با سید امین متوسل‌زاده ، مرد اخلاق ورزش جهان

اخلاق ، بخشی از ذات ورزش است

«جوانمردترین ورزشکار سال 2010 جهان» عنوان بسیار ارزشمندی بود که امسال برای نخستین بار به یک ایرانی تعلق گرفت تا برگ زرینی در تاریخ ورزش برایمان رقم بخورد.
کد خبر: ۳۸۴۶۴۰

سید امین متوسل‌زاده بازیکن 28 ساله شیرازی به خاطر انجام حرکت بی‌نظیری که در دیدار سال گذشته تیم‌ مقاومت سپاسی شیراز با استیل‌آذین انجام داد، چشم جهانیان را به خود خیره کرد و یک بار دیگر جلوه‌ درخشانی از روح جوانمردی و اخلاق‌مداری در ورزش ایران را نشان داد؛ همان خصلت‌ها و فضائلی که در تاریخ گوهربار فرهنگ و تمدن این سرزمین کهن به وفور وجود داشته است ولی طی سال‌های اخیر دستخوش هجمه‌های مختلفی شده بود.

مهاجم 187 سانتی‌متری امسال باشگاه راه‌آهن تهران طی سال‌های اخیر، همواره یکی از برترین‌های فنی لیگ ما بوده است و حتی با حضور یک ساله‌اش در بوندس‌لیگای اتریش، سفیر شایسته‌ای نیز در معرفی خوب قابلیت‌های فنی و اخلاقی ایرانی‌ها بوده است. با متوسل‌زاده درباره انتخابش به عنوان ورزشکار جوانمرد جهان همصحبت شده‌ایم که در پی می‌آید.

با تمام امتناع و اکراهی که از بازگویی رویداد سال گذشته بازی مقاومت سپاسی و استیل‌آذین داشتید، دنیا از این حرکت بسادگی نگذشت و جایزه ارزشمند ورزشکار جوانمرد سال 2010 جهان به شما تعلق گرفت. دلیل پرهیزتان از صحبت راجع به آن حرکت اخلاقی چه بود؟

خیلی‌ها صحبت نکردن من راجع به آن موضوع را به پای تواضع می‌گذاشتند و می‌گفتند «افراط در هیچ کاری صحیح نیست حتی در تواضع» در حالی که من نه از سر تواضع بلکه براساس واقعیت و منطق می‌گفتم اتفاق خاصی نیفتاده است و شاید هر کس دیگری هم بود در آن لحظه همان کار را می‌کرد. واقعیت این است که لحظه‌ای از بازی ـ که حالا شاید موقعیت گل بود یا نبود ـ متوجه مصدومیت دروازه‌بان حریف شدم و در همان لحظه تصمیم گرفتم توپ را به بیرون بزنم. اتفاق به همین سادگی بود. اصولا اخلاق امری ساده و بدون پیچیدگی است و در مسائل اخلاقی نمی‌شود نمایش داد و ادعایی کرد. من از افرادی دلخور بوده و هستم که از هر رویداد ساده‌ای قصد سوءاستفاده در جهت منافع خود را دارند و از حرکت آن روزم قصد بهره‌برداری تبلیغاتی به نفع خود را داشتند.

از طرف دیگر نمی‌خواستم حرکتم بازتاب غیرواقعی داشته باشد و خیلی بزرگ جلوه داده شود چون به این ترتیب اگر روزی اشتباهی از من سر بزند، همه‌چیز زیر سوال می‌رود.

بالاخره ما هم نه اگر «جایزالخطا»، اما «ممکن‌الخطا» هستیم و ممکن است اشتباه کنیم وگرنه کیست که از تحسین و تقدیر بدش بیاید؟

برخورد سرد و اعتراض من به شیوه این تحسین‌ها و تقدیرها بود که عمدتا از آنها بوی حسن نیت و خلوص نمی‌آمد.

ولی الان براحتی درباره این موضوع صحبت می‌کنید؟!

مدتی پیش، از طریق منوچهر زندی به عنوان دبیر انجمن ورزشی‌نویسان ایران و نایب‌رئیس انجمن جهانی، با من تماس گرفته شد. او مرا متقاعد کرد این موضوع یک مساله شخصی نیست و پای منافع ملی و وجهه بین‌المللی کشور عزیزمان در میان است. من هم به احترام نام ایران، پیگیری‌های انجمن را پذیرفتم.

چه نگرشی به این انتخاب تاریخی برای ورزش ما دارید؟

از دو وجه به این موضوع نگاه می‌کنم:‌ اول این‌که بزرگان زیادی بوده و هستند که در زمینه ورزش بسیار شایسته رفتار می‌کنند و هیچ جایزه و تقدیری در این مورد دریافت نمی‌کنند و حتی در خیلی موارد شایستگی‌های رفتاری آنها پنهان نیز می‌ماند، چون رعایت اخلاق را بدیهی و بخشی از ذات ورزش می‌دانند. دوم این‌که شانس به من رو کرد و به لطف خدا این اتفاق افتاد و تبلیغات وسیعی روی کار کوچکم صورت گرفت در حالی که کارهای به مراتب شایسته‌تری در ورزش کشورمان انجام شده است که اغلب از چشم‌ها پنهان مانده‌اند.

فضای مراسم اعطای جایزه پی‌یر دوکوبرتن در لوزان سوئیس چگونه بود؟

جو برگزاری جلسه طوری بود که خیلی با اهمیت به نظر می‌رسید. حضور ژاک روگ به عنوان عالی‌رتبه‌‌ترین مقام ورزش دنیا و تنی چند از مسوولان بلندپایه جهان ورزش، همچنین خیلی از اسطوره‌های تاریخ ورزش نظیر ادوین موزس، به خودی خود گویای خیلی از موارد بود.

در داخل هم مسوولان ورزش، واکنش مثبتی به انتخاب شما نشان دادند.

بله در این مورد باید از افراد زیادی که متحمل زحمت شدند، تشکر کنم. مثلا بهرام افشارزاده که از سوی کمیته ملی المپیک هزینه‌های سفر من، احمدی و زندی به لوزان سوئیس را متحمل شد. همچنین سعیدلو که با بیانیه خیلی گرم و صمیمانه‌اش مرا شگفت‌زده و شرمنده کرد. برای او در راه کمک هر چه بیشتر به ورزش ایران آرزوی موفقیت می‌کنم همین‌طور برای علی‌آبادی قطعا جامعه رسانه‌ای اعم از رسانه‌های نوشتاری و صدا و سیما نقش بسزایی در آفرینش این افتخار جهانی برای کشورمان داشتند که از آنها باید قدردانی کنم. البته می‌دانم حرکت آنها، نمادسازی و سمبل آفرینی برای رسیدن به اهدافی ارزشمندتر بوده است.

مرد سال اخلاق ورزش جهان، بازیکن تکنیکی و خوش‌خلقی است که هیچ‌وقت از زمین مسابقه اخراج نشده، ولی کارت زردهای بدموقعی می‌گیرد!

خوشبختانه امسال هنوز کارت زردی نگرفته‌ام ولی طی چند سال بازی خود، 6 کارت زرد گرفته‌ام که بدموقع‌ترین آنها آخرینش بود.

چرا؟

سال گذشته قطبی برای تماشای بازی ما با صبا به ورزشگاه آمده بود. ما آن بازی را بردیم و به باشگاه خبر داده شد نام من و ایران پویان برای نخستین‌بار در فهرست 30 نفره تیم ملی قرار گرفته است، ولی متاسفانه من در آن بازی کارت زرد گرفتم و به همراه ایران پویان از بازی حساس بعدی که با ذوب‌آهن بود و پیروزی در آن ما را به جمع 3 تیم بالانشین جدول می‌برد، محروم شدیم. تیم ما هم به ذوب‌آهن باخت تا نام من و ایران‌پویان از فهرست نفرات اعزامی به بازی تدارکاتی خارج کشور خط بخورد. این ماجرای آخرین اخطار عمر ورزشی من بود.

یعنی هنوز در اردوی تیم ملی حاضر نشده‌اید؟ هر چند طی چند سال گذشته تقریبا همیشه تاثیرگذارترین بازیکن باشگاه‌های مختلف خود بوده‌اید و حتی مهدی تارتار معتقد است شما تنها بازیکنی هستید که می‌توانید خلأ حضور علی دایی در نوک پیکان حمله تیم ملی را پر کنید؟!

متوسل‌زاده: در مسائل اخلاقی نمی‌شود نمایش داد و ادعایی کرد، من از افرادی دلخور هستم که از هر رویداد ساده‌ای قصد بهره‌برداری تبلیغاتی و سوءاستفاده در جهت‌منافع خود را دارند

زندگی راسخانه می‌خواهد به من تفهیم کند همه چیز دست خود انسان نیست و کس دیگری است که سرنوشت هر چیزی را روشن می‌کند. خیلی وقت‌ها احساس کرده‌ام از هیچ تلاشی فروگذار نبوده‌ام و در آمادگی بالایی به سر برده‌ام ولی به هر حال تقدیر چیز دیگری بوده است. در حال حاضر سن زیادی از من نگذشته است و اگر خدا بخواهد با خوب کار کردن به تیم ملی دعوت می‌شوم، هر چند دعوت به تیم ملی را تازه آغاز حرکت خود می‌دانم.

پست تخصصی و مورد علاقه شما کجاست؟ مهاجم هدف، مهاجم سایه یا هافبک نفوذی پشت دو مهاجم؟

تقریبا همه مربیان از من به عنوان مهاجم هدف استفاده می‌کنند ولی واقعا به بازی در هر 3 پستی که شما نام بردید علاقه‌مندم. امسال هم در همه بازی‌های راه‌آهن به جز یکی، به عنوان مهاجم هدف ثابت بازی کرده‌ام، ضمن این که بدون تعارف کار کردن با مهدی تارتار، برای هر بازیکنی خیلی خوشایند است.

چرا تیم‌های شیرازی بعد از سال‌ها آبروداری، حالا دیگر هیچ نماینده‌ای در لیگ برتر ندارند؟

به عنوان یک بازیکن شیرازی که علاقه زیادی به شهر خود و تیم‌هایش دارد، می‌گویم هر موقع تیم‌های شهرم من را خواسته‌اند فقط در خدمت آنها بوده‌ام ولی واقعیت این است که فوتبال شیراز به نسبت توانایی‌ها و بازیکنانی که به سطح اول فوتبال ایران معرفی کرده است خیلی مظلوم و بسیار کم امکانات است و اکنون چوب همین مظلومیت‌ها و فقر امکاناتی و ارتباطی خود را می‌‌خورد.

از شیراز به اتریش، سپس به گیلان، دوباره به شیراز و بعد تهران، این مهاجرت‌های سال به سال متوسل‌زاده تا کجا ادامه پیدا می‌کند؟

چند سال پیش من بازیکن تیم برق شیراز بودم ولی آنها علاقه‌ای به ماندنم نداشتند، پس از فرصتی که به طور اتفاقی برایم برای بازی در بوندس‌لیگای اتریش فراهم آمد استفاده کردم.

در حقیقت تیم آدمیراواکر به دنبال مهاجمی با فیزیک من می‌گشت و بازی‌ام را منطبق برخواسته خود دید. شروع کارم در اتریش بسیار خوب بود و با استفاده از راهنمایی‌های باارزش مهدی پاشازاده که او هم در آن تیم بازی می‌کرد، خیلی زود در آدمیرا جا افتادم و به تاثیرگذارترین بازیکن آن تیم تبدیل شدم. تعطیلات نیم فصل آن سال به ایران آمدم ولی برای بازگشت به اتریش، قدری با مشکل ویزا روبه‌رو شدم و با تاخیر به بازی‌های نیم فصل دوم این تیم رسیدم. با این حال باز هم به لطف راهنمایی‌های پاشازاده با سرعت راهم را برای حضور در میدان پیدا کردم و در تمام بازی‌ها، گلزنی و گلسازی می‌کردم. در اواخر آن فصل و وقتی دیدم باشگاه نمی‌تواند مشکلات اقامت و اجازه کارم در اتریش را رفع کند و در انجام تعهدات خود اهمال نشان می‌دهد به اتحادیه آن کشور شکایت کردم و با وجود آن‌که قراردادم 4 ساله بود و دستمزد خوبی برایم در نظر گرفته شده بود از آنجا جدا شدم و به ایران برگشتم. در بازگشت، به عضویت تیم پگاه گیلان درآمدم و با هدایت خوب نادر دست‌نشان به فینال جام حذفی هم رسیدیم. بازی‌هایم در پگاه، چند باشگاه را متقاضی قرارداد کرد که در نهایت به خاطر علاقه قلبی به مقاومت سپاسی به شهر خود برگشتم و بعد از یک فصل، راهی راه‌آهن تهران شدم. الان هم قراردادم تا پایان فصل تنظیم شده است و هیچ پیشنهادی برای تمدید قرارداد یا پیوستن به باشگاهی دیگر در دست ندارم. البته فکر می‌کنم کمی برای این موضوع زود است.

سقف آرزوهای پیش روی سیدامین متوسل‌زاده تا کجاست؟

بالاخره من هم مثل هر فرد دیگری اهداف و آرزوهایی در زندگی دارم و تمام تلاشم را برای رسیدن به آنها انجام می‌دهم ولی فکر می‌کنم داشتن همین آرزوهای مثبت و تلاش در جهت رسیدن به آنها ارزشمند است،‌حالا اگر موفق شوم و به آرزوهایم برسم عالی است و حتی اگر به آنها نرسم هم عالی است. در حقیقت، لحظه به لحظه زندگی آرزوست. یکی از اشتباهاتی که مرتکب می‌شویم غفلت از شیرینی و ارزش لحظه حال است یعنی آنقدر محو آرزوها می‌شویم که فراموش می‌کنیم همین لحظه‌ای که در آن قرار داریم چه ارزش بالایی در حد برآورده شدن آرزویی بزرگ دارد. مشکل، درک ماست وگرنه هر لحظه، دنیایی است بی‌نظیر و تکرارنشدنی.

در کسب عنوان بسیار باارزش ورزشکار جوانمرد سال 2010 میلادی جهان، خود را بیش از همه مدیون چه کسی می‌بینید؟

همان طور که گفتم این عنوان، یکی از لطف‌های خداوند به من بود که نقش رسانه ها و مردان رسانه در پررنگ کردن یک اتفاق طبیعی و تبدیل آن به چنین جایگاهی کاملا روشن است اما آنچه در پشت این افتخار برای کشور عزیزمان پنهان شده است علاوه بر نقش ارزشمند مربیان و معلمان اخلاق‌مدار، حضور بسیار مثبت و ارزنده خانواده اعم از پدر و مادر عزیزم و بویژه همسری بوده است که زندگی مرا طی چند سال اخیر رنگ و جلایی متفاوت و زیبنده زده است. بر خود وظیفه می‌بینم ضمن قدردانی از همه عزیزانی که ذکر کردم تشکر ویژه‌ای از همسر خود داشته باشم.

مجید عباسقلی
گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها