هر ماه حدود 10 هزار پرونده طلاق وارد مجتمع دادگاه خانواده می شود و بیش از 11 هزار پرونده مختومه می شود، که دلیل آن وجود 35 هزار پرونده از پیش بوده و در طول این مدت ، 20 هزار پرونده رسیدگی شده است.
کد خبر: ۳۳۷۷۸
حسن حمیدیان ، رئیس دادگاه خانواده در حالی به این آمار تکاندهنده اشاره می کند که آمار دیگری نشان از بحران از هم پاشیدگی خانواده دارد.
با نگاهی به آمار موجود، می توان شاهد بود که آمار طلاق هر ساله رشد صعودی داشته است ، به طوری که با مقایسه سال 79 نسبت به سال 78، افزایش طلاق از 72/5 درصد به 21/7 درصد رسیده است.
این آمار در سال 80 نیز بیشتر شده است ، زیرا در آمار سال 80 اعلام شده است ازدواج 3 درصد کاهش داشته و طلاق 11 درصد افزایش داشته است و آمار سال 82 نیز اعلام می کند از هر 5 ازدواج یکی به طلاق منجر می شود.
طبق آخرین گزارش های سازمان ثبت احوال استان تهران ، آمار طلاق در پایتخت در سال 1375 بیش از 7 هزار و 850فقره بوده و این رقم در سال گذشته (1381) به 12 هزار و 173 فقره افزایش یافته است.
آمار نشاندهنده رشد فزاینده میزان طلاق در تهران طی 5سال اخیر است که بحرانی نگران کننده نشان می دهد. غیر از این ، باید اشاره کرد که ثبت واقعه طلاق در فاصله سنی میان 18 تا 30 سالگی بیش از همه است.
حمیدیان ، رئیس مجتمع قضایی در این خصوص می گوید: باوجودی که قانون ، اختیار طلاق را به مرد داده است ، اما تعداد مردانی که برای طلاق همسران خود به محاکم مراجعه می کنند، کمتر از شمار زنان مراجعه کننده به دادگاه است.
وی درخصوص چرایی این اتفاق توضیح می دهد: با نگاهی به آمار، می توان دید که 80 درصد درخواست طلاقها از سوی زنان است ، زیرا اگر مرد درخواست طلاق بدهد، باید نفقه ، مهریه ، نحله ایام زوجیت و اجرت المثل بپردازد و یا اگر بر اثر شرط ضمن عقد امضاء داده باشد که زن بعد از عقد بتواند نیمی از دارایی مرد شریک باشد، باید نیمی از دارایی خود را به زن بپردازد.
به همین دلیل ، مردان برای طلاق پیشقدم نمی شوند. کارشناسان و آسیب شناسان اجتماعی ، باتوجه به آمار طلاق ، عوامل مختلفی را برای از هم پاشیدگی یک خانواده عنوان می کنند و می گویند: طلاق یک پدیده ناهنجار اجتماعی است که ظهور آن می تواند زمینه ساز عوامل دیگری برای زن ، مرد، فرزندان و در نهایت جامعه شود.
از همین رو بحث طلاق ، قدیمی و از کار افتاده نمی شود و با اعلام آمار جدید همچنان جای بحث باقی می گذارد. شاید بتوان گفت مهمترین عوامل طلاق عبارتند از: مهاجرت از شهر به روستا، فقر فرهنگی ، زندانی بودن شوهر، فقر و بیکاری ، داشتن زنهای دیگر، اعتیاد، ندادن نفقه ، تنفر زوج از زوجه ، اختلاف سنی ، تنفر زوجه از زوج ، فساد اخلاقی ، ایذا و آزار بدنی ، اختلاف نظر در محل سکونت ، تغییر معیارهای ازدواج و کاهش آن و...
معصومه سادات فضلی ، کارشناس آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی درخصوص چرایی طلاق می گوید: شاید بتوان عوامل اصلی طلاق را با چند نمونه عمومی نام بود، اما باید توجه داشت صرفا عوامل فوق نمی توانند ثابت باشند.
براساس تحقیقات انجام شده اعتیاد، بیکاری ، ازدواج بدون برنامه و سطحی ، اختلالات روحی ، روانی ، ناباروری و عوامل اقتصادی از مهمترین عوامل طلاق عنوان شده اند.
وی به عوارض طلاق نیز اشاره و عنوان کرد، عوارض عاطفی ، اقتصادی و اجتماعی ناشی از طلاق بر فرزندان ، مهمترین پیامد منفی این پدیده است ؛ زیرا فرزندان از نظر علوم رفتاری برای الگوسازی و همانندسازی نیاز به پدر و مادر در کنار هم دارند که با حذف یکی از آنها دچار کمبود عاطفی شدید خواهند شد.
شاید بتوان دختران فراری ، کودکان خیابانی و افراد بزهکار و معتاد را محصول چنین خانواده هایی دانست. کارشناسان غیر از تایید موارد فوق به نکته دیگری نیز اشاره دارند.
آنان معتقدند که شناخت دقیق زوجین از یکدیگر پیش از ازدواج و جلوگیری ازدواج های خودسرانه و سهل انگارانه می تواند پیشگیری مناسبی برای طلاق باشد.
طبق آمار ارائه شده ، 5/47 درصد مردان و 55 درصد زنان ، شناخت کمی از همسران خود هنگام ازدواج دارند و در این میان ، تنها 5/27 درصد مردان و 25 درصد زنان هنگام ازدواج همسران خود را بخوبی می شناسند و در بین این 2 دسته ، دسته دیگری هم وجود دارد که شناخت نسبی از همسران خود دارند، یعنی 10 درصد مردان و 20 درصد زنان.
اما چرایی طلاق تنها به این آمار ختم می شود. حمیدیان به عوامل دیگر نیز اشاره دارد.
وی در این خصوص می گوید: در حال حاضر، کشور ما 5/4 میلیون نفر بیکار دارد. اگر قبول داشته باشیم که از سن 15 تا 20 سالگی تا سال 85 به بازار کار کشور اضافه می شوند، آن وقت متوجه بحران این آمار می شویم ، زیرا در سال 85 چیزی حدود 9 میلیون نفر بیکار خواهیم داشت و یقینا با رشد بیکاری ، شاهد افزایش طلاق و انواع و اقسام ناهنجاری ها و انحرافات اجتماعی خواهیم بود.
با نگاهی به پرونده های طلاق موجود در دادگاه خانواده ، عامل اقتصادی یکی دیگر از عواملی است که زوجین را به سوی جدایی سوق می دهد.
یک جامعه شناس به این نکته نیز اشاره دارد که 20 درصد طلاقهای دادگاه خانواده به خاطر دخالت خانواده هاست ، ولی عنوان می کند علت اصلی این دخالت ها نبود امکان کافی اقتصاد زوجین است. زیرا مردی که در 30 سالگی به بلوغ اقتصادی نرسیده است ، برای تامین هزینه های زندگی مشترکش باید از سوی خانواده حمایت شود و این حمایت معمولا بدون دخالت خانواده ها میسر نمی شود.
برای همین می توان گفت عامل اقتصادی از آن دسته عوامل است که زیرمجموعه های دیگری را با خود دنبال می کند. طبق جدول آماری وزارت دادگستری نیز می توان به عوامل دیگری در طلاق اشاره کرد که عبارتند از زندانی بودن شوهر 39/0 درصد، داشتن زنهای دیگر 01/2 درصد، ندادن نفقه 1/53 درصد، تنفر زوج از زوجه 13/3 درصد، اختلاف سنی 45/1درصد، تنفر زوجه از زوج 33/8 درصد، اذیت و آزار بدنی از طرف زوج 5/1 درصد و اختلاف نظر در تعیین محل سکونت 5/0درصد.
این در حالی است که بیشترین آمار طلاق در سطح باسواد در مقطع دکتر با 2/33 درصد و پس از آن مقطع بی سواد با 9/32 درصد بوده است.
کارشناسان در این خصوص می گویند: در کشور ما همچنان نگرشهای سنتی ، برخلاف آنچه در جامعه در حال شکل گیری است ، از راههای مختلف تبلیغ و ترویج می شود. متاسفانه به جای هرگونه اقدام حمایتی از خانواده های مشکل دار و ریشه یابی علل رفتارها و اشتباه در خانواده تنها به نصیحت افراد اکتفا می شود و گاهی دیده شده که علت بسیاری از مشکلات خانواده ها ترویج عقاید متضاد با یکدیگر درباره این نهاد است.
به طور مثال ، از سویی وظیفه مادری به صورت دایم کاری تقدیس مطرح می شود و از طرف دیگر در قوانین حداقل حقوق به مادر چه در طول زندگی مشترک و چه پس از جدایی داده شده است . معصومه سادات فضلی ، درخصوص چگونه پایین آوردن آمار طلاق می گوید: بررسی ها نشان می دهد عدم شناخت صحیح از همسر، علت عمده طلاقها گزارش شده است.
غیر از این ، شتابزدگی در ازدواج باعث ایجاد زیانهای غیرقابل جبران شده و برای رفع این معضل ، می توان با آزمایش روانشناختی این معضل را حل کرد؛ زیرا با این آزمایش است که آمادگی فرد از لحاظ روحی و روانی برای ازدواج مشخص می شود و از بین بردن نگرانی های دختران و پسران در ازدواج از مهمترین کارهایی است که می تواند با طرح و برنامه ریزی مشخص صورت گیرد. کارشناسان معتقدند طلاق غیر از قربانی کردن فرزندان ، زنان را نیز از این مقوله جدا نگه نمی دارد.
به گونه ای که می توان عنوان کرد زنان بازنده این گوی هستند و تمامی مسائل و آسیبهای اجتماعی از یک سو و خلائهای قانونی و حمایتی از سوی دیگر این امکان را فراهم می سازد، تا زنان در نهانخانه ذهن خود همیشه در ناامنی دست و پا بزنند. در هر حال ، نباید فراموش کرد که ازدواج ، سنگ بنای تاسیس قدیمی ترین و در عین حال اساسی ترین نهادی است که جامعه بر آن تکیه زده و قوام یافته است.
بدین ترتیب ، صحت و استحکام آن ، سلامت و پایداری اجتماع را در پی دارد و برعکس ، طلاق مرثیه ای است برای این سلامت و پایداری و زندگی مشترک که می تواند شیرین ترین لحظات را داشته باشد و شاید طلاق ، همواره در جامعه ای که در حال گذار است ، به صورت ناهنجاری های اجتماعی در کنار پدیده هایی چون اعتیاد، بیکاری ، دختران فراری ، بزهکاری ، جرم و جنایت و فقر در جامعه فریاد می کشد و قربانیانی را نیز به همره دارد؛ قربانی هایی که فرزند نام دارند و یا زن ، مرد و حتی جامعه!

پاکسیما مجوزی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها