در ذهن قاتلان سریالی چه می‌گذرد؟

زنجیره‌ای از جنایت ؛ چرا؟

قاتل سریالی؛ این عنوانی است خوف‌انگیز و هراس آور که هر چند وقت یک بار در صفحات حوادث روزنامه‌ها جا باز می‌کند و در جامعه دهان به دهان می‌پیچد. تا چند روز دیگر، امید، قاتل سریالی زنان کرجی، که به چهره‌ای شناخته شده برای حادثه خوان‌ها تبدیل شده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.امید که اتهام 10 قتل را در پرونده‌اش ثبت کرده است شهریورسال گذشته دستگیر شد.از زمانی که او به زندان افتاد چند قاتل سریالی دیگر نیز در ایران شناسایی و بازداشت شدند که آخرین آنها مردی به نام مرتضی از اهالی کازرون است.ریشهیابی انگیزه این افراد از کشتار زنجیره‌ای و کالبدشکافی زندگی آنها، مهم‌ترین نقش را در پیشگیری از تکرار حوادث مشابه دارد.
کد خبر: ۲۹۵۲۴۷

قاتل مسلح

مرتضی در کودکی پدر خود را از دست داد و این غم را هرگز فراموش نکرد. پدر مرتضی سال 62 توسط افرادی ربوده شد و به قتل رسید. پس از این واقعه، خانواده مرتضی بشدت دچار آشفتگی شد. او که فرزند پنجم خانواده است و 6 برادر دیگر نیز دارد، در تمام این سال‌ها خاطره قتل پدر را در ذهنش مرور کرد و به گفته خودش در انتظار فرصتی بود تا از عاملان این جنایت انتقام بگیرد. خانواده مرتضی بعد از آن که از مرگ پدر مطمئن شدند، سعی کردند از طریق دستگاه قضایی مطالبات خود را پیگیری کنند، اما نه جسد مقتول پیدا شد و نه مدرکی علیه متهمان. به همین خاطر نیز پرونده راکد ماند. در این سال‌ها، مرتضی و خانواده‌اش زندگی فلاکت باری داشتند. 2برادر معتاد شدند و مرتضی به خاطر فقر مالی، در کلاس اول دبیرستان مجبور به ترک تحصیل شد. او می‌گوید: «درس خواندن را دوست داشتم اما نمی‌توانستم ادامه تحصیل بدهم. ما پولی برای کفش و لباس و لوازم‌التحریر نداشتیم. خانواده‌ام نابسامان و برادرانم معتاد شده بودند، خودم هم برای تامین مخارج مان چاره‌ای جز کارهای خلاف نداشتم. من از یک جواهرفروشی سرقت مسلحانه کردم و بعد از آن کاروان‌های قاچاق مواد مخدر را اسکورت می‌کردم. تمام فقر و بدبختی ما به خاطر مرگ پدر بود. برای همین هم می‌خواستم از قاتلانش انتقام بگیرم.»

مرتضی برای رسیدن به هدفی که از کودکی در ذهن پرورانده بود، به تنهایی دست به کار شد. نخستین جنایت را تیرماه سال 85 انجام داد و مردی را با شلیک گلوله در بخش کنار تخته کازرون از پا درآورد. 3 ماه بعد، جنایت دیگری را با شیوه‌ای مشابه مرتکب شد. اسفند همان سال مردی به نام فرهاد را در مسیر خانه‌اش به گلوله بست. متهم می‌گوید: «بعدها فهمیدم فرهاد بیگناه بود. از این که او را کشتم پشیمان هستم، اما بقیه مقتولان سزاوار مرگ بودند.» آذر سال 86، مرتضی گامی دیگر در اجرای نقشه‌اش برداشت و 2 مرد را همزمان به قتل رساند. پس از آن تا اردیبهشت سال 87 دیگر جنایتی مرتکب نشد اما در آن ماه ششمین قتل را انجام داد و پس از آن مردی را در یک سوپرمارکت با شلیک 15 گلوله به کام مرگ کشاند. در این مرحله بود که مرتضی توسط پلیس شناسایی شد، اما او گریخته بود و کارآگاهان نتوانستند دستگیرش کنند. مرتضی از این فرصت استفاده کرد و آخرین قتل را رقم زد. او می‌گوید: «دیگر نمی‌خواستم کسی را بکشم. افرادی را که فکر می‌کردم در مرگ پدرم مقصر هستند به سزای عمل‌شان رسانده بودم.» متهم 6 آبان دستگیر شد وبه جنایاتش اقرار کرد.

قاتل زنان کرجی

امید ، قاتل سریالی زنان کرجی نیز تا چند روز دیگر پای میز محاکمه می‌رود. امید سال‌ها قبل زمانی که مجرد بود در استان گیلان دو زن را به قتل رساند اما تا مدتی از کشتار دست کشید تا این که پس از ازدواج زمانی که به کرج نقل مکان کرد به دوران عصیان و جنایت بازگشت و 8 زن دیگر را به کام مرگ کشاند و اموالشان را به سرقت برد. او نفرت از زنان را انگیزه اصلی‌اش از این جنایت‌ها اعلام کرده است. مرور زندگی این قاتل زنجیره‌ای ریشه‌های جرم گرایی او را آشکار می‌کند. امید سال 65 در قزوین به دنیا آمد . دو برادر و یک خواهر دارد. او می‌گوید در خانواده نابسامانی زندگی می‌کرده و والدینش به یکدیگر خیانت میکردند. امید از دوران مدرسه و دانش‌آموزی‌اش این‌طور یاد می‌کند: «دانش‌آموزی شلوغ بودم و همیشه از معلمانم کتک می‌خوردم. کلاس پنجم ابتدایی بودم که اولین سرقت را انجام دادم. سوار موتور پدرم شدم و کیف یک مرد را دزدیدم. خانواده‌ام خیلی فقیر بودند و دوران نوجوانی‌ام خیلی به من سخت گذشت تا این که سال 84 به سربازی رفتم. در آنجا آرام بودم و هیچ وقت تنبیه انضباطی نشدم. با کسی هم کاری نداشتم. خیلی گوشه گیر بودم و کمتر با بقیه حرف می‌زدم.» امید بعد از پایان سربازی به شغل بنایی رو آورد: «این تنها کاری بود که بلد بودم بعد هم با همسرم آشنا شدم. مریم 15ساله بود که او را در یک جشن تولد در لنگرود دیدم و عاشقش شدم. من با زنان زیادی رابطه داشتم اما فقط مریم را دوست داشتم. بعد از ازدواج مدتی در لنگرود بودیم اما سال 86 به کرج مهاجرت کردیم و من با ماشین پیکانی که خریده بودم، مسافرکشی می‌کردم اما نمی‌توانستم هزینه‌های زندگی را تامین کنم. در همان ایام بود که یک زن به دروغ مرا به آدم‌ربایی متهم کرد و برای اعلام رضایت 400 هزار تومان از من گرفت. از کودکی از زنان ضربه خورده بودم و پس از آن اتفاق به این نتیجه رسیدم که وقت انتقام فرا رسیده است.» امید هم مانند مرتضی با انگیزه انتقام‌جویی دست به کشتار زنجیره‌ای زد و به این جنایت‌ها تا آنجا ادامه داد که پلیس او را شناسایی و دستگیر کرد.

جنایت در شهرهای کوچک

امسال شهروندان مهاباد و ماهشهر نیز با 2 قاتل سریالی مواجه بودند. ظهور جانی زنجیره‌ای در شهرهای کوچک باعث شد کارشناسان در این باره اعلام هشدار کنند. قاتل مهآبادی بعد از این که 4 زن و دختر را با انگیزه سرقت به قتل رساند بازداشت شد. قاتل ماهشهری نیز پس از دستگیری به کشتن 4 دختر جوان با انگیزه جنسی اقرار کرد اما تاکنون فقط سه جنازه پیدا شده است. از سویی سکته و مرگ متهم در بازداشتگاه باعث شده این پرونده همچنان مبهم باقی بماند.

قاتلان زنجیره‌ای

کاظم بیرجندی آسیب شناس اجتماعی معتقد است نمی‌توان برای همه قاتلان سریالی یک نسخه پیچید اما شباهت‌هایی در رفتار، طرز تفکر و شرایط خانوادگی و اجتماعی آنان وجود دارد که می‌توان با تمرکز روی آنها علل وقوع چنین جنایت‌هایی را بررسی کرد . او می‌گوید:

قاتلان سریالی گاه با انگیزه‌های مالی مرتکب چنین جرایمی می‌شوند اما معمولاً دچار اختلالات خلقی هستند و فکر می‌کنند با کشتار ، دردهایشان درمان می‌شود و به آرامش می‌رسند.

همچنین این دسته از قاتلان معمولا افرادی را می‌کشند که از خودشان ضعیف‌تر هستند برای همین معمولا قربانیان این جنایات زنان هستند. بهطور کلی شرایط اقتصادی و فرهنگی در بروز رفتارهای خشن نقش عمده‌ای دارد و قتل‌های زنجیره‌ای نیز در همین رهگذر شکل می‌گیرد و به وقوع می‌پیوندد. علاوه بر این در کشورهایی مانند ایران که در حال گذار هستند گاه چنین پدیده‌هایی پررنگ‌تر می‌شود.

داود ابوالحسنی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها