مرکز سیمافیلم به عنوان یکی از تخصصی‌ترین مراکز تولید فیلم و سریال همواره نگاه ویژه‌ای به مبحث اقتباس ادبی داشته است

سیمای اقتباس در سیمافیلم

کتاب اگرچه در فرهنگ ما از جایگاه و منزلت بالایی برخوردار است، اما 2 رسانه‌ تصویری سینما و تلویزیون در ساخت آثار نمایشی کمتر به سراغ آن رفته‌اند. از نقدهایی که همواره به سینما و تلویزیون ما در دوره‌های مختلف وارد بوده این‌ که کمتر به سراغ ادبیات داستانی رفته و به اقتباس ادبی توجه کرده است، اما خوشبختانه با تشکیل شوراهای راهبردی مختلف در معاونت سیما و در حوزه برنامه‌سازی مقوله اقتباس به عنوان یکی از اصلی‌ترین و محکم‌ترین بنیان‌های شکل دهنده یک اثر نمایشی مورد اهتمام ویژه‌ای قرار گرفته است.
کد خبر: ۴۴۱۰۳۵

مرکز سیمافیلم به عنوان یکی از تخصصی‌ترین و حرفه‌ای‌ترین مراکز تولید فیلم و سریال هم در حوزه سینما و هم در رسانه ملی همواره نگاه ویژه‌ای به مبحث اقتباس ادبی داشته است.

شورای اقتباس این مرکز چند سالی است که با تشکیل جلسات مستمر هفتگی در 2 حوزه اقتباس بزرگسال و کودک و نوجوان آثار متعددی از ادبیات ایران و جهان را به منظور بهره‌برداری تصویری مورد بررسی قرار می‌دهد و سالیانه حق اقتباس تعداد قابل توجهی از آثار ادبی یاد شده توسط مرکز سیمافیلم خریداری شده و در نوبت تولید تله‌فیلم قرار می‌گیرند.

استفاده از نمادها و نشانه‌ها در آثار نمایشی تمهید منطقی و معقولی است که هم در ادبیات داستانی مورد استفاده قرار می‌گیرد و هم در ادبیات نمایشی ضرورت دارد. البته این به دغدغه و علاقه فیلمنامه‌نویس و کارگردان به برگردان آثار ادبی به فیلم نیز برمی‌گردد ضمن این‌ که فیلم و سریال در واقع بازتابی از واقعیت‌های اجتماعی است و اگر مطالعه و کتابخوانی در جامعه جدی گرفته شود انعکاس آن را در آثار نمایشی نیز خواهیم دید. واقعیت این است که اعتقاد نویسندگان و سازندگان یک سریال به کتاب و ارزش مطالعه است که می‌تواند در شیوه میزانسن و تاثیر آن بر مخاطب تاثیر بگذارد.

مجتبی شاکری رئیس شورای اقتباس مرکز سیمافیلم در این باره می‌گوید: «آمار و مطالعه تاریخ ادبیات نشان می‌دهد در غرب برای نوشتن، یادداشت روزانه، سفرنامه‌نویسی و رمان‌نویسی وقت بیشتری می‌گذارند. مثلا روسیه از این حیث بسیار غنی است یا در فرانسه سالانه 3 هزار رمان تولید می‌شود.

ما از این منظر دچار ضعفیم، اما با این تفاصیل آثار قابل تاملی در ایران منتشر شده‌اند که قابلیت‌های خوبی برای بهره‌برداری تصویری دارند و ما در مرکز سیمافیلم اهتمام ویژه‌ای در بازتعریف تصویری این کتاب‌ها داریم.»

واقعیت این است که آثار نمایشی ما چه در قالب فیلم سینمایی چه سریال تلویزیونی کمتر به سراغ ادبیات داستانی رفته و همواره یکی از انتقاداتی که به تولیدات نمایشی ما می‌شود گسست بین ادبیات و سینما و تلویزیون است.

شاکری با تایید این نگاه تاکید می‌کند: «ما در این زمینه به نوعی از‌دیگران عقب‌تریم. نه تنها به سراغ ادبیات داستانی نرفتیم بلکه سراغ خاطرات و تجربیات تاریخی و دغدغه‌های اصیل و شخصی خودمان نیز در تولید آثار نمایشی نرفتیم. حتی در ادبیات داستانی هم بیشتر سراغ ترجمه آثار دیگران رفتیم و دچار یک گسست با هویت و فرهنگ خودمان شدیم. چرا نمایشنامه و تئاترهای ما با استقبال خوبی مواجه نمی‌شود، برای این‌ که داستان‌ها و دغدغه‌هایی که در آنها وجود دارد نیاز و مساله ما نیست و مخاطب نمی‌تواند با این نمایشنامه‌ها ارتباط عمیق و درونی پیدا کند. در سینما هم همین‌طور است؛ نه فقط سینمای هالیودی بلکه تفکر و رویکرد هالیودی به هنر و نمایش سیطره و سلطه دارد. البته ادبیات داستانی ما هم خیلی فربه و غنی نیست و همه ضعف‌ها را نمی‌توان به گردن سینما و تلویزیون انداخت. سهم قابل توجهی از کتاب‌های داستانی ما رمان‌های زردی هستند که اساسا مناسبات و روابط شخصیت‌ها و قصه‌های مطرح شده در آن هیچ ارتباطی با فرهنگ و هویت ایرانی ندارند ما در شورای اقتباس با آثار متکثری مواجهیم که این ویژگی‌ها را در خود مستور دارند و از این رو کار شورا در گزینش داستان‌ها و تطابق آنها با ویژگی‌های قومی و فرهنگی ما بسیار دشوار است.»

چالش و سوال اصلی همین جاست. این‌که چرا ادبیات داستانی ما دست‌کم آنهایی که واجد قابلیت‌های تصویری هستند، در ساخت فیلم و سریال‌های تلویزیونی استفاده نمی‌شود. شاکری در پاسخ به این پرسش تصریح می‌کند: «از یک طرف فیلمنامه‌نویس می‌گوید من وقتی می‌توانم به شکل پنهانی از یک اثر و داستان خارجی یا داخلی برداشت کرده و آن را مال خودم کنم چه نیازی است که زیر علم نویسنده اثر و داستان‌نویس‌ها بروم. در واقع یک نوع گریز از اقتباس وجود دارد.

دوم تهیه‌کننده و کارگردان نیز از این‌ که اثر خود را یک کار اقتباسی بدانند و در تیتراژ به آن اشاره کنند می‌گریزند و در واقع از این طریق به خود تشخص مولف بودن می‌بخشند. مساله دیگر پرداخت حق اقتباس به نویسنده اصلی است که این مساله می‌تواند برای تهیه‌کننده یک هزینه اضافی محسوب شود. هر چند متاسفانه ما در ایران نظام حقوقی دقیق و منسجمی درباره کپی‌رایت نداریم.»

نکته قابل توجه در شورای اقتباس مرکز سیمافیلم بررسی محدوده گسترده‌ای از آثار ادبی ایران و جهان است، به این معنا که محدوده ممیزی‌ها در این بخش به حداقل می‌رسد و آثار مکتوب با نگاه‌های متفاوت و بعضا پارادوکسیکال نویسندگانشان مورد تحلیل قرار می‌گیرند به طوری که در یک نگاه اجمالی دیده می‌شود مکتوبات نویسندگان و نمایشنامه‌نویسان شهیر جهان از مارک تواین، پیتر هانکه، یاسمینا رضا، پاتریک موریانو، داستایوفسکی و دینو بوتزاتی گرفته تا گونتر گراس، ژوزه ساراماگو و ایزابل آلنده با افکار اجتماعی و سیاسی مختلف مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

به عنوان مثال در مجموعه داستان رویای آدم مضحک نوشته فئودور داستایوفسکی، ما با شخصیتی مواجهیم که توسط یک تمساح بلعیده شده و حالا دارد برای پول در آوردن خیالبافی می‌کند یا کسی که تحقیر فقر را می‌پذیرد اما بعد از مرگش معلوم می‌شود برای یک زندگی بهتر پول داشته، یا آدم کلاشی که با دیدن دختری 11 ساله که می‌داند جهیزیه قابل توجهی دارد، برای تصاحب این ثروت نقشه می‌کشد و موفق هم می‌شود... اینها ایده‌های جذابی برای نوشتن است به این معنا که در چینش نخستین آثار به منظور بررسی نیز فاکتورهای اولیه قابلیت درام شدن از سوی اعضای شورای اقتباس مورد توجه قرار می‌گیرد.

از سوی دیگر در سریال‌سازی ما اقتباس کمتر اتفاق افتاده، ولی همان معدود سریال‌هایی که حالتی اقتباسی داشتند از جمله بهترین سریال‌های تلویزیونی شدند، مثل «قصه‌های مجید» کیومرث پوراحمد که برگرفته از کتابی با همین عنوان از هوشنگ مرادی‌کرمانی بود. این موفقیت نشان می‌دهد پیوند ادبیات و کتاب و قصه با تلویزیون چقدر می‌تواند به رشد هر دو کمک کند.

دیگر حوزه‌ای که در شورای اقتباس مرکز سیمافیلم، بسیار به آن بها داده می‌شود ادبیات داستانی ایران است، این آثار از میان مضامین مختلف اجتماعی، سیاسی و علی‌الخصوص ادبیات غنی دفاع مقدس انتخاب می‌شوند. مشاهده اسامی چون غلامحسین ساعدی، شهریار عباسی، جعفر توزنده‌جانی، مرحوم حجت‌الاسلام علی دوانی، رضی هیرمندی، محمد رضایی‌راد و حسین کیانی از خاستگاه‌های فرهنگی مختلف در کنار یکدیگر بیش از پیش موید این مطلب است که شورای اقتباس مرکز سیما فیلم گستره وسیعی از آثار را مورد بررسی قرار می‌دهد. به طوری که طی سال‌های گذشته حق اقتباس کتاب‌های «انجمن مخفی» نوشته احمد شاکری، «سه روایت از یک مرد» نوشته محمدرضا بایرامی، «با جام‌های شوکران» نوشته عبدالمجید نجفی، «نقشبندان و کارگاه سرکرده» نوشته داریوش عابدی، «دوستان خداحافظی نمی‌کنند» نوشته داوود امیریان، «نخل‌های تشنه» نوشته سمیرا اصلانپور، «مردان میدان مین» نوشته مژگان شیخی، «برف‌ها آب می‌شوند» نوشته محمد حنیف، «مجموعه یادهای کودکی» نوشته نورا حقپرست، «گمشده» نوشته سپیده خلیلی، «پاییز در قطار» نوشته کاظم مزینانی و «درکمین گل سرخ» نوشته محسن مومنی و «گلدسته و فلک» اثر زنده‌یاد جلال آل‌احمد به طور قطعی از سوی شورای اقتباس خریداری شده است و در این بین بوده‌اند آثاری چون «کلیدر» و «بامداد خمار» که مورد تصویب قرار گرفته‌اند، اما نویسندگان این کتاب‌ها تمایلی به اقتباس تصویری نداشته‌اند.

از سوی دیگر بخشی از آثار مورد بررسی خاطراتی هستند که در حوزه‌های مختلف بویژه حوزه انقلاب و دفاع مقدس در قالب کتاب به چاپ رسیده‌اند. رئیس شورای اقتباس مرکز سیمافیلم با تاکید بر این نکته که خاطره قابلیت دراماتیک فزاینده‌ای دارد اذعان می‌دارد: «خاطره بستر و ظرفیتی است که نویسنده می‌تواند در آن قصه‌ای قرار دهد و آن را به یک ساختار دراماتیک و نمایشی بدل کند. در واقع خاطره مقدمه و مواد اولیه برای قصه‌پردازی است. منظور من این است که ما این مقدمه و سرمایه اولیه را داریم، ولی متاسفانه به سراغ آن نرفتیم وگرنه خود خاطره که قصه ندارد. ضمن این ‌که ما مزیت نسبی در مستندسازی داریم که باز هم در این زمینه با توجه به قابلیت‌هایی که در این حوزه در بخش‌های گوناگون نداریم، از آن استفاده نکردیم. واقعیت این است که از طریق دستورالعمل و بخشنامه نمی‌توانیم این خلأ را پر کنیم و باید همت و انگیزه لازم را در نویسندگان خود ایجاد کنیم. متاسفانه در حال حاضر خیلی از فیلمنامه‌نویسان ما داستان نمی‌خوانند و خیلی از داستان‌نویسان ما نیز فیلمنامه را نمی‌شناسند. اگر کارگاه مشترکی بین این2 گروه گذاشته شود قطعا به هر دو کمک می‌کند که تاثیرات متقابل کار همدیگر را بر حرفه خود ببینند و ظرفیت‌های مشترک را شناسایی کنند.ضمن آن‌ که، این همکاری به نفع مخاطب هم هست، به این معنی که ساخت تله‌فیلم یا سریال‌های اقتباسی می‌تواند مخاطبان این آثار را نیز با ادبیات داستانی و قصه‌خوانی آشنا کرده و در واقع با کتاب آشتی دهد و دست به یک فرهنگ‌سازی در این زمینه بزند.»

اقتباس از آثار مکتوب به نوعی با تبدیل کردن داستان به تصویر، دامنه مخاطبان آن را افزایش می‌دهد و حتی اقتصاد نویسندگان ادبیات داستانی را رونق می‌بخشد. در واقع اقتباس در نمایش باعث معرفی و شناسایی ادبیات داستانی به مردم شده و باعث فروش بیشتر آثار مکتوب می‌شود. در نتیجه این ‌که ما با باز کردن دروازه اقتباس ادبی در سینما و تلویزیون، مخاطبان و مطالعه کتاب و ارج نهادن به آن را به اوج می‌رسانیم.

سهیلا قوسی / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها