با حشمت مهاجرانی سرمربی اسبق تیم ملی

تزریق پول بی‌برنامه به فوتبال ضربه می‌زند

اشاره: فوتبال ایران برای توسعه و شکوفایی و عقب نماندن از قافله رشد جهانی نیازمند برنامه‌ریزی است و کاملا اشتباه است اگر تصور شود به صرف تزریق پول می‌توان این فوتبال را بدون داشتن برنامه سامان داد. حاکم شدن نگاه نتیجه‌گرا در فوتبال ایران، این روزها سنگ را روی سنگ در فوتبال باشگاهی ما بند نمی‌سازد و تغییرات متوالی و تند مدیران و مربیان در این عرصه باعث شده کار زیربنایی و پشتوانه‌سازی در فوتبال باشگاهی و در یک کلام کار علمی و آکادمیک به دست فراموشی سپرده شده و آفت نتیجه‌گرایی، ضربات کمرشکنی را بر تار و پود فوتبال ما وارد کند. این مساله در حالی است که روزبه‌روز بر دامنه انتظارها از فوتبال ایران افزوده شده و ضرورت دارد با استانداردسازی لازم در فوتبال باشگاهی که اساس حرکت و جهش فوتبال هر کشوری به حساب می‌آید، حرکتی خوب و اصولی را سامان داد؛ نگاهی سطحی به میزان پولی که در فوتبال ما هزینه می‌شود و خروجی آن ما را به این نتیجه می‌رساند که در سیاستگذاری و تبیین اهداف خویش در این زمینه دچار اشتباهاتی هستیم که باید با تصحیح آن، فوتبال را بسرعت در مسیر حقیقی آن قرار دهیم. برای آن که نظرات مختلف را در این زمینه بازتاب داده باشیم، پای صحبت‌های حشمت مهاجرانی، سرمربی اسبق تیم ملی و یکی از مردان اهل فن این رشته با کوله‌باری از تجارب گرانبها، نشسته‌ایم که از نظر می‌گذرد.
کد خبر: ۳۳۷۴۰۱

آقای مهاجرانی! به عنوان پیشکسوت جامعه فوتبال ایران فکر می‌کنید چرا با وجود سرمایه‌گذاری کلان و وجود پتانسیل انسانی بالا، فوتبال ایران حتی از کشورهای همجوار عقب مانده و قادر به برآورده کردن توقعات مردم نیست؟

هر جای دنیا را که سرکشی کنید، فوتبال ملی نشات گرفته از باشگاه‌هاست، به طوری که اگر لیگ منظم و خوبی داشته باشیم، بازیکنان خوب و بیشتری به فوتبال ملی معرفی می‌شوند. اگر تاریخ فوتبال ایران را ورق بزنیم، می‌بینیم که ما سابق بر این لیگ مرتب و طولانی نداشتیم و در نتیجه وقت زیادی در اردوهای تیم ملی در اختیار مربیان بود، در حالی که امروز خبری از اردوهای بلندمدت نیست. زمانی که در دهه 50 سرمربی تیم ملی بودم، اردوهای 3 تا 6 ماهه داشتیم و تمام آن کمبودهایی را که در لیگ می‌دیدیم، با انجام برنامه دقیق، مرتب، تمرینات صبح و بعدازظهر و برگزاری دیدارهای تدارکاتی جبران می‌کردیم.

نمی‌خواهم وضعیت آن زمان را با الان قیاس کنم؛ اما واقعیت این است که برنامه‌ریزی در سطوح جوانان، امید و تیم ملی بسیار خوب بود و طبیعتا این برنامه‌ریزی خوب و کم‌نقص به کسب نتایج درخشان منتج شد. این نکته را به این دلیل نمی‌گویم که خودم در آن زمان مسوولیت داشته‌ام، اما واقعیت این است که قهرمانی در رقابت‌های جوانان آسیا، صعود به المپیک، قهرمانی در جام ملت‌های آسیا و صعود به جام جهانی آن هم در شرایطی که آسیا و اقیانوسیه تنها یک سهمیه داشتند، کارنامه درخشان فوتبال ایران در گذشته بوده و گواه افت فوتبال در حال حاضر است.

این طور که از صحبت‌های شما برمی‌آید، مهم‌ترین دلیل این افت بسیار محسوس را ضعف برنامه‌ریزی در فوتبال می‌دانید؟

اشاره من به افتخارات گذشته فوتبال ایران به این دلیل نبود که به گذشته برگردم تا به این افتخاراتی که به صفحات تاریخ پیوسته، دلخوش باشیم، بلکه باید از گذشته درس بگیریم و امروز و فردای فوتبال ایران را بسازیم. برای کسب موفقیت چیزهایی وجود دارد که مثل زنجیر به هم پیوسته است و نمی‌توان با حذف یک حلقه از این زنجیر به موفقیت مداوم دست یافت. یکی از دردهای بزرگ فوتبال ما نتیجه‌گرایی است و می‌بینیم که بیشتر مربیان ما هر یک در هشت ‌نه باشگاه سابقه مربیگری کوتاه‌مدت دارند. کاری به مسائل فنی این تغییرات ندارم؛ اما فردی که مربی می‌شود، چون می‌داند در صورت عدم نتیجه‌گیری برکنار می‌شود، دنبال جوانگرایی نرفته و به مدرسه و آکادمی فوتبال اهمیتی نمی‌دهد و تنها به همان 25 بازیکنی که در اختیارش است، قناعت کرده و بها می‌دهد. در چنین فرآیندی به طور طبیعی تا حد زیادی ریشه جوانگرایی خشکیده می‌شود و مربیان ما به صورت چرخشی در باشگاه‌های مختلف فعالیت می‌کنند.

یعنی به نظر شما، صرف ایجاد امنیت شغلی برای مربیان می‌تواند مجالی برای جوانگرایی و به طور کلی پشتوانه‌سازی برای فوتبال فراهم آورد؟

می‌خواهم بگویم تعویض مربیان خیلی بی‌حساب و کتاب اتفاق می‌افتد. این نگاه و رویکرد نتیجه‌گرایی به اینجا ختم می‌شود که مربیان ما در باشگاه‌های مختلف می‌چرخند، چرا؟ چون امنیت شغلی ندارند. جالب است یک مربی در مشهد نتیجه نمی‌گیرد، می‌رود اهواز نتیجه می‌گیرد، در انزلی نتیجه نمی‌گیرد، در شیراز نتیجه می‌گیرد. چرا؟ معلم که همان معلم است، موضوع درس هم که یکی است. پس شرایط چه فرقی کرده است؟ اینجا برکناری، آنجا نتیجه‌گیری! مدیرعامل باشگاه که دنبال نتیجه‌گیری است نمی‌تواند خودش را اخراج کند. با بازیکن هم که قرارداد دارد، در نتیجه زورش به مربی می‌رسد؛ هرچند ایجاد امنیت شغلی برای مربیان یگانه راه ساختن آینده فوتبال نیست و باید براساس کار پایه‌ای پیش رفت، اما همین موضوع خود یکی از دلایل ناکامی‌های فوتبال ایران است.

چه راهکاری در این زمینه پیشنهاد می‌کنید؟

با توجه به نقش بزرگ مربی در تربیت بازیکن، باید تشکیلاتی کار کنیم. فدراسیون باید ضوابطی بگذارد که آکادمی در همه باشگاه‌ها وجود داشته باشد تا آنها حداقل در بلندمدت بتوانند از بازیکنان جوان خود باشگاه استفاده کنند. از دو سه هفته به پایان لیگ امسال تیم‌های مختلف به دنبال بازیکنان تیم‌های حریف بوده و هستند، یعنی همه، نگاهشان به بیرون است. هیچ‌کس به مدرسه و آکادمی خود باشگاه ـ اگر هم وجود داشته باشد ـ توجهی ندارد. یکی نیست بگوید در این چند سالی که در فلان باشگاه کار کرده‌اید، چرا بازیکن تربیت نکرده‌اید؟ برنامه‌ریزی فوتبال ما غلط است. فوتبال ما مثل ساختمانی است که هر چقدر نمای آن را زیبا کنیم، باز هم پشت آن خرابه است. باید برنامه‌ریزی را درست کنیم. هیچ زمانی تا این حد به فوتبال توجه نشده و این رشته تا این حد گسترده نبوده است. حالا به هر دلیل جوانان گرایش بیشتری به فوتبال دارند. این جوانان با استعداد را اگر زیر پوشش بگیریم و استفاده منطقی و عقلانی از فرصت‌ها داشته باشیم، موفق خواهیم شد؛ اما حالا این وضعیت را نداریم، چون جوانان ما آموزش صحیحی ندیده‌اند و فوتبال مدرن و علمی نداریم و همچنان سنتی عمل می‌کنیم.

به عنوان کسی که سال‌ها در فوتبال امارات نقش پررنگی داشته‌اید، راز موفقیت باشگاه‌های این کشور را در مقابل باشگاه‌های ایرانی در چه می‌دانید؟

مهم‌ترین فاکتور موفقیت فوتبال امارات سازماندهی آن است. از طرفی دولت با اعطای وام‌های 20 میلیون دلاری از باشگاه‌ها حمایت کرد و اخیرا آنها موفق شده‌اند حق پخش تلویزیونی هم بگیرند. از طرف دیگر اماراتی‌ها بهترین مربیان را برای رده‌های پایین و آکادمی‌های خود به خدمت می‌گیرند و بیشترین دستمزد را به آنان پرداخت می‌کنند. اگر پیشرفت آنها محسوس است، به دلیل انجام همین کار پایه‌ای است و برهمین اساس در آینده فوتبال بهتری را از باشگاه‌های اماراتی شاهد خواهیم بود.

در حقیقت یکی از دلایل موفقیت باشگاه‌های اماراتی، قدرت بالای مالی آنهاست؟

اماراتی‌ها پول دارند؛ اما نمی‌گویند همه چیز دارند. آنها حسرت صدهزار تماشاگر ما را می‌خورند. میلیاردی هزینه می‌کنند؛ اما 1000 تماشگر ندارند. در حالی که ما از این سرمایه بزرگ برخورداریم، گرچه این سرمایه و پشتوانه عظیم انسانی باید سازماندهی شود. بی‌شک پول می‌تواند مکمل برنامه‌ها در فوتبال باشد؛ اما جای همه چیز را نمی‌گیرد و تضمین‌کننده موفقیت نیست. شما اگر در فوتبال برنامه‌ریزی نداشته باشید، صرف تزریق پول در آن ضرررسان هم خواهد بود. سازماندهی و کار پایه‌ای در فوتبال هم جای خودش را نشان می‌دهد. اگر سنگال در جام جهانی 2002 شگفتی آفرید، درواقع به واسطه مدرسه فوتبال پاری‌سن ژرمن بود که اکثر بازیکنان سنگالی در آن آموزش دیده و در همان مطقع در دسته 2 فرانسه بازی می‌کردند. معتقدم باید اینچنین در فوتبال حرکت کرد تا به موفقیت رسید.

آقای مهاجرانی! قاعدتا اگر بخواهیم براساس الگوبرداری حرکت کنیم، یکی از مولفه‌های باشگاه موفق و مطرح دنیای فوتبال، خصوصی بودن آنهاست. چطور می‌توان باشگاه‌ها را خصوصی کرد تا این بخش با درآمدسازی روی پای خود بایستد؟

شرایط، امکانات و ایده‌های کشورهای مختلف در زمینه خصوصی‌سازی متفاوت است. الان بخش خصوصی در فوتبال ایران چه تضمینی دارد که بعد از ورود دفع نشود. من نوعی یکی دو سال در فوتبال سرمایه‌گذاری می‌کنم و می‌روم. تکلیف بازیکن چه می‌شود؟ در خراسان، کرمانشاه و اهواز بخش خصوصی حاضر شد، ولی دیدید که چه بر سر آنها آمد؟ هر شخصی با هر انگیزه‌ای که وارد این بخش می‌شود، بعد از یکی، دو سال می‌رود، چون تضمینی برای کار او وجود ندارد؛ اما در چنین شرایطی تکلیف تیم، بازیکن و آن شهرستان چه می‌شود؟

با توجه به نقش بزرگ مربی در تربیت بازیکن باید تشکیلاتی کار کنیم. فدراسیون باید ضوابطی بگذارد که آکادمی در همه باشگاه‌ها وجود داشته باشد تا آنها حداقل در بلندمدت بتوانند از بازیکنان جوان خود باشگاه استفاده کنند

معتقدم هنوز به مرحله خصوصی‌سازی نرسیده‌ایم و باید با بررسی کامل، تضمین‌هایی را برای بخش خصوصی فراهم کنیم. اگر زمینه فراهم شد، باید به سرمایه‌گذار بگوییم موظف است فرض مثال ظرف 3 تا 5 سال یک استادیوم بسازد که اگر روزی هم کنار رفت، حداقل یک استادیوم برای فوتبال باقی‌ مانده باشد. به نظر من و با وجود آن که بخش دولتی در فوتبال ایده‌آل نیست؛ اما آب باریکه‌ای است که ادامه دارد و در حال حاضر تنها راه فوتبال ما همین است.

این وسط تکلیف ما با اجبارAFC   مبنی بر خصوصی شدن باشگاه‌ها چه می‌شود؟

به نظر من کنفدراسیون فوتبال آسیا هم راه را به اشتباه می‌رود. آنها مثلا از اسپانیا یا هر کشور مطرح دیگری الگوبرداری کرده‌اند؛ اما آیا این کار را می‌توان در کشور فقیری مثل بنگلادش عملیاتی کرد!؟ خوشبختانه ما کشور فقیری نیستیم؛ اما اگر قرار باشد بخش خصوصی هر سال از جیبش سرمایه بگذارد و پولش برگشتی نداشته باشد، بالاخره روزی او هم از این کار خسته شده و می‌رود. امروز باشگاه‌های بزرگ ما سالانه حدود 8 تا 10میلیارد تومان هزینه می‌کنند؛ اما بررسی کنید چه بازگشت سرمایه‌ای دارند. از این رو معتقدم اگر سپاهان و فولاد هم خصوصی شوند، شاید یک سال بتوانند به حیات خود ادامه دهند؛ اما آنها هم در نهایت می‌روند.

این در حالی است که بیشتر استادیوم‌های سطح کشور و شاید همه آنها متعلق به سازمان ورزش است، اگر زمینه برای بخش خصوصی فراهم شود و آنها حداقل یک زمین و امکانات تمرینی برای خود در شهرستان‌ها ایجاد کنند، می‌توانیم این حرکت را یک گام به جلو بدانیم.

خود شما پس از پشت سر گذاشتن سلسله مراتب مربیگری به سرمربیگری در تیم ملی رسیدید. در حال حاضر حضور مربیان جوان در تیم‌های لیگ برتری و حتی تیم ملی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

معتقدم مربی هم باید مثل بازیکن، مراحل مربیگری را طی کند. همان طور که بازیکن از نوجوانان، جوانان و امید شروع کرده و در نهایت به تیم بزرگسالان می‌رسد، مربی هم باید این روند را طی کند. اگر می‌بینیم یک بازیکن ما حتی در تیم ملی یک کنترل ساده بلد نیست، این ناشی از خوب و علمی نیاموختن فوتبال و به طور کلی سنتی بودن فوتبال است. اگر مربی هم مراحل مختلف را پشت سر نگذارد، پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت. همان طور که گفتید، خود من یک‌شبه سرمربی تیم ملی نشدم، 4 سال با جوانان، 2 سال دستیار اوفارل، حضور در کلاس بین‌المللی و در مجموع 6 سال طول کشید تا سرمربی تیم ملی شدم؛ البته فدراسیون هم خیلی مرا حمایت کرد.

هرچند فرصت ارزشمند صعود به جام جهانی را براحتی از دست دادیم؛ اما فوتبال ملی ما امسال جام ملت‌های آسیا را در پیش دارد. ارزیابی شما از گروهی که تیم ما در آن قرار گرفته است، چیست؟

مهاجرانی: عراق 4 سال پیش قهرمان جام ملت‌ها شده و بعد از آن در هیچ میدان بین‌المللی موفقیتی نداشته است؛ اما در عین حال لژیونرهای بسیار خطرناکی دارد که اگر تیم آنها خوب تدارک شود، بسیار حریف خطرناکی است، چون یونس محمود در قطر از عماد رضای سپاهان هم بهتر است، نشاط اکرم در العین امارات ستاره تمام عیار است و اینها بازیکنان خوبی هستند؛ اما به دلیل وضعیت داخلی عراق، لیگ منظمی در این کشور وجود ندارد و حتی حسین سعید، رئیس فدراسیون فوتبال عراق دفترش در اردن است. با در نظر گرفتن همه شرایط، عراق اگر خوب تدارک شود، حریف بسیار خطرناکی برای ما خواهد بود.

کره شمالی هم یک وضعیت مشکوکی برای ما دارد، کره شمالی، جنوبی نیست که بعد از جام جهانی با تیم دوم خود در جام ملت‌ها حاضر شود. آنها پس از حضور در جام جهانی و کسب تجربه در این رقابت‌ها، با تیمی پرقدرت در جام ملت‌ها حضور می‌یابند که در این صورت حریف خطرناکی به حساب می‌آیند. ضمن این‌که نباید امارات را دست‌کم بگیریم، همان طور که در مقدماتی جام جهانی بسختی از سد آن گذشتیم و تیم‌های باشگاهی این کشور، نمایندگان باشگاهی ما را در لیگ قهرمانان شکست دادند، بنابراین باید مراقب باشیم و امارات را نیز دست‌کم نگیریم.

فکر نمی‌کنید افشین قطبی به عنوان سرمربی تیم ملی، با توجه به فعل و انفعالات صورت گرفته دیگر آن مقبولیت گذشته را ندارد و این می‌تواند یک خطر برای تیم ملی محسوب شود؟

مهاجرانی: به هر حال تا جایی که لازم بود از قطبی انتقاد صورت گرفت، اما حالا که او در تیم ملی ماندگار شده باید همه دست به دست هم بدهیم و تیم ملی را حمایت کنیم تا قطبی نیز بتواند بهترین نتیجه را در جام ملت‌ها بگیرد. در نتیجه دیگر وقت انتقاد نیست و باید همه از قطبی حمایت کنیم.

علی رئیسی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها