در باره سریال خداحافظ بچه

نقد اجتماعی در بافت دراماتیک

«خداحافظ بچه» ماجرای زن و شوهر جوان و خوشبختی است که تنها خلأ زندگی آنها نداشتن فرزند است.
کد خبر: ۴۹۴۷۴۰

زن (مهراوه شریفی‌نیا) نمی‌تواند بچه‌دار شود و مرد (شهرام حقیقت‌دوست) به دلیل سوءسابقه صلاحیت گرفتن بچه از پرورشگاه را ندارد و برای به دست آوردن بچه، مشکلاتی به زندگی آنها راه می‌یابد.

در قسمت‌های میانی این سریال به وسیله خبرنگاری که رضا شیخ انصار بازیگر آن است، گریزی زده می‌شود به قاچاق کالا و مشکلاتی که این مساله در تولید ملی به وجود آورده تا به این داستان خانوادگی ابعاد اجتماعی بدهد و نقدی بزند به معضلات اجتماعی و اقتصادی کشور.

اگرچه بازیگران اصلی و تعدادی از بازیگران تئاتری که به درستی از آنها استفاده شده است، در ایفای نقش خود موفق بوده‌اند، اما دیگر بازیگران حتی به مرحله باور نقش هم نرسیده‌اند، چه رسد به باورپذیر بازی کردن و این امر در محل کار مرد و در بیمارستان و مراجعان مطب دکتر زنان به صورت ناشیانه‌ای هویداست، گویی که کارگردان برای ضبط این صحنه‌ها، اهمیت کمتری قائل بوده است.

در صحنه‌های مذکور و سکانس‌ها و صحنه‌های مشابه، گاه نقدهای کلامی در باب شرایط جامعه و عقاید مختلف در مورد بچه داشتن یا نداشتن می‌شود که بسیار سطحی و شعارزده است و معضلاتی را که در بافت جامعه تنیده شده، نه به صورت درد و دغدغه اجتماعی که در حد خاله‌زنک‌بازی‌های خاله خانباجی‌ها به تصویر کشیده و تقلیل داده است.

نمونه بارز نقدهای اجتماعی از طریق ملودرام و درام‌های خانوادگی، سه گانه لورکاست و از این میان نمایشنامه «یرما» که سرگذشت زنی است در حسرت بچه‌دار شدن، شباهت فراوانی با کاراکتر اصلی سریال منوچهر هادی دارد که نیم نگاهی به آن می‌توانست الگوی خوبی برای نگارش و پرداخت فیلمنامه خداحافظ بچه باشد؛ یرمایی که نه‌تنها ناباروری خود، بلکه ناباروری اذهان عمومی و شرایط زمان خودش را فریاد می‌کشد و به دنبال یافتن راهکارهایی برای گذر از این شرایط و اصلاح امور است.

در نمایشنامه «یرما» نقدهای اجتماعی در بافت دراماتیک اثر تنیده شده و امری مازاد و افزوده بر اثر نیست، آنچه در فیلمنامه این سریال به عنوان یک کاستی هویداست.

مسأله تصنع در سریال خداحافظ بچه، محدود به دیالوگ‌ها و قصه اثر نمی‌شود. مسائل فنی نیز در این امر دخیل است. البته نورپردازی فیلم یکی از ویژگی‌های مثبت آن است.

نورپردازی رئال فیلم با اتفاقات رئال گره خورده است. به عنوان مثال شخصیت‌ها، چراغ خانه را خاموش می‌کنند تا کسی نفهمد آنها خانه هستند و نورپرداز از این تاریکی در نورپردازی خود بهره می‌برد.

تصویربرداری اثر هم خوب است و مجموعه‌ای از قاب‌های خوب با میزانسن‌های زیبا و مناسب را ارائه می‌دهد، اما فیلمنامه، دکوپاژ خوبی ندارد و از آنجا که جای کات‌ها مناسب نیست در کلیت، اثری متصنع و ساختگی به دست می‌دهد.

صداگذاری نیز این امر را تشدید کرده است، چرا که به دلیل عدم ایجاد تداوم صوتی جای کات‌ها را لو داده و سبب ایجاد تصنع در انتقال حس به مخاطب می‌شود. (جام جم - ضمیمه قاب کوچک)

مریم رها

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها