گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

پیام‌های بیانیه مشترک

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله: پیام‌های بیانیه مشترک ، پیروزی یا عقب‌نشینی؟ ، غرب در آزمونی جدید و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۳۲۸۴۹۹

جام جم: پیام‌های بیانیه مشترک

«پیام‌های بیانیه مشترک» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می‌خوانید:
 
این روزها، ایران کانون خبرهای مهم بین‌المللی است اما «بیانیه» مشترک 10 ماده‌ای ایران، ترکیه و برزیل، بیش از دیگر موارد خبرساز شد؛ بیانیه‌ای که حاوی پیام‌ها و نکات مهمی است.

این نوشتار صرفا به برخی از این پیام‌ها می‌پردازد و نکات متعددی را که در مواد این بیانیه است، به فرصت دیگری وامی‌گذارد.
 
1ـ بیانیه مشترک 3 کشور ایران، برزیل و ترکیه در وهله نخست این پیام را دارد که دوران بازیگری صرف چند کشور محدود غربی و غیرغربی برای ورود به موضوعات مهم بین‌المللی و به نتیجه رساندن آنها پایان یافته است و جهان امروز شاهد ورود بازیگران جدیدی است، بازیگرانی در نقاط مختلف دنیا که ضمن برخورداری از توانمندی‌های بالا، این واقعیت را درک کرده‌اند که می‌توانند به‌جای در حاشیه ماندن وارد متن شوند و به جای تماشای بازی، بازیگر و حتی بازی‌ساز باشند.

این توان اختصاص به برزیل و ترکیه ندارد و کشورهای متعدد دیگری نیز این ظرفیت را دارند که به ایفای نقش بپردازند مشروط بر این که درک صحیحی از شرایط امروز دنیا داشته باشند و به این باور برسند که آنها نیز می‌توانند.

2ـ پیام دیگر این بیانیه آن است که هر گاه کشورهای مستقل، توانمند و اهل تعامل وارد عرصه شوند و کشورهایی زیاده‌خواه مانند آمریکا و برخی متحدانش غایب باشند، دستیابی به توافق چقدر امکان‌پذیر می‌شود.

واقعیت این است که هر گاه کشورهایی همچون آمریکا، انگلیس و فرانسه خواسته‌اند با واسطه‌گری، مشکلی را حل کنند، یا نتوانسته‌اند یا این که در نهایت با تضییع حقوق حداقل یک طرف قضیه، موضوع خاتمه یافته است.

ماجرای چند دهه مساله غم‌انگیز فلسطین، پرونده هسته‌ای 20 ساله و موضوع هسته‌ای 8 ساله ایران از جمله این موارد است.

3 ـ بیانیه 27 اردیبهشت تهران همچنین ثابت کرد جمهوری اسلامی ایران همواره برای حل و فصل مسائل مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای خود با حسن‌نیت برخورد کرده و برای هر گونه تعامل مثبت همکاری‌های سازنده‌ای داشته است.

در این مورد نیز چنانچه از قبل بارها مطرح شده بود، جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به این نقطه به دنبال «تضمین‌های عینی» بود که نهایتا با توجه به مفاد این بیانیه و شرایط دو کشور ترکیه و برزیل این تضمین حاصل شده است. لذا بخصوص کشورهای آمریکا، انگلیس و فرانسه باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا طی این سال‌‌ها رفتاری داشته‌اند که جمهوری اسلامی ایران نتواند به آنها اعتماد کند.

به هر حال بیانیه مشترک ایران، ترکیه و برزیل به امضا رسید و «آمادگی» ایران براساس شرایط مندرج در بیانیه برای تبادل سوخت رسما اعلام شد. حال این گروه وین (آمریکا، روسیه، فرانسه و آژانس بین‌‌‌المللی انرژی اتمی)‌ است که باید موضع خود را مشخص سازد و برای جلوگیری از سوختن فرصت‌ها و زمان، ضمن موافقت با این بیانیه اقدامات عملی لازم را آغاز کند.

البته کاملا روشن است که جمهوری اسلامی ایران کماکان و طبق برنامه‌ریزی‌های انجام شده از حقوق خود برای تداوم فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای استفاده خواهد کرد؛ نکته‌ای که در ماده یک این بیانیه نیز به آن تصریح شده است.

تهران امروز:ابعاد و پیامدهای توافق هسته‌ای تهران

«ابعاد و پیامدهای توافق هسته‌ای تهران» عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حجت کاظمی است که در آن می خوانید:
با امضای ناگهانی توافقنامه مبادله سوخت میان جمهوری اسلامی ایران،برزیل و ترکیه عملا آنچه قرار بود در حاشیه نشست سران اعضای گروه 15مورد بحث و تبادل نظر باشد بر اصل اجلاس غالب شد و نتیجه حاصله از توافق سه جانبه در صدر اخبار و تحلیل های رسانه‌های بین المللی قرار گرفت ومی توان انتظار داشت که هفته های آینده، هفته شدت گرفتن بحث ها و تبادل نظرها و موضع گیری های بین‌المللی پیرامون ابعاد و نتایج توافقنامه نو باشد.

آنچه در تهران بر سر آن توافق صورت گرفته مرحله ای مهم از ماجرایی است که در میانه بحث پیرامون پرونده هسته ای ایران، با اعلام نیاز جمهوری اسلامی ایران برای تامین سوخت مورد نیاز رآکتور اتمی تهران (که علاوه بر کارکرد‌های آموزشی تامین کننده نیاز های پزشکی نیز هست) آغاز شد.

در آن مقطع روند پرونده هسته ای ایران به گونه ای بود که 5+1 از طریق اقداماتی خصمانه ، که اغلب بر خلاف معاهدات آژانس انرژی اتمی بود، توانسته بودند چندین قطعنامه علیه کشورمان صادر کنند که علاوه بر اعمال محدودیت های مالی و تجاری بر ایران،از کشورمان می خواست تا با توقف غنی سازی خود، به تامین نظر غیر قانونی غرب در «جلب اعتماد» شش کشور اصلی طرف مذاکره هسته ای بپردازد.

اصرار تهران بر اینکه تمام فعالیت هایش در چارچوب تعهدات قانونی و زیر نظارت آژانس است موضوع پرونده هسته ای را در حالتی از تعلیق قرار داده بود.

در این حال اعلام نیاز کشورمان برای تامین سوخت رآکتور تهران عملا موضوعات مورد بحث در پرونده هسته ای را به سطحی دیگر ارتقا داد و بحث پیرامون نحوه تامین سوخت به موضوع اصلی مذاکرات بدل شد و خواسته های قطعنامه ها از ایران مبنی بر توقف غنی سازی عملا در سایه قرار گرفت.

جمهوری اسلامی:‌ پیروزی یا عقب‌نشینی؟

«پیروزی یا عقب‌نشینی؟» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز، در پی انجام مذاکرات سه‌جانبه ترکیه، برزیل و جمهوری اسلامی ایران در تهران درباره چگونگی تبادل سوخت هسته‌ای، بیانیه‌ای منتشر شد که مهمترین فراز آن، اعلام موافقت جمهوری اسلامی ایران با مبادله سوخت در خارج از ایران است. ماده 5 این بیانیه مقرر میدارد جمهوری اسلامی ایران 1200 کیلوگرم سوخت اورانیوم کمتر غنی شده را در ترکیه به امانت می‌گذارد که در مالکیت ایران خواهد بود و ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی امکان نظارت بر آن را خواهند داشت.

در ماده 6 این بیانیه آمده است: جمهوری اسلامی ایران موافقت خود را با موارد فوق (موافقت‌ با تبادل سوخت هسته‌ای در خاک ترکیه، به امانت گذاشته شدن 1200 کیلوگرم سوخت اورانیوم کمتر غنی شده در ترکیه و اینکه تبادل سوخت یک گام مثبت و رو به جلو تلقی شود و همکاری صلح‌آمیز هسته‌ای جایگزین هرگونه تقابل و تهدید گردد) به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ظرف 7 روز اعلام می‌کند و متناسب با درخواست گروه وین (روسیه، فرانسه ، آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی) جزئیات بیشتری درباره تبادل سوخت از طریق توافق‌نامه خطی و ترتیبات مربوط به توافقنامه ایران و وین که متعهد به تحویل 120 کیلوگرم سوخت اورانیوم مورد نیاز راکتور می‌باشند، شرح داده خواهد شد.

براساس ماده 7 این توافقنامه، از زمانی که گروه وین توافق خود را اعلام کند. طرفین خود را ملزم به اجرای ماده 6 میدانند و ایران نیز موافقت خود را با انتقال 1200 کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی شده (LEU) اعلام می‌کند و گروه وین نیز متعهد می‌شود 120 کیلوگرم سوخت مورد نیاز رآکتور تهران را به ایران تحویل دهد.

این پیش‌بینی نیز در بیانیه تهران گنجانده شده است که درصورتی که مفاد این توافق‌نامه مورد توجه قرار نگیرد حسب درخواست ایران، دولت ترکیه سوخت به امانت گذاشته شده را بدون معطلی به ایران برگشت دهد.

درباره توافق سه‌جانبه تهران برای مبادله سوخت اتمی چند نکته قابل تأمل است که از اینقرارند:
1 - مهمترین نکته اینست که تا قبل از اجلاس گروه 15 در تهران و اجلاس سه جانبه ترکیه، برزیل و ایران، سیاست محوری نظام جمهوری اسلامی ایران این بود که «مبادله سوخت اتمی فقط در ایران».

این نکته را آقای منوچهر متکی وزیرامورخارجه کشورمان هفته گذشته برای چندمین بار مورد تأکید قرار داد و نکته‌ایست که با سیاست اعلام شده توسط رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای منطبق است.

ایشان ، سال گذشته تبادل سوخت با کشورهای گروه 1+5 را مشروط به سه شرط دانستند که عبارت بودند از:
1 - تبادل همزمان سوخت 20 درصد در برابر اورانیوم 3.5 درصد
2 - انجام مبادله فقط در خاک ایران
3 - تعیین میزان اورانیومی که مبادله می‌شود براساس نیاز ایران

متأسانه در بیانیه دیروز تهران، هیچیک از این سه شرط رعایت نشده و ایران پذیرفته است 1200 کیلوگرم سوخت 3.5 درصدی اورانیوم خود را قبل از آنکه چیزی تحویل بگیرد از کشور خارج نماید وظرف یکسال بعد مقدار 120 کیلوگرم سوخت 20 درصد غنی شده تحویل بگیرد. این، نه تنها رعایت شرط ‌های مذکور نیست، بلکه یک عقب‌نشینی آشکار در همه زمینه‌های اعلام شده قبلی می‌باشد.

2 - در تاریخ 17/2/89 یعنی فقط 10 روز قبل از صدور بیانیه تهران، سخنگوی وزارت امورخارجه در بیان جزئیات مورد نظر جمهوری اسلامی ایران برای مبادله سوخت اتمی، برروی تناسب مقدار مورد نظر برای مبادله تأکید کرد. در این زمینه، گروه 1+5 در تاریخ 27 مهر سال 88 خواستار ارسال 75 درصد اورانیوم ایران با غنای 3.5 درصد به روسیه و سپس فرانسه برای تبدیل شدن به میله‌های سوخت با غنای 20 درصد شد.

این پیشنهاد گروه 1+5 مورد پذیرش ایران قرار نگرفت زیرا ایران معتقد بود درصورتی که شرایطی مانند همزمانی و سایر تضمین‌ها داده شوند، در آنصورت نیز باید جانب احتیاط رعایت گردد و ایران ابتدا مقدار کمی از اورانیوم 3.5 درصد خود را با سوخت 20 درصد مبادله نماید و در صورت انجام بدون مشکل آن، در مراحل بعدی برای مبادله بقیه اورانیوم تا 75 درصد نیز اقدام نماید اما در توافقنامه دیروز تهران صحبت از اینست که ایران 1200 کیلوگرم اورانیوم 3.5 درصد خود را به ترکیه ارسال نماید که این مقدار حدود 80 درصد موجودی ایران را شامل می‌شود.

3 - در گذشته، در برابر 75 درصد اورانیوم 3.5 درصد غنی شده ایران قرار بود 200 کیلوگرم سوخت 20درصد تحویل ایران شود، ولی در توافق دیروز صحبت از اینست که در مقابل همان مقدار، فقط 120 کیلوگرم سوخت 20 درصد به ایران تحویل شود. معلوم نیست این کاهش 80 کیلوئی چرا؟

4 - در اظهارات سخنگوی وزارت امورخارجه در تاریخ 17 اردیبهشت، علاوه بر ضرورت همزمانی مبادله، درباره مکان مبادله نیز اظهارنظر شده و وی در همین اظهارات تاکید نمود از نظر ایران هیچ مکانی غیر از ایران برای مبادله قابل پذیرش نیست.

این نکته و سایر نکاتی که در اظهارات سخنگوی وزارت خارجه مورد تاکید قرار گرفته، همگی بر سیاست اعلام شده توسط رهبر معظم انقلاب در زمینه مبادله سوخت اتمی منطبق است درحالی که در توافق‌نامه دیروز تهران هیچیک ازآنها رعایت نشده‌اند.

5 - در بهمن ماه سال گذشته بعد از آنکه آمریکا و بعضی اعضای گروه 1+5 بر نقطه نظر زیاده‌خواهانه خود مبنی بر عقب‌نشینی ایران در موضوع هسته‌ای اصرار ورزیدند و ایران را به تحریم‌های بیشتر تهدید کردند، رئیس جمهور کشورمان اعلام کرد دستور غنی سازی 20 درصدی را توسط ایران صادر کرده تا نیازی به مبادله سوخت نداشته باشیم.

بلافاصله بعد از صدور این دستور، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز اعلام کرد غنی‌سازی 20 درصدی در تاسیسات هسته‌ای ایران شروع شده است. با توجه به این اعلام و این اقدام، ایران چه نیازی به امضای توافق ‌نامه‌ای دارد که در آن این همه عقب‌نشینی وجود دارد؟ اگر اخبار مربوط به توان ایران برای غنی‌سازی 20درصد صحت داشته باشد، تازمانی که سوخت رآکتور تهران به پایان برسد ما می‌توانیم سوخت جایگزین را تأمین نمائیم و نیازی به ارسال 1200 کیلوگرم اورانیوم خود به خارج از خاک ایران و دریافت سوخت 20 درصد غنی شده تا یکسال دیگر نداریم.

با توجه به این واقعیت، این سئوال مطرح است که توافقنامه تهران چرا؟ جالب است که رئیس سازمان انرژی اتمی در تاریخ18 فروردین سال جاری گفت:«ایران، اورانیوم 20 درصدی تولید کرده است» و در اول اردیبهشت همین امسال نیز گفته است:«تولید سوخت 20 درصدی به خوبی پیش می‌رود» با اینحال، ما چه نیازی به چنین توافقنامه‌ای داریم؟

6 - میان ترکیه و سایر کشورها چه تفاوتی وجود دارد که آقایان مبادله در خاک ترکیه را بی‌اشکال می دانند؟ اگر آمریکا و سایر اعضای گروه 1+5 درصدد خیانت به ایران باشند و نخواهند به تعهدات خود در توافقنامه عمل کنند، می‌توانند در خاک ترکیه نیز چنین کنند. بنابر این، تأکید بر مبادله در خاک ایران، سیاست درستی است که باید بر آن پای فشرد.

این واقعیت‌های آشکار، بر این نکته تأکید می‌کنند که برخلاف آنچه در تبلیغات رسمی اعلام می‌شود، توافق دیروز تهران نباید یک پیروزی قلمداد شود، زیرا یک عقب‌نشینی در برابر زیاده‌خواهی‌های غرب است و جمهوری اسلامی ایران نباید به آن تن دهد.

سیاست روز: غرب در آزمونی جدید

«غرب در آزمونی جدید» یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید:
در جدیدترین رویداد در پرونده هسته‌ای ایران، طی نشست سه‌جانبه روسای جمهور ایران، ترکیه و برزیل در تهران، توافق شد که ایران آمادگی خود را برای تبادل سوخت هسته‌ای طی نامه‌ای به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کند و سوخت با غنای 3.5 درصدی ایران درصورت حصول توافق با گروه وین شامل فرانسه و روسیه درباره مبادله، در ترکیه نگهداری شود.

براساس این توافقنامه جمهوری اسلامی ایران ضمن حفظ حق خود برای غنی‌سازی اورانیوم، در خاک ترکیه اورانیوم 3.5 درصد را با اورانیوم 20 درصد جهت تامین سوخت راکتور تحقیقاتی- پزشکی تهران مبادله خواهد کرد.

این رویکرد جمهوری اسلامی ایران که تاکید دوباره بر اصل گفت و گو در عین حفظ حقوق هسته‌ای خود می باشد از چند منظر قابل توجه است.

1ـ با توجه به نقش برزیل و ترکیه به عنوان اعضای غیردائم شورای امنیت، این توافقنامه را می‌توان فرصتی برای اعضای غیردائم شورای امنیت دانست که بتوانند جایگاه واقعی خود در معادلات جهانی به نمایش گذارند.

در شرایطی که در 6 دهه حیات سازمان ملل، اعضای غیردائم شورای امنیت صرفا تایید کننده خواست 5 عضو دائم (چین، روسیه، آمریکا، انگلیس و فرانسه) بوده‌اند ، می‌توان گفت که جمهوری اسلامی ایران با گسترش رایزنی‌ها با غیر دائم‌ها و اعطای نقش به آنها در مبادله سوخت، هویتی جدید به آنها بخشیده است.

کشورهایی مانند برزیل و ترکیه با نقش‌آفرینی مثبت و در پیش گرفتن رویکرد مستقل و منصفانه می‌توانند از جایگاه ارزنده‌ای در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار شوند.

به عبارت دیگر، توافقنامه تهران را باید، آزمونی برای اعضای غیردائم شورای امنیت دانست که با استمرار چنین رویکردی می‌توانند دستاوردهای قابل توجهی در معادلات جهانی کسب کنند.

این نکته قابل ذکر است که جمهوری اسلامی ایران با این هویت‌بخشی، گامی عملی را برای اجرای خواست جهانی مبنی بر دگرگونی در نحوه فعالیت شورای امنیت در عرصه جهانی و حضور فعال‌تر غیردائم‌ها به جای اعضای دائم شورای امنیت برداشته است که می‌تواند زمینه ساز فعال‌تر شدن اعضای غیردائم شورای امنیت در سایر تحولات جهانی باشد.

2ـ توافق‌نامه تهران را می‌توان آزمونی جدید برای کشورهای غربی نیز دانست. جمهوری اسلامی ایران بار دیگر اثبات کرد که در جهت اصل مذاکره و گفت و گو گام برمی‌دارد و فرافکنی غرب مبنی بر عدم استقبال ایران از گفت‌وگو ، نادرست و خلاف واقع می‌باشد که صرفا با هدف فریب افکار عمومی اجرا می‌شود. با توجه به گام بلند جمهوری اسلامی ایران برای اعتماد‌سازی، اکنون نوبت غرب است که پایبندی خود به تعهداتش را به نمایش گذارد.

در این چارچوب ارائه تضمین‌های عینی برای مبادله سوخت 20 درصد و نیز پایان دادن به فضاسازی‌های تبلیغاتی و غیره واقعی درباره فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران ، پذیرش حقوق هسته‌ای ملت ایران و در نهایت پایان دادن به مواضعی مبنی بر اعمال تحریم های یک جانبه و چند جانبه علیه ایران می‌تواند به عنوان گام‌های اعتماد‌ساز از سوی غرب برداشته شود.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز که بعضا تحت تاثیر اعمال فشار غربی‌ها به مانع‌تراشی در مسیر دستیابی ملت ایران به حقوق هسته‌ای‌اش پرداخته، اکنون در آزمونی جدید قرار گرفته و آن بازگرداندن پرونده هسته‌ای ایران از شورای امنیت به آژانس و اعلام عادی بودن فرآیند پرونده ایران در کنار تشدید تلاش ها برای تامین سوخت 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران می‌باشد. با توجه به نزدیک بودن نشست فصلی آژانس، آمانو مدیرکل آژانس با ارائه گزارش بی طرفانه می‌تواند گامی مهم در اجرای وظایف خود در قبال اعتماد سازی بردارد.

در مجموع می‌توان گفت که بیانیه تهران در حالی که موفقیتی دیگر برای جمهوری اسلامی ایران در عرصه دیپلماسی در پی‌گیری حقوق هسته‌ای ملت ایران است ، در عین حال آزمونی بزرگ پیش روی غرب است تا با کنار نهادن فضاسازی‌ های تبلیغاتی منفی، عزم خود را برای پذیرش حقوق هسته‌ای ملت ایران به نمایش گذارد.

آنچه مسلم است با توجه به اقدامات مکرر و همه‌جانبه جمهوری اسلامی ایران در جهت اعتماد‌سازی، افکار عمومی جهان اکنون در انتظار اقدامی سنجیده از سوی غرب می‌باشد که عدم حرکت غرب در این مسیر و تاکید بر سیاست‌های سوخته گذشته مسلما پیامدهای سنگینی برای این کشورها به همراه خواهد داشت.

ابتکار: تصمیم مهم در حاشیه اجلاسی غیر مهم

«تصمیم مهم در حاشیه اجلاسی غیر مهم» عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می خوانید:
بسیاری از مجامع جهانی و اجلاس‌هایی که روزی تاسیس و ادامه یافته اند در طول زمان کارکرد اولیه خود را از دست داده اند و به صورت سنبلیک و مطابق عادت بین المللی ادامه می‌یابند.

اما همین مجامع و اجلاس‌ها گاهی تحت تاثیر میزبان و موضوع حاشیه‌ای مورد توجه قرار می‌گیرند.اجلاس G15 از جمله مجامع کم اثر و دارای اعتبار پائین بین المللی است اما امسال به دو دلیل مورد توجه می‌باشد اول اینکه این اجلاس در سایه مسئله هسته‌ای ایران اهمیت فوق العاده‌ای پیدا کرد و نگاهها به آن معطوف شد دوم اینکه ایران میزبان این اجلاس است همانقدرکه امروز ایران در صحنه جهان مورد توجه است اجلاس‌های که به میزبانی کشورمان برگزار می‌شود نیز مورد توجه قرار می‌گیرد.

اجلاس گروه 77 دوسال پس از پایان جنگ در تهران برگزار شد در این اجلاس هفتاد کشور از 77 کشور جهان سوم حاضر بودند.پس از آن هشتمین اجلاس کنفرانس اسلامی بزرگترین میزبانی تهران را رقم زد در این کنفرانس نیز 64 کشور اسلامی حضور داشتند.

دیروز هم تهران میزبان گروه 15 بود و در این اجلاس هشت کشور در سطح سران شرکت کردند .بی تردید برگزاری اجلاس‌های بین المللی یا منطقه‌ای و میزبانی کارآمد ایران از آنها نه تنها در جذب افکار عمومی جهانی،ارائه تصویر روشن تری از ایران،جلوه گری تحرک دیپلماسی کشور و تعمیق تعامل ایران و کشورهای دعوت شده تاثیرگذار است، بلکه بستر مساعدی است برای پیگیری منافع و اهداف سیاست خارجی ایران که فرصت‌ها برای محقق ساختن آن طلایی و محدود است بنابراین اگرچه گروه 15 چندان در صحنه بین الملل تاثیر گذار نیست اما بلحاظ میزبانی ایران، اهمیت دو چندان یافته است.

توافق هسته‌ای ایران با برزیل و ترکیه در حاشیه اجلاس دیروز موجب تمرکز نگاه قدرت‌های بزرگ به آن بود این درحالیستکه اجلاس‌های بزرگ با حضور قدرت‌های طراز اول جهان و میزبانی آنان نتوانست زمینه توافق هسته‌ای با ایران را فراهم آورد و این اجلاس گروه 15 بود که منتهی به توافق هسته‌ای با ایران شد.

به نظر نگارنده یکی از امتیازات دستگاه دیپلماسی کشور همین است که بتواند تصمیمات مهم را به اجلاس‌های غیر مهم بکشاند تا از این طریق موازنه در تصمیات جهانی را به نفع خود تمام کند.شورای امنیت که بالاترین نهاد بین المللی تصمیم گیر در مسایل جهانی است سالها درگیر مسئله هسته‌ای ایران است به دلیل اینکه تحت تاثیر امریکا و کشورهای غربی است و این کشورها خود طرف دعوا می‌باشند هیچگاه نتوانست زمینه توافق مذکور را فراهم آورد.

اما اکنون برغم پیش داوری قدرت‌های بزرگ حتی مقامات روس درخصوص عدم امکان توافق هسته‌ای با ایران، شاهدیم که در حاشیه اجلاس گروه 15 این توافق صورت پذیرفت . توافق تهران نوعی بی اعتنایی به شورای امنیت و خواست کشورهای بزرگ می‌باشد.

جمهوری اسلامی هم اکنون بواسطه برخورداری از ابزارها،اهرمها و پتانسیلهای بالقوه و بالفعل، تاثیرگذار ملی،منطقه‌ای و بین المللی متناسب در سیاست خارجی از توان لازم برای طراحی و اجرای استراتژی حضور گسترده در عرصه‌های بین المللی و بخصوص تعامل و همکاری‌های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای برخوردار است.

توجه به این ضرورت استراتژیک که نتیجه بارز همراهی و درک مولفه‌های ژئوپلتیک باز ایران است، عملاً منوط به توان کنش مدیریتی جهت بهره برداری از فضای در حال گذار بین المللی است زیرا نقشه راه توسعه پایدار ایران از پل سیاست خارجی می‌گذرد و در شرایط کنونی نظام جهانی ، مدیریت هوشمندانه این توانمندیها ضمن تامین بهینه منافع ملی می‌تواند برای ایجاد تحولات هدفمند در امور بین المللی و نیز ورود موثر به سیستم بین المللی اقدامی استراتژیک محسوب گردد.

آفرینش:عراق در میان بیم و امید

«عراق در میان بیم وامید» سرمقاله امروز روزنامه آفرینش است که در آن می خوانید:
در عراق پس از انتخابات پارلمانی اخیردر صورت ادامه خشونت ها امکان بروز جنگ داخلی وجود دارد. عبارت فوق بخشی از سخنان ایاد علاوی نخست وزیر سابق و رئیس کنونی فهرست العراقیه است که بر شرایط کنونی عراق انگشت گذارده است و در سخنان هشدار گونه ای از نارضایتی خود از وضعیت موجود سخن گفته است.

وضعیتی که بر خلاف تصور  پیشین علاوی و فهرست العراقیه هم اکنون حاوی  نشانه هایی حکایت از  ناتوانی وحذف این فهرست از تشکیل دولت آینده است.

در واقع با افزایش همگرایی  میان دو ائتلاف شیعی غیرسکولار عراق یعنی دولت قانون به رهبری نوری المالکی نخست وزیر کنونی و ائتلاف ملی عراق متشکل از مجلس اعلای اسلامی و جریان صدر در کنار همکاری ائتلاف کردها هم اینک این فهرست العراقیه و ایاد علاوی است که خود را بازند گان بزرگ انتخابات تصور کرده و لذا برای افزایش نقش خویش تلاش های خود دوچندان کرده اند.

در این حال هر چند تعیین نخست وزیر عراق با توجه به مشکلات برخی از ائتلاف ها  با نوری المالکی هنوز در چنبره مذاکرات و گفتگو های ناتمامی باقی مانده است اما آنچه مسلم است علاوی دیگر شانسی برای  به عهده گرفتن پست نخست وزیری نخواهد داشت هر چند بنا به نگاه وی از آنجا که فهرست وی با 91 کرسی مقام نخست در انتخابات را به دست آورده می باید عهده دار این پست می شد اما پیچیدگی های ائتلاف های شیعیان و نوع بازی کردها در کنار ناتوانی وی در کسب رضایت دو ائتلاف شیعه باعث شده است تا هم اکنون موضوع تعیین نامزد نخست وزیری  به دو فهرست دولت قانون و فهرست ملی محدود شده باشد.

بطوری که کمیته مشترک تعیین نامزد نخست وزیری از سوی ائتلاف دولت قانون به ریاست سید عمار حکیم و ائتلاف ملی عراق به ریاست نوری المالکی در آینده نزدیکی نام نامزد مورد توافق برای تصدی پست نخست وزیری عراق را اعلام خواهند کرد.

آنچه مشخص است با پایان بازشماری آرای بغداد و تغییر نکردن نتیجه انتخابات گام مهمی در کاهش اختلافات ائتلاف ها حاصل شد ه و پس از تایید نهایی انتخابات از سوی دادگاه قانون اساسی، تشکل های حاضر در پارلمان اقدام به تشکیل ائتلاف ها برای تشکیل دولت خواهند کرد ولی آنچه از اکنون نامشخص است چگونگی نقش فهرست العراقیه و احزاب سنی در دولت آینده عراق  است .در این میان جبهه سنی «التوافق» عراق از تصمیم خود برای ارائه طرحی جهت نزدیک  کردن دیدگاه گروه های سیاسی به یکدیگر و تسریع در روند تشکیل دولت سخن گفته است طرحی که بر اساس آن دولت آینده باید متشکل از سه ارکان اصلی (شیعه، سنی، کردها) باشد و همچنین بر عدم به حاشیه راندن هیچ یک از آنها تاکید شده است.

در این حال سخنان علاوی در مورد افزایش خشونت ها و آغاز جنگ داخلی در آینده  در کنار سخنان هشدار گونه مقامات عربستانی مبنی بر احتمال آغاز جنگ داخلی در عراق میتواند  به نوعی نشانه هایی از نارضایتی اعراب سنی  و عربستان (به عنوان حامی اصلی آنان) از شرایط موجود برداشت شود.

به راستی که اکنون عراق در وضعیتی از بیم وامید قرار دارد وضعیتی که از یک سو می تواند به مشارکت  ملی و افزایش ثبات در این کشور در آستانه بومی سازی امنیت در این کشور بیانجامد واز سوی دیگر در صورت به عهده گرفتن نقشی تخریبی از سوی اعراب سنی و حامیان آنان میتوان فردایی با خشونت های بیشتر را متصور شد.   

کیهان: نگاهی به بیانیه تهران

«نگاهی به بیانیه تهران» یادداشت روز امروز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می خوانید:
بیانیه مشترک و 10 ماده ای ایران، ترکیه و برزیل که دیروز -دوشنبه- در حاشیه اجلاس سران گروه 15 در تهران صادر شد بلافاصله پس از صدور واکنش گسترده ای را در مجامع سیاسی و محافل خبری جهان به خود اختصاص داد تا آنجا که این رخداد- به ظاهر حاشیه ای- اخبار مربوط به اجلاس را تحت الشعاع قرار داده و از متن به حاشیه برد.

این بیانیه حاوی نکاتی است که از هوشمندی طرف ایرانی در چالش هسته ای پیش روی حکایت می کند، اگرچه در نگاه اول و بدون توجه به متن بیانیه و با ابعاد حقوقی و فنی آن، بعید نیست که موافقت مشروط جمهوری اسلامی ایران با تبادل سوخت در یک کشور ثالث - ترکیه- به مفهوم عقب نشینی از تاکید قبلی بر انجام تبادل در خاک ایران تلقی شود. درباره این بیانیه اشاره به چند نکته ضروری به نظر می رسد.

1-برخلاف برداشت غلط- و یا احیاناً مغرضانه- برخی از رسانه های داخلی و خارجی، آنچه که دیروز به امضای سران سه کشور ایران و ترکیه و برزیل رسیده یک بیانیه- DECLARATION- است که به تنهایی فاقد هرگونه الزام حقوقی است و نه توافقنامه -AGREEMENT- که با الزامات و تعهدات حقوقی همراه باشد. توضیح این نکته از آن روی ضروری است که در بیانیه مورد اشاره، الزام آور شدن مفاد آن به توافق گروه وین موکول شده است که نکته ای حساب شده است و شرح آن خواهد آمد. نکته ای که متأسفانه مورد توجه برخی از خبرگزاری های خودی نیز قرار نگرفته است.

2- پیش از این- ژوئن 2009- کشورهای گروه 1+5 و اختصاصاً آمریکا و روسیه در اجلاس سال گذشته وین پیشنهاد کرده بودند که جمهوری اسلامی ایران محموله 1200 کیلوگرمی اورانیوم کمتر غنی شده -LEU- خود را به فرانسه تحویل دهد و در مقابل به میزان متداول یک دهم، یعنی 120 کیلوگرم اورانیوم با غنای 20 درصد برای استفاده در راکتور اتمی تهران دریافت کند.

راکتور اتمی تهران به تولید رادیوایزوتوپ ها برای مصارف دارویی اختصاص دارد. جمهوری اسلامی ایران با این پیشنهاد تبادل موافق بود ولی از آنجا که به هیچیک از کشورهای 1+5 اعتمادی نداشت احتمال دریافت محموله 1200 کیلویی اورانیوم 3.5 درصدی ایران و بازپس ندادن آن از سوی کشورهای مورد اشاره را دور از انتظار نمی دید و دقیقاً به همین علت خواستار تضمین عینی - OBJECTIVE GUARANTEE- بود که آژانس بین المللی انرژی اتمی و کشورهای 1+5 به آن تن نمی دادند.

در بند پنجم از بیانیه دیروز تهران، آمده است که «جمهوری اسلامی ایران با امانت گذاری 1200کیلوگرم اورانیوم کم غنی شده -LEU- در ترکیه موافقت می کند» و در ادامه همان بند تاکید شده است که «این مواد در مالکیت ایران در ترکیه قرار خواهد داشت و ایران و آژانس، نظارت بر حفظ ایمنی این مواد را در ترکیه برعهده دارند» بنابراین محموله 1200 کیلویی اورانیوم 3.5 درصدی برای تسهیل در انجام تبادل و با قید «امانت» به ترکیه منتقل می شود. این بند از بیانیه - در صورتی که مورد توافق گروه وین- قرار گیرد، به منزله همان «تضمین عینی» خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران روی آن تاکید داشت.

و اما، از سوی دیگر در بند 8 از بیانیه سه جانبه تهران، تاکید شده است «در صورتی که مفاد این بیانیه مورد توجه و احترام قرار نگیرد- از سوی گروه وین پذیرفته نشود- ترکیه به درخواست ایران، محموله 1200 کیلوگرمی اورانیوم 3.5درصدی را بدون هیچگونه قید و شرط و با سرعت - یعنی بلافاصله پس از درخواست- به ایران بازمی گرداند».

همانگونه که در مفاد بندهای 5 و 8 بیانیه تصریح شده است، جمهوری اسلامی ایران از پیشنهاد قبلی خود مبنی بر تبادل در خاک ایران عقب نشینی نکرده است بلکه با انتقال محل تبادل مواد از کشورهای 1+5 به کشور ترکیه، تضمین عینی مورد درخواست خود را به دست آورده است. یعنی دقیقاً همان خواسته ای که 1+5 حاضر به پذیرش آن نبود و جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان «تضمین عینی» برای پیشگیری از مصادره احتمالی محموله 1200 کیلوگرمی خود، این تبادل را تنها در خاک ایران می پذیرفت و اکنون این تضمین عینی به دست آمده است.

3- یکی از نکات برجسته بیانیه سه جانبه تهران که به نظر می رسد با هوشمندی طرف ایرانی در بیانیه گنجانده شده است، مشروط کردن اجرای آن به پاسخ مثبت گروه وین است. گروه وین متشکل از سه کشور آمریکا، روسیه، فرانسه و آژانس بین المللی انرژی اتمی است.

در ماده 6 بیانیه آمده است «ایران ظرف 7 روز پس از صدور این بیانیه موافقت خود با موارد آن را به آژانس اعلام می کند» و در ادامه همین بند تاکید شده است تبدیل بیانیه به توافقنامه و عملیاتی شدن آن مشروط به پذیرش مفاد بیانیه از سوی گروه وین است و ایران متناسب با چگونگی پذیرش گروه وین، نظر نهایی و اجرایی خود را درباره تعامل با این گروه و به طور مشخص تعهد گروه وین مبنی بر تحویل 120 کیلوگرم سوخت لازم برای راکتور تحقیقاتی تهران، اعلام می کند.

در این بند اگرچه قید اعلام موافقت ایران به آژانس «ظرف 7 روز پس از صدور بیانیه» ضرورتی نداشت و می تواند ابهام آفرین باشد ولی تاکید بر تعامل اجرایی متناسب با چگونگی پذیرش بیانیه از سوی گروه وین، هوشمندانه است و ابهام احتمالی را برطرف می کند.

و اما، اگر «گروه وین» مفاد بیانیه سه جانبه تهران را بپذیرد- که بعید به نظر می رسد- می توان به چند دستاورد بزرگ و درخور توجه این بیانیه امیدوار بود.

الف: در بند اول بیانیه حق برخورداری همه کشورهای عضو NPT و از جمله جمهوری اسلامی ایران از استفاده صلح آمیز فعالیت هسته ای و بهره مندی بدون تبعیض در تحقیق و توسعه و تولید انرژی هسته ای مورد تاکید قرار گرفته است که این بخش برجستگی چندانی ندارد و آمریکا و متحدانش جز در مواردی نادر و کم شمار، این حق را برای جمهوری اسلامی ایران انکار نکرده اند، بلکه با این بهانه غیرمنطقی و بی اساس که ایران در فعالیت هسته ای خود قابل اعتماد نیست، سعی در کارشکنی و نهایتا محروم کردن جمهوری اسلامی ایران از تمامی فعالیت های هسته ای داشته و دارند.

اما در ادامه همین بند به حق برخورداری ایران اسلامی از «چرخه سوخت هسته ای، شامل فعالیت های غنی سازی» اشاره شده است بنابراین در صورتی که گروه وین مفاد بیانیه تهران را بپذیرد، دیگر بهانه ای برای کارشکنی نخواهد داشت و چنانچه به کارشکنی ها ادامه بدهد - که می دهد- اقدامات کارشکنانه و باج خواهانه آنها با پذیرش مفاد بیانیه در تعارض بوده و نزد افکار عمومی جهانیان توجیهی ندارد.

ب: در بند 4 بیانیه سه جانبه «هرگونه تقابل، اعم از اقدامات، رفتار و یا بیانیه های تهدیدآمیزی که به حقوق و تعهدات هسته ای ایران تحت معاهده NPT آسیب برساند» منع شده است.

بدیهی است که حریف در صورت پذیرش مفاد این بند از بیانیه، دیگر برای ادامه اقدامات خصمانه خود علیه فعالیت هسته ای ایران توجیهی ندارد.

4- ممکن است گفته شود که کشورهای آمریکا، فرانسه و روسیه-روسیه کمتر- بارها نشان داده اند که به هیچیک از تعهدات خویش و معاهدات بین المللی پایبند نیستند، بنابراین، بر فرض پذیرش مفاد بیانیه سه جانبه تهران، احتمال نادیده گرفتن آن از سوی کشورهای یاد شده دور از انتظار نخواهد بود. که در پاسخ باید گفت؛ در صورت عدم پایبندی آنها، اولاً؛ چیزی از دست نداده ایم- زیرا بیانیه فاقد الزام اجرایی است و الزام اجرایی نیز مطابق همین بیانیه موکول به توافق طرفین است- و ثانیاً؛ سند دیگری از قانون شکنی حریف را در مجامع بین المللی و افکار عمومی جهانیان به ثبت رسانده ایم. ضمن آن که...

5- «گروه وین» منحصر به سه کشور آمریکا، فرانسه و روسیه نیست، بلکه «آژانس بین المللی انرژی اتمی» نیز یکی از 4 ضلع گروه وین است و قید و شرط تاکید شده در بندهای 6 و 7 بیانیه مبنی بر پذیرش مفاد آن از سوی گروه وین، شامل پذیرش آژانس بین المللی هم می شود و این نکته را می توان و باید از نکته سنجی های بیانیه تلقی کرد.

چرا که طرف اصلی و رسمی جمهوری اسلامی ایران در چالش هسته ای چند ساله، آژانس بین المللی انرژی اتمی است، بنابراین موافقت آژانس با مفاد بیانیه تهران به مفهوم آن است که از بسیاری ادعاهای قبلی خود درباره پرونده هسته ای کشورمان دست کشیده است.

از سوی دیگر، مطابق اساسنامه آژانس، تصمیم ها و اعلام نظرهای موافق یا مخالف این نهاد بین المللی، قبل از آن که در شورای حکام به تصویب برسد فاقد ارزش قانونی بوده و رسمیت ندارد. بنابراین، آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان یکی از 4 ضلع گروه وین، در صورتی می تواند با مفاد بیانیه سه جانبه تهران موافقت کند که این تصمیم در شورای حکام آژانس مطرح گردیده و با آن موافقت شده باشد.

در این حالت -بر فرض موافقت شورای حکام- مفاد بیانیه تهران از سوی اعضای اصلی و دایمی این شورا که آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه از جمله آنها هستند و نیز بسیاری از کشورهای مطرح دیگر -که اعضای دوره ای شورای حکام را تشکیل می دهند- مورد موافقت قرار گرفته و به تصویب رسیده است و این سند - در صورت تصویب که بعید به نظر می رسد- یکی از بزرگترین دستاوردهای بیانیه تهران در طول چالش هسته ای چند سال اخیر خواهد بود.

6- در بند 9 بیانیه به آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای گفت وگو با کشورهای 1+5 اشاره شده است که این آمادگی نکته جدیدی نیست و از مدتها قبل وجود داشته و اعلام شده بود. اما، در ادامه همین بند حوزه و میدان گفت وگو مشخص شده و آمده است که این گفت وگوها «حول نگرانی های مشترک بر مبنای تعهدات دستجمعی و براساس مشترکات دو بسته پیشنهادی» خواهد بود.

تاکید بیانیه بر «مشترکات دو بسته پیشنهادی» درخور توجه است. چرا که بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، فاقد موضوعات هسته ای است، بنابراین آن بخش از بسته پیشنهادی 1+5 که شامل مسائل هسته ای است به طور طبیعی با بسته پیشنهادی ایران مشترک نبوده و نمی تواند در دستور کار گفتگوهای بعدی ایران و کشورهای 1+5 قرار داشته باشد. این همان نکته ای است که جمهوری اسلامی ایران بارها بر آن تاکید ورزیده و چرخه غنی سازی اورانیوم و تولید سوخت خود را غیرقابل چانه زنی و گفتگو اعلام کرده بود.

7- برخی از رسانه ها و محافل سیاسی غرب در اولین واکنش نسبت به بیانیه تهران، این بیانیه را نشانه عقب نشینی! جمهوری اسلامی ایران از موضع قبلی خود مبنی بر انجام تبادل در خاک ایران ارزیابی کردند اما بسیاری از محافل و مجامع دیگر با تحلیل محتوای بیانیه، از آن به عنوان یک پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران یاد کردند، این مجامع به ویژه مشروط کردن مفاد بیانیه به پذیرش گروه وین را، نشانه هوشمندی طرف ایرانی دانسته اند.

رژیم صهیونیستی اعلام کرد که ایران دو کشور ترکیه و برزیل را به بازی گرفته است! نیویورک تایمز از بیانیه تهران با عنوان یک حرکت تاکتیکی یاد کرد. خبرگزاری رویترز اعلام کرد که ایران با صدور بیانیه سه جانبه تهران، توجیهی برای تحریم های غرب علیه این کشور باقی نگذاشته است. شبکه الجزیره به نقل از مقامات فرانسوی گفت؛ بیانیه تهران، گروه 1+5 را برای اعمال تحریم بر سر دوراهی قرار داده است و...

8- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که با توجه به آنچه شرح آن گذشت، احتمال چندانی برای پذیرش مفاد بیانیه از سوی «گروه وین» وجود ندارد ولی جمهوری اسلامی ایران در هر دو حالت پذیرش یا عدم پذیرش گروه وین، برنده این میدان خواهد بود، چرا که پذیرش بیانیه به مفهوم نفی ادعاهای قبلی است و عدم پذیرش بیانیه به معنای آن خواهد بود که برنامه هسته ای ایران برای حریف فقط یک بهانه جویی بیرون از بستر فنی و حقوقی است- که هست- و حاکمیت اسلام ناب محمدی(ص) و الگو شدن آن برای سایر ملت های مسلمان کانون اصلی نگرانی و اضطراب غرب است و این، کم دستاوردی نیست.

مردمسالاری: مبادله سوخت با فرمول وین

«مبادله سوخت با فرمول وین» عنوان سرمقاله روزنامه مردمسالاری به قلم علی ودایع است که در آن می خوانید:
دستگاه دیپلماسی ایران در بهار سال 89 روزهای پرکاری را تجربه کرد; اجلا س خلع سلا ح هسته ای تهران و در نهایت اجلا س گروه 15 آینده درباره دستآوردهای این روزها به داوری خواهد نشست; گرچه این تحرکات هم منتقدین و طرفداران خاص خود را دارد.

اجلاس گروه  همکاری های اقتصادی جی 15 هرگز همانند اجلا س تهران جدی گرفته نشده بود;اما همه نگاه ها به تفاهم اتمی ایران با ترکیه و برزیل دوخته شده بود به گونه ای که حاشیه از متن آن پررنگ تر شده بود.

روس ها آنقدر بدقولی کردند و از ایران و غرب امتیاز گرفتند تا ایران به این نتیجه رسید که باید با کشورهای دیگر نیز دیپلماسی گرمی داشته باشد. این تغییر دیپلماسی قابل تقدیر است که با کشورهای دیگر که هم در جهان نفوذ دارند و هم با هنجاری های ایران هم خوانی دارد وارد تعامل شده ایم.خبر کوتاه بود اما مفاد آن بسیار; ایران مبادله سوخت با فرمول وین را پذیرفت.

ترکیه به عنوان میزبان سوخت اتمی ایران و میانجی با غرب وارد پرونده اتمی ایران شد تا نقش پررنگ تر ایفا کند.

امروز نوبت به واکنش مثبت غرب است.بیانیه تهران می تواند  موجب برداشتن تحریم ها شود و تیر برخی کشورها به سنگ بخورد.

برخی که نقاب برچهره زدند حداکثر بهره را از تحریم ایران بردند که باید مقامات تهران برای تعاملا ت آینده خود، آن را در نظر بگیرند.

از منظری دیگر توافقنامه مبادله سوخت قابل نقد است.

چرا تحرکات دیپلماتیک ایران، آن گونه که شاهد آن هستیم تا پیش از تصویب 3 قطعنامه علیه ایران آغاز نشده بود تا از تضییع سرمایه های ایران جلوگیری کند؟

در عهدنامه مبادله سوخت ایران نکاتی چند قابل تامل است;

ایران یک طرفه ملزم می شود حجم بالا یی از اورانیم غنی شده 20 درصد که با استقامت ایران اسلا می به دست آمده برای مبادله از ایران خارج شود.اهرم فشاری بر غرب در صورت عهدشکنی اندیشیده نشده است.هنوز مشخص نیست چرا ابتدا آقای اردوغان ضمن انتقاد از ایران از سفر به تهران خودداری کرد و ناگهان در ایران پای میز مذاکره حاضر شد.

این که قرار داد  مبادله سوخت تا چه حدی بر حق مسلم ایران برای دستیابی به حق غنی سازی اتمی ایستادگی کرده است مشخص نیست،اما آنچه محرزاست در عرف بین الملل اگر از آنچه که امروز عهد کرده ایم عقب بنشینیم آب به آسیاب آنهایی ریخته ایم که چشم انتظار فصل جدید تحریم ها علیه ایران و عدم دسترسی ما به حق غنی سازی خواهند بود.

البته تفاهم نامه مبادله سوخت ایران برطبق اصل 77 قانون اساسی احتمالا  باید منتظر بماند تا در خانه ملت مورد ارزیابی قرار گیرد.

دنیای اقتصاد: آثار توافق تهران

«آثار توافق تهران» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می خوانید:

موافقت ایران با انتقال 1200 کیلوگرم اورانیوم نیمه فرآوری شده به خاک ترکیه، موافقتی محدود با آثار گسترده و تاثیرگذار بر مسیر آتی پرونده هسته‌ای است. این موافقتنامه از نظر حل مساله هسته‌ای، قابلیت‌هایی محدود دارد و همه مسائل کنونی را حل نمی‌کند.

نخستین مساله‌ای که احتمالا تا مدت‌های مدید لاینحل خواهد ماند، بحث مالکیت اورانیوم ارسالی به ترکیه است. از نظر تهران، اورانیومی که قرار است به ترکیه ارسال شود، در مالکیت ایران باقی خواهد ماند و ترکیه صرفا امانتدار است. به لحاظ حقوقی،‌ امانت‌گذار هرگاه اراده کند می‌تواند امانت خود را پس بگیرد.

این خواسته حقوقی ایران با خواسته سیاسی آمریکا و متحدانش که خواستار خلع ید ایران از اورانیوم با منشاء داخلی هستند در آینده تعارض پیدا کرده و موجب مباحث جدید خواهد شد. علاوه بر این، براساس تفسیر ایران از موافقتنامه تهران، انتقال اورانیوم به ترکیه به معنای ادامه غنی‌سازی و تکرار جریان مبادله تا زمان لازم‌ است.

یعنی اینکه ایران برای دوره‌ای که هنوز زمانش معلوم نیست، برای نشان دادن حسن نیت و اعتمادسازی، جریان مبادله را ادامه خواهد داد. آمریکایی‌ها تاکنون (8 بعد از ظهر دوشنبه به وقت تهران) درباره موافقتنامه تهران موضع ‌گیری نکرده‌اند، اما مواضع پیشین آنها دلالت بر این دارد که آنان از حقوق مذکور در موافقتنامه منع گسترش سلاح هسته‌ای (NPT) تفسیری مضیق دارند و کشورهایی مانند ایران را صرفا محق به خرید اورانیوم فرآوری شده می‌دانند و با استحصال داخلی مخالفند. کمتر حقوقدانی در جهان با این تفسیر آمریکا موافق است، اما آمریکایی‌ها تاکنون کوشیده‌اند این تفسیر را براساس قدرت و نفوذ سیاسی، پیش ببرند.

موضع آمریکا هر چه باشد، از هم اکنون معلوم است که موافقتنامه تهران با حمایت بین‌المللی مواجه خواهد شد. مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نخستین کسی بود که دیروز از این موافقتنامه -با قید تحفظ- استقبال کرد. کاترین اشتون گفت: «امضای موافقتنامه گامی در مسیر صحیح است... اما ایران هنوز به همه نگرانی‌ها درباره برنامه هسته‌ای خود پاسخ نداده است.»

اما همین توافق محدود که شاید مشکلات کنونی ایران و مخالفان برنامه هسته‌ای آن را حل نکند، از نظر بین‌المللی، آثار و نتایج فراوانی خواهد داشت. مهم‌ترین تاثیر این توافق، بازیگران جدیدی هستند که وارد پرونده هسته‌ای ایران و به تبع آن وارد بازی جهانی شده‌اند.

برزیل و ترکیه با حمایت از ابتکار ایران و میانجیگری غیررسمی در مناقشه هسته‌ای، عملا انحصار کنونی شورای امنیت سازمان ملل و گروه 1+5 را شکسته‌اند.این شکست انحصار، تاثیری دو سویه و احتمالا متعارض خواهد داشت؛ زیرا به طور همزمان قدرت بازیگری و در عین حال ملاحظات ایران و آمریکا را افزایش خواهد داد.با ورود برزیل و ترکیه به مساله هسته‌ای، ایالات‌متحده از این پس ناگزیر خواهد بود با کشورهای بیشتری مذاکره کند و برای تشدید فشار به ایران، در حوزه گسترده‌تری امتیاز بدهد.

چنین تنگنایی که برای آمریکا ایجاد می‌شود به نفع ایران است، اما روی دیگر سکه افزایش بازیگران این است که ایران هم مانند آمریکا با بازیگران بیشتر و خواسته‌های متنوع‌تری روبه‌رو خواهد شد. این وضع تازه، در کوتاه‌مدت فشار جهانی بر ایران را کاهش می‌دهد و آمریکا و شرکایش را در تنگنای پذیرش یا رد «موافقتنامه تهران» قرار می‌دهد، اما در کنار این تحول مثبت، ایران با پدیده تازه‌ای مواجه می‌شود که بر آینده سیاست خارجی آن به‌ویژه در پرونده هسته‌ای، تاثیر جدی می‌گذارد.

برزیل و ترکیه که واسطه انتقال و مبادله اورانیوم ایران شده‌اند، در حوزه‌های مختلفی با ایالات‌متحده همسویی و همپوشانی منافع دارند. برزیل برای بازیگری موثر در آمریکای لاتین و تجارت خارجی خود به آمریکا چشم دوخته است و متقابلا آمریکا برای حفظ نفوذ خود در آمریکای لاتین به همکاری برزیل نیاز دارد.

ترکیه نیز برای عضویت کامل در اتحادیه اروپا و مصون ماندن از خطر روسیه و یونان در آسیای مرکزی و بالکان، ناچار به همکاری با آمریکا است. از سوی دیگر، اگرچه روابط ترکیه و برزیل با ایران دوستانه و رو به گسترش است، اما در دکترین سیاست خارجی این دو کشور و به‌ویژه برزیل، ایران جایگاه ممتاز ندارد.

به همین علت در تحلیل اوضاع جدید نباید از این واقعیت غافل ماند که برزیل و ترکیه مستعد بهره‌گیری از پرونده هسته‌ای ایران برای حل مسائل خود با آمریکا هستند.اما به هر حال، فارغ از این ملاحظه، آنچه تاکنون از قبل موافقتنامه تهران، نصیب ایران شده، این است که ابتکار عمل را به دست گرفته و بن‌بستی چند ساله را شکسته است. در دنیای دیپلماسی هم معمولا احتمال برنده شدن طرفی که دستور مذاکره را تعیین می‌کند، بیشتر است.


 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها