بیست و چهارمین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان از دیروز 16 مهر آغاز شد و با توجه به شروع جشنواره، بهتر دیدیم مصادیق مورد نظر را از میان الگوهای پیشین انتخاب کنیم و معیارها را نیز با همان نمونه‌های قبلی بشناسیم، چراکه اساسا ملاک شناخت فیلم خوب، بهتر از هر چیز در نمونه آثاری قابل جستجوست که علاوه بر پایبندی به اصول صحیح خلق اثر هنری، امتحان خود را در گذر زمان هم پس داده و ماندگاری‌شان نیز به اثبات رسیده است.
کد خبر: ۳۵۹۰۲۸

علاوه بر فیلم‌ها، مقالات و نقدهای هنری هم چنین خصوصیتی دارند و خوب و بدشان را گذر زمان بهتر معلوم و مشخص می‌کند. از این‌رو ما در این نوشتار بر آنیم تا به بهانه شروع به کار جشنواره فیلم کودک، بحثمان را با رجوع به 2 نمونه نقد ماندگار درخصوص فیلم کودک دنبال کنیم؛ نقدهایی که ضمن ارائه بایدها و نبایدهای ساخت فیلم کودک، نمونه‌هایی از فیلم‌های الگوی سینمای کودک و نوجوان را نیز به ما معرفی می‌کند. این دو نقد که در قالب دو مقاله ارائه شده‌اند، عبارتند از: «درباره سینمای کودکان» و «دوستت دارم، ایران» به قلم سیدمرتضی آوینی که به ترتیب در جلد سوم (مقالات سینمایی) و جلد دوم (نقدهای سینمایی) کتاب «آینه جادو» به چاپ رسیده است.

آوینی در مقاله «درباره سینمای کودکان» سینمای کودک را سینمایی می‌داند که مخاطب آن، کودکان باشند و معتقد است باید فیلم‌هایی را که «درباره کودکان» هستند، از فیلم‌هایی که «برای کودکان» ساخته می‌شوند؛ تفکیک کرد. او بر آن است فیلمی که برای کودکان تولید می‌شود، ناگزیر باید زبان کودکانه داشته باشد و در تایید این مدعا این بیت مولوی را مثال می‌آورد که: «چون سر و کار تو با کودک فتاد‌/‌ پس زبان کودکی باید گشاد». سپس بنا به این اصل، یک جریان از فیلمسازی موسوم به سینمای کودک را که در آن سال‌ها وجود داشته و مورد حمایت هم بوده است، به نقد می‌کشد و آن را دور از ماهیت واقعی فیلم کودک عنوان می‌کند. آوینی در این‌باره می‌نویسد: «در کشور ما تصوری که از سینمای کودکان وجود دارد، از یک سو همان تصوری است که باعث شد در جشنواره هشتم فجر، بخشی خاص برای مرور فیلم‌های آقای کیارستمی در نظر گرفتند، حال آن‌که فیلم‌هایی چون «مشق شب» و «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» و عموم فیلم‌هایی که در کانون پرورش فکری ساخته می‌شوند، کودکان را مورد خطاب خویش نگرفته‌اند و روی سخنشان با بزرگسالان است.»

اما بخش مهم‌تر موضع نظری آوینی آنجاست که طرف مقابل قضیه را مورد تحلیل دقیق قرار می‌دهد و صرفا کودکانه بودن لحن فیلم را عامل موفقیت آن نمی‌داند. آوینی در این خصوص فیلم‌هایی چون «شنگول و منگول»، «پاتال و آرزوهای کوچک» و «دزد عروسک‌ها» را مثال می‌آورد و آنها را هم به‌دلیل سرگرم‌کنندگی صرف و عدم بهره‌مندی از وجه «تعلیم و تربیت» مورد انتقاد قرار می‌دهد. او بر آن است که سینمای کودکان نمی‌تواند نسبت به امر تعلیم و تربیت کودکان بی‌اعتنا باشد و اینجا از زمره مواردی است که سینما قبل از آن‌که به مثابه مطلق سینما نگریسته شود، باید همچون یک مساله تربیتی مورد بررسی قرار گیرد. به نظر آوینی، این همان تفاوت اصلی ما با غرب است؛ ما با نگاه اصالت به ابزار و به سرگرمی نگاه نمی‌کنیم. اما نکته مهم اینجاست که آوینی به‌‌رغم توجه ویژه به بحث آموزش و پرورش، همواره جانبدار عامل مهم جذابیت است. برای همین هم علاوه بر اشاره به دوری برنامه‌های سرگرم‌کننده کودک از مسائل تربیتی، بی‌جاذبگی آنها را هم در مقابل سرگرمی‌های دیگر مورد انتقاد قرار می‌دهد: «پارک ارم، شهر بازی، کلبه بازی و خنده، برنامه‌های کودکان در تلویزیون و... نه قدرت همپایی با آتاری و شبکه ویدئویی فیلم‌های غیرمجاز را دارند و نه متوجه وظیفه اصلی خویش که تربیت کودکان است،‌ هستند.» سپس افسوس می‌خورد که «همه غفلت کرده‌اند و از این غفلت ذهنیتی فراگیر ساخته‌اند که تو گویی هیچ راه دیگری برای برخورد با کودکان و نوجوانان و مخاطبه با آنان وجود ندارد.»

قصه‌های مجید، هویتی ایرانی دارد. از همین خاک برآمده است که ما در آن ریشه دوانده‌ایم و با تمام حضور خویش دوستش می‌داریم

نمونه‌هایی که آوینی در این مقاله به عنوان آثار خوب سینمای کودک مورد اشاره قرار می‌دهد دو فیلم «ماهی» به کارگردانی کامبوزیا پرتوی و «تنهایی و کلوخ» به کارگردانی اسماعیل براری است. اما شاید بتوان بهترین تجربه فیلم کودک و نوجوان در ایران را مجموعه تلویزیونی «قصه‌های مجید» به کارگردانی کیومرث پوراحمد دانست که از میان این مجموعه، فیلم‌های «شرم»، «صبح روز بعد» و «نان و شعر» هم در قالب سینمایی ساخته شده‌اند. جالب این‌که آوینی درخصوص این مجموعه، مقاله‌ای جداگانه (دوستت دارم، ایران) نوشته و در قالب مباحثی تخصصی و علمی مهم‌ترین دلیل موفقیت این تجربه پوراحمد را هویت کاملا‌ ایرانی آن عنوان کرده است. یعنی همان عامل مهمی که به اعتقاد آوینی در هر دو جریان قبلی فیلمسازی کودک، مورد غفلت بوده است. نگارنده مقاله «دوستت دارم،‌ ایران» دلیل موفقیت پوراحمد را در هویت ایرانی بخشیدن به اثرش، شناخت او از جوهر سینما می‌داند. آوینی معتقد است پوراحمد در این اثر، تکنیکی را می‌جسته که او را با واقعیت یکی کند و این تکنیک را هم یافته است. منتها تکنیک مورد استفاده او نه با روزمرگی رئالیستی نسبتی دارد نه با ادعاهای روشنفکرانه در باب کشف راز و رمز پدیده‌ها و برای همین هم در دام پیام‌زدگی نیفتاده است. به قلم آوینی، شاید زبان حال پوراحمد این باشد که: «من داعیه بیان معانی بزرگ ندارم، اما می‌دانم که راز هرچه هست در همین واقعیت هستی نهفته است که ما در آن حضور داریم. بنابراین، خیلی ساده تلاش می‌کنم همه حجاب‌ها و موانعی را که مانع مشاهده واقعیت می‌شوند کنار بزنم و به واقعیت محض دست پیدا کنم.»

آوینی «مجید» را دارای شخصیتی خارق‌العاده می‌داند که در عین حال نه قهرمان است و نه ضدقهرمان؛ شخصیت درخشانی که مانند همسن و سال‌هایش، با شجاعت و شهامت دست به هر تجربه‌ای می‌زند. اما میزان موفقیت او در این تجربه‌های شجاعانه درست به اندازه تماشاگرانی است که فیلم را می‌بینند، نه بیشتر و نه کمتر. آوینی زیبایی قصه‌های این سریال را در این می‌داند که مجید، شخصیت منحصر به فرد خود را از میان چیزهایی بسیار ساده ظاهر می‌سازد؛ شخصیتی که در برابر زندگی تنهاست و جز بی‌بی کسی را ندارد،‌ اما در عین حال میزان موفقیت یا شکست او درست به اندازه دیگران است. خلاصه این‌که: «زشتی‌ها و ناملایمات وظیفه دارند که واقعیت زندگی را به مجید نشان دهند؛ واقعیتی که در عین سادگی، بسیار پیچیده و رازآمیز است.»

و بالاخره شهید آوینی ـ که بیش از همه او را با نوشته‌های شاعرانه و صدای پراحساسش می‌شناسیم ـ پس از بیان دلایل فنی ارزشمندی این اثر، در پایان مقاله «دوستت دارم، ایران» عبارات ستایش‌آمیزش را درباره این فیلم تکرار می‌کند: «... قصه‌های مجید، هویتی ایرانی دارد. از همین خاک برآمده است که ما در آن ریشه دوانده‌ایم و با تمام حضور خویش دوستش می‌داریم: ایران، اصفهان!... می‌بینم که با «قصه‌های مجید» همان انس را دارم که با خانه‌مان، با برادر کوچک‌ترم و با مادربزرگم که همه وجودم،‌ حتی خاطرات فراموش شده‌ام را در چادر نمازش می‌یابم... و من همان مجیدم و مجید هم «ملک محمد» است و هم «حسن کچل». دلم می‌خواهد «قصه‌های مجید» را تنهای تنها تماشا کنم تا ناچار نشوم که جلوی گریه‌ام را بگیرم. دوستت دارم،‌ایران!»

آزاد جعفری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها