در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
دورنمات در سال 46 1945 نخستین نمایشنامهاش را با عنوان «نوشته شده» نوشت و همان سال با بازیگری به نام لوتی گایسلر ازدواج کرد. پس از مرگ همسرش در سال 1983 دورنمارت با بازیگری به نام شارلوت کر ازدواج کرد.
مثل برشت، دورنمات هم علاقهمند به کشف امکانات و تواناییهای نمایش در تئاتر حماسی بود و نمایشهایش بیش از هر چیز بر این تکیه داشت که مخاطب را درگیر بحثهای نظری کند تا این که عمل بازیگری را به عنوان یک سرگرمی ناب در اختیار آنها قرار دهد.
وقتی 26 ساله بود، اجرای نخستین نمایشنامهاش «نوشته شده» به یک مناقشه بزرگ بدل شد. داستان این نمایش درباره جنگ بین یک گروه کلبی و یک گروه مذهبی متعصب است. اما اجرای این نمایش در نخستین شب اجرا در بهار 1947 به درگیری و اعتراض بین مخاطبان بدل شد.
نمایشنامه «نابینا» دومین اثری که او نوشت در 1948 برصحنه آمد. در این اثر او شهر ویران شدهای را نشان میدهد که بر اثر جنگهای 30 ساله به ورطه فروپاشی افتاده است. یک سال بعد او نخستین موفقیت بزرگش را با نمایش «رومولوس بزرگ» تجربه کرد که داستان آن در سال 476 پس از میلاد میگذرد و آخرین روزهای امپراتوری روم را تصویر میکند. این نمایش همین چند هفته پیش در تئاتر شهر در حال اجرا بود. دورنمات در این اثر هم مثل اثر قبل از زمان و مکان تاریخی آنطور که میخواهد استفاده میکند.
«ازدواج آقای میسیسیپی» که در سال 1952 نوشته شد از عمیقترین آثار دورنمات در ژانر تراژدی کمیک است. او در این نمایش با هجوی تند به سراغ طبقه کاسب پولدار میرود و نشان میدهد که چگونه همه ارزشهای جامعه دگرگون شده و پول میتواند موجب شود تا آدمها دست به کشتن همدیگر بزنند و وجدانشان را زیر پا بگذارند.
نمایش «دیدار با بانوی سالخورده» دیگر اثر بسیار موفق او که 2 سال پیش به کارگردانی استاد سمندریان در تئاتر شهر بر روی صحنه رفت، در سال 1956 نوشته شده است. این اثر تلفیقی گروتسک از کمدی و تراژدی است که موجب خلق یک اثر کاملا وابسته به فن نمایش و بیش از دیگر کارهای او در آمریکا با تحسین روبهرو شده و با نام «دیدار» بارها در تئاتر برادوی روی صحنه رفته است. همه مردم یک شهر کوچک در انتظار بازگشت بانویی ثروتمند به شهر زادگاهش هستند. آنها انتظار دارند تا با آمدن او خوشبختی و ثروت نصیب این شهر شود. اما با آمدن بانو، او حس کینهتوزی و انتقامجویی را با خود به ارمغان میآورد و در ازای پولی که به مردم میدهد از آنها میخواهد تا مردی که روزی او را ترک کرده را برایش بکشند.
«فیزیکدان» در سال 1962هم نمایشی طنز است که بر علوم و مسوولیت آن برای تغییرات دراماتیک و حتی خطرناک دنیا تاکید دارد. این اثر هم به انگلیسی ترجمه شده و از آن استقبال بسیار شده است.
نمایشنامههای رادیویی او نیز شامل «هرکول در اصطبل اوژن» در سال 1954، «رویداد در گرگ و میش» در سال 1952 و «رسالت وگا» در سال 1954 نوشته شدهاند. دو مجموعه از آخرین آثار او با عنوان «هزار تو» و «فرشته به بابل میرود» هم مجموعهای ناتمام از اندیشههای فلسفی و داستانهای اوست.
دورنمات و برشت: دو خط موازی
دورنمات با وجود این که هیچگاه دست به موضعگیری سیاسی نزد، اما در سال 1990 و یک سال پس از فروریختن دیوار برلین و به دنبال آن دیوار کمونیسم در کشورهای بلوک شرق، 2 سخنرانی خیلی مهم ایراد کرد که یکی از آنها به افتخار «واسلاو هاول» رئیسجمهور وقت چکسلواکی پس از فرو ریختن دیوار برلین و حکومتهای کمونیستی بود و دیگری به افتخار میخائیل گورباچف آخرین رئیسجمهور حکومت سوسیالیستی شوروی که موجب گلاسنوست در این کشور شد.
با وجود رابطهای که بین او و برشت از نظر دیدگاه نسبت به جهان و تغییر آن وجود دارد، دورنمات از سیاست دوری گزید و سعی کرد تا در آثارش فلسفهای عمل گرایانه برای زندگی ارائه کند. او در سال 1969 به آمریکا سفر کرد و در سال 1990 در آخرین ماههای زندگیاش از زندان آشویتس در لهستان که بازمانده از جنگ جهانی دوم است، بازدید کرد.
دورنمات به نقاشی هم علاقه داشت و به شیوه میکل آنژ اتاقک زیرشیروانیاش را که در برن در دوره دانشجویی در آنجا زندگی میکرد مثل کلیسای سیستین پر از نقاشی کرده بود. در نقاشیهای او همه حسی که از فلسفه در وجودش برانگیخته میشود را میتوان یافت؛ از مریم مقدس گرفته تا نیچه و لنین در این تصاویر دیواری دیده میشوند. این نقاشیها با عکسهایی که از آنها باقی ماند، سالها بعد و پس از درگذشت دورنمات در قالب یک کتاب منتشر شدند. اما او در بقیه عمرش هم از نقاشی فاصله نگرفت و نمایشگاهی از نقاشیهای او در سال 1976 و 1985 در نوشاتل و در سال 1978 در زوریخ به نمایش درآمد.
از آنجا که دورنمات به جستجو در لایههای پنهان شخصیت آدمها میپردازد و بعد با سرخوردگی نشان میدهد که آن زیرها هیچ خبری نیست، خیلیها آثار او را با کافکا و نیچه مقایسه میکنند. دورنمات در آثارش نشان میدهد که زندگی برمبنای عقل و منطق پیش نمیرود، بلکه بیشتر بخت و تصادف است که ماجراها را شکل میدهد. اما انسانها در عین حال مجبورند تا تلاش خودشان را بکنند و در این میان برخلاف فلسفه آمریکایی و فیلمهای هالیوودی، حاصل این تلاش در بسیاری از مواقع چیزی است که بیشتر یاسآور است و زندگی را به تراژدی تبدیل میکند.
دورنمات در یک قالب دیگر
دورنمات در کنار نمایشنامههایش که مفهومی کاملا فلسفی دارند، چند داستان کوتاه و رمان هم نوشته و در آنها به سراغ ژانر پلیسی رفته است. با این حال این ژانر به قلم او تبدیل به «ادبیات پلیسی» شده است که با آثار کلاسیک پلیسی مثل آثار آگاتا کریستی یا ژرژ سیمنون بسیار متفاوت است. او همه جنبههای فلسفی و شکاکیت مورد توجهش را وارد این ژانر هم کرده و ترسی را که بر وجود بشر چیرگی دارد را در این آثار ارائه میکند. مثل دیگر رمانهای پلیسی، دورنمات هم در آثارش به دنبال مبارزه بین خیر و شر است؛ اما دورنمات عمقی فلسفی به این مبارزه میدهد و آن را از بازی موش و گربه دور میکند.
«قاضی و جلادش» 1952، «سوءظن» 1953 و «قول» 1958 سه اثر از پنج اثر پلیسی دورنمات هستند که سال پیش با ترجمه آقای «حسینیزاد» و با همکاری نشرماهی منتشر شدند. پیش از این رمان «قول» توسط دکتر عزتالله فولادوند نیز ترجمه شده بود. «عدالت» و «پنچری» دو اثر دیگر او در این زمینه است. او مقاله معروفی نیز در سال 1955با عنوان «مسائل تئاتر» در سال 1955 نوشته که در آن مسائل مربوط به تئاتر و موضوعهای تئاتر جدید را مطرح کرده است. این نویسنده مشهور سوئیسی که از مهمترین نویسندگان آلمانی زبان پس از جنگ است، این شانس را داشت تا در دوره حیاتش تقدیر شود و در سال 1981 دانشگاه کالیفرنیا یک همایش بینالمللی با عنوان «فریدریش دورنمات» در لسآنجلس به مناسبت شصتمین سال تولدش برپا کرد. او در سال 1983 از دانشگاه زوریخ دکترای افتخاری دریافت کرد و در همین سال مجموعه نمایشنامههایش در 30 جلد منتشر شد.
مترجم: آرزو پناهی
منبع: wikipedia.org
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: