شرق آسیا در هفته‌های اخیر شاهد تحولات جدید بوده و بسیاری آن را یادآور تحولات دهه 1950 می‌دانند. زمانی که ائتلاف‌هایی از دیدگاه کمونیستی شرقی در برابر دیدگاه لیبرالیسم غربی قرار داشت و هر کدام تلاش می‌کردند تا دیگری را از صحنه خارج سازند. اکنون نیز کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به دنبال اجرای ائتلاف‌ها و سیاست‌هایی هستند که در نهایت به تقابل 2 دیدگاه شرقی و غربی منجر می‌شود. بررسی تحولات شرق آسیا نشان می‌دهد که در یک طیف چین، روسیه و کره شمالی قرار گرفته‌اند و در طیف مقابل نیز آمریکا، ژاپن و کره جنوبی برای رسیدن به اهداف خود فعال شده‌اند. هرچند که هر کدام از این بازیگران دارای اهداف مستقل و جداگانه‌ای می‌باشند اما منافع و تهدیدات مشترک به توسعه مناسبات میان طرفین منجر شده است. البته باید در نظر داشت که تقابل میان 2 طیف به منزله آغاز جنگ جدید در منطقه مانند دهه 1950 نیست و بیشتر جنبه سیاسی و تدافعی داشته که براساس منافع هر کدام از بازیگران شکل گرفته و خواهد گرفت.
کد خبر: ۳۵۹۳۷۰

1ـ‌ ائتلاف شرقی

در یک سوی این تقابل می‌توان ائتلافی از چین، روسیه و کره شمالی را مشاهده کرد که هر کدام به عنوانی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. اعلام حمایت‌های چین از کره شمالی در برابر آمریکا، همسویی کره شمالی با خواسته‌ها و مواضع چین در برابر کره جنوبی و آمریکا به ویژه در عرصه تحرکات نظامی، همگرایی روسیه با کره شمالی و چین که نمود آن را در سفر مدودف، رئیس جمهور روسیه به چین و امضای چندین سند همکاری می‌توان مشاهده کرد، نمادی از ائتلاف جبهه شرقی می‌باشد. در این میان هرکدام از این بازیگران با انگیزه‌هایی خاص در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.

الف ـ چین

هرچند که چین توانسته در عرصه اقتصادی دستاوردهای بسیاری داشته باشد اما در عرصه نظامی و سیاسی همچنان با چالش‌های منطقه‌ای و جهانی مواجه است. در این میان برخی رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آن به دنبال تضعیف و تغییر سیاست‌های آن می‌باشند. اکنون مهم‌ترین مساله برای چین حفظ تمامیت ارضی و چالش‌های منطقه‌ای است که بویژه از جانب آمریکا تحریک می‌شود. مداخلات آمریکا در امور تایوان و تبت، تحرکات ژاپن در مناطق مرزی مورد مناقشه که حتی به تقابل در عرصه کشتیرانی میان طرفین منجر شده است، برگزاری رزمایش‌های نظامی از سوی آمریکا، کره جنوبی و ژاپن که هزینه‌های نظامی و سیاسی برای چین به همراه دارد، همگرایی ویتنام با آمریکا در عرصه نظامی با پذیرش رزمناو آمریکایی، تحریکات آمریکا برای تحریک کشورهایی مانند ویتنام، فیلیپین، کره جنوبی و... در دریای زرد که مالکیت چین بر این منطقه را تحت‌الشعاع قرار داده است، تحرکات آمریکا برای حضور نظامی در پاکستان که تهدید امنیتی برای پکن است، برخی ادعاهای هند مبنی بر حمایت چین از مائوئیست‌های هند که به برخی چالش‌ها در روابط دو کشور منجر شد و... از جمله دغدغه‌های امنیتی و منطقه‌ای چین است.

آمریکا در نهایت تلاش دارد تا پکن را درگیر امور نظامی و مسائل حاشیه‌ای ساخته تا از آن در جهت انزوا و انحراف پکن از اهداف جهانی بهره‌برداری کند.

چین برای گرفتار نشدن در چنین وضعیتی به دنبال تقابل دیپلماتیک با آمریکاست که رویکرد به کره شمالی، روسیه و... در این چارچوب می‌باشد که تا حدودی نیز موفق بوده است بویژه این‌که این کشورها دارای تقابل‌هایی با ژاپن،‌ کره‌جنوبی و آمریکا می‌باشند.

ب ـ روسیه

هرچند مسکو گرایش‌های جهانی داشته که بخشی از آن در قالب همگرایی به آمریکا و اروپا بوده اما این کشور نیز مانند چین با تهدیدات امنیتی مواجه شده است. افزایش بحران‌های امنیتی در مناطقی چون چچن و داغستان، افزایش فعالیت مخالفان کرملین، تحرکات گسترده غرب در اقمار شوروی سابق در حوزه نظامی و سیاسی که عملا ناتو را به مرزهای روسیه رسانده است، تحرکات‌آمریکا برای اجرای طرح سپر موشکی در اروپای شرقی، خودداری غرب از به بازی گرفتن روسیه در تحولات خاورمیانه، تقابل با ژاپن در مورد جزایر ادعایی کوریل و... از جمله چالش‌های روسیه است که می‌رود تا امنیت ملی و جایگاه جهانی آن را تحت الشعاع قرار دهد. روسیه برای کاهش فشارهای غرب، گرایش به چین را اجرا می‌کند هرچند که در کنار آن بر ادامه روابط با آمریکا و اروپا به عنوان مولفه‌ای بازدارنده نگاه می‌کند.

ج ـ کره شمالی

ضلع دیگر ائتلاف سنتی را کره شمالی تشکیل می‌دهد. این کشور در کنار شرایط مناسب اقتصادی از طرف آمریکا، کره جنوبی و ژاپن تحت فشار می‌باشد. پیونگ یانگ در کنار اقدامات نظامی با گرایش به چین و نسبتا با روسیه برای مقابله با این مولفه‌ها فعالیت می‌کند.

2ـ ائتلاف غربی

در این جبهه نیز کشورهای آمریکا، ژاپن و کره جنوبی قرار دارند هرچند که کشورهای کوچکی چون ویتنام و فیلیپین نیز به بازی گرفته می‌شوند.

الف ـ کره جنوبی

سئول در کنار همگرایی منطقه‌ای تلاش داشته تا جبهه‌ای واحد را در برابر کره شمالی ایجاد و از قدرت اقتصادی چین نیز بکاهد. در شرایط کنونی سئول با توسعه همکاری‌های نظامی بویژه برگزاری رزمایش‌های متعدد با آمریکا و توسعه مناسبات اقتصادی با ژاپن به دنبال اجرای طرح‌های خود می‌باشد که نتیجه آن تشدید تقابل‌ها در شبه‌جزیره کره است. البته کره جنوبی با این تحرکات تلاش دارد تا از انتقادهای مردمی به روابط نظامی‌کشورشان با آمریکا بکاهد.

ب ـ ژاپن

هرچند توکیو به دنبال تقابل نظامی با سایر کشورها نمی‌باشد اما تلاش دارد تا امنیت ملی و موقعیت سیاسی و اقتصادی خود در منطقه را حفظ کند به ویژه این‌که ملی‌گرایی برای حفظ قدرت دولت کنونی ژاپن امری ضروری است. نکته قابل توجه آن‌که تشدید بحران در منطقه توجیهی برای ادامه حضور نظامیان آمریکایی در ژاپن است. پکن همچنین با این ائتلاف‌ها به دنبال برقراری مناسبات سیاسی در برابر چین و روسیه در قبال مناطق مورد مناقشه می‌باشد.

ج ـ آمریکا

مهم‌ترین عامل بحران در شرق آسیا را می‌توان تحرکات آمریکا دانست. واشنگتن براساس راهبرد امنیت ملی و چشم‌انداز 2025 خود مهار روسیه، چین، هند و مقابله با توسعه شرق آسیا را در دستور کار دارد. با توجه به نگاه منفی شرق آسیا به آمریکا و افزایش روزافزون قدرت چین، واشنگتن سیاست‌های خود در قبال شرق آسیا را براساس اصل بحران‌سازی و تقابل‌های نظامی تدوین کرده است. هرچند آمریکا از کره جنوبی و ژاپن حمایت و حتی ادعای احقاق حقوق همسایگان دریای زرد در برابر چین را سر می‌دهد اما در نهایت به دنبال فتنه انگیزی در منطقه می‌باشد. برگزاری رزمایش با کره جنوبی و ژاپن، تهدید کره شمالی و چین، دخالت در روابط کشورهای منطقه و... از جمله اقدامات آمریکا است.

واشنگتن همچنین تحرکات خود را در قبال روسیه افزایش داده که گرایش به همسایگان آن و اجرای طرح سپر موشکی بخشی از این طرح است. بررسی سیاست آمریکا در قبال شرق آسیا و روسیه نشان می‌دهد که واشنگتن تلاش دارد تا کشورهایی همچون روسیه، چین و ژاپن و حتی هند را درگیر مناقشات سیاسی و نظامی منطقه‌ای ساخته تا در نهایت اهداف بلند مدت خویش را اجرایی سازد. البته رویکرد کشورهایی مانند چین، روسیه و کره شمالی به ائتلاف تا حدودی این امر را با چالش مواجه ساخته است. هرچند که آمریکا با تحرکات خود مهم‌ترین هدف یعنی توجیه حضور نظامی در شرق آسیا و ایجاد رقابت تسلیحاتی در منطقه را اجرایی کرده است. فعالیت‌های نظامی آمریکا در شرق آسیا که نمادی از اقتدار آمریکا است برای اوباما در آستانه انتخابات امری مهم می‌باشد که می‌تواند بر آرای دموکرات‌ها در انتخابات میان دوره‌ای کنگره تاثیرگذار باشد.

نتیجه‌گیری

در جمع‌بندی کلی از تحولات شرق آسیا می‌توان گفت مجموع این رویکردها به تشکیل دو جبهه سنتی و صف‌آرایی آنها در برابر یکدیگر منجر شده است که نتیجه آن را در بحرانی شدن فضای شرق آسیا می‌توان مشاهده کرد. هرچند این تقابل‌ها به درگیری نظامی منجر نمی‌شود اما تاثیرات سیاسی و نظامی بسیاری خواهد داشت بویژه این‌که آمریکا با تلاش در این بحران‌سازی‌ها ضمن حفظ موقعیت نظامی خود، چین و روسیه را نیز مشغول تحولات حاشیه‌ای ساخته تا از بازیگری آنها در عرصه جهانی کاسته شود. این در حالی است که این کشورها نیز برای مقابله با سیاست‌های آمریکا همچنان تلاش کرده که نمود آن را در ائتلاف آنها در برابر آمریکا می‌توان مشاهده کرد.

قاسم غفوری / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها