عربستان ضمن اینکه نقش اسپانسر را برای مخالفان بازی میکنند، از سمت مخالفان و اروپا نمایندگی دارند. در حال حاضر این دو کشور به بنبست رسیدهاند، مخالفان در عملیات تروریستی خود علیه دولت اسد به نوعی ابتر شدهاند و نمیتوانند به نتیجه برسند.
طرح مالکی میتواند خرده آبرویی برای این کشورها باقی گذارد و امید به داشتن روابطی حتی اندک را در آینده زنده نگه دارد. این طرح بومی است و اگر مورد موافقت سوریه، ایران، ترکیه و عربستان قرار گیرد بهراحتی میتوان آن را اجرا کرد. از طرفی این طرح فضای نسبی سیاسی را ایجاد میکند و بسیاری از مخالفین که انگیزه نبرد مسلحانه را نداشتند جذب این فضای سیاسی میشوند. از طرف دیگر بشار اسد میتواند از طریق اعلام فرمان عفو عمومی احساس تهدید را در میان افرادی که به هر دلیلی دست به اسلحه بردهاند از میان ببرد و در این صورت است که میتوان به بازگشت آرامش به سوریه امید داشت. اکنون دولت اسد توانسته است مخالفین را در شهرهای مختلف سوریه مهار کند. بشار اسد پاکسازی را در روستاها آغاز کرده است و اگر بتواند آن را تکمیل کند دیگر هیچ برگی در دست مخالفان یا نمایندگان آنها (ترکیه و عربستان) باقی نخواهد ماند. دولت سوریه در حال حاضر منتظر عکسالعمل ترکیه و عربستان نسبت به این طرح است.
به نظر میرسد که ترکیه با طرح نوریالمالکی همکاری کند، چراکه درباره بحران سوریه به بنبست رسیده و این بحران به داخل ترکیه کشیده شده است و مشکلات فراوانی را برای دولتمردان ترک به وجود آورده است. درست به همین خاطر حزب حاکم ترکیه از سوی احزاب مخالف سرکوب میشود و بهشدت مورد انتقاد قرار گرفته است. با این تفاسیر ترکیه که به دنبال راه فراری از این بنبست میشود با طرح مالکی موافقت میکند. اما در مقابل، عربستان که تاکنون از بحران سوریه آسیب کمی دیده است بهراحتی با این طرح موافقت نمیکند و شاید بتوان گفت تنها چالش پیش روی طرح مالکی، عربستان است.
آرمان:لزوم تشکیل نهاد فرا قوهای در کشور
«لزوم تشکیل نهاد فرا قوهای در کشور» عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم حجتالاسلام علی عسگری است که در آن میخوانید؛مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبه مجلس را شورای نگهبان بر خلاف موازین شرع یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام، نظر شورای نگهبان را تامین نکند و مشاوره در اموری که رهبری به آن ارجاع دهد و سایر وظایفی که در قانون ذکر شده است به دستور رهبری تشکیل میشود.
از اصل 112 و اصول دیگری که در قانون اساسی و به وظایف مجمع مربوط است چنین مستفاد است که وظایف مجمع در سه بخش قابل دستهبندی است؛ یک: وظایف مستقل از قبیل رفع اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس؛ عضویت اعضای ثابت مجمع در شورای بازنگری در قانون اساسی، انتخاب یکی از فقهای شورای نگهبان در شورای موقت رهبری در صورت فقدان رهبری و تجویز اعمال برخی از اجزای بند ششم اصل 110 شورای موقت رهبری با آرای سهچهارم اعضای مجمع بر اساس اصل 111 قانون اساسی؛ دوم: وظیفه نظارتی بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام که بر اساس اصل 110 قانون اساسی از سوی رهبری به مجمع واگذار شده است؛ سوم: وظیفه مشورتی به عنوان نهاد مستشار عالی رهبری مثل مشاوره به رهبری برای حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست و مشاوره به رهبری برای تعیین سیاستهای کلی نظام طبق اصل 110. آنچه در روزهای اخیر توسط بعضی از رسانهها آن هم به شکل ناقص پرداخته شده، وظیفه اخیر یاد شده مجمع است که سیاستهای کلی نظام باشد.
در موضوع انتخابات پس از نامه پورمحمدی (وزیر کشور وقت) به رهبری در رابطه با جمعبندی مسائل مربوط به انتخابات مجلس هشتم که وی خواستار راه حل شده بود، رهبری نامه را به ریاست مجمع پینویسی فرموده و دستور رسیدگی به نامه یاد شده در مجمع را داده بودند. بعد از بررسی اولیه، ریاست مجمع طی نامهای از رهبری تقاضا کرده بودند که مطالب مطروحه در نامه آقای پورمحمدی یا به عنوان معضل در نظام مورد رسیدگی قرار گیرد یا در قالب تعیین سیاستهای کلی انتخابات.
پاسخ رهبری و جمعبندی مجمع این شد که سیاستهای کلی انتخابات به مثابه سیاستهای کلی اصل44 در دستور کار مجمع باشد. نامه وزیر اطلاعات یعنی آقای محسنی اژهای به رهبری در حوزه انتخابات و همچنین گردش کار بررسی انجام شده در کمیسیون اصل90 که حکایت از برخی موضوعات داشت مطلب را سرعت بخشید و در کمیسیون مربوطه مجمع 8 بند به عنوان سیاستهای کلی انتخابات تصویب و به صحن علنی مجمع ارائه شد.
در دوره جدید کاری مجمع تشخیص، رهبری یکی از اولویتهای کاری مجمع را تعیین سیاستهای کلی انتخابات عنوان فرموده و به آن بهطور مکتوب تاکید کردند. روشن است که نظارت بر انتخابات طبق قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان است اما در قانون اساسی تصریح نشده که دولت، مجری انتخابات باشد و حتی در قوانین عادی، هیاتهای اجرایی و معتمدین مردم مسئول برگزاری انتخابات هستند و دولت به عنوان پشتیبانی کننده امر انتخابات عضوی از هیات اجرایی محسوب میشود.
نهاد فراقوه یا ستاد ساماندهی امر اجرای انتخابات در صورتی که مستقل از دولت باشد و با حضور نمایندگان قوای دیگر تشکیل شود، میتواند هیاتهای اجرایی و معمتدین مردم را در امر برگزاری انتخابات مستقلا انتخاب کند و آنها را ساماندهی نماید و از دولت به عنوان پشتیبانی کننده امر انتخابات استفاده کند. این نهاد فراقوهای میتواند در میان مردم اعتمادآفرینی کند و دولت را در موارد احتمالی نقض قانون و تخلف به پاسخ وادارد؛ از حقوق اساسی مردم دفاع کند و به انتقادهای حقوقی چهرهها، کاندیداها و احزاب سیاسی پاسخگو باشد.
مردم سالاری:در مقابل مرسیها، انفعال چرا؟
«در مقابل مرسیها، انفعال چرا؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم منصور فرزامی است که در آن میخوانید؛ عیب بزرگ ما این است که اهل افراط و تفریطیم؛ «گاهی از دروازه به درون نمیآییم و گاهی از سوراخ سوزنی رد نمیشویم! » گاهی برای مدیریت دنیا نسخه مینویسیم و زمانی برای اینکه فلان و بهمان به اجلاس بیایند به هر دری میزنیم و چنان در موضع انفعال مینشینیم که به خود اجازه میدهند که برای ما ساعات اقامت خودشان را تعیین کنند! این درست که در جهان کنونی، به سبب شرایط خاص، عربستان سعودی با آن خزانه پر و پیمانش، در جهان اسلام حرفی برای گفتن دارد؛ این درست که «مرسی» باز با توجه به «شرایط» برآمده از «بهار عربی» مصر است اما این درست نیست که سیاست خارجی ما و برخی قلمها و تحلیلهای داخلی این چنین تحت تاثیر قرار بگیرند که آیا «مرسی» میآید یا نه! چند ساعت در ایران میماند؛ در حاشیه، ملاقاتی هم دارد؟ اگر دارد با چه شخصیتی؟... فرستاده پادشاه عربستان کیست؟ چه وزانت و جایگاهی در عربستان دارد؟ مسئولان ما کلاهشان را قاضی کنند، در ایران و ایرانی، تامل و تعمقی داشته باشند.
ایران و مردمش و تاریخش و بزرگان و تمدنش و فرهنگ و انقلابش و استوانههای انقلابیاش، خیلی بزرگتر از این حرفها و برداشتها هستند . مصر کجا، ایران کجا ! تاثیر و نقش تمدن و فرهنگ درخشان ایرانی در عرصه تمدن و فرهنگ جهانی با مصر قابل قیاس نیست . در تمدن اسلامی هم نقش و تاثیر و فرهنگ ما مثالزدنی است و در این قیاس و مثال کشوری مثل عربستان که محلی از اعراب ندارد . به یاد آورید که تا به دیر، هم مصر و هم عربستان جولانگاه اقتدار تاریخی بیهمال ایران بوده اند .
این خود کم بینی چه معنا دارد؟ کدورت میان ما و مصر و عربستان به سبب دسته گلهایی است که اولی گاهگاهی و دومی به استمرار به آب میدهند! بنابراین آمدن مرسی به اجلاس، مثل آمدن رهبری از کشور دیگر است اگر آن یکی از آمدن به ایران ابا دارد و دل این یکی هم، توجیهی به بهانه سپردن کلید رهبری اجلاس پانزدهم به ایران میبافد به سبب «دل لرزه»هایی است که از دندان ببر و شاخ ابرقدرتها میترسند ! ما چرا اعتماد به نفس خود را از دست بدهیم؟
درست است که گاهی با ظرافتهای جهان سیاست، بیگانهایم و علم اقتصاد را در اصول اقتصادی خود راه نمیدهیم و در هر دو کنش، روش ما عالمانه و زیرکانه و مدبرانه نیست و در دادن و گرفتن امتیازها خبرگی لازم را نداریم و خبرگان را به جمع خود راه نمیدهیم اما با اینحال با اینگونه کشورها در هیچ زمینهای برابر نیستیم، تنها عیب ما آن است که کیان و اهلیت و قابلیت و هوش ما اجازه نمیدهد که زیر علم تازه به دوران رسیدهها سینه بزنیم. در دوران معاصر هم رهبران مصر، هرگز با رهبران ما در دانشوبینش و منش قابل مقایسه نبودهاند، در پیش از انقلاب هم جمال عبدالناصر مصری، داناتر، زیرکتر، هوشمندتر و مخلصتر از مصدق ما نبوده است.
حال اگر مصدق در احمدآباد خانه نشین شد قصور از ما بود. زبونی و انفعال و دنباله روی و ستم پذیری، زیرکی و مباهات نیست، میدان تحریریها، آمدند که زبون نباشند «مرسی» و «مرسی»ها رسالت دارند که «ماه» خود را خودشان ببینند نه آن که آینه دارشان در غرب بنشیند . مصر و عربستان و دیگر کشورها باید توجیه باشند که به اجلاس غیرمتعهدها میآیند .
باور کنند و باور کنیم که با خودباوری و اعتماد به نفس و تکیه بر دانشمندان و بینشمندان گذشته و حال خویش در داخل و خارج، ققنوس جوان ایران از متن آتشسوزان جفاها و کم لطفیها دوباره زندگی را از سر خواهد گرفت و خاکستر تحریم و ستم غرب را زیر پا خواهد آورد. همه دنیا باور کنند که ایرانی، همیشه ایرانی است .
با همان سربلندی با همان نجابت و با همان تاثیر، مشروط به آن که خودمان با غفلت، با خود باختگی و با خودفراموشی، آتش به جانش نیفکنیم و باور کنیم که آنچه میخواهیم در وجودماست .
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
ابتکار: از مُرسی ساخته ذهن ما تا مُرسی دیپلمات
«از مرسی ساخته ذهن ما تا مُرسی دیپلمات»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم سید علی محقق است که در آن میخوانید؛محمد مرسی فقط 4 ساعت در تهران بود، اما این حضور کوتاه، بیش از هر چیز و هر کس دیگری اجلاس نم را تحت الشعاع خود قرار داد تا بیشتر اخبار و گزارشها و تحلیلهای رسانه ای تهران به سفر این چهره تازه عالم سیاست اختصاص یابد.
رئیس جمهور جدید مصر در شرایطی از مسیر پکن – قاهره برای حضور در اجلاس نم روانه تهران شد که نام او در چند ماهه گذشته در داخل کشور بیش از هر نامی بر سر زبانها افتاد. محمد مرسی را اما تا همین چند ماه پیش کمتر کسی در خارج و حتی داخل مصر میشناخت. وقوع بهار عربی و انقلاب در مصر و حضور پررنگ جمعیت نام آشنای اخوان المسلمین در جریانات سیاسی بعد از انقلاب، باعث شد تا به فاصله حدود یک سال پس از سرنگونی حسنی مبارک، ابر و باد و مه خورشید و فلک، دست به دست هم دهند تا سکان هدایت مصر به این چهره کمتر شناخته شده به نمایندگی از جمعیت اخوان المسلمین برسد.
جمعیت اخوان المسلمین در همه چند دهه گذشته و تا پیش از ورود به عرصه قدرت به لحاظ ایدئولوژیک درمسائل متعددی مانند فلسطین، نوع نگاه به غرب و قدرت طلبیهای آمریکاییها در منطقه و به خصوص مخالفت با نظام حاکم بر قاهره همواره مواضعی همسو و نزدیک با تهران داشت. اعتقاد اخوان به اسلام سیاسی و مطالبات حداکثری آنان برای اجرای شریعت اسلامی از جمله نکاتی بود که از منظر طیفی از سیاسیون کشورمان همواره این همسویی را تقویت میکرد.
تشدید موج اسلامگرایی و افزایش مطالبه مردمی برای احیای حکومت دینی در مصر پس از انقلاب مرسی را در یک رقابت چالش برانگیز و نفس گیر راهی کاخ ریاست جمهوری کرد. در روزهای پیش و پس از انتخابات برخی تحلیلگران، قدرت گرفتن اخوان و محمد مرسی را الگو گیری از اسلام سیاسی امام خمینی در ایران تفسیر میکردند و برخی دیگر پیروزی اسلامگرایان در این کشور را تکثیر قرائت اردوغانی و ترکیه ای اسلامگرایی میدانستند.
پیروزی جریان اخوان المسلمین و حک لقب اسلام گرایی بر سینه محمد مرسی کافی بود تا این مرد در مدتی کوتاه، در ذهن مردان سیاسی کشور و تحلیلگران مسائل منطقه ای در تهران جایگاهی رفیع کسب کند.
او به همان سرعتی که 7 سال پیش محمود احمدی نژاد در ذهن مردمان کشورهای عرب و مسلمان منطقه و رسانههای عربی جا باز کرد، به عنوان اولین و مهم ترین محصول انقلاب 2011 مصر و دستاورد بیداری مردم مسلمان کشورهای شمال افریقا و خاورمیانه در بین اهالی سیاست و مردم عادی، جایگاهی متفاوت از همه سران سیاسی جهان برای خود باز کرد. در این مدت کنشها و واکنش ها، اظهار نظرها و رفت و آمدهای مرسی به سرعت رصد شده و مواضع ضد غربی و ضد اسرائیلی او بلافاصله در صدر اخبار مکتوب رسانههای داخل کشور و گفت و گوهای شفاهی مجالس رسمی و غیر رسمی جای میگرفت و تیتر و برجسته میشد.
اما این فقط یک روی سکه اسلامگرایی جریان اخوان و شخص محمد مرسی بود و گذشت روزها نشان داد که دغدغهها و دیدگاههای اخوان قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری الزاما شباهت چندانی با هم ندارد و قرار نیست اخوان الملسمین مجری آرمان «اجرای حداکثری شریعت» در مصر باشد. مرسی از روزی که ردای ریاست جمهوری بر مصر را بر تن خود دید و بر کرسی ای که پیش از این جمال عبدالناصر، انور سادات و حسنی مبارک نشسته بود، جلوس کرد، روی دیگر خود و اخوان را رونمایی کرد. اما این رونمایی را انگار در کشور و تا همین دو روز پیش کسی ندید و یا اگر دیدیم، آن را چندان جدی نگرفتیم.
سیری در سخنرانی ها، مصاحبهها و دید و بازدیدهای محمد مرسی در مقام ریاست جمهوری نشان میدهد که رئیس جمهور جدید مصر بیش از این که یک حاکم اسلامگرا باشد، میخواهد یک سیاستمدار کلاسیک خاورمیانه ای باشد. او تا همین جا نشان داده است که برای تامین نظر احزاب و گروه ها، به حداقلهایی از احیای شریعت هم قانع است و بسیاری از مواضع اخیر او چندان تفاوتی با حسنی مبارک، جمال عبدالناصر و حتی انور سادات ندارد.
زمانی ناصر در دهه هفتاد و اوج جنگ سرد شرق و غرب برای توجیه مانورهایش گاه به سمت روسیه و گاه در آغوش امریکا اصطلاح معروف« چراغ راهنما به چپ بزن اما به راست بپیچ» را به کار میبرد و اکنون مرسی یک دست خود را در دست پکن و مسکو گذاشته است و دست دیگر را با وساطت عربستان و آل سعود به سوی کاخ سفید دراز کرده است و همزمان به ایران هم چراغ سبز نشان می دهد. چندی پیش محمد مرسی در گفت وگو با خبرنگاری گفته بود که« ما مخالف هیچ کس نیستیم، اما به دنبال تامین منافع خود هستیم.» این جمله را قطعا در دهههای گذشته مبارک، سادات و ناصر هم در مواجهه با سوالات خبرنگاران بر زبان رانده اند وظاهرا مرسی نمیخواهد لوکوموتیو سیاست مصر را خارج از ریل قدیمی حرکت دهد.
حسنی مبارک هیچگاه برای رژیم صهیونیستی و حاکمان سرزمینهای اشغالی لفظی به جز اسرئیل به کار نبرد، محمد مرسی حتی در سخنرانی تهران خود هم قواعد و پروتکلها را رعایت کرد و به جز واژه دیپلماتیک اسرئیل ازهیچ توصیف و اصطلاحی برای این رژیم استفاده نکرد.
انور سادات با وجود ادعای سکولار و لائیک بودن، در مواجهه با اسلام شیعی و وقوع انقلاب اسلامی در تهران و وقوع بیداری اسلامی در منطقه به شدت موضع داشت. اکنون با گذشت 35 سال از آن زمان، محمد مرسی در لابلای اظهارات و سخنان خود به صورت تلویحی حساسیتهای مذهبی و سنت گرایانه و نه اسلامگرایانه خود را بروز میدهد و از همین زاویه نیز به تحولات اخیر سوریه و سیاستهای منطقه ای ایران نگاه کرده و حکم صادر میکند.
طی سالهای گذشته و در دوران زمامداری حسنی مبارک در مصر، رئیس جمهور و اهالی پاستور رغبت قابل توجهی از خود برای از سرگیری رابطه با قاهره نشان داده بودند تا جایی که احمدی نژاد در جریان سفری به کشورهای عرب همسایه در گفت وگو با خبرنگاران از آمادگی تهران برای از بازگشایی سفارت خانهها و آغاز روابط با مصردر روزهای آینده سخن گفت. این اتفاق اما افتادنی نبود و نشد. در روزهای پس از انقلاب مصر، تمایل پاستورنشینان برای احیای روابط بیش از قبل بیشتر شد و با آغاز زمامداری اسلامگرایان بر این کشور این میل بیش از هر زمان دیگری فزونی یافت. اما چه در دوره مبارک، چه دوران انتقال قدرت و حاکمیت نظامیان و چه در ماههای گذشته و آغاز به کار مرسی اسلام گرا این خواسته چندان با استقبال مواجه نشد.
همه آنچه که گفته شد نشان میدهد دنیای سیاست و جامعه مصر با اخوان المسلمینی استحاله شده، غیر انقلابی و سیاست ورز مواجه است که قدرت و اقناع حداکثری را بر مطالبه حداکثری ترجیح داده است.
اما این استحاله و تغییر در محمد مرسی و حتی کل جریان اخوان از زمان به دست گرفتن زمام امور چیزی بود که در تهران چه از سوی مردان سیاست و دستگاه دیپلماسی کشور و چه از سوی تحلیلگران و رسانههای داخلی کمتر دیده شده و بدان پرداخته شد. این نگاه تک بُعدی و یکسویه به ماجراهای مصر پس از انقلاب دست به دست هم داده است تا «مرسی ساخته و پرداخته ذهن رسانه ای کشور» با مرسی واقعی که روز پنج شنبه در تهران رونمایی شد، زمین تا آسمان متفاوت باشد.
باید منتظر ماند و دید که آیا کاربرد«یکی به میخ و یکی به نعل» برای اسلامگرایان مصر سیاستی مقطعی با مصرف داخلی برای گذار از مقطع حساس کنونی و خروج کامل از خطر بازگشت نظامیان کشور است یا این جریان سیاسی- دینی، با چشیدن اولین مزه قدرت، برای همیشه راه سیاست را از دیانت به عنوان یک ایدئولوژی جدا کرده است...؟
دنیای اقتصاد:نرخ ارز چقدر باید باشد؟
«نرخ ارز چقدر باید باشد؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتراحمد یزدانپناه است که در آن میخوانید؛اگر نرخ ارز زیر مقدار «تعادلی» آن که عرضه و تقاضای بازار ارز آن را تعیین میکند، مقرر شود یعنی اگر حجم ریال لازم برای خرید یک پول خارجی مثل دلار کمتر از آن چیزی باشد که باید، میگویند ریال «اضافه ارزش» دارد و پول مقابل آن یعنی دلار ارزان شده که عارف و عامی را به بازار ارز میکشاند.
نرخ ارز یک قیمت است و مثل هر قیمت دیگر ناقل اطلاعاتی برای تصمیمگیران جامعه است و باید با سازوکار خاص خود به سه سوال اساسی جامعه پاسخ دهد: 1- چه تولید کنیم و چقدر؟ 2- چگونه تولید کنیم؟ 3- برای کی؟ نقش دیگر آن «انگیزه»سازی است. بهخصوص وقتی بهصورت واقعی مطرح میشود؛ یعنی قدرت خرید پولها در نظر گرفته میشود. این نرخ، «قیمت نسبی» کالاهای قابل مبادله (مثل صادراتیها و وارداتیها) به کالاهای غیرقابل مبادله (مثل: مسکن و خدمات) را نمایندگی میکند. نرخ ارز، عنصری اثرگذار در ترکیب تقاضای کل جامعه یعنی مجموع مصرف، سرمایهگذاری، مخارج دولت و خالص صادرات است و بر طرف عرضه کل هم اثر معنیدار دارد.
لذا جای شگفتی نیست که در تعدیلات رفتاری اقتصاد کشورها و برای هضم شوکهای داخلی و خارجی بر اقتصادها سیاست عقلایی نرخ ارز در مقاومسازی اقتصادها نقش حساسی بازی میکند. از آنجا که نرخ ارز به عنوان یک قیمت نسبی بر سایر قیمتها و سطح عمومی آنها (تورم) اثرگذار است، منابع و منافع همگان را تحت تاثیر قرار میدهد و لذا تعلل در اصلاح آن، مثل تکنرخی کردن آن، بر اقتصاد کلان زیانهایی را تحمیل میکند. این تناسب ارزش دو پول اگر «نامیزان» باشد چه آثاری بر اقتصاد ملی دارد؟ یک پول اضافه ارزشدار در مقابل پولهای دیگر میتواند:
1- صادرات را با کاهش سوددهی و لذا تولید کالاهای صادراتی را با بینشاطی و بیرونقی مواجه کند. صادراتی که میتواند موتور توسعه باشد و ناجی کشور از تک محصولی نفت است.
2- تولید کالاهای جانشین واردات که کاهش وابستگی اقتصادی کشور به آن منوط است با ارزان سازی مصنوعی واردات بی صرفه میشود و سازندگان آن را به ورطه ورشکستگی کشانده و سیل واردات بر منابع ارزی کشور چوب حراج خواهد زد.
3- این نوع نرخ ارز، توزیع درآمد جامعه را با بیعدالتی همراه میسازد. وقتی قیمت نسبی کالاهای قابل مبادله به غیر قابل مبادله منحرف شود، سهم تولیدکنندگان آن دو گروه کالا را از کیک اقتصاد ملی نامتوازن میکند.
4- ارز ارزان، انگیزه فرار سرمایه و تبدیل داراییهای ریالی به دلاری و یورویی را سبب میشود. بنابراین، ریال اضافه ارزشدار، مسوول بیثباتی انتقالات سرمایه و وخامت بیشتر حساب سرمایه در تراز پرداختها میشود. مصیبت دو طرفه است. ایرانیان مقیم خارج و سرمایهگذاران خارجی هم انگیزه خود را برای سرمایهگذاری از دست میدهند. چون نرخ ارز یک قیمت است و وضع آینده آن برای مردم مهم است. لذا حکم عقلانیت اقتصادی اگر یک پول آن اضافه ارزش داشته باشد باید منتظر بود که کاهش ارزش پیدا کند. بنابراین سرمایهگذاران مزبور سیاست «صبر و انتظار» پیش میگیرند و منتظر بالارفتن قیمت ارز میشوند تا ریال بیشتری در مقابل یک دلار خود کسب کنند.
5- ریال اضافه ارزش دار یا نرخ ارز کمتر از حد تعادلی، محیط اقتصاد کلان را بیثباتتر میکند. این نامیزانی سیستم ایمنی اقتصاد ملی را در مقابل شوکها و عدم توازن داخلی و خارجی تضعیف میکند.
پیام این نوشته آن است که کارگروه مشترک دولت و مجلس درباره ارز باید مشخص کند آیا ریال رسمی اضافه ارزش دارد؟ چقدر است؟ برای اصلاح این قیمت نسبی، چقدر نرخ ارز باید بالا برود؟ این تضعیف یا کاهش ارزش ریال در شرایط «رکود تورمی» اقتصاد ما چه آثاری میتواند داشته باشد؟ و سرانجام آیا سیاستهای مالی و تجاری جایگزین و مکمل برای این گزینه وجود دارد؟ سیاستهایی که بتواند آثار منفی کمتری بر جامعه تحمیل کند؟
گسترش صنعت:نقش کمرنگ بیمه در اقتصاد
«نقش کمرنگ بیمه در اقتصاد»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم عبدالمحمود ضرابی است که در آن میخوانید؛امروزه، صنعت بیمه در کنار سایر نهادهای مالی میتواند در تامین سرمایه واحدهای اقتصادی نقشآفرین باشد.
شرکتهای بیمهای میتوانند ازطریق جمعآوری حق بیمهها، بهخصوص در بخش بیمههای عمر و زندگی که بین زمان پرداخت حقبیمهها و پرداخت خسارت یک فاصله زمانی زیادی وجود دارد و باعث تولید و انباشت سرمایه شرکتهای بیمه میشود، در سرمایهگذاری بخشهای اقتصادی بسیار مفید واقع شوند. البته با نگاهی گذرا به جایگاه نهاد بیمهای در اقتصاد کشور و مقایسه آن با سایر نهادهای مالی همچون بازار سرمایه و پول متوجه میشویم.
صنعت بیمه نسبت به بازارهای مالی دیگر آنطور که باید نتوانسته حضور فعالتری در سرمایهگذاری بخشهای اقتصادی داشته باشد. به نظر میرسد دلیل این عقبماندگی، پایین بودن ضریب نفوذ بیمههای عمر و زندگی در کشورمان باشد. از آنجا که بیمه عمر در ایران برخلاف سایر کشورها از توجه کمتری برخوردار است و افراد تمایل پایینی به خرید این نوع بیمهنامهها از خود نشان میدهند، اثرگذاری صنعت بیمه در بخشهای اقتصادی بسیار کمرنگ شده است.
در کشورهای توسعهیافته، بیمههای عمر و زندگی ۸۰ درصد از سهم بازار بیمهای را به خود اختصاص میدهد، درحالیکه این موضوع در کشور ما برعکس است و سهم بیمههای عمر در این صنعت بسیار ناچیز است. با این حال و دراین شرایط چند وقتی است که شرکتهای بیمهای با حضور در بازار سرمایه و از طریق خرید سهام شرکتهای صنعتی در بورس، سعی در سرمایهگذاری در بخشهای اقتصاد دارند که این سهم باید افزایش یابد.
از طرفی باتوجه به ضریب نفوذ پایین بیمه در کشور و نسبت خسارت بالای شرکتهای بیمهای در کنار هزینههای جانبی، به نظر میرسد که نقدینگی زیادی برای شرکتهای بیمهای باقی نمیماند تا وارد بخشهای اقتصادی شود که در این راستا با فرهنگسازی و اطلاعرسانی در زمینه استفاده همه افراد از بیمه بهخصوص در بخش بیمههای عمر و زندگی، میتوان به رشد هرچه بیشتر نقش بیمهها در سرمایهگذاری اقتصادی امیدوار بود. دست آخر اینکه، بیمه عمر، سرمایهگذاری را بهطور جدی تحریک میکند و توسعه این بیمهنامه منجر به ایجاد اشتغال در کشور میشود، از اینرو به نظر میرسد که باید به دنبال توسعه صنعت بیمه و افزایش ضریب نفوذ بیمههای عمر و زندگی در کشور بود.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: