سیمرغ‌های جشنواره بیست و یکم فجر روی شانه‌ خیلی‌ها نشستند؛ از کارگردان و بازیگر گرفته تا طراح صحنه و صدابردار، اما هیچ‌کدام از این سیمرغ‌ها هوس نکردند دور و بر عوامل فیلمی بچرخند که خیلی‌ها را غافلگیر کرده بود.
کد خبر: ۲۸۸۲۱۳

فیلمی سیاه و سفید، با نامی غریب و کارگردانی ناآشنا.

غریبی نام فیلم آن‌قدر بود که کارگردانش مجبور شود برای کاستن از بار این غربت، توضیحی را ضمیمه این نام کند؛ آن هم همان اول ماجرا که اتفاقا آغاز غافلگیری مخاطبان بود.

با این توضیح اگرچه مخاطب می‌فهمید رای‌باز یک اصطلاح است که در زندان کاربرد دارد و در واقع یک نوع مرخصی است که شامل حال زندانی‌های بااخلاق می‌شود، اما کسی نمی‌توانست غربتی را که با سرنوشت این فیلم گره خورده بود، کنار بزند.

اصلا انگار از همان وقتی که کارگردانش (مهدی نوربخش) تصمیم گرفت تا فیلمش را سیاه و سفید بسازد و بی‌خیال سلیقه‌هایی شود که این طور فیلم ساختن را نمی‌پسندیدند، غربت «رای‌باز» در سینمای ما آغاز شد.سال 1381 نام‌های زیادی کنار هم ردیف شده بودند و حالا اگر از جوان‌های عشق سینما در موردشان بپرسی، نام خیلی‌هایشان را بلدند.از اصغر فرهادی و «رقص در غبار گرفته» تا فرزاد موتمن و «شب‌های روشن‌»اش نام‌هایی آشنا هستند برای جوان‌هایی که 7 سال پیش مثلا 15 یا 18 سال داشتند، اما در بین این نسل کم پیدا می‌شود عشق فیلمی که نام «رای‌باز» را شنیده یا این فیلم را دیده باشد.

فیلمی که همان سال منتقدان نسل‌های قدیم و جدید ایران را غافلگیر کرد و خیلی‌ها در موردش حرف زدند؛ از نکات مثبتش، فضای شهری غریبش (باز هم اینجا غریبی خود به خود به متن تحمیل می‌شود) و ... از ضعف‌هایش که به فیلمبرداری با دوربین دیجیتال و فلو شدن برخی نماها بازمی‌گشت.

خیلی‌ها (همان بهمن سال 81) از «رای‌باز» گفتند و از اولین تجربه سینمایی مهدی نوربخش تعریف کردند؛ اما پرونده این فیلم با همه نکات مثبتش در همان جشنواره بسته شد.«رای‌باز» روی اکران عمومی را ندید و غریب باقی ماند. شاید به همین خاطر است که حتی در حافظه دنیای مجازی هم چیز دندانگیری از این فیلم باقی نمانده است، درست برخلاف فیلم‌های همسن و سالش که جستجوی نامشان در یک مرورگر شما را به نتیجه‌های زیادی می‌رساند. «رای‌باز» با غریبی متولد شده بود، درست مثل شخصیت اصلی داستان، صابر؛ یک جنوبی ساکن تهران که می‌خواست پس از 9 سال 48 ساعت از زندان بیرون بیاید و یک چرخی توی شهر بزند و از شریف انتقامش را بگیرد و بعد همراه نامزدش فرار کند. اما تهران دیگر همان تهران 9 سال پیش صابر نبود، شهر با همه آدم‌هایش تغییر کرده بود و صابر غریبه‌ای بود، در بیابانی بزرگ.

صابر دوباره به زندان برگشت، قید فرار و بیرون آمدن دوباره از زندان را زد و ....

بگذریم، حالا دیگر فرقی نمی‌کند که «رای‌باز» غریب باشد یا صابر، به زندان برگردد یا نه، حالا کارگردان این فیلم در 43 سالگی چشم‌هایش را برای همیشه بسته است؛ کارگردانی جنوبی که انگار در تهران و سینمای ایران، غریبه بود؛ غریبه‌ای که غریب ماند و فیلم بعدی‌اش، «عاشق مترسک» هیچ‌کس را غافلگیر نکرد.

رضا رستمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها