درباره فیلم سینمایی«نخودی»

مهجور و بی‌ادعا

سال‌ها از دوران رونق سینمای کودک می‌گذرد. در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70، سینماگران ایرانی توجه ویژه‌ای به این ژانر داشتند. بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، امیر نادری، کیانوش عیاری، ابوالفضل جلیلی و البته عباس کیارستمی با ساخت فیلم‌هایی نظیر باشو غریبه کوچک، مدرسه‌ای که می‌رفتیم، شیرک، دونده، «آب، باد، خاک»، آبادانی‌ها، شاخ گاو، یک داستان واقعی، رقص خاک، خانه دوست کجاست و مشق شب، چنان اعتباری به این گونه سینمایی دادند که تا مدت‌ها فیلم‌های کودک، ویترین سینمای ایران بود. در آن سال‌ها سینمای ایران به لطف همین آثار در محافل بین‌المللی شناخته شد و جوایز گوناگونی گرفت.
کد خبر: ۳۶۸۵۱۱

 در نمایش عمومی داخل کشور نیز سینمای کودک یک جریان جدی و اثرگذار بود، اما رفته‌رفته دوران رونق این سینما به پایان رسید و کمتر کارگردانی علاقه‌مندی خود را برای ساختن فیلمی درباره کودکان نشان داد.

جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان که زمانی محل عرضه و نمایش این آثار بود، بتدریج به جایی رسید که به دلیل کمبود فیلم‌های این‌گونه، بهانه‌ای برای برگزاری نداشته باشد و در آن تعدادی فیلم ویدئویی یا تلویزیونی به نمایش درآیند. مثلا فیلم «نخودی» که به عنوان اثر برگزیده آخرین دوره برگزاری جشنواره فیلم کودک انتخاب شد، در وضعیتی ناعادلانه روی پرده رفت و در میان هیاهوی آثار نازل تجاری گم شد. یا از میان فیلم‌های غلامرضا رمضانی که همواره دلبسته سینمای کودک بوده و همچنان مشتاقانه این سینما را پیگیری می‌کند، هنوز اثری به نمایش عمومی درنیامده است. در این شرایط می‌بینیم که فیلم خوب و استانداردی مثل نخودی هم که روی پرده می‌رود، با بی‌تفاوتی روبه‌رو می‌شود و امکان ارتباط طبیعی با مخاطبانش را پیدا نمی‌کند. تهیه‌کننده فیلم نخودی فرشته طائرپور است که یکی از فعالان این سینما طی 3 دهه اخیر بوده است. تازه نباید فراموش بکنیم که نخودی به دلیل فانتازیای قوی و قصه خیالپردازانه و نمادینش قابلیت ارتباط با مخاطب بزرگسال را هم دارد.

نخودی یک تجربه جدید در سینمای ایران است؛ قصه یک عروسک‌گردان ناکام که به دلیل تحقیرهای بسیار، سرانجام به اندازه یک عروسک کوچک می‌شود و سپس با تلاش بسیار و یافتن سرزمین افسانه‌ای و قهرمان آن، بار دیگر اعتماد به نفس خود را بازمی‌یابد و به زندگی عادی برمی‌گردد. نکته جالب و هوشمندانه این فیلم در ارجاعات فرامتنی است که به مخاطب می‌دهد. سینا با بازی صابر ابر، عروسک‌گردانی است که کار و کاسبی‌اش مختل شده، چرا که بچه‌ها دیگر به نمایش‌های عروسکی علاقه‌ای نشان نمی‌دهند و دائم سرگرم بازی‌های رایانه‌ای هستند. این خود طعنه‌ای به شرایط فرهنگی امروز است. تفاوت نخودی با یک فیلم صرفا سرگرم‌کننده کودکانه در همین اشارات هنرمندانه آن است. نگاه اعتراضی این فیلم در سایه شوخی‌های تصویری‌اش، به فرهنگ اجتماعی ایران است که در آن روز به روز شاهد افزایش گسترده بازی‌های رایانه‌ای هستیم که این وضعیت موجب محبوس ماندن کودکان در خانه و دوری‌شان از اجتماع و طبیعت (نکته‌ای که غلامرضا رمضانی نیز در فیلم آخرش نسبت به آن معترض بود) می‌شود. زمانی کودکان برای تفریح، گزینه‌های تربیتی بسیاری داشتند و سرگرمی‌هایشان را اموری تشکیل می‌دادند که به شکل‌گیری شخصیت فردی و اجتماعی‌شان نیز کمک می‌کرد. به این ترتیب نخودی همان اندازه که برای مخاطبان کودک و بزرگسال خود آموزنده است، برای مسوولان نیز یک اثر هشداردهنده به شمار می‌آید. بیکاری هنرمندان سینما و تئاتر کودک و تبدیل شدن جشنواره‌ها و مناسبت‌های کودکانه، به یک مراسم تشریفاتی نشانگر بی‌توجهی به این جریان مهم در عرصه فرهنگی ایران است. به هر حال ویژگی‌های نمادین فیلم نخودی کم نیستند. کوچک شدن فیزیکی سینا، کنایه از تحقیر اوست و تحقیر او از یک منظر کلی، تحقیر هنرمندان حوزه‌های گوناگون فرهنگی برای کودکان است. اما با وجود این نخودی فیلمی امیدوارانه است.سینا پس از تحمل سختی‌های گوناگون در زندگی خانوادگی و حرفه‌ای‌اش، سرانجام به خواسته خود می‌رسد. این یک پایان مناسب و امیدبخش برای فیلمی است که تلاش و مبارزه فردی را ستایش می‌کند.

انتخاب درست بازیگران این فیلم، یکی از جنبه‌های فکرشده و مثبت آن است. در حقیقت می‌توان مدعی بود که بسیاری از فیلم‌های کودک به دلیل کستینگ (بازیگرگزینی) نامناسب، هم برای تماشاگر باورناپذیر از کار درآمده‌اند و هم نتوانسته‌اند در میان دیگر آثار سینمای حرفه‌ای ایران حرفی برای گفتن داشته باشند. صابر ابر که یکی از بازیگران مطرح و نام‌آشنای سینمای ایران است، سال‌ها تجربه اجرای مسابقات و سرگرمی‌های تلویزیونی را داشته و با شرکت در بسیاری از نمایش‌ها و اجراهای تئاتری، گزینه بسیار مناسبی برای ایفای نقش اصلی فیلم نخودی است. بازی خوب او در موقعیت‌های گوناگون (بویژه پس از کوچک شدنش) به کیفیت این فیلم کمک بسیاری کرده است. در کنار او رعنا آزادی‌ور به نقش همسرش، مرضیه برومند، مسعود کرامتی و علیرضا خمسه نیز بازی‌های روانی دارند. جسارت طائرپور و تیم سازنده نخودی در وهله اول، گام نهادن در مسیر پر خطر و فراموش‌شده سینمای کودک است و در وهله دوم، ریسک ساخت فیلمی با جلوه‌های ویژه فراوان. علاوه بر این‌که صابر ابر در صحنه‌های نخودی شدنش در برابر پرده سبز بازی می‌کند و کل این صحنه‌ها با جلوه‌های بصری خوب عرضه شده‌اند، رعایت راکورد و حس صحنه، مرحله دشواری در ساخت این فیلم بوده که به لطف کارگردانی خوب جلال فاطمی، باورپذیر از کار درآمده است.

امتیاز دیگر نخودی این است که برای اثبات کودکانه بودنش، به هر وسیله‌ای دست به دامان کودکان نمی‌شود. حتما دیده‌اید فیلم‌های بسیاری را که برای جلوه‌فروشی و اثبات این‌که در ژانر کودک ساخته شده‌اند، صحنه نمایش را پر از کودکانی می‌کنند که تاثیر چندانی بر پیشبرد قصه ندارند و اساسا شخصیت‌پردازی نشده‌اند. در عوض نخودی، قصه مردی است که به مرور آب می‌رود و از نظر جثه و اندام شبیه کودکان می‌شود. نحوه آب رفتن سینا که بخش مهمی از زمان فیلم را به خود اختصاص داده، سرشار از ایده‌های بامزه است و همان‌طور که گفته شد، در لابه‌لای آن پیام‌های اجتماعی نیز دیده و شنیده می‌شود. موسیقی خوب فردین خلعتبری، تدوین سعید شاهسواری و طراحی دقیق صحنه‌های کروماکی فیلم، به موفقیت آن کمک بسیاری کرده است و نخودی حتی از نگاهی بدبینانه، یک اثر سرگرم‌کننده در سینمای کودک است که می‌تواند به عنوان یک تجربه یا یک الگو، مورد توجه دیگر فیلمسازان نیز باشد. شاید تنها نقطه‌ضعف فیلم نخودی مربوط به صحنه‌های ملاقات سینا با شخصیت نخودی در فضایی بشدت انتزاعی باشد که برای القای این صحنه‌ها از تکنیک انیمیشن استفاده شده است. طراحی انیمیشن این صحنه‌ها کمی اغراق‌آمیز و پر زرق و برق است و از نظر ساختار تصویری، مکمل صحنه‌های قبلی فیلم نیست.

جلال فاطمی یکی از فیلمسازان تحصیلکرده سینماست که سال‌ها در خارج از کشور فعالیت می‌کرد. نخودی را او سال گذشته کارگردانی کرد که به جشنواره همدان نرسید و امسال در این جشنواره شرکت کرد. اکران نخودی در کنار «خواب‌های دنباله‌دار» (از دیگر فیلم‌های خوب و مفید سینمای کودک با هدف آسیب‌شناسی) می‌تواند گامی نخست در سر و سامان دادن به نمایش این‌گونه فیلم‌ها باشد. درست است که کسی انتظار اکران گسترده این فیلم‌ها را ندارد اما این وضعیت نباید به روال قبل ادامه پیدا کند. در فهرست فیلم‌های دارای پروانه نمایشی که در سال‌های اخیر موفق به اکران عمومی نشده‌اند، بخش عمده‌ای را آثاری در ژانر کودک و نوجوان تشکیل می‌دهند. دلیل این امر هم امتناع سینماداران از نمایش این فیلم‌ها با استدلال فروش نداشتن «این گونه فیلم‌هاست.»

لیلا خراط

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها