گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

یک چمدان پر از دیپلماسی

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «دانشگاه یک بار دیگر در مسیر آزمون تاریخی»،،«حاشیه پررنگ تر از متن !»،«یک چمدان پر از دیپلماسی»،«مسیر جدید از ژنو می گذرد»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۸۴۳۳۱

ابتکار:دانشگاه یک بار دیگر در مسیر آزمون تاریخی

«دانشگاه یک بار دیگر در مسیر آزمون تاریخی» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می‌خوانید؛مهر از راه رسیده و شور و نشاط دانشجویی فضای دانشگاهها را فرا گرفته است و البته التهابات سیاسی جامعه مزید بر علت شده یک بار دیگر نگاهها معطوف به دانشگاه شده است.بی مناسبت نیست که در این مقال پلی به گذشته زنیم و با واکاوی نقش های تاریخی دانشگاه به مسئولیت امروز این نهاد علمی واقف شویم.با مطالعه گذشته تحولات دانشجویی چند دوره قابل ذکر است.دوره اول جنبش دانشجویی که از بدو تاسیس دانشگاه شروع و تا سقوط رضا شاه ادامه یافت.فعالیت دانشجویی در این دوره بیشتر صنفی بود.

فاصله زمانی سقوط رضا شاه تا کودتای 28 مرداد دوره دوم را تشکیل می دهد که گرایش اصلی حاکم بر فعالیت دانشجویی سیاسی بود. و البته تحت تاثیر فعالیت حزب توده در ایران بود دوره سوم فاصله زمانی 32 تا 57 را شامل می شود و مشخصه مهم این دوره اینست که دهه 40 و 50 تحت تاثیر گروههای چپ بود در نتیجه جنبش دانشجویی به طرف رفتارهای مسلحانه گرایش پیدا کرد چرا که این دوره تحت تاثیر گروههایی چون چپ فدایی و مجاهدین خلق بود..و این دو گروه در آن مقطع نیروهای اصلی خود را از بین دانشجویان جذب کردند،به صورت طبیعی شرایط بعد از کودتای 28 مرداد زمینه را برای فعالیت های براندازانه در دانشگاهها و در بین گروههای سیاسی معارض فراهم آورد و گروههای سیاسی بعد از این دوره دچار دگردیسی بنیادی شدند جبهه ملی به دلیل مشی مسالمت آمیز مورد نقد بود و در نتیجه نهضت آزادی از دل آن سر برآورد و در نهایت هم مجاهدین خلق به عنوان شاخه رادیکال نهضت آزادی مسیر خود را جدا کرد و مبارزه سیاسی را به مبارزه مسلحانه تبدیل کرد، سازمان حزب توده به عنوان شاخه جوانان حزب توده نیز با انتخاب مشی مسلحانه، راه خود را با خط مشی حزب جدا نمود با این اوضاع شرایط حاکم بر جنبش دانشجویی بطرف فعالیت های رادیکال پیش رفت و شاخه های انشعابی با نقد گذشته خود وارد فاز مبارزه مسلحانه شدند.

نکته قابل ذکر در فعالیت دانشجویی قبل از انقلاب اینستکه اصولا دانشگاه خود محصول دوران مدرن بحساب می آید و دانشگاهیان در حقیقت از نظر طبقه اجتماعی جزو طبقات متوسط می باشند اما در ایران قبل از انقلاب همین دانشگاه در مقابل رژیم قرار گرفت و رژیم را با همان منطق طبقاتی نقد و رد کرد.سال 57 فرا رسید و مبارزات سیاسی از درون دانشگاهها به خیابانها کشیده شد و سیل مردمی دگرگونی لازم را ایجاد کرد جریانات سیاسی در دریای مردم رنگ باختند تا اینکه انقلابیون کار را شروع کردند. احزاب و تمامی گروههای سیاسی،دفاتر یا انجمنهایی در دانشگاهها دایر نمودند و فارغ از جهت گیری انقلاب به فعالیت خود روی آوردند و جالب اینکه همه می خواستند از دانشگاه شروع کنند به همین خاطر فعالان غیر دانشجو هم تلاش داشتند برای تبادل افکار و جذب سمپات و عضو گیری به دانشگاه مراجعه نمایند.

دانشگاه به میدان نبرد احزاب متضاد و متعارض تبدیل شد و امکان آموزش سلب گردید. این بود که دانشگاه به مدت سه و نیم سال تعطیل شد تا انقلابیون با طرحی نو استارت دانشگاه انقلابی را بزنند. فضای دانشگاهها تا نیمه اول دهه 70تحت تاثیر دفاع مقدس بود،رویکرد اصلی جنبش دانشجویی در این دوره عدالتخواهی بود و با نقد دولت سازندگی فعالیت های سیاسی دانشجویی شکل گرفت.

دهه هفتاد به نیمه رسید و فضای سیاسی کشور دچار تحول اساسی گردید. محمد خاتمی به عنوان نامزد معترض در نقطه مقابل جریان حاکم و با تکیه بر خواستگاه خود یعنی دانشگاه و طبقه روشنفکری، سر برآورد و پیروز میدان شد، با پیروزی دوم خرداد، دانشگاه میدان دار اصلی عرصه عمومی سیاست شد.جریان دانشجویی در این دوره به رغم گذشته خود که همواره نقطه عزیمت خود را با نقد دولتهای موجود شروع می کردند این بار با ورود به عرصه عمومی و طرح گفتمان دموکراسی خواهی، نقطه عزیمت را نه دولت که حاکمیت قرار داد و در این فضا 18 تیر78 رخ نمود و بار اعتراضات بر دانشگاه متمرکز شد و به صورت طبیعی هزینه فعالیت دانشجویی سرسام آور شد،در نتیجه بدنه دانشجویی از همراهی جنبش دانشجویی فاصله گرفت و با تغییر در آرایش سیاسی کشور، فعالیت های دانشجویی دچار رکود نسبی گردید.

انتخابات ریاست جمهوری دهم یک بار دیگر محیط های دانشجویی را تحریک و فعال کرد و به دلیل ناکامی احزاب شناسنامه دار، بار اصلی کنش و واکنش های سیاسی بر دانشگاه تحمیل شد.و اکنون بعد از سی سال همچنان خانواده ها نگران آینده فرزندان خود هستند،فرزندانی که با باورهای قابل قبول روانه دانشگاه می شوند و با هزار و یک مسئله جدید خارج می شوند.هنوز نظام آموزشی توان استفاده بهینه از وقت دانشجویان را ندارد،همچنین متون آموزشی علوم انسانی با علامت سوال جدی روبروشده است.

هنوز مراکز تربیت استاد در کار ویژه خود دچار اختلال اند همچنان مراکز و نهادهای فرهنگی در دانشگاهها گرفتار ناکارآمدی و برنامه های غیر جذاب و کلیشه ای هستند با این اوصاف انتظار رفتار عقلائی از دانشجویان و استفاده از تجربه های تاریخی انتظاری قابل تامل است!

جمهوری اسلامی:حاشیه پررنگ تر از متن !

«حاشیه پررنگ تر از متن !»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛لابد این عبارت نغز را از قدما شنیده اید که می گفتند « علیکم بالمتون لا بالحواشی » یعنی به اصل و متن هر چیزی توجه کنید و از حاشیه ها پرهیز نمائید چرا که پرداختن به حواشی افراد را از هدف باز می دارد و به اتلاف وقت و طی طریق در مسیرهای ناهموار می کشاند.

پس از مدتها برنامه ریزی و زمینه چینی برای از سرگیری مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای 1 +5 سرانجام دور جدید گفتگوها روز پنجشنبه در ژنو با حضور ویلیام برنز معاون وزیرخارجه و نماینده آمریکا برگزار شد و در پایان دو نوبت مذاکره خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سعید جلیلی دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران در گفتگو با خبرنگاران ارزیابی خود را از نتایج مذاکرات بیان کردند. نماینده گروه 1 +5 در این زمینه گفت : « مذاکرات روز پنجشنبه تنها یک آغاز بود و ما نیاز داریم که شاهد پیشرفت برخی گام های عملی درباره مسائلی باشیم که امروز درخصوص آنها بحث کردیم . » وی حاضر نشد به موضوعات مورد بحث اشاره ای کند. در همین حال جلیلی مذاکره کننده ایرانی مذاکرات را خوب توصیف کرد و گفت : « برای حل برخی نگرانی های مشترک در عرصه بین المللی نیاز به یک نوع همفکری و همکاری بیشتر از آنچه که شاهدش هستیم داریم » .

این یک روی سکه بود که شاید در متن و اصل مذاکرات ژنو می بایست پیرامون حل و فصل همین موضوع هسته ای ایران باشد ولی حواشی پررنگ و پرسروصدایی که بر متن نشست ژنو تاثیرگذار بود مذاکرات را تحت الشعاع قرار داد به طوری که خبرگزاریها از آن به عنوان « یک گام مثبت بر سر آغاز مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در مورد از سرگیری روابط » یاد کردند که موضوع هسته ای نقطه آغاز آن است .

با این وصف مذاکرات روز پنجشنبه ژنو یک اتفاق جدید در خود داشت و اینکه به گزارش رسانه ها جلسات مذاکره محرمانه ایران و آمریکا در قالب مذاکره خصوصی روسای هیاتهای ایرانی و آمریکایی آغاز شد و جلیلی و برنز در حرکتی جدید در طول 30 سال گذشته برای اولین بار به صورت مستقیم با هم مذاکره کردند. به گفته مقامات آمریکایی آمریکا امید زیادی به روند مذاکرات اخیر و برقراری رابطه با ایران دارد که از داخل این گفتگوها حاصل شود.

براساس این گزارشها هر چند مذاکرات ایران و گروه 1 +5 در ژنو به طرح موضوعات و دیدگاههای طرفین درباره دستور کار دور جدید گفتگوهای هسته ای اختصاص داشت اما تفاوت مهم این نشست با دورهای قبلی این گفتگوها مذاکرات دوجانبه حاشیه ای است که غربی ها از آن به باز شدن مسیر گفتگوهای مستقیم ایران و آمریکا یاد می کنند به طوری که رئیس جمهور آمریکا طی سخنانی در واشنگتن مذاکرات ژنو را شروعی سازنده دانست و خواستار گامهای سازنده جمهوری اسلامی ایران در این زمینه شد! همچنین هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا پس از پایان گفتگوهای ژنو گفت : « روز اول اکتبر برای ما یک روز سازنده بود اما نتایج آن هنوز به بار ننشسته است و باید با اقدامات محسوس ایران در این زمینه تکمیل شود » ! سخنگوی وزارت خارجه انگلیس نیز با اشاره به اهمیت مذاکرات ژنو و اقدامات حاشیه ای انجام شده در آن اظهار داشت « امسال فرصت بسیار مهمی برای گفتگو با ایران و مسائل موجود سیاسی بود. » وی افزود : « بسته پیشنهادی اخیر ایران حاوی مسائل مثبتی بود ولی در آن به مساله هسته ای ایران پرداخته نشده است . »

به هر حال آنچه باعث اهمیت یافتن حواشی مذاکرات ژنو شد دیدار دوجانبه و گفتگوهای مستقیم ایران و آمریکا بوده که در بالاترین سطح دیدار مقامات دو کشور طی سه دهه و پس از قطع روابط تهران و واشنگتن از زمان پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده است . هرچند در دور اول این دیدارها توافق خاصی در خصوص مسائل دو کشور صورت نگرفته اما نفس دیدار مستقیم این دو مقام ایرانی و آمریکایی با یکدیگر و آشکارسازی آن حکایت از ورود مذاکرات به عرصه جدیدی دارد که می تواند مذاکرات هسته ای ایران را تحت تاثیر قرار دهد و این همان راهکاری است که البرادعی چندی پیش برای خارج شدن مذاکرات ایران و پنج کشور انگلیس فرانسه آلمان روسیه و چین از بن بست پیشنهاد کرده بود.

در کنار اقدام اخیر نه چندان حاشیه ای ژنو که خبرگزاری ها از آن به عنوان ابتکار جدید آمریکا و ایران برای از سرگیری مسیر مناسبات دو کشور یاد کرده اند ناگهان خبر رسید آقای متکی وزیر خارجه کشورمان که پس از بازگشت رئیس جمهور از اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل از آمریکا در نیویورک بسر می برد در اقدامی بی سابقه به واشنگتن سفر کرد اقدامی که توجه ویژه رسانه های غربی را جلب کرد.

خبرگزاریهای غربی با غیرمنتظره خواندن این سفر احتمال ملاقات متکی با مقامات آمریکایی و یا احتمال پاسخ دادن به نامه های اوباما را مطرح کردند ولی آقای وزیرخارجه ایران هدف از این سفر را صرفا سرکشی به دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن عنوان کرد که از سوی تحلیلگران سیاسی اقدامی غیرضروری خوانده شد بطوری که محافل غربی اظهارنظر کردند این سفر بتواند کمک سازنده و قابل توجهی به نتیجه بخش بودن مذاکرات روز پنجشنبه ژنو کند.

به نظر می رسد قرار گرفتن در حاشیه های پررنگ تر از متن و مبادرت به این قبیل اقدامات برای دستگاه دیپلماسی کشورمان که وظیفه حفظ عزت و اقتدار ملی باید در سرلوحه اقدامات این دستگاه قرار داشته باشد قابل تامل است . همچنین اعتراضات فراوان ملت ایران به سیاستهای مداخله جویانه آمریکا طی 60 سال اخیر با این قبیل اقدامات در تناقض آشکار است .

سیاست قطعی نظام در مورد از سرگیری روابط با آمریکا همواره این بود که آمریکا شرط های سه گانه عذرخواهی بابت مداخلات گذشته تعهد سپردن برای خودداری از مداخله در آینده و آزادسازی اموال ایران را تحقق بخشد و از کشاندن پرونده هسته ای ایران به بازی های سیاسی نیز خودداری نماید آنگاه جمهوری اسلامی ایران درباره مذاکره با دولتمردان واشنگتن تصمیم بگیرد. به نظر می رسد آنچه اکنون درحال رخ دادن است صرفنظر کردن از همه ی این شرط هاست اقدامی که قطعا بامنافع ملی کشورمان ناسازگار است . هنگامی که حاشیه از متن پررنگ تر باشد باید نگران فراموش شدن متن بود. آیا این حواشی پرطمطراق ما را از متن دور نمی کند !

رسالت:یک چمدان پر از دیپلماسی

«یک چمدان پر از دیپلماسی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم حنیف غفاری است که در آن می خوانید؛سرانجام گفتگوهای حساس و سرنوشت ساز جمهوری اسلامی ایران و کشورهای5+1 در ژنو به پایان رسید.رضایتمندی کامل دکتر سعید جلیلی و دیگر نمایندگان کشورمان از گفتگوهای مذکور و ابراز تمایلات جداگانه باراک اوباما،هیلاری کلینتون و خاویرسولانا مبنی بر ادامه گفتگو ها بیانگر پیروزی تهران در این کارزار سرنوشت ساز بوده است.

سرانجام گفتگوهای حساس و سرنوشت ساز جمهوری اسلامی ایران و کشورهای5+1  در ژنو به پایان رسید.رضایتمندی کامل دکتر سعید جلیلی و دیگر نمایندگان کشورمان از گفتگوهای مذکور و ابراز تمایلات  جداگانه باراک اوباما،هیلاری کلینتون و خاویرسولانا مبنی بر ادامه گفتگو ها بیانگر پیروزی تهران در این کارزار سرنوشت ساز بوده است.با توجه به کارشکنی های انگلستان و فرانسه به عنوان دو کشوراروپایی،جمهوری اسلامی ایران از طرف های گفتگو کننده در مذاکرات ژنو خواسته بود  برای به نتیجه رساندن مذاکرات با رویکردی سازنده ، راهبردی و نه تاکتیکی وارد گفتگوهای ژنو شوند.به عبارت بهتر،اصلی ترین موفقیت جمهوری اسلامی ایران در میدان ژنو پررنگ ساختن مرز “تاکتیک”و”راهبرد”میان مقامات غربی بود.

بر این اساس ما “تاکتیک گریز”و”راهبردگرا”هستیم و کشورهای5+1  نیزاگر می خواهند بر سر میزی بنشینند که تهران در یک سر آن قرار دارد بایدهمین گونه باشند.بر اساس گزارشهای منتشر شده از نشست ژنو،جمهوری اسلامی ایران از مباحث مربوط به خلع سلاح کشورهای دارنده سلاح های ممنوعه نیز به طور جدی سخن به میان آورده است.اگرچه این خلع سلاح از قوانین موضوعه بین المللی تبعیت می کند اما در کنار تاکید بر خلع سلاح اتمی قدرتهای بزرگ خلع سلاح تاکتیکی آنها را نیزعینیت بخشید.

نشست ژنو،میدان تقابل دو نوع مدل رفتاری ایران و غرب بود.مدل رفتاری غرب طی سالهای اخیر بر مبنای “استمرارتهدیدهای مزمن”شکل گرفته است.این مدل از5  سال قبل تا کنون حکم “مدل مادر”را داشته است.بر این اساس ایران همواره در خصوص انزوای بین المللی یا تحریم های اقتصادی ویاحتی تهدیدات نظامی(از سوی رژیم صهیونیستی)مورد تهدید غرب بوده است.اما مدل رفتاری ایران بر اساس “استمرار مسیر صلح آمیز هسته ای”در سایه بی اعتنایی به تهدیدات غرب بوده است.این مدل رفتاری ایران در ذیل سیاست خارجی تهاجمی تعریف می شود که از دل آرمانها و اصول اسلامی و ملی ما قابل استنتاج است.درنشست ژنو این دومدل به یکدیگر رسیدند و مدل رفتاری ایران توانست بر مدل رفتاری غرب غلبه پیدا کند.جمهوری اسلامی ایران در نشست ژنو چمدانهای پر از دیپلماسی خود را باز کرد و پیامهای واقعی ملت ایران را به جهانیان مخابره نمود.

اینکه در چشم انداز20  ساله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالبی”سازنده”ونه”ماجراجویانه”تعریف گردیده و رویکرد هسته ای جمهوری اسلامی ایران نیز حول همان سازندگی شکل گرفته است.تهران بر اساس نظریه ام القری که درابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران مطرح گردید نمی تواند نسبت به   معضلات جاری در خاورمیانه،جهان اسلام وحتی مناطقی مانند آمریکای لاتین و...بی تفاوت بماند زیرا اصول بشری و اسلامی چنین سکونی را برنمی تابد.پس عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران تنهادر درون مرزهای جغرافیایی ما نیست .از اواسط دوران ریاست جمهوری بوش پسر که حملات لفظی نومحافظه کاران علیه جمهوری اسلامی ایران تشدید شده بود،بسیاری از استراتژیستهای خبره غربی از جمله زبیگنیو برژینسکی،مادلین آلبرایت و جیمی کارتر تنهاراه پیش روی کاخ سفید و کشورهای اروپایی راایجاد تعامل سازنده با تهران می دانستند.

هم اکنون غرب پس از مدتها فرصت سوزی به همین نقطه رسیده است.”شناسایی ایران قدرتمند”از سوی غربی ها برخاسته از نوعی تفکرایده آل گرایانه نیست بلکه محصول عینی یک محاسبه واقع گرایانه است.بی جهت نیست که افرادی مانندجان بولتون و کاندولیزارایس صراحتا از شکست راهبردهای تهدید آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران سخن به میان می آورند.
واقعیت امر این است که روشهای خطای کاخ سفیدو تروئیکای اروپایی درقبال تهران طی سالهای اخیر غرب را در وضعیت آچمز قرار داده است.حضور نمایندگان آمریکا،انگلستان،فرانسه و آلمان در نشست ژنو نشان داد که باقی ماندن دراین برزخ برای غربی ها دشوار است.

تهران در نشست ژنو برنده اصلی میدان بود.مرور اصلی ترین درس نشست ژنو برای ملت و دولت ایران نیز خالی از لطف نمی باشد.عدم عقب نشینی از قواعد انقلاب اسلامی و تکیه بر سیاست خارجی تهاجمی و قاعده نفی سبیل رمز استواری ما در میدانهای جهانی خواهد بود.هرگاه ما از این نوع سیاست خارجی تهاجمی منحرف شویم عملا فضا را جهت ورود تهدیدها به کشور بازکرده ایم.از سوی دیگر،پتانسیلی که در جمهوریت نظام ما نهفته است در سایه تاسی به اصل مترقی ولایت فقیه خود اصلی ترین تضمین جهت بقای موثر نظام ما در سطوح داخلی،منطقه ای و جهانی می باشد.پیروزیهایی مانند برگزاری نشست ژنو معلول التفات به چنین اصول و حقایقی می باشد.

کیهان:الگوی مقاومت

«الگوی مقاومت»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن می‌خوانید؛برغم تمام کارشکنی ها و شیطنت هایی که یکی، دو کشور غربی علیه برنامه هسته ای ایران انجام دادند تا با انحراف افکار عمومی و غلبه حاشیه های ساختگی و تصنعی بر موضوع و متن اصلی فضایی پرالتهاب و سنگین را به تصویر بکشانند و موقعیت جمهوری اسلامی را بیش از مذاکرات ژنو تضعیف نمایند این مذاکرات دو روز پیش (اول اکتبر) با محوریت بسته پیشنهادی به روز شده ایران برگزار شد.

از 15 ماه پیش که آخرین گفت وگوها میان ایران وکشورهای گروه 1+5 انجام شد تا مذاکرات روز پنج شنبه در ژنو، دو، سه کشور غربی که همیشه به دروغ و با تعمیمی ناروا خود را جامعه جهانی معرفی می کنند، گزینه های مختلفی را در مواجهه و رویارویی با برنامه هسته ای ایران به صحنه و کارزار به اصطلاح دیپلماتیک آوردند.

ترجیع بند خواسته های به ناحق آنها که مداوم و به کرات علیه جمهوری اسلامی مطرح و رسانه ای می کردند «تعلیق غنی سازی» بود؛ بنابراین تا بحث به مذاکره و گفت وگو می رسید از پیش شرط تعلیق برنامه هسته ای ایران برای به فعلیت رسیدن انجام مذاکرات و گفت وگوها سخن به میان آوردند. همزمان با این ژست طلبکارانه که با ایران مذاکره می کنیم اما به شرط تعلیق غنی سازی، حجم انبوهی از چماق های تحریم را به رخ می کشیدند.

در این میان ایران به قوت و با صدای بلند بر خواسته اصلی خود یعنی ادامه فعالیت های صلح آمیز هسته ای پافشاری داشت و بر موقعیت لایتغیر خود مقاومت کرد.

گروه کشورهای 1+5 با مشاهده عزم جدی و راستین مقامات ارشد ایرانی بر مداومت بر حق هسته ای جمهوری اسلامی که عقبه میلیونی حمایت آحاد ملت را به همراه داشت به ترفند جدیدی متوسل شده و برای این که وانمود کنند خواسته خود را تعدیل کرده اند، گزینه «تعلیق در برابر تعلیق» را پیش کشیدند.

اما در این فرآیند باز هم جمهوری اسلامی بر دیدگاه قبلی خود که قانونی و منطقی بود تاکید وزرید و البته باز هم با فضاسازی های منفی و تبلیغات جهت دار رسانه های وابسته غربی روبرو شد و غرب ضمن تهدید به تحریم های شدید علیه جمهوری اسلامی ایران هر از چندگاهی نیز روی گزینه نظامی مانور داد.

در آستانه مذاکرات ژنو نیز خبر سایت هسته ای «فردو» از یک سو و رزمایش پیامبر اعظم(ص) 4 از سوی دیگر دو موضوعی بود که دستمایه غربی ها قرار گرفت تا با تنگ کردن فضا زمینه تغییر افق مذاکرات اکتبر را در راستای منافع زیاده خواهانه و نامشروعشان، فراهم آورند.

اکنون در شرایطی که دور اول مذاکرات در اول اکتبر در دو نشست صبح و بعد از ظهر به اتمام رسیده و قرار است تا ظرف یک ماه آتی دور دوم گفت وگوها آغاز شود اشاره به نکاتی ضروری است؛
1- مذاکرات ژنو نشان داد که جمهوری اسلامی ایران علی رغم تمام فضاسازی های منفی و تبلیغات سیاسی رسانه ای (پروپاگاندا) می تواند با خلاقیت درعرصه دیپلماسی و با ابتکار عملی به موقع و بهنگام شرایط و موقعیت مذاکرات را به نقطه اصلی هدایت و راهبری نماید.

تأکید ایران بر اینکه مدار گفت وگوها روی بسته پیشنهادی به روز شده ایران و فراتر از برنامه هسته ای کشورمان باشد، با خواست 1+5 که «راستی آزمایی» فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی ایران را محور مذاکرات می دانستند اگرچه در تعارض بود ولی هر دو طرف به میدان مورد نظر طرف مقابل کشیده شدند. این حالت اگرچه تمامی خواست کشورمان را در پی نداشت ولی به عنوان یک گام مثبت قابل ارزیابی است. ضمن آن که حریف در اعمال نظر خود مبنی بر مذاکره برای توقف غنی سازی- با فرمول توقف در برابرتوقف - نیز ناکام ماند، هر چند موضوع مذاکرات آنگونه که ایران انتظار داشت، صرفاً غیرهسته ای نبود.

بنابراین آنچه در نشست ژنو میان ایران و 1+5 به مذاکرات مثبت و نتیجه محور تعبیر شد با توجه به تبعات گسترده ای که علیه کشورمان تدارک دیده بودند، می تواند «تک موقعیتی» تلقی شود که حریف ناگزیر در آن قرار گرفت.

1+5 و بخصوص گروه غربی آن، راهی جز مذاکره و گفت وگو با جمهوری اسلامی ایران نداشت، اعمال تحریم های شدید علیه ایران و رجزخوانی های غربی ها در این زمینه به داستان تکراری و ملال آوری برای افکار عمومی دنیا مبدل گردیده که بی خاصیتی و ناکارآمدی آن بیش از گذشته عیان گشته است.

گزینه نظامی هم که معمولاً از جانب غربی ها آنهم به صورت تلویحی هر از گاهی مطرح می شد تنها یک بلوف سیاسی به منظور تحت فشار گذاشتن ایران بخاطر ایستادگی و مقاومت بر مواضعش بود. از همین روی، 1+5 چاره را در مذاکره و گفت وگو با ایران و لو با محوریت قرار گرفتن بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی دید.

بنابراین از جمله موضوعاتی که در نشست ژنو مطرح شد و بخصوص گروه غربی 1+5 ناچار می بایست به آن ورود می کرد، «خلع سلاح تسلیحات هسته ای و کشتار جمعی» بود.

2- جمهوری اسلامی ایران نباید در ادامه مذاکرات از مطالبات برحق خود که با افکار عمومی جهانیان نیز همخوانی فراوانی دارد، دست بکشد و این مطالبات را در حاشیه مذاکرات بپذیرد. به عنوان مثال، خلع سلاح هسته ای با تمرکز روی رژیم جعلی صهیونیستی نباید تنها به عنوان یک برگ برنده در عرصه جدال بی حاصل!! به کار گرفته شود، بلکه هیئت مذاکره کننده کشورمان می تواند این مطالبه و مطالبات مشابه دیگر را که با موضوع هسته ای نیز بی تناسب نیستند، پیشاپیش در محور مذاکرات جای دهد و خروج آن از دستور کار مذاکرات را، نشانه بی صداقتی 1+5 و همراهی و همکاری آشکار آنان با جنایتکاران بین المللی معرفی کند.

3- قضاوت درباره چشم انداز مذاکرات و افق آینده ای که گفت وگوها میان ایران و 1+5 را رقم خواهد زد با توجه به این که تنها یک دور از مذاکرات به پایان رسیده است عجولانه به نظر می رسد اما آنچه را که می شود با توجه به شواهد و قرائن حدس زد و شرایط بین المللی نیز از آن حکایت دارد این است که گروه غربی 1+5 که همواره با پیش فرض ها و اتهامات ثابت نشده علیه ایران فضای مذاکرات منطقی و گفت وگوهای عادلانه را به سوی خواسته های ناروا سوق می داد و برای پشتیبانی از خواسته های خود و تحت فشار قرار دادن ایران در پذیرش آن خواسته ها بر چماق های تحریم و جنگ پافشاری می کرد؛ اکنون با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کند که اتفاقا حل بسیاری از آنها در گرو تعامل سازنده با جمهوری اسلامی ایران است.

بحران های مالی گسترده و رکود اقتصادی در کشورهای غربی از یکسو و نقش غیرقابل انکار و موثر ایران در معادلات منطقه ای و حتی جهانی باعث گردیده است که غربی ها ناگزیر بدون پیش شرط با ایران وارد مذاکره شوند و حتی به «بسته پیشنهادی ایران»، اگر نه به عنوان محور اصلی مذاکرات، ولی به عنوان یکی از اصلی ترین محورهای آن تن دهند.

اعتماد:مسیر جدید از ژنو می گذرد

«مسیر جدید از ژنو می گذرد»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی اعتماد به قلم بهروز بهزادی است که در آن می‌خوانید؛
تشنجی که تا صبح روز پنجشنبه با اعلام وجود تاسیسات جدید غنی سازی ایران در نزدیکی قم به اوج رسیده بود، بعدازظهر پنجشنبه بعد از پایان دو دور مذاکره ایران و 1«5 و مذاکره رو در روی سعید جلیلی از ایران و ویلیام برنز از امریکا هنگام صرف ناهار در ژنو فروکش کرد و بعد از چند سال، مذاکرات کشداری که طرفین بر بی حاصل بودن آن تفاهم داشتند، طرف های مذاکره از اینکه بن بستی پیش روی خود ندیدند، به چند تفاهم باورنکردنی رسیدند از جمله اینکه ایران پذیرفت طی دو هفته آینده درهای تاسیسات قم را به روی بازرسان سازمان بین المللی انرژی هسته یی بگشاید و بخشی از اورانیوم کمترغنی شده خود را برای غنی سازی بیشتر و استفاده در رآکتور آموزشی تهران به روسیه و فرانسه بفرستد. این اورانیوم همانی بود که احمدی نژاد در بدو ورود به نیویورک برای آزمایش حسن نیت امریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما پیشنهاد خرید آن را داد؛اورانیومی با خلوص حدود 20 درصد که مورد نیاز رآکتور تهران است که مصارف آزمایشگاهی و پزشکی دارد. اورانیوم غنی شده ایران حدود 5/3 تا 5 درصد است که باید به 75/19 درصد برسد و به صورت میله آماده تزریق باشد. گفته می شود سوخت فعلی نیروگاه تهران که در سال93با اورانیوم آرژانتین سوخت گیری شد، در دسامبر2010پایان می گیرد. مقدار اورانیوم ایران 1200 کیلوگرم، چیزی حدود75درصد مقداری است که ایران به طور رسمی اعلام کرده است و به گفته برخی از کارشناسان ظنی را که برخی از غربیان درباره وجود فعالیت برای استفاده نظامی از اورانیوم غنی شده ایران دارند باید برطرف کند.به این ترتیب کنفرانس ژنو که در یک خانه ویلایی مربوط به قرن هجدهم و در کنار دریاچه زیبای ژنو برگزار شد بدون دستاورد نماند و پایه یی شد برای مذاکرات و تفاهم بعدی. گفتنی است تا روز آغاز مذاکرات با آنچه امریکا اعلام کرده بود و با مواضع اعلام شده ایران تصور بر این بود که نتیجه یی از مذاکرات حاصل نشود و کشورهای غربی برنامه تحریم سنگین ایران را دنبال کنند.گرچه در آستانه مذاکرات ژنو، دولت امریکا بحث تحریم ایران را داغ کرده بود ولی در داخل آن کشور کارشناسان و حتی شماری از دیپلمات ها می دانند تحریم اساسی ایران بسیار مشکل است تا جایی که آن را ناکارآمد اعلام می کردند. بر اساس تحلیل های موجود، دولت امریکا روی تحریم در حوزه انرژی حساب باز کرده بود که با وجود چین و هند و چند کشور دیگر به عنوان شرکای تجاری ایران این تحریم به آسانی امکان پذیر نمی شود.چین و دیگر کشورها به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک می نگرند و مشکل بتوان آنها را راضی کرد از داد و ستد با ایران دست بکشند.ایران که سومین ذخایر فسیلی جهان را دارد، در حال حاضر چهارمین صادرکننده عمده نفت در جهان است و به طور متوسط 5/2 میلیون بشکه نفت در روز صادر می کند.

حجم قراردادهای نفتی چین با ایران چیزی حدود 100 میلیارد دلار است و کشور چین به طور متوسط 15 درصد از نفت وارداتی خود را از ایران تامین می کند. ایران به سبب کمبود پالایشگاه در حال حاضر یکی از واردکنندگان بنزین نیز هست یعنی حدود نیمی از سوخت مورد نیاز خود را باید از کشورهای دیگر بخرد که بیشترین آن محصول پالایشگاه های کشور هند است. هند نیز به دلایل بسیار که مهم ترین آن فروش بنزین به ایران است، زیر بار تحریم ایران نخواهد رفت. هند دو برابر صادرات بنزین، نفت خام از ایران وارد می کند و این نیز دلیلی دیگر برای نارضایی هند از شرکت در تحریم است. اما بخش دیگر نارضایی هند مربوط به توازن دیپلماسی در منطقه است، چرا که هند مایل نیست ایران بیش از این به چین نزدیک شود و از همه مهم تر اینکه یکی از برنامه های هند خرید گاز از خلیج فارس و به ویژه ایران است.

با توجه به آنچه گفته شد چین و هند، یعنی دو کشور بزرگ آسیایی مخالفان بالقوه طرح تحریم خرید و فروش انرژی ایران از سوی امریکا به شمار می روند و اگر به آنها روسیه را نیز اضافه کنیم، با سه گانه یی روبه رو می شویم که غرب مشکل بتواند آنان را راضی به موافقت با تحریم کند به ویژه که دو راس این سه گانه، هم در مذاکره با ایران شرکت دارند و هم از اعضای شورای امنیت هستند و با آرای آنان در شورای امنیت تحریم اجرایی می شود.درباره روسیه نیز گرچه تبلیغات فعلی بر این است که امریکا از طرح سپر دفاع موشکی صرف نظر کرده است تا توجه روسیه را به خود جلب کند و بر سر تحریم ایران با آن کشور معامله کند، ولی شرایط کنونی نشان می دهد دولت روسیه در شرایطی نیست که با تحریم های غرب علیه ایران همراهی کند، چرا که نمی تواند منافع اقتصادی و حتی ژئوپولتیک خود را در منطقه به خاطر تحریمی که صد درصد سود آن نصیب امریکا و اروپا می شود به خطر اندازد به ویژه اینکه در شرایط موجود روسیه از نظر تجاری به آرامی پا جای پای اروپا می گذارد و به هم خوردن این شرایط به نفع روسیه نیست.

موضوع دیگر اینکه روسیه در نیروگاه اتمی بوشهر با ایران قرارداد دارد و گرچه از نظر زمان بهره برداری مشکلاتی با این کشور وجود دارد، ولی روسیه منافع آتی خود را در زمینه هسته یی به هیچ وجه از دست نخواهد داد، به ویژه اینکه می داند ایران در زمینه نیروگاه های هسته یی برنامه یی بلندمدت دارد.

در این میان طرف امریکایی بیش از همه می داند اوضاع منطقه نیز به گونه یی با پرونده هسته یی ایران گره خورده است و نفوذ ایران به عنوان یک قدرت منطقه یی در عراق، افغانستان، لبنان، سوریه و فلسطین به گونه یی است که در هر نوع تصمیمی برای کشورهای منطقه، ایران اگر نقشی نداشته باشد، نتیجه کار نابسامانی است. به همین جهت امریکا برای پیروزی نهایی در افغانستان، جلوگیری از شکست خود در عراق و آرامش فلسطین نیازمند ایران است. در واقع ایران در کل منطقه نقش برادری بزرگ را برعهده دارد که بیشترین آن را در قدرت نفوذی که در عراق دارد، می توان ملاحظه کرد. نگارنده چندی پیش در سفری به اروپا چندساعتی در فرودگاه منامه توقف داشتم. شماری از بحرینی ها وقتی متوجه شدند من ایرانی هستم، گرد مرا با احترام گرفتند و بعضی از آنها با زبان شیرین فارسی از عشق و علاقه خود به ایران با من حرف ها زدند. گفت وگو وقتی به سیاست کشید، متوجه شدم چگونه به عنوان یک ابرقدرت منطقه یی از ایران نام می برند. همین نگاه مردم کشورهای منطقه را به صور مختلف طی سال های گذشته شاهد بوده ام و این چیزی نیست که امریکا و غرب از آن غافل بوده باشند.

رقابت قدرت های بزرگ را نیز در این میان نباید نادیده گرفت. در امریکای دوران جرج بوش که مناسبات جمهوری اسلامی و امریکا تیره تر شده بود، اروپا سعی داشت سطح مناسبات خود را با ایران حفظ کند و در پرونده هسته یی ایران رقابت پنهان بین اروپا و امریکا دیده می شد، ولی اینک که باراک اوباما با قول گفت وگو با ایران آمده است و به نظر می رسد در زمینه قول خود ثابت قدم است، اروپاییان نگران نزدیکی ایران و امریکا شده اند و به همین دلیل طی هفته گذشته موضع خشنی در 1«5 و پرونده هسته یی ایران در پیش گرفتند، به گونه یی که موضع قبلی جرج بوش را در روزهای پیش از مذاکرات ژنو می شد در سارکوزی و براون رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس دید. در واقع رقابت اروپا و امریکا در حال حاضر به گونه یی رقم خورده است که طرف اروپایی میل ندارد ایران و امریکا بیشتر از این به یکدیگر نزدیک شوند. همین حالت را در سایر کشورها نیز می توان دید. نزدیکی روسیه به ایران، اروپا و امریکا را نگران می کند و نزدیکی چین، روسیه را. در واقع کشورهای اروپایی، روسیه و چین که دنبال تامین منافع مشروع خود از تجارت جهانی هستند، نمی توانند صادرات و واردات ایران را از دست بدهند.

در نهایت باید گفت پرونده هسته یی ایران اینک به یکی از مهم ترین مسائل جهان تبدیل شده است. دلیل آن حجم زیاد اخبار مربوط به آن در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه بود. شبکه های خبری با وجود خبرهای مهم دیگر جهان اخبار مربوط به ژنو را در راس اخبار خود قرار داده بودند. حجم عظیمی از تحلیل و گفت وگو درباره پرونده هسته یی ایران در رسانه های مختلف شکل گرفته بود. نتایج اکثر تحلیل ها و گفت وگو ها حول محور اهمیت پرونده هسته یی ایران و مناسبات آن با سایر مسائل جهان، به ویژه خاورمیانه می چرخید. در تحلیل ها کارشناسان معتقد بودند اگر تاکنون این پرونده به جایی نرسیده است به واسطه نقش غیرمستقیم امریکا در مذاکرات بوده است و اینک که امریکا به عنوان شریک اصلی این مذاکرات حضور دارد، تهران و واشنگتن بهتر از گذشته و بدون واسطه می توانند حرف های خود را رد و بدل کنند و از خواست و نیات یکدیگر آگاه شوند.

در واقع پرونده هسته یی ایران اگر نگوییم همه آن، باید پذیرفت بخش زیادی از آن ناشی از اختلافات کشدار ایران و امریکا است و همه می دانند بخشی از این اختلافات ناشی از سوءتفاهم هایی است که طی سالیان گذشته روی هم انبار شده است. و در یک مذاکره رو در رو با در نظر گرفتن منافع ملی هر دو و پرهیز از دخالت در امور داخلی یکدیگر که مذاکرات ژنو نمونه آن بود، مناسبات دوطرف با افتادن در مسیر گفت وگوی سازنده می تواند به حفظ منافع ایران کمک کند و این منطق همان چیزی بود که بسیاری از کارشناسان طی سال های گذشته بر آن پا می فشردند.

سرمایه:نقطه عطف ژنو 2

«نقطه عطف ژنو 2»عنوانم سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سرمایه به قلم علی بیگدلی است که در آن می‌خوانید؛ اجلاس ژنو 2 نقطه عطفی در مناسبات ایران و کشورهای 1+5 بود.هنگامی که اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا در سفر اروپایی خود و مخصوصاً در ملاقات با شخص دیمیتری مدودوف در مسکو و لندن کرملین را از ادامه استقرار سیستم دفاع ضدموشکی در لهستان و چک مطمئن کرد، در واقع امتیاز بسیار بزرگی را به کرملین داد تا در معامله ای مهم، مسکو را مجاب سازد در تلاش جهانی برای حل و فصل پرونده هسته ای ایران، موضع خود را به نفع مطالبات واشنگتن تغییر دهد.

از سوی دیگر آمریکا به عنوان قدرتی که بیش از دیگران دغدغه موضوع هسته ای ایران را دارد در آستانه این اجلاس با وجود همراه سازی روسیه، ادبیات آرام تری نسبت به ایران در پیش گرفت. همین تعدیل مواضع نزد مقامات ایرانی نیز به خوبی احساس شد. به ویژه آنجا که آقای جلیلی در واپسین لحظه های سفرش به ژنو در گفت وگو با رسانه ها تاکید کرد ایران در پی حل مشکلات بیشتری است و می خواهد سطح نگرانی جهانی مرتبط با ایران را کاهش دهد.

با آنکه خبر کاملی از محتوای مذاکرات اجلاس که در شرایط شدید امنیتی برگزار شده منتشر نشده اما عکس العمل ایران و اعضای 1+5 پس از برگزاری مذاکره حکایت از آن دارد که دوطرف به نقاط اشتراکی رسیده اند.

نکته دیگر توافق طرفین با سفر البرادعی به ایران با هدف زمینه سازی برای بازدید از سایت هسته ای قم است. این در حالی است که ایران معمولاً اجازه بازرسی بدون اطلاع قبلی را به آژانس نمی دهد. در این میان، کشورهای 1+5 هم تلاش کردند قبل از گزارش البرادعی که تا پایان هفته باید به دبیرخانه اجلاس ارائه شود، اظهارنظری نکنند.

از طرف دیگر سفر منوچهر متکی به نیویورک از یک سو و نفس موافقت رئیس جمهوری آمریکا با سفر ایشان به واشنگتن را می توان یک اقدام حساس سیاسی دانست. همه این اتفاقات بیانگر آن است که هم ایران و هم آمریکا گام های منعطفی برای دستیابی به توافق برداشته اند.

با وجود همه این نشانه های مثبت، برای ارزیابی قطعی درباره مذاکرات اجلاس ژنو 2 باید تا انتشار جزئیات بیشتر مذاکرات و صدور گزارش البرادعی در انتظار ماند.

دنیای اقتصاد:بورس، محدودیت، نقدشوندگی

«بورس، محدودیت، نقدشوندگی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم علیرضا کدیور است که در آن می‌خوانید؛رکود بازار مسکن، جهش 100درصدی قیمت جهانی نفت و فلزات اساسی، کاهش نرخ سپرده‌های بانکی، عرضه سهام شرکت‌های بزرگ دولتی،کاهش نرخ سود اوراق مشارکت و گواهی سپرده بانک‌ها و افت شدید و هیجانی قیمت سهام در ماه‌های پایانی سال 87، همگی گزاره‌هایی هستند که هر شخصی را برای کسب سود به سمت بازار سهام رهنمون می‌سازند؛ وضعیتی که در عمل با ثبت میانگین بازدهی 4/45درصدی در نیمه اول امسال (در مقایسه با 30درصد در مدت مشابه سال قبل) نیز محقق شد.
اما بازدهی تنها یک روی سکه سرمایه‌گذاری در بورس است؛ چرا که این بازدهی زمانی می‌تواند برای سرمایه‌گذاران دست‌یافتنی باشد که امکان نقد کردن سود کسب شده وجود داشته باشد. به بیان دیگر، اگر سرمایه‌گذار در هر زمان نتواند بنا به تشخیص خود نسبت به جابه‌جایی سهام به واسطه کسب سود مورد انتظار یا ظهور گزینه بهتر اقدام کند، در عمل سود کسب شده امکان فعلیت پیدا نمی‌کند و در نهایت سرمایه‌گذاری در بورس به‌عنوان یک گزینه، جذابیت خود را از دست می‌دهد.

در همین رابطه، بررسی معاملات سهام در بورس تهران طی نیمه نخست امسال، نشان می‌دهد که هرچند بورس به لحاظ بازدهی و ثبت تعداد روزهای افزایش شاخص، روند بسیار بهتری نسبت به سال قبل داشته، اما به لحاظ ارزش معاملات سهام خرد و بلوک و درصد ریالی گردش سهام، کارنامه قابل قبولی نداشته است. در بخش درصد گردش ریالی که حاصل تقسیم ارزش معاملات به میانگین ارزش بازار است، بورس تهران شاهد کاهش این متغیر از 3/18‌درصد به 6/10درصد بوده است؛ شاخصی که خود به تنهایی موید عقب‌گرد بورس تهران به لحاظ قابلیت نقدشوندگی سهام است و از سوی دیگر، در مقایسه با سایر بورس‌ها نیز بیانگر سطح پایین نقدشوندگی سهام در بازار ایران است.

موید گزاره بالا کاهش 30درصدی ارزش معاملات خرد و بلوک در نیمسال اول 88 نسبت به مدت مشابه سال قبل است.
در واقع نقدشوندگی یکی از بزرگ‌ترین معضلاتی است که مانع حضور سرمایه‌گذاران حقیقی در بورس شده که در نهایت به نفوذ پایین فرهنگ سهامداری در بین آحاد جامعه نسبت به سایر کشورها انجامیده است.اما در بررسی علل وقوع این پدیده، پیکان اتهام بیش از هر چیز متوجه محدودیت‌های اعمال‌شده از سوی مسوولان بورس است. در حقیقت ابزاری که مسوولان بورس با هدف کاهش ریسک سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار داده‌اند، نه تنها نتوانسته است به تنها هدف تعریف‌شده برای خود عمل کند، بلکه در عمل با پایین آوردن قدرت نقدشوندگی، زیان همان سهامداران را در پی داشته است.

شاهد این مدعا افت مداوم ارزش معاملات، تعداد خریداران، دفعات معامله و سایر متغیرهای عملکردی بورس طی پنج سال گذشته فارغ از رشد و افت شاخص‌ها است.حال در شرایطی که اعمال محدودیت‌های معاملاتی از جمله درصد نوسان محدود روزانه و حجم مبنا، غرض طراحان و مسوولان بورس را نقض کرده است، مسوولان بورس به تازگی در تصمیمی تعجب‌برانگیز اقدام به اعمال محدودیت نوسان بر سهام شرکت‌ها پس از برگزاری مجمع سالانه کرده‌اند.این در حالی است که تا هفته قبل، بنا بر عرف حاکم بر معاملات، قیمت سهام شرکت‌ها در روزهای پس از برگزاری مجمع سالانه، افزایش سرمایه و تعدیل پیش‌بینی سود به میزانی بیش از 10درصد بدون محدودیت نوسان بازگشایی می‌شد.

حال به نظر می‌رسد سازمان بورس در حال سلب معدود فرصت‌های مناسب برای تصحیح قیمت سهام است که این موضوع به طور قطع منجر به کاهش بیشتر قدرت نقدشوندگی خواهد شد؛ رفتاری که به معنای دخالت مسوولان در تصمیم‌گیری فعالان بازار در خصوص قیمت‌گذاری سهام در بورس است.در نهایت این تصمیمات، بورس تهران را هرچه بیشتر از فلسفه وجودی خود به عنوان یک بازار کارآ دور می‌کند و خروج بیشتر سرمایه‌گذاران را به سمت سایر بازارها در پی خواهد داشت.

مردم سالاری:اصل 44 و فروش سهام مخابرات

«اصل 44 و فروش سهام مخابرات»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم میرزا بابا مطهری نژاد است که در آن می خوانید؛هفته گذشته اتفاق نادری روی داد و آن فروش یک جای پنجاه درصدی سهام مخابرات به علاوه یک سهم به یک نهاد شبه دولتی نوظهور در افکار عمومی بود. اتفاق جالبتر آن این بود که این سهام با قیمت پایه دو برابر قیمت روز سهام در بورس عرضه شد و با اندکی بالاتر از پایه در کمتر از نیم ساعت فروخته شد! نکته جالتر آن که بعد از فروش به جای آن که قیمت سهام، حداقل به قیمت خریداری شده نزدیک شود با کاهش قیمت به حدود 50 درصد این قیمت و با تشکیل صف فروش مواجه شد! به نظر شما چه اتفاقی افتاده است؟ 20 روز قبل از روز تعیین شده اول برای فروش با قیمت پایه فوق الذکر، قیمت سهام ناگهان از 1500 ریال به بالای 2200  ریال صعود کرد و با این وجود صف خرید وجود داشت. بعد از ابطال قرار فروش، در نوبت اول و مطرح شدن چند نهاد شبه دولتی قیمت افت کرد و به حدود 1800 ریال رسید، اما بعد از فروش به قیمت 2 برابر قیمت روز، صف خرید به صف فروش  تبدیل می شود و قیمت رو به کاهش است تا امروز!
به نظر نگارنده که نه اقتصادخوان است و نه اقتصاددان اما دستی بر آتش افکار عمومی و جریان های اجتماعی داشته و دارد این است که افکار عمومی برای خروج کشور از انحصار، آن هم انحصاراتی از نوع مخابراتی اش در دست دولت نمی توان به سیاست های اصل 44 قانون اساسی دل بست و امیدوار بود اجرای دقیق، کامل، شفاف و هدفمند این سیاست ها زنجیرهای انحصار را از گردن جامعه بر دارد و منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وسیعی را برای مردم فراهم آورد. سیاست های اصل 44 در قالب 5 بند از طرف مقام معظم رهبری در سال های اولیه دهه 80 جهت طی مراحل قانونی و اجرا ابلا غ شده است.

در بند الف این سیاست ها تاکید شده است که دولت حداکثر تا پایان برنامه پنج ساله چهارم موظف است هر گونه فعالیت اقتصادی خارج از عناوین صدر اصل 44 را به بخش های تعاونی، خصوصی و عمومی غیر دولتی واگذار کند که بانک ها و مخابرات نیز از جمله مصادیق این بند هستند. در بند د این سیاست ها تغییر نقش دولت از مالکیت و مدیریت مستقیم بنگاه به سیاستگذاری  و هدایت و نظارت را خواسته است. در همین چند بند، جهت گیری خصوصی سازی در راستای افزایش کارایی و رقابت پذیری و گسترش مالکیت عمومی تکلیف شده است. در بندد این سیاست ها در بحث الزامات واگذاری از جمله استفاده از روش های معتبر و سالم واگذاری با تاکید بر بورس، تقویت تشکیلا ت واگذاری، برقراری جریان شفاف اطلا ع رسانی، ایجاد فرصت های برابر برای همه، بهره گیری از عرضه تدریجی سهام شرکت های بزرگ در بورس به منظور دستیابی به قیمت پایه سهام مورد توجه قرار گرفته است.

اما از همان ابتدای فعالیت های اجرائی اصل 44 دلسوزان کشور و کارشناسان مستقل نگران تاثیرگذاری شرکت های شبه دولتی در اجرای صحیح اصل 44 بودند و معتقد بودند ورود سازمان ها و نهادهائی چون آستان قدس رضوی، بنیاد  مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، سرمایه و صنعت غدیر، شرکت شستا وابسته  به سازمان تامین اجتماعی، سرمایه گذاری تدبیر، شرکت صبا تامین، صندوق بازنشستگی، سرمایه گذاری فرهنگیان، مهر اقتصاد ایران، صندوق ذخیره فرهنگیان،  صندوق بازنشستگی عام و ده ها شرکت شبه دولتی که به اعتبار نوع انتخاب مدیران این شرکت ها، سهامداران خاص و نوع سرمایه، نمی توان آنها را از مصادیق بندهای 5 گانه سیاست های اصل 44 دانست و جالب تر این که بسیاری از این شرکت های بزرگ حقوقی فعال در بورس تهران ، جز در سایت های بورس در هیچ کجا یافت نمی شوند و سابقه ای در روزنامه ها از صورت مالی آنها در دسترس نیست  و اصلا  جامعه و افکار عمومی هویتی  تولیدی، اقتصادی و بازرگانی از آنها را نمی شناسند!به همین دلا یل است که شاید افکار عمومی در بازار بورس به این باور رسیده باشد که این شرکت ها بعد از به دست گرفتن مدیریت با هدف بیرون کردن سهامداران جز» قبلی، به صورت غیرواقعی ارزش سهام را به شدت کاهش داده و یا شرکت های واگذار شده به آنها را زیان ده نشان دهند و بعد از مراحلی شرکت هایی چون مخابرات از اعضایی به اعضای دیگر تبدیل شوند، از اعضای دولتی به انحصار شبه دولتی و نظامی که به مراتب بدتر از اعضای دولتی است یا همین تحلیل شاهد صف  فروش هستیم تا بیش از این سهامداران جز» متضرر نشوند.

اینجاست که باید گفت، اصل 44   وسیله قرار گرفته است برای رسیدن به اهدافی که با اهداف سیاست های اصل 44 هیچ قرابتی ندارد. البته بحث دیگری هم در اذهان و افکار عمومی مطرح است و آن اینکه با توجه به نقشی که مخابرات و خدمات مخابراتی در موضوع انتخابات برای طرفین ایفا کرد، شاید به این نتیجه رسیده باشند که واگذاری مخابرات به مصلحت نیست، اما به جای اظهار صادقانه و مستدل و بازگشت راه کوتاه رفته شده، تعاون سپاه و مهر اقتصاد ایران را به عنوان محلل وارد کرده باشند، اما صدمه ای که در صورت صحت این فرضیه به اعتماد عمومی وارد خواهد شد بسیار بیشتر از مخابرات و سهام آن می ارزد و این معامله، معامله ای منطقی نیست.

به یاد دارم که در اوایل سال 87 که بحث خصوصی سازی مخابرات جدی شده بود، اتاق بازرگانی تهران با ارسال نامه ای به رئیس جمهور از واگذاری مخابرات به بخش خصوصی اظهار نگرانی کرده بود و پیش بینی کرده بود که مخابرات به هر شکلی که واگذار شود، سرانجام عده ای با جمع کردن سهام دیگران موجب انحصار و تضییع حقوق شهروندان خواهند شد و پیشنهاد کرد برای جلوگیری از این امر و فراهم سازی شرایط رقابت در کشور، یا شرکت های استانی واگذار شوند یا مدیریت آنها واگذار شود نه مالکیت. اما توجهی نشد. شاید هنوز هم دیر نشده باشد که هم انحصار را تن ندهیم و هم رقابت را رونق دهیم و راه حلی معقول، منطقی و ناظر به آینده با حفظ سیاست های اصل 44 را جایگزین واگذاری مخابرات کنیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها