سینما و تلویزیون در هفته‌ای که گذشت

سفر به دوردست‌ها برای جذب مخاطب

بعد از ماه رمضان، پخش مجموعه دلنوازان آغاز شد؛ مجموعه‌ای که با توجه به اهداف شبکه 3 سیما با موضوع جوانان ساخته شده است. شخصیت‌های اصلی این سریال چند جوان دختر و پسر هستند که در یک آژانس هواپیمایی مشغول به کارند.
کد خبر: ۲۸۶۵۴۸

این جوان‌ها هر چند با هم فامیل هستند، اما هر کدام استقلال فکری خودشان را داشته و برای پیشرفت در کار روش خاص خود را دارند. حسین سهیلی‌زاده برای سریال دلنوازان و نقش‌های جوانان که تعداد آنها کم هم نیست، دو گروه بازیگر انتخاب کرده است؛ یک گروه که حرفه‌ای هستند مانند شاهرخ استخری و سیاوش خیرابی که آنها را تاکنون در چندین سریال و فیلم تلویزیونی دیده‌ایم. خیرابی با سریال ترانه مادری معروف شد و این نشان می‌دهد که سهیلی‌زاده در آن سریال انتخاب‌های درستی داشته است. اما در دلنوازان سه چهار شخصیت دختر وجود دارد که بازیگران آنها چهره‌های جدید هستند و بیننده تلویزیون تاکنون آنها را ندیده است. اما اگر به بازی این دختران جوان توجه شود، مشخص می‌شود که هیچ‌کدام از آنها نتوانسته‌اند به عنوان بازیگر جوان مخاطبان را با خود همراه کنند. برخی معتقدند که بازیگر باید چهره زیبایی داشته باشد، اما چندین سال است که این اصل در سینما و تلویزیون ما کمرنگ شده است و زیبایی چهره تنها ملاک بازیگر شدن نیست. اکنون می‌گویند بازیگر باید توانایی اجرای نقش را داشته باشد و بتواند مخاطب را با خود و نقش همراه کند. در این صورت بازیگر باید به اصطلاح «آن» لازم را داشته باشد؛ یعنی این‌که با چهره، نوع بازی و بیان خود، کاریزمایی ایجاد کند که بیننده را با خود ببرد. بازیگران تازه‌کاری که این «آن» و توانایی بازیگری را داشته‌اند کم نیستند و یکی از آنها سیاوش خیرابی است. محسن افشانی بازیگر دیگری است که اکنون به عنوان یک بازیگر جوان در فیلم‌ها و سریال‌ها بازی می‌کند. او این روزها مشغول بازی در مجموعه بازپرس به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده است. او در این مجموعه در نقشی کاملا متفاوت ظاهر شده است چون کارگردان متوجه توانایی‌های او شده است. هانیه بساتینی، بازیگر جوانی که در سریال عبور از پاییز بازی کرد و توانست نظر بسیاری را با خود همراه کند، اولین بار بود که مقابل دوربین بازی می‌کرد، اما چنان نقش را از آن خود کرد که مخاطب او را پذیرفت و با او همذات پنداری کرد. مجموعه شمس‌العماره نیز از شبکه 2 سیما در حال پخش است. در این مجموعه امیرحسین رستمی نقش شکور را بازی می‌کند. او هم چهره جدیدی است اما توانسته با استفاده از توانایی‌هایش، بازی خود را با بازیگران حرفه‌ای مانند رویا تیموریان، هانیه توسلی، ملیکا شریفی‌نیا و... هماهنگ کند و از شکور چهره‌ای قابل قبول ارائه کند. کاوه خداشناس هم با بازی در نقش بابک، آرش مجیدی با بازی در نقش کارآگاه در سریال رستگاران، توانستند خود را به عنوان بازیگر تثبیت کنند. همه اینها به این دلیل است که این بازیگران تازه‌کار توانایی به دام‌انداختن مخاطب را دارند و از همان پلان‌ها و سکانس‌های اولیه مخاطب را به نقش علاقه‌مند می‌کنند.

شاید اگر سهیلی‌زاده و تهیه‌کننده سریال کمی در انتخاب بازیگران سلیقه به خرج می‌دادند و وسوسه نمی‌شدند بازیگر جدید به دنیای تلویزیون معرفی کنند، بازیگران بهتری برای این نقش‌ها پیدا می‌کردند.

نمره بیست برای سینمای اجتماعی

هفته گذشته فیلم «بیست» ساخته عبدالرضا کاهانی به شبکه نمایش خانگی راه یافت و مردم زیادی به تماشای این فیلم نشستند یا خواهند نشست. فیلم بی‌پولی، ساخته حمید نعمت‌الله هم که در سینماها اکران است و فیلم درباره الی هم که هنوز در دانشگاه‌ها و محافل فرهنگی مختلف به نمایش در می‌آید در زمره فیلم‌های اجتماعی است. بنابراین در این شرایط، می‌توان نگاهی داشت به سینمای اجتماعی که سینماگران جوان چند سالی است به آن روی خوش نشان داده‌اند. برخی از این کارگردانان در این راه موفق شده‌اند و توانسته‌اند سبک خاصی در این نوع سینما به وجود آورند که اصغر فرهادی و نعمت‌الله را می‌توان در این گروه جای داد. این کارگردانان می‌دانند از سینمای اجتماعی چه می‌خواهند و با استفاده از این ابزار بیانی، چه مسائلی را می‌خواهند مطرح کنند. اما واقعیت این است که نگاه کاهانی به عنوان کارگردان جوانی که با ساخت فیلم بیست به فیلمسازان اجتماعی پیوست، هنوز خام است و نتوانسته سبک خاصی از خود نشان دهد. بیست را می‌توان فیلمی تجربی (هم از لحاظ داستان و هم ساختار) دانست که کارگردانش امکان این را داشته با دوربین 35 میلی‌متری، دست به تجربه بزند. بیست در زمان اکران عمومی توانست به موفقیت نسبی در جذب مخاطب دست یابد همچنین تاکنون توانسته از چند جشنواره جوایزی کسب کند. همه اینها نشان‌از آن دارد که کاهانی می‌تواند در سینمای اجتماعی موفق شود. اگر نگاه جامع‌تری به نوع روایت خود داشته باشد و به بیننده اطلاعات کافی درباره شخصیت‌ها و سرنوشت آنها بدهد. آنچه در فیلم بیست دیده نمی‌شد، شخصیت‌پردازی مناسب بود و زندگی شخصیت‌های فیلم مبهم به نظر می‌رسید. به هرحال سینمای اجتماعی و قصه‌گو بعد از وقفه‌ای طولانی، انگار دارد نفس‌ تازه می‌کند تا به سینمای ایران رونق بخشد.

سینمای ایران و مخاطبان آمریکایی

این خبر، هفته گذشته روی خروجی خبرگزاری مهر قرار گرفت: «محمدمهدی عسگرپور، ابراهیم حاتمی‌کیا، سیدرضا میرکریمی، رخشان بنی‌اعتماد، امین تارخ، فرهادی توحیدی، فاطمه معتمدآریا، مجتبی راعی، علیرضا رئیسیان و مجتبی میرطهماسب سینماگرانی هستند که به نمایندگی از سینمای ایران به آمریکا می‌روند تا سینمای ایران را به مخاطبان آمریکایی معرفی کنند. در این برنامه قرار است فیلم‌هایی مانند به نام پدر، سفر به هیدالو، مادر، پرونده هاوانا، گیلانه و... به نمایش درآیند. سفر سینماگران ایرانی به آمریکا در ادامه سفر سینماگران و اعضای آکادمی آمریکایی به ایران است که سال گذشته اتفاق افتاد. این تبادلات فرهنگی می‌تواند باعث رونق سینمای ایران شود همان‌گونه که می‌تواند باعث شود که امسال سینمای ایران در اسکار دیده شود و نظر هیات داوران را با خود همراه کند. اما ای‌کاش در میان این گروه که نماینده سینمای ایران به شمار می‌آیند چند سینماگر جوان هم جای داده می‌شد تا مردم آمریکا با سینمایی که جوانان ایران در پی آن هستند و آینده سینمای کشور ما را می‌سازند هم آشنا می‌شدند. فیلمسازانی مانند حمید نعمت‌الله، سامان مقدم، محسن امیریوسفی و... البته این نکته هم جای طرح دارد که سال گذشته سفر فیلمسازان آمریکایی به ایران که به دعوت خانه سینما انجام شد، با اما و اگر و واکنش‌های منفی زیادی همراه بود که شاید همین واکنش‌ها سفر فیلمسازان ایرانی به آمریکا را تحت‌الشعاع قرار دهد. شاید هم این سفر با کمی تسامح و تساهل انجام شود و سینمای ایران بتواند به بازارهای جهانی راه پیدا کند.

بازار فیلم کشورهای اسلامی بدون اطلاع‌رسانی

اگر به سینما علاقه‌مند باشیم هر نشانه‌ای که در آن سینما وجود داشته باشد، نگاه ما را به خود معطوف می‌کند؛ حتی اگر این نشانه یک پوستر باشد که در خیابانی خلوت بر دیوار مثلا اداره مالیات نصب شده باشد. پوستری که چند قوطی فیلم را به نمایش گذاشته و رویش بزرگ نوشته شده است: «اولین بازار فیلم کشورهای اسلامی.» کمی اگر به پوستر توجه شود حتما نام برگزارکننده این بازار را هم می‌توان دید؛ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی. برگزاری بازار فیلم کشورهای اسلامی، می‌تواند برای سینمای ایران خبر مهمی باشد. حتما در این بازار اتفاقات مهمی رخ می‌دهد، چون ایران از معدود کشورهای اسلامی است که صنعت فیلمسازی دارد و تقریبا حرف اول را در این زمینه می‌زند. اما چرا خبری به این مهمی مهجور مانده و خبررسانی چندانی درباره آن صورت نگرفته است؟ آیا این بازار نمی‌توانست درهای کشورهای اسلامی را به روی سینماگران باز کند؟ چرا هیچ‌کدام از تهیه‌کنندگان و توزیع‌کنندگان فیلم سینمای ایران درباره آن اظهار نظر نکردند؟ چند سال پیش، زمانی که علیرضا رضاداد، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و دبیر جشنواره فیلم فجر تمام تلاش خود را کرد تا بازار فیلم ایران را تبدیل به بازار فیلم کشورهای آسیایی و اسلامی کند، در این راه توفیقی پیدا نکرد. اما حالا که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی چنین بازاری را برای سینمای ایران فراهم آورده، می‌توان به این نکته اشاره کرد که اگر همه مراکز فرهنگی و هنری در ایران با هم همکاری کنند و یک هدف مشخص داشته باشند، بهتر می‌توانند کارها را پیش ببرند. مثلا اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در زمان بازار فیلم جشنواره فیلم فجر به همکاری دعوت می‌شد، با ارتباطاتی که در کشورهای اسلامی دارد، می‌توانست به بازار رونق بیشتری ببخشد؛ اگر بنیاد سینمایی فارابی در اولین بازار فیلم کشورهای اسلامی حضور فعال‌تری می‌داشت، مسلما این بازار هم مهجور برگزار نمی‌شد.

دو خبر داغ از سینما و تلویزیون

برخلا‌ف شایعات مربوط به پخش سریال لا‌ست از تلویزیون، هفته گذشته باخبر شدیم که این سریال هرگز از تلویزیون پخش نخواهد شد. «رضایت»، قائم‌مقام مدیر شبکه 3، هفته گذشته گفت که این سریال از لحاظ محتوا و مضمون با اعتقادات و مناسبات جامعه ما همخوانی ندارد؛ به همین دلیل هرگز از تلویزیون پخش نخواهد شد. اعلام این خبر باعث شد تا درهای شایعات بسته شود و دیگر هر از چندگاهی خبرگزاری‌ها و سایت‌ها ننویسند که تلویزیون با چه معیاری می‌خواهد سریال لاست را پخش کند؟

یک سایت اینترنتی هوادار دولت هفته گذشته خبر دیدار محمدرضا گلزار با رئیس‌جمهور و مشایی را منتشر کرد. این خبر خیلی زود روی خروجی بیشتر خبرگزاری‌ها و سایت‌ها قرار گرفت. خبر از این نظر جالب بود که یک بازیگر برای رفع ممنوع بودن فعالیتش دست به دامان رئیس‌جمهور ‌شد و از بالاترین مقام اجرایی کشور ‌خواست تا کار‌کردن او را از ممنوعیت دربیاورد. این در حالی است که کسانی که کار این بازیگر را ممنوع کرده‌اند حتما دلایل قانع‌کننده‌ای برای این کار دارند. به هرحال باید منتظر ماند و دید عاقبت گلزار در سینما چه خواهد شد.

سارا بختیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها