در گوشه ای از شهر تنهای تنها، در کنج آپارتمانی ، خانه ای ، اتاقی نشسته است. همه آنچه از دل تصویر روبه رو در برابر دید می نشیند به ظاهر همین است.
کد خبر: ۴۷۷۹۶
(از جوانک موردنظر انتظار نداشته باشیم که به ما علت تنهایی اش را بگوید) او نیز به همان گروه از جوانان تعلق دارد که خانه پدری را به هزار علت رها کرده اند تا در گوشه ای از این شهر بزرگ تنها زندگی کنند.
در گوشه ای از خانه فرضی موردنظر مقداری کتاب دیده می شود. صدای موسیقی در فضا اوج گرفته است. بعضی شبها دیر می خوابد، بعضی شبها اصلا نمی خوابد.
بعضی وقتها هم زود می خوابد. او آن طوری زندگی می کند که خودش دلش می خواهد. امید می گوید: می خوام اینجوری زندگی کنم. تا حالا که واسه ننه بابامون چیزی جز دردسر نداشتیم.
همیشه اعصابشونو خرد می کردم ؛ اما حالا نه. حالا که نیستم اقلا اونا یه نفس راحتی می کشن. اصلا می دونین چیه؛ دست خودم نیس. یه جورایی تحمل جمع رو ندارم. نه این که طالب تنهایی و از این حرفها باشم.
نه ، ولی سر سازگاری با خانواده رو ندارم. اجازه بدین ، اجازه بدین ، می دونم. این بی انصافیه. بله ؛ اما اینم بدونین من پدر و مادرمو دوست دارم. حاضر نیستم یه تار مو از سرشون کم شه ، اگه الانم اینجام فقط و فقط واسه خودشونه.
واسه اینه که حداقل کمتر از دست من و کارام حرص بخورن. تازه من هر هفته به او نا سرمی زنم ، فقط با خودم حساب کردم دیدم تو موقعیت الانم تنها زندگی کردن بهتره ؛ البته اگه یه ذره احساس کنم که دارم ضربه می خورم برمی گردم به موقعیت اولم.
در حال حاضر که این جوری راحت ترم.اینها را امید 27ساله در دومین سال زندگی تازه اش ، این سخنان را می گوید.
او با شور جوانانه «فوتوریستی» خود، در تلاش برای آفرینش جهان نو است و این یعنی زبان اعتراض از مجرای اجتماعی. در شهر بزرگ جوانان بسیاری چون او زندگی می کنند تهران ، این کلانشهر بزرگ بی در و پیکر پر مدعا به بارگاه امید بسیاری از این جوانان تبدیل شده تا از طریق پناه بردن به گذرها و دالان های تودرتوی آن به واسطه نوعی فرآیند گزینش طبیعی آرام آرام و بتدریج در محیطی که خود آفریده بودند، طرد شوند.
آنها به همان جنبه ای از مدرنیزاسیون تعلق دارند که در گرفتاری شهرهای بزرگ یکباره انسان را متوجه خویش می کند. شاید از این روست که تجربه زندگی شما در خانه ای با عنوان مجردی به ناگهان برایشان به صورتی دلپذیر مورد پذیرش قرار می گیرد.
اینجاست که زندگی تنها در شهر متناقض پر از نمادهای جورواجور زندگی روزمره با هر کیفیتی ، ناگهان به مساله ای باارزش تبدیل می شود.
این موضوع البته به خاطر فقدان و خلائ ناشی از حضور دیرپا در اجتماع در تناقض با همان زندگی روزمره و نمادهای ارزشی موردعلاقه آن قرار می گیرد. پس طبیعی است که یکباره زندگی مجردی به عنوان یک مساله اجتماعی کنار دیگر مسائل مربوط به جوانان قرار گرفته در پرسشهای موردعلاقه محققان مسائل اجتماعی جایی نیز بدان اختصاص داده می شود.
از این زاویه محقق اجتماعی توجه به چند نکته را در کار تحقیقی خود مورد اهمیت قرار می دهد. یکی از مهمترین نکته ها در این زمینه تفکیک مسائل اقتصادی و اجتماعی موثر در پدیده زندگی مجردی جوانان از همدیگر است.
توجه به این نکته از اهمیت فراوانی قرار دارد، آن که براساس شرایط اقتصادی خویش به زندگی مجردی پناه برده ، می تواند جوانی شهرستانی باشد که در نتیجه فقدان زمینه شغلی مناسب در جا و مکان زندگی خویش ، از زیستن در آن نقطه قطع امید در آرزوی دستیابی به شرایط مناسب کنج تجرد اختیار کرده است.
جوان موردنظر تکلیف خود را می داند. او در فکر تغییر شرایط عینی زندگی خویش عمر می گذراند. مساله او جهان بینی ، ایدئولوژی ، شیوه نگرش و این چیزها نیست ، اما آن که در نتیجه شرایط نامناسب اجتماعی به زیستن در منزل مجردی پناه آورده ، درد دیگری دارد.
در اینجا شرایط ذهنی بستر لازم را برای تغییر شرایط عینی در او فراهم آورده است. در این بخش جبر تاریخ در کار نیست. همه چیز تحت تسلط اختیار آدمی است ، پس طبیعی است که ناگهان جوان مورد نظر سر به شورش پرداخته و بی هیچ ترحمی هر گونه دلسوزی از سوی والدین خود را به دخالت تعبیر کرده است.
احسان مظفری 30ساله می گوید: دلسوزی یک چیز است و دخالت چیز دیگری. رویاهای والدین اگر در دنیای واقعی مجال بروز نیابند، چیزی جز وسیله ای برای تلف کردن اوقات آدمی نخواهند بود.
من نمی توانم آن چیزی باشم که آنها می خواهند، پس چه ضرورتی دارد که وبال گردنشان بشوم. این جوان دلگیر در رده 5/8 میلیون جوان مجردی قرار گرفته است که در آمار و ارقام موجود از آنان به عنوان یک نسل پرمشکل یاد می شود.
بنابر اطلاعات در دسترس ، با وجود این که آمار کنونی از وجود 5میلیون دختر مجرد کنار 5/3 میلیون پسر مجرد و به سن ازدواج رسیده در کشور خبر می دهند؛ اما وجود پاره ای از متغیرها سبب به تاخیر افتادن سن ازدواج ، بالا رفتن آن و در نتیجه ، افزایش جوانان مجرد در کشور شده است.
این در حالی است که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ، ادامه چنین وضعیتی مشکلات بیشمار فردی و اجتماعی برای این جوانان به همراه خواهد داشت.
حمید پورنگ کارشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در این باره می گوید: «خانواده نهادی اجتماعی است که کنش اجتماعی آن برای جامعه حائز اهمیت است. این نهاد، نخستین وسیله انتقال میراث فرهنگی به کودکانی است که مردان و زنان آینده این کشور هستند.»
از نظر این محقق وظایف این نهاد شامل ارضا و اقناع اعضای حفظ بقای خانواده از طریق تولید مثل ، پرورش نسل و مراقبت از آن در مقابل خطرات گوناگون ، ایجاد صمیمیت و همدلی بین اعضا و تکمیل و ایجاد زمینه امنیت و آسایش در میان یکدیگر است.
به نظر می رسد در صورت بی توجهی به هر کدام از این وظایف خانواده بخشی از کارکردهای خود را از دست می دهد. این نکته در رابطه با جوانان و خصوصا جوانان مجرد نمود بیشتری دارد.
تا آنجا که این عده در پاره ای مواقع مجبور به جدایی از خانواده خود شده ، با ادعای کسب استقلال در جستجوی شرایطی تازه برمی آیند. این جستجوی آرمانی به تعبیر دکتر علیرضا محسنی تبریزی روان شناس اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران تحت تاثیر 2عامل صورت گرفته و می گیرد: فقر و تهیدستی و نیز سختگیری خانواده ها.
وی در توضیح سختگیری خانواده ها می گوید: «گستره این سختگیری ها از اختلاف سلیقه های کوچک تا دخالت های نابجا در نوسان است.
سختگیری های مورد نظر در بسیاری از خانواده ها اعم از متمول و فقیر مشاهده می شود. علت عمده این سختگیری ها از رویای والدین ناشی می شود که از فرزندان خود انتظار برآوردن خواسته های مورد علاقه شان را دارند. این در حالی است که جوانان امروز در بسیاری از خانواده ها با علایق متفاوتی مواجه اند.
این تفاوت در مواردی منجر به شکاف در روابط اجتماعی میان 2نسل نیز شده است. نکته ای که دکتر ناصر قاسم زاده روان شناس در توضیح آن چنین می گوید: «در حال حاضر، یک شکاف عمیق عینی در میان نسل جوان با والدینشان مشاهده می کنیم.
والدین معمولا می خواهند تجربه های خود و دوره جوانی خود را بدون هیچ کم و کاست و بدون توجه به موقعیت زمانی و مکانی جوانان به آنها انتقال دهند. این در حالی است که ما در زمینه شناخت موقعیت کنونی باید شرایط جدید جامعه جهانی را به عنوان یک اولویت در برخورد با جوان قرار دهیم.
به عبارتی جوان در پروسه رشد خود با مطلبی به عنوان استقلال روبه رو است و این استقلال در بعد عاطفی ، هویتی ، مادی و سایر زمینه ها قرار می گیرد. جوان می خواهد اینها را کسب کند و متاسفانه در این زمینه با دیدگاه مثبتی از سوی خانواده مواجه نمی شود». این بی توجهی و خلائ ناشی از آن منجر به کناره گیری جوان از فعالیت اجتماعی در بستر نهاد خانواده می شود.
اینجاست که او با اتخاذ روشی فوتوریستی در جستجوی تغییر ساختارهای مورد علاقه خود در «کهن الگوی» خانواده برمی آید. این جستجو و آن کناره گیری همه به یک نقطه ختم می شوند. در نقطه مورد نظر ما با جوانی مواجه هستیم که در قالبی تازه به زندگی تنها در خانه ای جدا یا اتاقی می اندیشد. صورت عینی چنین تاملی در عالم واقع همان زندگی به روش مجردی است.
به اطراف خود خوب نگاه کنید. راستی در اطراف زندگی شما چند نفر مجرد زندگی می کنند؛ آیا هنوز هم جامعه حاضر به پذیرش آنها در مناسبات زندگی اجتماعی در قالب تازه نیست؛
آیا هنوز هم خانواده های ساکن در مجتمع های مسکونی ، از حضور یک جوان مجرد در یکی از واحدها اظهار نارضایتی می کنند؛

داوود پنهانی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها