در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این سکانس از زندگی مجردی، برای بسیاری از افرادی که تنها زندگی میکنند آشناست. هر چند این سکانس خستگی، تنهایی، اندوه و بیکسی را در یک خانه مجردی نشان میدهد، اما این، تمام یک زندگی مجردی نیست. روی دیگر سکه، شبهای تعطیل و جمع دوستانه این شیوه زندگی است. 5 ـ 6 دوست همسن و سال، موسیقی آرام، بحثهای دوستداشتنی از سیاست و اقتصاد تا خاطرات بچگی. خوردن دستپخت یک دوست قدیمی و... بدون مزاحم و بدون این که کسی نهیب بزند، چراغ را خاموش کنید، صدای موسیقی را کم کنید، آهسته صحبت کنید و... این هم روی دیگر سکه زندگی مجردی است.
مجید امیدی، مدیر فرهنگی ـ اجتماعی سازمان ملی جوانان بتازگی در یک برنامه رادیویی خبر داده که 27 درصد جوانان ـ اعم از دختر و پسر ـ این روزها به زندگی مجردی روی آورده و در خانههای مجردی زندگی میکنند، به طوری که کارشناسان اعلام میکنند خانههای مجردی در تهران به 30 درصد رسیده است.
حتما شما هم بسیاری از دوست و اقوام و همسایه را میشناسید که به تنهایی زندگی میکنند. تقریبا در بسیاری از مجتمعهای مسکونی، افرادی ساکنند که به صورت مجردی و تنها به سر میبرند.
زندگی مجردی چیست؟ در چه شرایطی رشد میکند؟ و چه پیامدهایی دارد؟ معمولا هنگامی به سراغ پاسخگویی به این سوالات میرویم که از سوی خانههای مجردی یا ساکنین آن در معرض خطر یا تهدید قرار بگیریم. آیا خانههای مجردی زندگی ما را آماج تهدیدهای جدیدی قرار دادهاند؟ این که خانههای مجردی فرصت جدیدی برای جوانان و رشد استقلال فردی هستند؟
مسوولان سازمان ملی جوانان به عنوان متولی امور جوانان معتقدند که تعداد زیادی از جوانان در تهران زندگی مجردی دارند. این مساله در شهرهای بزرگ نمود بیشتری دارد. این آمار از نظر سازمان ملی جوانان تکاندهنده است و نسبت به افزایش آن به خانوادهها هشدار داده است. به عبارتی، خانوادهها خواسته یا ناخواسته زمینه را برای زندگی مجردی فرزندانشان فراهم میکنند. بخصوص افزایش سن ازدواج به این پدیده دامن زده و حتی بسیاری از جوانان زندگی مستقل و مجردی را به تشکیل خانواده ترجیح میدهند.
شاهد این مدعا، اظهارات برخی صاحبان آژانسها و دفاتر املاک در کلانشهرهاست که خبر میدهند هر سال متقاضیان خانههای مجردی افزایش مییابند. به گفته یکی از این افراد، بیشتر متقاضیان برای خانه مجردی جوانان هستند، در حالی که در گذشته بیشتر مردها مشتری ما بودند، اما الان خانمها از مردها پیشی گرفتهاند. مردهایی را میشناسیم که حتی دور از چشم همسرانشان برای خود یا دوستان خود آپارتمان اجاره میکنند و هزینه زیادی هم میپردازند.
زندگی مجردی، چرا؟ مخالفان میگویند...
چه اتفاقی برای خانوادههای ما افتاده؟ زمانی پسرها ازدواج میکردند و تا سالها با همسر و فرزندانشان در خانههای بزرگی که متعلق به پدران و مادرانشان بود، ساکن میشدند. سالهاست که الگوی خانواده گسترده، یعنی زندگی پدر و مادر با فرزندان و عروس و داماد و نوهها در یک خانه خریدار ندارد و جوانان از این الگوی زندگی مشترک پیروی نمیکنند. «وقتی ازدواج کردم تا تولد پسر دومم با مادرشوهرم زندگی میکردیم؛ اما حالا پسرانم 25ـ 26 سالهاند و میخواهند خانه مستقل داشته باشند. هر پولی که در ماه درمیآورند، اجاره خانه میدهند. من نمیدانم این چه زندگی است که جوانها به آن علاقه دارند؟» این را عصمت بلوکی، مادر 57 سالهای میگوید که پسرش زندگی مجردی دارد.
برای آنها که مویی سپید کردهاند، زندگی مجردی نوعی آفت و آسیبزاست. آنان حاضر نیستند به فرزندانشان اجازه دهند در خانهای تنها زندگی کنند، بخصوص اگر فرزندشان دختر باشد. «چند وقت پیش پسرم به دختری علاقهمند شد که تنها زندگی میکرد. خانواده دختر در همین شهر هستند؛ اما دخترشان تنها در یک آپارتمان زندگی میکند. من راضی به این وصلت نبودم. به نظر من، خوبیت ندارد دختری تنها در این شهر بیدر و پیکر زندگی کند.»
گوشه پارک پرترددی، جمعی از خانمهای مسن که متوسط سنشان 60 سال است، دور هم نشستهاند. این مطلب را یکی از خانمها میگوید و با واکنش دیگری روبهرو میشود: «این طور نیست که همه دخترها بد باشند. دختر خواهرم از شهرستان آمده، 36 ساله است و تنها با دوستش زندگی میکند، بسیار نجیب است و...»بحث بالا میگیرد. خانم موافق با زندگی مجردی، در اقلیت است. بیشتر خانمها معتقدند؛ این روزها محبت بچهها به پدر و مادر کم شده، ما اگر 3 روز مادرمان را نمیدیدیم، دلتنگ میشدیم؛ اما بچههای این دوره و زمونه کممحبت شدهاند. گاهی تا یک ماه، سراغ پدر و مادر را نمیگیرند، پس تعجبی ندارد که دوست دارند تنها زندگی کنند.»
اکبر رسولزاده، بازنشسته وزارت دارایی، داشتن استقلال مالی و بیتعهدی بعضی از جوانان را دلیلی میداند که از خانواده زود دل میکنند. این پدر که صاحب 6 فرزند است، میگوید: «من مانع استقلال فرزندانم نمیشوم؛ اما در گذشته پسر خانواده وقتی سر کار میرفت و درآمدی داشت، اول به خانوادهاش میرسید، عصای دست پدر و مادر میشد؛ اما امروز بعضی جوانان هرچه درمیآورند، خرج خودشان میکنند. عدهای هم حاضرند 300 ـ400 هزار تومان اجاره بدهند؛ اما روی پدر و مادر را نبینند!»
البته تنها پدرها و مادرها نیستند که روی خوشی به خانهها و زندگی مجردینشان نمیدهند. متولیان امور جوانان نیز دل خوشی از این خانهها ندارند، بویژه زمانی که جدایی فیزیکی فرزندان از جمع خانواده را به عامل تضعیف کانون خانواده تعبیر میکنند. مجید امیدی، معاون سازمان ملی جوانان که پیش از این از رشد خانههای مجردی ابراز نگرانی کرده بود، میگوید: «هیچ تردیدی در آسیبزا بودن خانههای مجردی وجود ندارد، چون این نوع زندگی به واسطه شکاف بین نسلی در خانوادهها که به علت وجود فضای باز اطلاعاتی در جوانان حاصل شده، بسیار مشاهده میشود.»
امیدی تکرار اشتباهات فرهنگی غرب را در تضعیف نهاد خانواده، با اقداماتی نظیر جدا شدن فرزندان جوان ازخانواده تحت عنوان استقلال را برای جامعه خطرناک میداند و میگوید: «جوانان ما گاهی قدر خانوادهها را نمیدانند؛ چراکه اعضای خانواده فقط در کنار هم آرامش پیدا میکنند.»
خانه مجردی، ژست روشنفکری
توکلی صاحب یک دفتر املاک در شمال تهران، خانه مجردی را در خانوادههای متمول رایجتر میداند چون در بین آنها ژست روشنفکری است، میگوید: «برای بعضی پدر و مادرهای پولدار مهم نیست اگر ماهی یک میلیون بابت اجاره سوئیت لوکس دختر یا پسرشان بپردازند.»
این نکتهای است که معاون سازمان ملی جوانان هم آن را تایید میکند و این اقدام را ناشی از رفاهزدگی، بیمسوولیتی و نوعی کج فهمی از رسیدن به استقلال فردی میداند و میگوید: استقلالی که به واسطه جدا شدن فرزند از نهاد خانواده، بدون ازدواج و تشکیل خانوادهای جدید و در جهت یک پز روشنفکری باشد، کجفهمی از استقلال است.
خانه مجردی، یخچال مجردی، سوءتغذیه
خانههای مجردی معمولا محل زندگی جوانانی است که مسافتها از خانواده فاصله دارند و از خوردن غذاهای خانگی محرومند. گفتگو با این افراد بویژه پسران نشان میدهد که پیتزا، چلوکباب، ساندویچ، کلهپاچه، دلستر، نوشابه خانواده، نان فانتزی و... قوت رایج آنها را تشکیل میدهد. در حالی که این افراد معمولا ماهی یا هفتهای یک بار غذای خانگی میل میکنند. یکی از افرادی که در آپارتمان 48 متری در وسط شهر زندگی مجردی دارد، میگوید: لازمه داشتن استقلال، داشتن شخصیت مستقل و مهارتهای متعددی است که جوانان کمتر به آن توجه میکنند، من حدود 4 سال است که تنها زندگی میکنم. 6 ماه اول جز املت و نیمرو هیچ چیزی نمیخوردم. 5-6 کیلو وزن کم کردم. بعد به توصیه یکی از دوستانم مشتری ثابت فستفودها شدم. در فاصله یک سال 4 کیلو چاق شدم.
سوءتغذیه و بیبرنامگی در صرف غذای روزانه آثار درازمدتی دارد که اغلب افرادی که به تنهایی زندگی میکنند، سلامتی خود را با تنهایی طاق میزنند، یخچال و اجاق خانههای مجردی معمولا از غذاهای سالم تهی است و بیشتر تنقلات در این خانهها میل میشود. البته خانههای مجردی که دختران جوان در آنها زندگی میکنند، وضعیت به مراتب بهتری دارند.
زندگی مجردی، چرا؟ موافقان میگویند
زندگی مجردی، آسیبزاست. خانه مجردی، خانه بیروحی است که زمینه انحراف فکری و عملی ساکنان آن بالاست. خانه مجردی یعنی چند جوان دور هم جمع شوند و هر چه میخواهند انجام دهند. خانه مجردی نه دنیا دارد و نه آخرت و... .
مخالفان از خانه و زندگی مجردی بسیار گفتهاند. آنچه تاکنون گفته شده هشدارهایی بوده که تنها به سیاهیها پرداخته است. آما آیا این تمام ابعاد زندگی و خانه مجردی است؟ شاید ساکنان اینگونه خانهها، بهترین پاسخها را بگویند.
براساس آخرین اخبار حدود27درصد جوانان تهرانی به صورت مجرد زندگی میکنند و زندگی مستقل را به بودن در کنار خانواده و زندگی با آنان زیر یک سقف ترجیح میدهند.
تنهایی به انگیزه تحصیل و کار
«از اصفهان آمدهام. سه سال است با یکی از دوستانم در خانه اجارهای زندگی میکنیم، چون دانشگاه خوابگاه ندارد. فکر کنم به خاطر رشته تحصیلیام مجبورم تهران بمانم و زندگی مجردیم ادامه پیدا کند.»
یکی از انگیزههای اصلی جوانان در زندگی مجردی، ادامه تحصیل و کسب و کار است. امیرمحمد که خانوادهاش کرمانشاهی است، مهندسی هوا ـ فضا خوانده و 5 سال است بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه خانه مجردی دارد، میگوید: «شما نمیتوانید همه افرادی را که در خانههای مجردی زندگی میکنند، سرزنش کنید، چون خیلی از افراد مجبورند به خاطر تمرکز امکانات و فرصتهای شغلی در شهرهای بزرگی مثل تهران بمانند، من خواهری دارم که او هم مشغول تحصیل است، مطمئنا اگر درسش تمام شود، به تهران میآید، چون در کرمانشاه کار پیدا نمیشود.»
یکسره به قاضی میروید!
«این که 30 ـ 35 ساله باشید و شرایط ازدواج موفق را نداشته باشید و مجبور شوید با پدر و مادر و خواهر و برادر کوچکترتان در یک آپارتمان 80 متری زندگی کنید، زجرآور است!»
مریم 30 ساله این مطلب را میگوید و اضافه میکند: «ما 5 نفریم با دو تا اتاق خواب که من دائم با دو برادر کوچکترم سرشاخ میشوم، آنها 20 و 23 سالهاند و سر به سرم میگذارند، در کارم دخالت میکنند، پدر و مادرم هم جانب آنها را میگیرند، از صبح تا 7 شب سر کارم، اما حوصله رفتن به خانه را ندارم، مطمئن باشید اگر 10 میلیون تومان پول نقد داشتم، یک لحظه برای داشتن زندگی مستقل منتظر نمیماندم، حالا شما هر چه میخواهید بگویید.»
یکی از دلایل تمایل جوانان به داشتن زندگی مجردی مستقل، نداشتن فضایی برای انجام کارهای مورد علاقه است.سیمین زینعلی ـ مشاور خانواده و مشاور یک مرکز دانشجویی ـ میگوید: مساحت و فضای فیزیکی خانهها در گذشته طوری بود که دختران و پسران وقتی به سن بلوغ میرسیدند، فضای مستقلی در اختیارشان قرار میگرفت، در آن فضا جوان درس میخواند، دوستانش را دعوت میکرد، نقاشی میکشید، خطاطی و موسیقی کار میکرد و ... هر کاری که مورد علاقهاش بود انجام میداد، متاسفانه این روزها مساحت خانهها به آپارتمان 50 تا 100 متری کاهش یافته، گذشته از عدهای که به خاطر پز و ژست روشنفکری حاضرند یک میلیون تومان اجاره بدهند تا دختر و پسرشان مستقل زندگی کنند، بسیاری از دانشجویان در اوج جوانی، از نبود فضایی برای تفکر و آرامش در خانه گله میکنند،من مراجعینی داشتم که پسر 23 ساله اتاق مستقل نداشت و در گوشه هال خانه میخوابید و دائم با برادر و خواهران کوچکترش دعوا و درگیری داشت، بنابراین نمیتوانید جوانان را متهم کنید که زندگی مجردی تماما سیاهی است.
زینعلی در بررسی نقاط ضعف و قوت زندگی مجردی میگوید: «هر پدیدهای که به افراط کشیده شود، مضر است. در غرب نوجوانان از خانه و خانواده میبرند این مساله از یک طرف باعث کاهش عواطف و احساسات بین فردی میشود از طرف دیگر افراد پس از مدتی با خلأ جدی روبهرو میشوند که گاه به جنون میرسد. اما در کشور ما گاهی آقایانی با
40 سال یا خانمهایی با 40 سال سن آنقدر به والدین وابستهاند که نمیتوانند مسوولیت یک زندگی مستقل را بپذیرند. در هر دو صورت با خلأ و بحران روبهرو هستیم.»
به عقیده این مشاور خانواده، ارزش جوان ساعی که در خانه مجردی زندگی میکند و کار میکند یا درس میخواند و خیرش را به خانوادهاش میرساند. خیلی بیشتر از جوانانی است که با پدر و مادر زیر یک سقف به سر میبرند، اما بویی از مسوولیتپذیری و تعهد نبردهاند.
تاهل و خانههای مجردی
در بررسی سازمان ملی جوانان تعریفی از خانه مجردی نشده و تنها متولی امور جوانان، ساکنان این خانهها را در هر شرایطی با یک چشم دیده است. کم نیستند، مردان متاهلی که به دور از چشم همسرشان، خانه مجردی دارند، چندی پیش نیروی انتظامی منطقه 12 تهران را به عنوان کانون این گونه خانههای مجردی اعلام و با این خانهها برخورد کرد. واقعیت این است آنچه سازمان ملی جوانان از انحراف و آسیبزایی خانههای مجردی میگوید نباید همسطح و همطراز با آسیبهای این گونه خانهها و ساکنان آن سنجیده شود.
با این آسیب یا فرصت چه کنیم؟
خانههای مجردی را چه محصول نیازهای کاذبی بدانیم که از جوامع غربی و فرهنگ بومی را در آماج حملات خود قرار داده یا حاصل از حس مسوولیتپذیری و استقلال به شخصیت جوانان بدانیم، پدیدهای است که رشد میکند و از خانهای به خانه دیگر میرود، بیش از 40 درصد جمعیت کشور بین 15 تا 40 سال سن دارند و تمایلات و نیازهای نو در آنها رشد بیشتری دارند، نگاه سلبی به این پدیده تاکنون نتوانسته از افزایش آن بکاهد، مگر درباره این خانهها و دوری جوانان از آسیبهای زندگی مجردی آگاهسازی و فرهنگسازی شود. والدین موظفند در زندگی مجردی و خانههای مجردی فرزندانشان رفت و آمد بیشتری داشته و به لحاظ روحی ـ روانی، کلامی، تغذیهای و... به آنها مشاوره بدهند. شاید جوانان عدم تحمل اعضای خانواده را دلیل روی آوردن به خانههای مجردی بدانند، اما پس از چند ماه نیاز شدیدی به والدین و اعضای خانواده پیدا میکنند، پدر و مادر آگاه موظف به حسن ارتباط و جلب اعتماد جوان به سوی خود است.
از سوی دیگر رسانهها جوانان را از آسیبها و نبود امنیت در خانههای مجردی آگاه کنند در صورتی که جوانان از استقلال خود به نحو درستی استفاده نکنند، این استقلال میتواند امنیت جانی و مالی آنها را به مخاطره بیندازد.فردی که در خانه مجردی زندگی میکند به طور طبیعی در سنی قرار دارد که آمادگی ازدواج و مهار یک زندگی مستقل را دارد. بنابراین، افراد به صرف زندگی مجردی نمیتوانند قید تمام اهداف متعالی را بزنند، بلکه خانه مجردی باید زمینه و بستری برای تامین آرامش و تعهد و رسیدن به اهداف متعالی باشد.
کتایون مصری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: