در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
مردم سالاری:امید به آینده بهتر با جلوگیری از حذف نخبگان
«امید به آینده بهتر با جلوگیری از حذف نخبگان»عنوان یادداشت روز روزنامهی مردم سالاری به قلم ناصرالدین قاضی زاده است که در ان میخوانید؛گفت وگوی اخیر آقای کلهر مشاور جناب دکتر احمدی نژاد در مورد تحولات 200 روز گذشته ایران بیش از آنکه تنها فصل جدیدی از مواضع حامیان دولت را نشان دهد، حامل دو پیام آشکار و پنهان به افکار عمومی و نخبگان بود.
مشاور ریاست جمهوری با لب گشودن انتقادی از برخی اقدامات غیر سنجیده اردوگاه «رایحه خوش»، بر این واقعیت صحه گذاشت، اولا اصلاح طلبی در ایران یک فرایند ریشه دار با پایگاه اجتماعی چندین میلیونی است. ثانیا حوادث 9 ماهه گذشته از جهاتی انسجام بین هرم نخبگی اصلاح طلبان را با بدنه اجتماعی بیشتر کرد. هر چند اعتراف دیرهنگام جناب کلهر پیامدهای منفی زیادی بر جا گذاشت، اما حوادث ناگوار این تجربه سخت به هر دو جناح سیاسی در ایران یاد داد «زندگی سیاسی، روزهای از دست رفته نیست، بلکه روزهایی است که همواره به یاد می ماند.»
از این منظر روایت جدید مشاور احمدی نژاد از عرصه رقابت های پس از انتخابات قصد دارد بخشی از مواضع افراطی علیه اصلا ح طلبی را تعدیل سازد تا آن که روند ریزش مقبولیت را یحه خوش در عرصه نخبگی و فرهنگی به نحوی ترمیم شود. کوشش مردان احمدی نژاد برای اصلا ح مواضع ناصواب گذشته در حالی انجام می شود که بخشی از لا یه های افراطی اصولگرا هنوز بر نفی میراث سیاسی و انقلا بی دهه های 60 و 70 اصرار دارند.
در واقع جریان افراطی، فارغ از پیش فرض های ناصواب و با ژست دفاع از نظام، بخش مهمی از تاریخ انقلا ب و نظام را مورد هدف قرار داده است.
از این رو تخریب سرمایه های مدیریتی نظام یعنی امثال هاشمی رفسنجانی قبل از آن که به منزله تخریب یک فرد قلمداد شود به منزله تضعیف ساز و کارهای نظارتی و فرایندهای قانونی تلقی می گردد.
تردیدی نیست هیچیک از این سرمایه های سیاسی نظام -اعم از اصلا ح طلب و اصولگرا- در عرصه رقابت های سیاسی و تصمیم گیری های مدیریتی مصون از خطا نبوده و نخواهند بود. اما این فرایند خطا پذیری مدیران باعث نمی شود که تمام خدمات و زحمات آنان یکباره نادیده گرفته شود!
آیا تخریب مدیران گذشته به این معنا نیست که نسل های امروز و فردا، اعتماد و امید به آینده بهتر را از دست بدهند و بر این پندار خطا بروند که نظام سیاسی و مدیریتی در دوره های جنگ تحمیلی، «مرحله سازندگی» و«اصلا حات»- یعنی پشتوانه 30 ساله نظام- فاقد نظارت های قانونی و مردمی بوده است؟
به هر حال اگر دست به دست هم داده و از تضعیف نخبگان کشور جلوگیری کنیم قطعا آینده بهتر و مطلوب تری را رقم خواهیم زد.
رسالت:پیروزی های مکرر و تلطیف فضای کشور
«پیروزی های مکرر و تلطیف فضای کشور»عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت به قلم محمد مهدی انصاری است که در ان میخوانید؛بعد از حماسه شگفت انگیز و ملی9 دی ، برگزاری راهپیمایی بی بدیل22 بهمن، دستاوردهای نظامی و هسته ای و علمی که در آستانه دهه فجر یکی پس از دیگری به نمایش گذاشته شدند و در نهایت اقدام مقتدرانه وزارت اطلاعات در به دام انداختن عبدالمالک ریگی، سختی برخی اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری امسال و تلخی انحراف از مسیر برخی نخبگان سیاسی به شیرینی این پیروزی ها ختم شده و ملت سرافراز، مقاوم و انقلابی ایران در آستانه17 ربیع الاول و نوروز باستانی خود، در انتظار پیروزی های دیگر و شیرینی های گواراتر است و آن چیزی نیست جز تزریق نشاط سیاسی و اجتماعی و تلطیف فضا برای وحدت و همگرایی ملی.
بعد از حماسه شگفت انگیز و ملی9 دی ، برگزاری راهپیمایی بی بدیل22 بهمن، دستاوردهای نظامی و هسته ای و علمی که در آستانه دهه فجر یکی پس از دیگری به نمایش گذاشته شدند و در نهایت اقدام مقتدرانه وزارت اطلاعات در به دام انداختن عبدالمالک ریگی، سختی برخی اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری امسال و تلخی انحراف از مسیر برخی نخبگان سیاسی به شیرینی این پیروزی ها ختم شده و ملت سرافراز، مقاوم و انقلابی ایران در آستانه17 ربیع الاول و نوروز باستانی خود، در انتظار پیروزی های دیگر و شیرینی های گواراتر است و آن چیزی نیست جز تزریق نشاط سیاسی و اجتماعی و تلطیف فضا برای وحدت و همگرایی ملی.
این روزها در لابه لای برخی اظهارنظرها و پیشنهادات مختلف برای حاصل شدن این مطلوب می توان نمونه هایی از دغدغه مندی برخی نخبگان و خواص نسبت به این مسئله را ملاحظه نمود. پیشنهاداتی همچون عفو نادمین ، دلجویی از آسیب دیدگان و کسانی که می خواهند در چارچوب نظام بمانند، حذف و طرد عناصر افراطی از مجموعه های تاثیرگذار و مواردی از این قبیل که البته هر کدام جای بحث و بررسی بسیار دارد.
علاوه بر این راهکارها می توان به موارد چند دیگری هم اشاره نمود که به گواه تجارب سه دهه پس از انقلاب اسلامی و ضرورتهای حال و آینده کشور و پیچیدگیهایی که نظام و جامعه با آنها مواجه است، شایسته است توجه جدی تری به آنها مبذول گردد؛ مواردی همچون فصل الخطاب بودن منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی که از موضع ولایت برامت، نظر و دستور لازم را صادر می نماید. اشاعه عقلانیت و اعتدال در تمام شئون جامعه و مدیریت آن، تنظیم و باز مهندسی روابط و تعاملات قوای سه گانه، انسجام در سیاستهای فرهنگی نظام، تقویت ابعاد اخلاقی سیاست و سیاست ورزی در چارچوب گفتمانی جمهوری اسلامی ، تداوم موثرتر سیاست دولت خدمتگزار در رفع مشکلات و زدودن بی عدالتی ها و مبارزه ملموس تر با مظاهر فساد و ...
انتظار این است که رهنمود حکیمانه و راهبردی مقام معظم رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی، به طور واقع جامه عمل بپوشد و همه ما این توفیق را داشته باشیم که همچون رهبری از چنان وسعت نظری برخوردار باشیم که از برخی تنگ نظری ها و سطحی اندیشی ها عبور کنیم و تک تک ملت ایران را در زیر چتر رحمت و رافت و اقتدار نظام اسلامی بدانیم.
ابتکار:از جورج حبش تا عبدالمالک ریگی
«از جورج حبش تا عبدالمالک ریگی»عنوان سرمقالهِ روزنامهی ابتکار است که در آن میخوانید؛ برای فهم بیشتر گستردگی و ظرافت کار نیروهای اطلاعاتی امنیتی جمهوری اسلامی ایران در دستگیری بی عیب و نقص عبدالمالک ریگی، بدون شک قیاس این عملیات با انواع مشابه خود می تواند کارساز باشد. دکتر جورج حبش، دکتر ودیع حداد و ابوحسن سلامه، سه نام بسیار معروف در تاریخ سیاسی و نظامی جنبش ملی فلسطین هستند. جبهه خلق برای آزادی فلسطین و سازمان سپتامبر سیاه که مسئولیت اجرای عملیات نظامی در المپیک مونیخ را به عهده داشت، مرکز تلاقی این سه تن بوده است.
از نظر رژیم صهیونیستی، دکتر «ودیع حداد»، مغز متفکر بسیاری از عملیات های نظامی علیه اهداف اسرائیلی در اروپا، خاورمیانه و آسیا و ربودن هواپیماهای رژیم صهیونیستی بوده است، «ابو حسن سلامه» از نظر صهیونیست ها ارتباط مستقیم با سازمان سپتامبر سیاه و اجرای عملیات مونیخ داشته; اما «جورج حبش» داستانی دیگر دارد. او که در نقش یکی از رهبران جبهه مقاومت ملی فلسطین به شمار می رفت، از نظر صهیونیست ها یک هدف و صید بزرگ بود; از همین روی، در کنار تلاش برای ربودن و یا ترور دکتر ودیع حداد و ابوحسن سلامه، سازمان موساد تلاش گسترده ای برای دستگیری دکتر جورج حبش داشت.
جورج حبش و یاسر عرفات
دکتر ودیع حداد در سال 1978 در آلمان شرقی کشته شد. در آغاز اعلام شد که وی به دلیل سرطان وفات یافته است، اما سال ها بعد رسما اعلام شد که وی در دوران اقامت در بغداد توسط یک دیپلمات عالی رتبه عراقی مزدور موساد، به واسطه شکلات کاکائو مسموم و سپس به مرور زمان در یک دوران بیماری طولانی کشته شده است. اما صهیونیست ها که ودیع حداد را مردی بسیار متفکر در برنامه های امنیتی می دانستند، در آغاز به سختی خبر مرگ وی را پذیرفتند تا جایی که حتی اعلام کرده بودند، تشییع جنازه ودیع حداد نمایشی بوده است. اما ابوحسن سلامه که از نزدیکان جورج حبش و یاسرعرفات به شمار می رفت نیز از نظر صهیونیست ها مردی با برنامه های مدبرانه امنیتی به شمار می رفت که مسئولیت بسیاری از عملیات نظامی فلسطینی ها را متوجه او نموده بودند. او یکی از موسسین تیم های حفاظتی امنیتی یاسرعرفات و دیگر رهبران فلسطینی بود و شاید اگر برنامه های او نبود یاسر عرفات بیش از چندین بار نمی توانست از ترورهای صهیونیستی جان سالم به در ببرد; اما صهیونیست ها سرانجام موفق شدند تا ابو حسن را در سال 1979 در بیروت با انفجار یک ماشین بمب گذاری شده ترور کنند.
عرفات قذافی حبش
اما دست صهیونیست ها هرگز به جورج حبش نرسید و او به مرگ طبیعی در سال 2008 در امان پایتخت اردن دار فانی را وداع گفت و تلاش پیاپی سازمان موساد برای ترور و یا ربودن وی ناکام ماند. ناکام ترین و در عین حال بزرگترین و معروف ترین تلاش موساد برای دستگیری جورج حبش به فرود اجباری یک فروند هواپیمای لیبیایی در آسمان دریای مدیترانه در تل آویو در سال 1973 بازمی گردد. منابع اطلاعاتی موساد در بیروت و طرابلس لیبی از پیش اعلام کرده بودند که جورج حبش در فهرست مسافرانی است که از طرابلس رهسپار دمشق است. از همین روی، در آگوست سال 1973 پس از برخاستن هواپیمای مسافربری لیبیایی از طرابلس، دو فروند جنگنده اسرائیلی برفراز دریای مدیترانه سد راه هواپیما شده و آن را مجبور به فرود در فرودگاه تل آویو می کنند، با این تصور که لحظاتی بعد دکتر جورج حبش، دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین و مسئول اجرای بسیاری از عملیات نظامی علیه صهیونیست ها را بازداشت می کنند و به جهانیان نشان می دهند که موساد شکاری بزرگ را به تور انداخته است; اما پس از نشستن هواپیما روی باند و پیاده کردن مسافران، معلوم شد که نه تنها جورج حبش که هیچ یک از نیروهای برجسته مقاومت ملی فلسطین و یا دیگر گروه های فلسطینی، جزو مسافران این هواپیما نیستند و تشکیلات امنیتی اسرائیل با یک افتضاح امنیتی رو به رو شد.
دستگیری عبدالمالک ریگی
این مساله از آن جهت اهمیت دارد که موفقیت امنیتی ایران در دستگیری عبدالمالک ریگی در یک عملیات مشابه نشان می دهد که دسترسی های امنیتی ایران به جغرافیای پیرامون خویش و آگاهی از فعالیت ها و رفت وآمد نیروهای ضد انقلاب و ضد نظام جمهوری اسلامی، بسیار بالا و قابل توجه بوده و این در حالی است که مقایسه دهه هفتاد با الان نشان می دهد که دسترسی به اطلاعات دقیق در اوضاع کنونی به دلیل وجود ده ها روش استتار، بسیار سخت تر از دهه هفتاد است; این موضوع نشان دهنده قدرت و توان بالای تشکیلات امنیتی ایران در عرصه های اقلیمی است.
کیهان: تا سقوط ؛یک انتفاضه دیگر
«تا سقوط ؛یک انتفاضه دیگر»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم حمید امیدی است که در ان میخوانید؛سیر تحولات اخیر در فلسطین اشغالی نشان می دهد که انتفاضه سوم مردم فلسطین در راه است. شاید بعد از شکست سنگین و مفتضحانه ارتش صهیونیستی در جنگ 22روزه برخی از تحلیلگران گمان می کردند که این رژیم با تحمل این شکست خفت آمیز تا مدتی سر بلند نخواهد کرد و اوضاع در اراضی اشغالی قدری آرام خواهد شد، اما اینگونه نبود و حملات اشغالگران، خصوصا پس از روی کار آمدن دولت راستگرا و افراطی نتانیاهو، شدت بیشتری یافت.
اوج گیری روند شهرک سازی برای یهودیان و تخریب چند محله فلسطینی نشین برای این کار از جمله کوی «شیخ الجراح» و «سلوان» در اراضی قدس شریف و هم چنین تخریب چند روستای فلسطینی برای احداث پایگاه نظامی طی چند ماه اخیر، عرصه را بر فلسطینیان تنگ کرده بود.
خوی اشغالگری و تصرف رژیم صهیونیستی به اینجا ختم نشد و چندی قبل اعلام الحاق حرم ابراهیمی و مسجد بلال را به فهرست آنچه که خود آن را «میراث یهودی» می خوانند! خون مسلمانان را به جوش آورد و باعث اعتراضات شدید مردمی در شهرهای الخلیل و قدس شریف شد.
شاید جرقه های شروع یک قیام مردمی جدید علیه اشغالگران به چند ماه قبل بازگردد، زمانی که رژیم صهیونیستی همزمان با فرارسیدن عید آمرزش یهودیان به بهانه بزرگداشت این روز، گروههای افراطی یهودی- صهیونیستی را روانه مسجدالاقصی کرد. مسلمانان قدس نیز برای جلوگیری از اهانت آنان به این مکان مقدس در مسجد تجمع کرده و مانع ورود آنان به مسجدالاقصی شدند. پس از این تجمع، درگیری میان نیروهای مسلح رژیم صهیونیستی با نمازگزاران فلسطینی آغاز شد به گونه ای که این نیروها مسجدالاقصی را یک هفته در محاصره خود داشته و مانع ورود فلسطینی های زیر 50سال به داخل بخش قدیمی شهر قدس و مسجدالاقصی شدند. همزمان نیز هواپیماهای گشتی اسرائیلی بر فراز این شهر به پرواز درآمده و استقرار شمار زیادی از نیروهای پلیس، یگان مرزی و یگان ویژه رژیم اشغالگر قدس، بیت المقدس را تبدیل به یک پادگان نظامی کرد.
همان روزها یک مقام بلندپایه سیاسی رژیم صهیونیستی با توجه به افزایش خشم و انزجار فلسطینی ها، از نگرانی دولت نتانیاهو نسبت به احتمال وقوع انتفاضه سوم خبر داد. حاتم عبدالقادر- مسئول پرونده بیت المقدس در تشکیلات خودگردان فلسطین- هم طی گفت وگویی با دیلی تلگراف هشدار داد که اقدامات صهیونیستها باعث خشم تمامی فلسطینی ها شد و این موضوع می تواند به انتفاضه ای جدید بینجامد.
راهپیمایی مسلمانان جهان در «روز خشم» (9اکتبر) و اعتراض یکپارچه جامعه اسلامی در شهرهای مختلف دنیا- خصوصا اراضی اشغالی- علیه صهیونیست ها و اعلام همبستگی و حمایت از مردم فلسطین و مسجدالاقصی باعث شد تا رژیم صهیونیستی پس از یک هفته محاصره الاقصی مجبور به عقب نشینی و رفع محاصره شود.
مردم فلسطین دو انتفاضه دیگر هم داشته اند. انتفاضه دوم در سال 2000 و به دنبال ورود آریل شارون- نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی- به محوطه مسجدالاقصی شکل گرفت. نخستین انتفاضه ملت فلسطین نیز که بعدها به «انتفاضه بزرگ» مشهور شد، در ماه مه سال 1987، چهلمین سال اعلام موجودیت رژیم اشغالگر در سرزمین اشغالی به وقوع پیوست.
روزگاری شیمون پرز- نخست وزیر سابق و رئیس کنونی رژیم صهیونیستی- به یاسر عرفات گفته بود؛ «در قدس هرچه روی زمین است برای شما و هرچه زیر زمین است برای ما!» اما روند رو به گسترش احداث شهرک های یهودی نشین و اشغال مستقیم اراضی فلسطینی ها نشان می دهد که آنان قصد ندارند حتی از یک وجب خاک این سرزمین بگذرند. از زمان اشغال فلسطین در 1948 تاکنون رژیم اشغالگر درصدد تشدید تجاوزات خود برای مصادره اراضی بیشتری از فلسطینی ها و تبدیل آن به شهرک های یهودی نشین بوده است. هم اکنون صهیونیست ها بر حدود 90درصد اراضی قدس شریف مسلط شده اند.
از سوی دیگر این رژیم در تلاش است با تغییر بافت جمعیتی بیت المقدس جمعیت یهودی نشین این شهر را افزایش دهد. آمار یهودیان ساکن قدس این روند را تایید می کند. اکنون جمعیت یهودی قدس 500 هزار نفر برآورد می شود که در مقایسه با زمان اشغال قدس (شرقی) در 1967افزایش بیش از 2برابر را نشان می دهد.
علت دیگری که خشم فلسطینیان را برانگیخته و آنان را برای انتفاضه جدید به صحنه مبارزات با اشغالگران و سازشگران می کشاند، عملکرد تشکیلات خودگردان است. سرسپردگی سران این تشکیلات- خصوصا محمود عباس- به آمریکا و اسرائیل و مشارکت آنان در پرونده مذاکرات- به اصطلاح- صلح، که تاکنون چیزی جز آوارگی بیشتر فلسطینی ها، محاصره و قتل عام مردم غزه و جری تر شدن صهیونیست ها برای ادامه و توسعه اشغالگری نداشته، باعث نفرت ملت فلسطین از این تشکیلات همسو با منافع اسرائیل غاصب شده است. چندی پیش تشکیلات خودگردان در یک حرکت سازشکارانه درخواست کرد تا بررسی گزارش گلدستون که جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه را محکوم کرده و آن را جنایت جنگی می شمارد، به تعویق بیفتد. هرچند با فشار و اعتراض ملت فلسطین و برخی از کشورهای اسلامی، دستگاه محمود عباس وادار به انصراف از تصمیم خود شد، ولی صرف این درخواست از سوی تشکیلاتی که خود را فلسطینی می خواند، نشان داد آنان مهره هایی هستند که در عرصه سیاست و مبارزه بین فلسطین و اسرائیل، برای پیشبرد اهداف حریف بازی می کنند.
این موضوع بعلاوه خیانت های دیگر تشکیلات خودگردان، خشم فلسطینی ها را برانگیخته و طبعا با بازپس گیری درخواست تعویق، چیزی از این انزجار و تنفر کاسته نمی شود.
بدون تردید خیزش جدید مردم فلسطین نشان از بروز انتفاضه ای دیگر دارد. علایم و نشانه های آن برای دشمن نیز آشکار شده است. هفته قبل روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت که شیمون پرز رئیس جمهور رژیم جعلی اسرائیل درباره انتفاضه سوم مردم فلسطین به محمود عباس هشدار داده است.
روزنامه «جروزالم پست» هم با اشاره به سیاست های کابینه افراطی رژیم صهیونیستی در بخش شهرک سازی در مناطق فلسطین، در این باره می نویسد؛ «با ادامه این روند، اسرائیل در آینده ای نزدیک باید منتظر انتفاضه سوم فلسطینی ها باشد.» این روزنامه هم چنین به نقل از آژانس یهود اضافه می کند؛ «در شرایط کنونی احساسات ضد صهیونیستی به بالاترین حد خود پس از جنگ جهانی دوم رسیده است.»
روزنامه کریستین ساینس مانیتور نیز در گزارشی از هراس پرز و دیگر مقامات این رژیم نسبت به راه افتادن انتفاضه سوم خبر می دهد. این گزارش پس از دیدار بی نتیجه «جرج میشل» فرستاده ویژه اوباما از خاورمیانه در ماه گذشته منتشر شد. این روزنامه آمریکایی می نویسد: «سفر میشل به منطقه نه تنها نتیجه ای دربر نداشت و موفقیتی در مورد روند صلح خاورمیانه به دست نیامد بلکه با افزایش درگیری ها و حملات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی ها، بازداشت و خشونت هرچه بیشتر این رژیم، انتظار می رود دامنه اعتراضات مردمی فلسطین افزایش یافته و منجر به انتفاضه سوم شود.»
الشرق الاوسط نیز به نقل از سارکوزی درباره هشدار وی برای خیزش دوباره فلسطینی ها و شروع انتفاضه سوم خبر می دهد.
اوایل هفته جاری، رهبران گروههای جهادی فلسطین به دیدار رهبر معظم انقلاب آمدند. ولی امر مسلمین در این دیدار در سخنانی مهم و امیدبخش، با تجلیل از مقاومت ملت فلسطین و مردم استوار غزه تاکید فرمودند: «فلسطین قطعا و یقینا در سایه ادامه استقامت به یاد ماندنی ملت فلسطین، وحدت گروههای مبارز جهادی حول محور مقاومت، ایمان و توکل به پروردگار، آزاد خواهد شد و حامیان رژیم صهیونیستی نصیبی جز روسیاهی و بدنامی تاریخی، نخواهند برد.»
ایشان همچنان با اشاره به وعده نصرت الهی تاکید کردند: «ان شاءالله قدس شریف به آغوش مسلمانان بازخواهد گشت و مردم جهان و ملت مقاوم فلسطین، این روز بزرگ را حتما شاهد خواهند بود.»
انتفاضه دیگری در راه است. آزادی فلسطین در گرو مقاومت و مبارزات مردمی است. و حتما روزی خواهد آمد که فرزند فلسطینی در سایه درخت زیتون و در سرزمین آزاد فلسطین با حاکمیت اسلامی برخاسته از خواست مردم مظلوم و رنجدیده این دیار نفس بکشد.
تهران امروز:ما را از چه منع میکنند؟
«ما را از چه منع میکنند؟»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم سید جواد سیدپور است که در ان میخوانید؛پروفسور داگ روک پزشک ارتش ایالات متحده که مسئولیت پاکسازی کویت در جنگ اول خلیجفارس را بر عهده داشت، میگوید: «جنگ خلیج فارس بیش از 300 تن اورانیوم ضعیف شده بر عراق فروریخت. هواپیماهای جنگنده «وارتوگ آ – 10» بیش از 900 هزار گلوله پرتاب کردند. هر رگبار گلوله حاوی 300 گرم اورانیوم غنی شده 238 بود. هر تانکی که بمباران کرد، هر یک از بمبهایش 2500 گرم اورانیوم خالص داشت. این بمبها پوشش نداشتند، اورانیوم خالص بودند. علاوه بر این، ما شواهدی در دست داریم که نشان میدهد پلوتون هم با آن مخلوط شده بود.
آنچه در جنگ خلیجفارس گذشت نوعی جنگ اتمی بود. او خود بعدها مانند هزاران عراقی به سرطان مبتلا شد و اعلام کرد: «در بدن من، پنج برابر میزان مجاز رادیو اکتیو وجود دارد.» (اربابان جدید جهان – جان پیلجر – شهابی – ص 75) جالب است که ایالات متحده و غرب که این روزها به شدت در برابر برنامه صلحآمیز هستهای ایران مقاومت میکنند و هر روز طرحی تازه برای دستاندازی پیش روی توسعه ایران ارائه میدهند هنوز از این سلاحهای نامتعارف در اقصینقاط دنیا استفاده میکنند؛ سلاحهایی که موج جدیدی از جنگ اتمی را ایجاد کرده که دیگر همانند هیروشیما و ناکازاکی با انفجاری مهیب همراه نیست بلکه مانند عراق، افغانستان و غزه ضمن کشتن سربازان به بازماندگان آنان نیز با پاشیدن اورانیومهای ضعیف شده آسیب میرسانند تا سیکلی از بیماریها و سرطانهای لاعلاج در منطقه توزیع شود.
این اگر نسلکشی به شیوه نوین نیست پس چیست؟ این اگر استفاده از سلاح اتمی قلمداد نمیشود پس چه نام دارد؟ چرا استفاده از اورانیوم در مقیاس نظامی – صنعتی برای کشتار مردم بیگناه عراق، افغانستان و فلسطین عادی است و دستیابی به اورانیوم برای یک رآکتور آزمایشگاهی در تهران خطرناک تلقی میشود؟
چرا ایالات متحده و غرب اصرار دارند چنین وانمود کنند که ایران همان راهی را خواهد رفت که خودشان پیمودهاند؟ بهرغم آنکه رهبر معظم انقلاب بارها و بارها و مخصوصا این اواخر هنگام به آب انداختن ناوشکن جماران تاکید کردهاند که «ایران اعتقادی به تسلیحات هستهای ندارد و به دنبال این قبیل تسلیحات نیست.» باز هم رسانههای غربی چنین وانمود میکنند که گویی تهران میخواهد چه و چه انجام دهد.
در پس چنین رویکردی موجی از «ایرانهراسی» پنهان است که نتیجه آن سود بیشتر کمپانیهای غربی برای تجهیز کشورهای پیرامونی و همچنین زیر فشار قرار دادن سیاستهای حقطلبانه جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی است. اما آنها ما را از چه منع میکنند؟ غرب و ایالات متحده تلاش میکنند ایران شبیه خودشان نشود، آنها دارند ما را از خودشان منع میکنند. آنها از ما نمیترسند از خودشان میترسند، آنها از خودشان واهمه دارند، آنها میدانند خودشان چه هستند، ما هم میدانیم که آنها چه هستند و به همین خاطر هرگز در استراتژی جمهوری اسلامی به هیچ وجه گفتمانی و راهبردی همانند غرب و ایالات متحده وجود نداشته و نخواهد داشت.
ایران میخواهد نفی نظام سلطه باشد نه شبیه آن. این همان استراتژی پویایی است که رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاکید فرمودهاند و این همان اشتباهی است که غرب انجام میدهد، ایران مخالف سلاح هستهای در دست بشریت است؛ چه در دست غرب باشد چه در دست دیگری. اما آنها اصرار دارند که ایران نیز مانند آنها فکر میکند و این را مدام گسترش هم میدهند.
البته همیشه بین آنچه آنان میگویند و آنچه واقعا به آن اعتقاد دارند فاصلهای آشکار وجود داشته و دارد. مگر آنگاه که به کشورهای منطقه حملهور شدند اهداف واقعی خود را عیان ساختند؟ اما در این بین بودهاند افرادی که دانسته یا نادانسته عیان ساختهاند آنچه دیگران پنهان میکردند. ویلیام لونی یکی از اینهاست. او سرتیپ نیروی هوایی آمریکا و فرمانده بمباران عراق بود که بدون ریاکاری سیاسیون و نشان دادن در باغ سبز روکرد آنچه را دیگران به صد دلیل پنهان میکردند.
او هنگامی که هزاران بمب آلوده به اورانیوم ضعیف شده را بر سر زن و کودک و مرد عراقی میریخت میگفت: «آنها (عراقیها) میدانند که ما مالک کشورشان هستیم، ما دیکته میکنیم که آنها چطور زندگی کنند و چه بگویند و در حال حاضر عظمت آمریکا در همین است. این چیز خوبی است به ویژه که نفت زیادی در آنجاست که ما به آن نیاز داریم.» ما اتفاقا با همین خوی استکباری نوین مخالفیم و آنان از همین روحیه ما را هراس میدهند که دیکتهپذیر باشیم نه مستقل. آیا استقلال ارزش ایستادگی ندارد؟
دنیای اقتصاد:پایانی بر یک تصور
«پایانی بر یک تصور»عنوان سرمقالهِ روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم علی سرزعیم است که در آن میخوانید؛شاید مهمترین خبر اقتصادی اخیر، اعلام رسمی کاهش شدید رشد اقتصادی امسال و احتمالا سال آینده است.
این در حالی است که قیمت نفت چندان کاهش شدیدی نداشته و کشور در سالهای گذشته از وفور منابع نفتی برخوردار بوده است.
دولت با اتکا به درآمدهای هنگفت نفت دیدگاهی را در دستور کار خود قرار داد مبنی بر اینکه دولت میتواند جایگزین بخشهای دیگر شود و مخارج دولت میتواند جبرانکننده سرمایهگذاری بخش خصوصی شود. پیامد این دیدگاه این بود که مداخلات دولت در بخشهای مختلف اقتصاد تشدید شد. دولت با اتکا بر درآمد زیاد نفت بیمحابا در حوزههای گوناگون مداخله نمود و بیتوجه به تجربههای کسب شده از قبل سیاستهای شکست خوردهای چون تثبیت قیمتها، دولتی کردن امور و تقویت صوری پول ملی را دنبال کرد. این در حالی بود که توصیههای کارشناسی حمل بر مخالفتهای سیاسی گردید و تجربههایی که با هرز ثروت ملی اندوخته شده بود به ناگاه و یکباره کنار زده شد؛ با این امید که میتوان با بودجه زیاد دولت، فعالیت شدید عمرانی و خیرخواهی در مسوولان امر شیوه بدیعی را در مدیریت اقتصادی آزمود.
نتیجه طبیعی حاصل از این مسیر سیاستگذاری، فرورفتن اقتصاد ایران به رکودی است که بیم آن میرود دامنه آن بسیار گسترده شود. شبیه این وضع دقیقا در سالهای پس از جنگ رخ داد. در آن سالها نیز شور و شوق سازندگی بر مسوولان حاکم بود و تصور اینکه هر چه بیشتر سرمایهگذاری دولتی صورت گیرد، کشور به توسعه نزدیکتر خواهد شد، راهنمای عمل مسوولان وقت بود.
آن زمان، مصادف شدن کاهش درآمد نفت با سررسید وامها، بحران بدهی را به وجود آورد که در نتیجه آن اقتصاد ایران تا قریب به 6 سال در رکودی عمیق فرو رفت. هرچند دولت فعلی خود را به لحاظ سیاسی در نقطه مقابل دولت زمان سازندگی تعریف میکند، اما ظاهرا از حیث تصور اقتصادی در همان مسیری وارد شده است که دولت آن زمان وارد شد.اینک زمان مناسبی است که یک بار دیگر تصمیمگیران در مورد شان سیاستگذاری اقتصادی مداقه کنند و دریابند که وظیفه آنها در وهله اول فراهم آوردن محیطی است که در آن عاملین اقتصادی به خوبی و با حداقل محدودیت بتوانند فعالیتهای خود را صورت دهند.
در وهله دوم اصلاح سیاستهای اقتصادی است؛ به نحوی که علامتهای درستی به عاملین اقتصادی داده شود و نظام انگیزشی درستی بر فعالیتهای مختلف اقتصادی حاکم گردد. در وهله سوم ارائه موثر کالاهای عمومی و حضور در عرصههایی است که اصطلاحا بازار در آنجا شکست میخورد. در وهله چهارم ایجاد زیرساختها از جمله وظایف دولت در کشورهای در حال توسعه است.
متاسفانه تغییر وسیع وزرا و مسوولان، تغییرات ناگهانی سیاستها، فقدان برنامه مدون راهنمای عمل در دولت و بی اعتنایی به سند برنامه چهارم به عنوان یک سند راهنما همراه با تحریمهای خارجی، محیط کسب و کار نامناسبی را در اقتصاد ایران به وجود آورد. سیاستهای اقتصادی نیز به کرات علامتهای غلطی به عاملین اقتصادی ارسال میکردند. اصرار بر کاهش مصنوعی نرخ بهره، حفظ نرخ ارز، کنترل قیمتها و دولتی کردن امور، همگی اقداماتی بودند که در تعارض با این وضع قرار داشتند. ضعف تیم مدیریتی و سیاسی کردن امور نهادهای بوروکراتیک همگی موجب شد تا دولت در عرضه موثر کالاهای عمومی با مشکل روبهرو باشد.
تنها حوزهای که دولت با قوت در آن وارد شد، ایجاد زیرساختها است که این مساله نیز متاسفانه در کشور ما شدیدا دستخوش وضعیت سیاسی است؛ به این معنی که کیفیت سرمایهگذاریهای دولتی تابعی از وضعیت سیاسی است. در این وضعیت، به دلایل مختلف به رغم افزایش بودجه عمرانی، وضعیت زیرساختها به میزان مورد نظر بهبود نمییابد.
دولت فعلی به دلیل بیمهری به تجربه گذشته با هزینه گزاف این تجربه را به دست آورد؛ اما بیم آن میرود تا در آینده نیز همین تجربه نیز توسط کسان دیگر مورد بی مهری قرار گیرد و هزینه مجددی بر اقتصاد تحمیل شود.
آفرینش:مسکو و راهبرد چندگانه در ارسال اس 300
«مسکو و راهبرد چندگانه در ارسال اس 300»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش است که در آن میخوانید؛چنانچه فروش سیستم دفاع موشکی اس 300 به ایران موجب تنش در خاورمیانه شود،مسکو از انجام آن خودداری خواهد کرد.
سخنان فوق را سرگئی لاروف وزیر خارجه روسیه در قبال تحویل سامانه موشکی اس 300 به ایران بیان داشت.سخنانی که بیش از هر چیز نشان دهنده رویکردی نو در ارسال سامانه موشکی اس 300 به ایران است. در واقع سامانه دفاع موشکی اس 300 سامانه ای دفاعی است که برای 100 کیلومتری، توانایی پدافندی ایران را در قبال موشک های بالستیک و کروزافزایش می داد.
این سامانه بنا به قرارداد سال 2005 میان تهران و مسکو قرار بود به ایران تحویل داده شود.اما سیاست چندگانه روس ها و تعاملات بین المللی با اروپا و غرب باعث شده است تا اکنون حدود یک سال از زمان تحویل سامانه به ایران بگذرد.مقامات کرملین که از آغاز تاخیر تاکنون مسائلی همانند مشکل فنی و دلایل فنی را علت تاخیر ارسال سامانه به ایران می دانستند اینک با انگشت گذاشتن بر دلایل سیاسی به نظر می رسد تاب تحمل فشارهای غرب را نداشته و با وضع پیش شرط هایی همانند"پاسخ دادن ایران به سوالات "از زمان اجرای تعهد خود به ایران طفره می روند.
در یک سال گذشته مسکو با ترافیک مقامات سیاسی غربی و اسرائیلی روبرو بوده است.سفرهایی که در بسیاری از آنها پیدا و نهان موضوع روابط نظامی ایران با مسکو زیر نظر قرار گرفته شده بود.در این میان دولت راست گرای اسرائیل بیشترین تلاش را در راستای فشار بر روسیه مبنی بر لغو ارسال این سامانه به ایران داشت.سفر پنهانی بنیامین نتانیاهو به روسیه در تابستان گذشته ،سفر شیمون پرز(که با قول مدودوف رئیس جمهور روسیه مبنی بر بررسی ارسال سامانه اس 300 به ایران روبرو شد)و سفر اخیر نتانیاهو به روسیه ،مسکو را زیر فشارهای اسرائیل قرار داد.فشارهایی که در طول یکسال گذشته از طرف واشنگتن نیز تداوم داشته است و عملا امریکا در طول روند مذاکرات استارت با روسیه و انجام برنامه سپر دفاع موشکی خود عدم ارسال سامانه اس 300 به ایران را خواستار بود.سیاستی که اینک به نظر می رسد روس ها با بازی چندگانه خویش در صدد افزایش امتیاز ها از غرب در صورت انصراف از ارسال این سامانه به ایران هستند.
بی گمان به نظر می رسد واشینگتن می کوشد تا با طرح پیشنهاداتی برای روسیه(ارسال این سامانه و سامانه پیشرفته تر اس 400 به عربستان،ترکیه و سایر کشورهای متحد خود در خاورمیانه )از یک سو امتیازهایی را به مقامات کرملین اعطا کنند و از سوی دیگر با واگذاری امتیازهایی اقتصادی (با توجه به ضعف اقتصادی روسیه)از هرگونه خسارت احتمالی در صورت انصراف از ارسال این سامانه به ایران بکاهند.چه اینکه با توجه به قرارداد امضا شده با ایران در صورت عدم ارسال اس 300 ،مسکو مجبور به پرداخت خسارت به ایران خواهد شد.
بی گمان با توجه به سیاست و تداوم بدقولی ها و بهانه های تکراری روس ها در مورد نیروگاه هسته ای بوشهرکه کار تکمیل و گشایش این نیروگاه را تا کنون سال ها به تعویق انداخته است ،باید توجه داشت که سیاست اخیر روسیه در مورد ارسال سامانه اس 300 به ایران راهی همانند نیروگاه هسته ای بوشهر را طی نکند;راهی که عملا باعث ایجاد خسارات جبران ناپذیر سیاسی و اقتصادی به ایران شد.
در این حال مقامات و سکان داران سیاست خارجی در ایران باید بر فشارها بر روسیه بیافزایند و با رویکردی واقع گرایانه نگاهی دوباره به سیاست اتحاد با روسیه داشته باشند.به علاوه نگاهی نیز به مطالبه خسارت از این کشور در قبال تاخیر و حتی انصراف مسکو از ارسال سامانه اس 300 داشته باشند.در این حال باید توجه داشت که سیاست خارجی ایران پیش از هرچیز نیازمند بازنگری جدی در روابط خود با روسیه است. چه اینکه در منطق روابط بین الملل هیچ کشوری نه دوست دائمی دارد و نه دشمن دائمی.
جهان صنعت: پاسکاری اشتغال
«پاسکاری اشتغال»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت است که در آن میخوانید؛وزیر کار در اقدامی تعجببرانگیز اعلام کرده که متولی ایجاد اشتغال وزارت تعاون است و از این پس متقاضیان کار به این وزارتخانه مراجعه کنند. اگر زمان را همینجا متوقف کنیم و با یک دوربرگردان نوار این صحبت را به عقب برگردانیم، به سخنان وزیر کار دولت نهم میرسیم که این وزارتخانه را متولی حمایت از تولید میدانست و با ایجاد طرح بنگاههای زودبازده به دنبال ایجاد شغل بود.
او در میان انبوه انتقاداتی که از این طرح و در کنار آن اظهارنظرهایی که در حوزههای تولید و بانکداری ارایه میکرد، عملا این ذهنیت در بین جویندگان کار ایجاد شد که باید مطالبات خود را از وزیر کار بخواهند و چه بسیار تولیدکنندگانی که با استفاده از نفوذ و قدرت وزیر پیشین کار از وزارت صنایع و معادن رویگردان شده و فریاد تظلمخواهی خود را به گوش محمد جهرمی میرساندند. او حتی در مقابل کسانی که وزارت کار را به مسیر قانونی خود رهنمون میکردند، عنوان میکرد که پیشینیان اشتباه میکردند و وزارت کار اینک در مسیر واقعی خود قرار گرفته است.
اکنون دولت نهم همانند سایر دولتها به تاریخ پیوسته اما میراثی که بجا گذاشته به دعوای دو وزارتخانه برای اشتغال منجر شده است. وزارت کار میگوید متقاضیان کار به وزارت تعاون بروند و وزارت تعاون نیز در واکنش به این سخن میگوید که ما تنها دعوت، راهنمایی و سازماندهی میکنیم! در شرایطی که به دلیل رکود و واردات بیرویه ظرفیت تولید به 40 درصد کاهش یافته و متقاضیان کار روزبهروز در حال افزایش است، پاسکاری متقاضیان اشتغال کم بود که آن هم اضافه شد!
قدس:عراق در انتظار روزهای بهتر
«عراق در انتظار روزهای بهتر»عنوان یادداشت روز روزنامهی قدس به قلم غلامرضا کرمی راد است که در آن میخوانید؛هفته آینده یکی از سرنوشت سازترین انتخابات عراق در این کشور تحت اشغال برگزار خواهد شد. در انتخابات پیش رو، احزاب و گروه های زیادی فعال هستند که از مهمترین آنها می توان به ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی، ائتلاف ملی عراق (بسیاری این ائتلاف را ادامه ائتلاف عراق یکپارچه در سال 2005 می دانند)، ائتلاف وحدت عراق به رهبری جواد بولانی وزیر کشور عراق، لیست العراقیه (سکولارها)، جبهه توافق عراق (گروه های سنی) و ائتلاف کردستان عراق اشاره کرد.
البته گروه های دیگری هم در انتخابات آتی عراق فعال هستند، اما مهمترین گروه ها را ائتلافهای فوق تشکیل می دهند که رقابت اصلی در واقع بین گروه مالکی متشکل از احزاب سنی و روحانیون عراق ازجمله برخی از اعضای قبیله ابوریشه که رهبری قیام سنی ها علیه القاعده عراق در استان غربی الانبار را برعهده داشتند و ائتلاف ملی عراق متشکل ازافرادی از قبیل سید عمار حکیم رهبر مجلس اعلای عراق، مقتدا صدر رهبر جریان صدر، ابراهیم الجعفری نخست وزیر سابق عراق، احمد چلبی دبیرکل کنگره ملی عراق، تشکیلات بدر و فراکسیون همبستگی و مجمع عراق است. البته، در گروه ائتلاف ملی عراق گروهی از شخصیتهای سیاسی اهل سنت مانند رئیس گروه علمای اهل سنت جنوب عراق و «حمید الهایس» رئیس مجلس اسناد استان الانبار نیز حضور دارند.
طی ماه های گذشته، آمریکا، انگلیس و کشورهایی همچون عربستان و اردن تلاش زیادی کردند تا با وارد کردن دوباره وابستگان حزب بعث به صحنه سیاسی عراق، از این افراد برای پیشبرد مقاصد خود در آینده استفاده کنند، اما مخالفتهای شدید مردم و چهره های برجسته عراقی مانع از آن شد که افراد مورد اعتماد غرب بتوانند قدرت زیادی را به دست آورده و در صحنه سیاسی خودنمایی کنند.
آمریکایی ها بر طبق اعلام قبلی باید سال آینده میلادی به طور کامل از عراق خارج شوند، لذا تمام تلاش خود را به کار بسته اند تا کسانی را بر سر کار حاضر کنند که پس از خروج آنها منافعشان را تأمین کنند. بخصوص آنها نگران نزدیکی تهران و بغداد به یکدیگر و عواقب آن برای کشورهای غربی و حتی منطقه هستند، زیرا می دانند این دو کشور به دلیل روابط فرهنگی، مذهبی و حتی اقتصادی می توانند در آینده اتحاد قدرتمندی را شکل دهند که بدون تردید آثار سیاسی و فرهنگی آن تأثیر بسزایی بر منطقه و بخصوص بر افکار عمومی کشورهای غیردموکراتیک خواهد داشت.
آمریکا و متحدانش از تقویت این اتحاد نگران هستند و نمی توانند آن را نیز پنهان کنند، لذا می بینیم که مقامهای آنها تلاش بسیاری داشته اند تا با تحریک برخی کشورهای عربی و استفاده از پول آنها، مانع شکل گیری یک عراق دموکراتیک بر پایه خواست مردم این کشور که همانا کنار زدن باقیماندگان حزب بعث و سرسپردگان غرب است، بشوند.
آنچه مسلم است، همه معادلات موجود در عراق و تحلیلهای موجود نشان می دهد سرنوشت مردم عراق انشاا... به دست مردم این کشور رقم خواهد خورد و با وجود هزینه سنگین آمریکا و متحدانش در عراق، یک حکومت وابسته تشکیل نخواهد شد؛ همان طور که در انتخابات گذشته عراق نیز چنین چیزی اتفاق نیفتاد.
در زمان صدام، غربیها عراق را به دو منطقه مدار 36 و مدار 32 درجه تقسیم کردند و در مدار 32 درجه دست صدام را برای انواع جنایت علیه شیعیان جنوب این کشور باز گذاشتند، لذا مردم این منطقه حتی اگر بعثیها اجازه ورود به انتخابات را هم پیدا می کردند، به آنها رأی نمی دادند، زیرا در جریان انتفاضه عراق شاهد جنایتهای زیادی از سوی حزب بعث بر ضد خود بودند.
در منطقه مدار 36 درجه هم که متعلق به مناطق کردنشین است، صدام جنایتهای زیادی را علیه کردها انجام داد و حتی در برخی شهرها تلاش کرد تا بافت جمعیتی آن را نیز تغییر دهد، لذا بازهم نمی توان انتظار داشت مردم این منطقه به بعثیهای سابق رأی بدهند. تنها در منطقه مرکزی عراق صدام طرفدارانی را داشت که به همین دلیل برخی کشورها تلاش می کنند با استفاده از این مسأله، قدرت را به نفع خود تغییر داده و نگذارند عراق از منافع غرب فاصله بگیرد. اما نکته اصلی این است که مردم عراق چه شیعه، چه سنی و چه کرد، همه زخم خورده دوران دیکتاتوری حزب بعث هستند و بخصوص در مورد غرب و برخی کشورهای عربی نگاه مثبتی ندارند و همین مسأله هم باعث شد تا در انتخابات چند سال اخیر این کشور به کسانی رأی دهند که تلاش می کنند عراق جنگ زده را از زیر سلطه دیگر کشورها بیرون آورند.
به همین دلایل، با وجود همه جنجالها طی ماه های اخیر که بیشتر ناشی از استقبال نکردن مردم از بعثیها و برخی گروه های خاص بود و در نتیجه این گروه ها را مجبور به دروغ پراکنی می کرد، می توان امیدوار بود که مردم عراق راه خود را از سران کشورهای غربی و برخی اعراب جدا کرده و اجازه ندهند این کشور بیش از این متحمل خسارتهای فراوان شود و دوباره دیکتاتوری سابق به شکل جدیدی جان بگیرد. اکنون مرجعیت شیعه در عراق، نقش مهمی را ایفا می کند و مردم به این مسأله اقبال خوبی نشان داده اند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: