در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گاهی اوقات والدین میتوانند با هم به توافق برسند و مسائلشان را با صحبت کردن به شیوهای آرام و منطقی (که در آن هر دو طرف شانس اینکه صحبتها و خواستههای یکدیگر را بشنوند و در مورد آنها با یکدیگر صحبت کنند را دارند) مدیریت کرده و پیش ببرند. اما اغلب مواقع وقتی والدین با هم توافق ندارند، به جر و بحث و کشمکش با یکدیگر میپردازند و در واقع یک جنگ کلامی بین آنها در میگیرد.
بیشتر کودکان وقتی که والدینشان با هم بحث میکنند، ناراحت و نگران میشوند. صداهای بلند، حالتهای خشمگینانه و لغاتی که ممکن است والدین به کار ببرند، میتواند باعث شود که کودکان احساس ترس، ناراحتی یا اضطراب و آشفتگی کنند. حتی جر و بحثهایی که در آرامش و سکوت انجام میشوند ـ مثل وقتی که والدین با حالت عصبانیت با هم برخورد میکنند و به هیچ وجه با یکدیگر صحبت نمیکنند ـ میتواند برای کودکان نگرانکننده و اضطرابآور باشد.
اگر این بحثها و کشمکشها به یک طریقی در ارتباط با کودک هم باشد، او ممکن است فکر کند باعث ایجاد دعوا و جر و بحث بین والدینش شده است. اگر کودک به این منوال خود را مقصر بداند، ممکن است احساس گناهکار بودن کند یا حتی مضطربتر و نگرانتر شود. اما حقیقت این است که رفتار والدین هرگز تقصیر کودکان نیست.
عواقب دعوای والدین
کودکان اغلب در مورد اینکه دعوای والدین به چه معناست و چه عواقبی دارد، نگرانند. آنها ممکن است زود نتیجهگیری و فکر کنند این جر و بحثها به این معناست که والدینشان دیگر همدیگر را دوست ندارند و میخواهند از هم جدا شوند.
اما بحثهای والدین معمولاً به این معنا نیست که یکدیگر را دوست ندارند یا میخواهند از هم جدا شوند. در بیشتر مواقع این کشمکشها فقط راهی برای خالی کردن فشارها و ناراحتیهای درونی است (وقتی که آنها روز بدی داشتهاند یا تحت فشار کاری یا هر مورد استرسزای دیگری بودهاند). بیشتر افراد تحت فشارهای روحی خونسردیشان را از دست میدهند.
والدین هم درست مانند بچهها، وقتی که مضطرب، نگران یا ناراحت میشوند ممکن است گریه کنند، فریاد بزنند یا چیزهایی بگویند که حقیقتاً از گفتن آنها منظوری ندارند. گاهی مواقع این بحثها هیچ معنایی ندارند، جز اینکه یکی از والدین یا هر دو آنها فقط خوش خلقی و ملایمت خودشان را از دست دادهاند. والدین ممکن است اگر سرحال نباشند یا اینکه تحتفشار و استرس ناشی از کارشان باشند یا ناراحتی و نگرانیهای دیگری داشته باشند، به بحث و مشاجره با یکدیگر بپردازند.
اما آنچه در این میان اهمیت دارد، این است که احساس بچهها از دعوای والدینشان چیست و چه تاثیرات روحی روانی بر آنها میگذارد؟
کودکان معمولا وقتی که جروبحث و مشاجرههای والدینشان را میبینند یا میشنوند، دچار آشفتگی و اضطراب میشوند. شنیدن داد و فریاد و کلمات نامربوط و خشونتآمیز برای آنها سخت است بویژه اگر طرفین دعوا پدر و مادرشان باشند. دیدن والدین در حالتی نگران و آشفته و غیرقابل کنترل باعث خواهد شد کودک احساس خلأ، تنهایی و ترس کند. ممکن است کودک در طول مشاجرهها نگران یکی از والدین (پدر یا مادرش) باشد. او ممکن است از اینکه یکی از آنها به سبب داد و فریادهای دیگری بیشتر احساس ناراحتی کند یا آسیب ببیند، نگران و مضطرب شود.
کودک نگران است که مبادا یکی از والدینش از عصبانیت کنترل خودش را از دست بدهد و به دیگری یا حتی به خود آسیبی برساند. گاهی مواقع بحثهای والدین بچهها را به گریه میاندازد یا باعث دل دردهای عصبی در آنها میشود. این اثرات تا جایی ممکن است پیش برود که خوابیدن یا به مدرسه رفتن را برای کودک سخت و مشکل کند.
چه باید کرد؟
این نکته حائز اهمیت است که به یاد داشته باشیم این والدین هستند که در حال جر و بحث و دعوای با یکدیگرند، نه کودکان. بنابراین بهترین کاری که میتوان انجام داد این است که برای دوری از جر وبحث والدین، فرزندان به مکان دیگری بروند تا از مشاجرهها به دور باشند و هیچگونه مداخلهای در کار پدر و مادر نکنند یا فرزندان میتوانند به اتاقشان بروند و کار دیگری برای انجام دادن پیدا کنند تا دعوا تمام شود. این وظیفه کودکان نیست که یک میانجی و داور در این دعوا باشند.
وقتیکه دعوای والدین خیلی طول میکشد...
هنگامیکه والدین به جر و بحث با یکدیگر میپردازند، ممکن است داد و فریاد و جیغ زدنهای زیاد، با القاب زشت یکدیگر را نامیدن و هزاران کلمه نامربوط و پرخاشجویانه وجود داشته باشد که به یکدیگر میگویند. اگرچه خیلی از والدین ممکن است به این شیوه عمل کنند، اما این هرگز درست نیست که افراد خانوادهتان را مورد بیاحترامی قرار دهید، کلمات خشونتآمیز در موردشان به کار ببرید یا داد و فریاد کنید و سرشان جیغ بکشید.
گاهی اوقات ممکن است دعوای والدین خیلی به طول بینجامد و شامل هل دادن، تنه زدن و درگیریهای فیزیکی، پرتاب اشیا به سوی هم یا ضربه زدن و آسیبرساندن به یکدیگر باشد. این واکنشها هرگز برای هیچیک از والدین خوب نخواهد بود. وقتیکه دعوای والدین جنبه فیزیکی پیدا میکند، آنها نیاز پیدا میکنند بیاموزند که چگونه خشم و غضبشان را کنترل کنند و بر آن تسلط یابند. ممکن است آنها برای انجام این کار به کمک شخص دیگری نیاز داشته باشند تا بتوانند راهنماییهای او را در این راه به کار ببندند.
کودکانی که در خانوادههای پر از دعوا و خشونت زندگی میکنند، باید برای شخص قابل اعتمادی آنچه اتفاق میافتد را تعریف کنند و اجازه دهند او از مسائل مطلع شود تا بتواند کمکی در این زمینه به آنها بکند. این شخص قابل اعتماد میتواند یکی از اقوام، معلم یا مشاور مدرسه باشد، اما در این میان میزان اعتمادی که شما به این شخص دارید بسیار مهم خواهد بود.
اگر کسی آسیب ببیند...
گاهی اوقات والدین هنگام دعوا بسیار غیرقابل کنترل میشوند تا جایی که میتوانند به یکدیگر آسیب رسانند و در این میان گاهی حتی بچهها نیز صدمه میبینند. در این مواقع، بچهها حتماً باید از کمک شخص دیگری استفاده کنند و این مورد را با او در میان بگذارند. بنابراین خانواده میتواند از طریق آن شخص میانجی مورد کمک، دلجویی و حمایت قرار گیرد تا از آسیبهای احتمالی آینده در امان بماند.
اگر جنگ و دعوا در خانواده خارج از کنترل است و افراد خانواده دچار صدمات ناشی از دعوا میشوند یا افراد خانواده از دعواهای بسیار خسته شدهاند، راهحلی برای کمک به آنها وجود دارد.
مشاوران خانواده و متخصصان روانشناسی میدانند که چطور باید به خانوادهها کمک کنند (از جمله کشمکشها و دعواهای بیشمار) و با ارائه راهحلها و راهنماییهایی آنها را یاری کنند.
آنها به اعضای خانواده آموزش میدهند که به صحبتهای یکدیگر گوش دهند و درباره احساساتشان بدون داد و فریاد با یکدیگر صحبت کنند. اگرچه این روش اندکی زمان، کار و تمرین میبرد، اما افراد خانواده میتوانند بیاموزند که چگونه به روش بهتری با یکدیگر تعامل کنند.
مشاجرههای گاه و بیگاه
بحثهای گهگاهی، به ندرت میتواند مفید و سالم باشد. این بسیار اهمیت دارد که افراد خانواده بتوانند احساس و طرز تفکرشان را برای یکدیگر بیان کنند، حتی وقتی که با هم توافق نظر ندارند. اخبار خوب در مورد توافق این است که بعد از آن افراد معمولاً یکدیگر را بهتر درک میکنند و احساس نزدیکی بیشتری با هم دارند.
والدین به دلایل مختلفی با یکدیگر دعوا میکنند. شاید آنها روز کاری بدی داشتهاند یا احساس خوبی ندارند یا حقیقتاً خسته هستند. وقتی که والدین احساس خوبی ندارند، آشفته و نگران میشوند و احتمال بیشتری وجود دارد که به جر و بحث و مجادله با یکدیگر بپردازند. در بیشتر مواقع، این بحثها بسرعت خاتمه مییابد، آنها از هم عذرخواهی کرده و به جبران اشتباهاتشان میپردازند و دوباره هر دو احساس بهتری نسبت به هم و زندگیشان خواهند داشت.
خانوادههای خوشحال و سلامت
هیچ خانوادهای کامل و بی عیب نیست. حتی در شادترین خانهها، مشکلات بیمقدمه سر بر میآورند و افراد گاهی با یکدیگر به جر و بحث میپردازند. معمولاً اعضای خانواده میکوشند آنچه را که سبب رنجش و آزارشان میشود بیابند و درباره آن با یکدیگر صحبت کنند و نظرات هم را جویا میشوند. در این صورت همه افراد احساس رضایت نموده و روال زندگیشان دوباره به حالت طبیعی بر میگردد و کودکانشان نیز از سلامت روحی روانی بیشتر و بهتری برخوردار خواهند شد.
سخن آخر اینکه عضوی از یک خانواده بودن به این معناست که هر کس با نهایت سعی و جدیت تلاش کند زندگی بهتری برای دیگری بسازد. سوءتفاهمات و بحثها همواره ممکن است رخ بدهند، اما آنچه اهمیت دارد این است که با عشق، درک متقابل و تفاهم و کمیسعی و تلاش، تقریباً همه مشکلات حل خواهند شد.
نسیما عرب
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: