در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کتاب تازه شما نشانهشناسی موسیقی فیلم نام دارد. اصولاً نشانهشناسی چیست و شامل چه مباحثی میشود؟
نشانهشناسی دانش بسیار جدیدی است که به قول امبرتو اکو، حدود 2000 سال دارد! ایهامی که در این نقل قول اکو وجود دارد، بسیار معنیدار است. از لحاظ قدمت، متفکران کشف کردهاند که حتی در نوشته افلاطون نیز که به پیش از میلاد مسیح برمیگردد درباره نشانهشناسی بحث شده است. البته نه با همین نامی که امروزه مصطلح است.
نشانهشناسی، تحت همین صورت جدیدی که در دنیا شناخته شده، دانشی متعلق به عصر جدید است و همانطور که از نامش پیداست درمورد نشانهها بحث میکند. گفتنی است که تمامی فرهنگ بشری براساس نظام نشانهها معنا پیدا میکند.
نشانهشناسی زیرمجموعه کدام یک از حوزههای فرهنگی است؟
نشانهشناسی اساساً در مبحث زبانشناسی قرار دارد، اما بخشی از روانشناسی اجتماعی است که از روانشناسی عمومی مشتق میشود.
نشانهشناسی مبحث بسیار صعب و دشواری است که فهم آن ساده نیست. آیا شما در این کتاب که آن را برای اهل موسیقی و اهل سینما نوشتهاید، مبحث را ساده و فهمپذیر کردهاید؟
برای رسیدن به همین هدفی که به آن اشاره کردهاید، نهایت توش و توانم را خرج کردهام. میخواستم واقعاً آن را طوری مطرح کنم که حتی خوانندگان معمولی کتاب هم نشانهشناسی را بفهمند.
برای رسیدن به این مقصود، تقریباً تمامی متونی را که به فارسی در دسترس داشتم مطالعه کردم و همچنانکه در بخش مآخذ کتاب ملاحظه میکنید، حتی متونی را هم که به زبان انگلیسی بود، از نظر گذراندم. میخواستم بهطور دقیق و بدون هیچ ابهامی نشانهشناسی را بفهمم و بعد ماحصل را به سادهترین شکل ممکن به خواننده کتابم منتقل کنم.
در میان همه آثاری که خواندم، توضیحات امبرتو اکو، متفکر ایتالیایی، از کار همه نویسندگان دیگر، بهتر و قابل فهمتر بود. میدانی چرا؟ چون اکو علاوه بر اینکه یک متفکر محسوب میشود، در عین حال یک رماننویس هم است و درست به همین دلیل با همه عناصر درام و نقل داستان آشناست و میداند یک مقوله را، هرچند دشوار باشد، چگونه توضیح دهد تا برای مخاطب فهم پذیر شود.
جالب اینکه خود شما هم چند رمان نوشته و منتشر کردهاید.
بله و دقیقاً تمام عناصر دراماتیک داستاننویسی را به کار گرفتم تا بتوانم این موضوع را به سادهترین شکل ممکن توضیح دهم.
به همین دلیل ابتدا در فصلی مستقل، خود «نشانهشناسی» را مفصلاً تشریح کردم. درفصل بعدی، به «نشانهشناسی موسیقی» پرداختم و بالاخره فصل سوم را به «نشانهشناسی موسیقی فیلم» اختصاص دادم. به این ترتیب خواننده این کتاب، مرحله به مرحله، مانند یک ترم درسی در مقطع دانشگاهی پیش میرود و با تمامی دقایق و ظرایف نشانهشناسی و سپس نقش آن در موسیقی و سپس در موسیقی فیلم آشنا میشود.
برای این مقصود، چه تمهیداتی به کار بستید؟
پیش ازهرچیز، علاوه بر اینکه کتاب را در چندین فصل ارائه کردهام، هر فصل را در فرازهای متعددی تقطیع کرده و برای هر مقطع هم نام و عنوانی در نظر گرفتهام. این تمهید مینیمالیستی خیلی به خواننده کمک میکند که مطلب را بهتر بفهمد.
در نقطهگذاری هم از وضع رسمی بسیار فراتر رفتهام. بهطوریکه درخواندن متن، هیچ جملهای با جمله دیگر ادغام نمیشود و تمامی سکوتهایی که در درون جملات وجود دارد و آنها را فهمپذیرتر میکند، از طریق نقطهگذاری مثل ویرگول، نقطه، ویرگول نقطه، ممیز، خط تیره و از این قبیل مشخص شدهاند.
مثالی که در مورد امبرتو اکو و ظرفیت داستاننویسی او برای روشنکردن موضوع زدید، در مورد خودتان چگونه عملی شد؟
از آنجا که امبرتو اکو داستاننویس است، مانند قصههای مثنوی و گلستان و تذکرهالاولیاء و کشفالمحجوب و امثال آنها، از داستان برای بیان مقصود استفاده میکند. مثلاً مینویسد که در یک نمایش بازیگری میخواهد نقش یک مرد مست را بازی کند و مضرات الکل را نشان دهد تا مردم را از مصرف مشروبات الکلی بازدارد. او میگوید اینجاست که طراح صحنه، طراح لباس و گریمور باید الزاماً با دانش نشانهشناسی آشنا باشند.
طبق توضیح اکو، مهم نیست که حالت چهره، رنگ چشمان، نوع سبیل یا ریش آن مرد مست چیست یا چه نوع لباسی پوشیده است، چون این جور چیزها بیننده نمایش را نسبت به مصرف الکل بیزار نمیکند. به همین دلیل باید به آنچه در هنر نمایش به عنوان نشانه شناخته میشود، مراجعه کرد. مثل اینکه باید نوک بینیاش کبود باشد، چشمانش پف کرده و قیآورده باشد، ریش و سبیلش کثیف و لباسهایش مندرس و وصلهدار باشد. در این مثال، نهفقط تمامی مشخصاتی که بر الکلیبودن بازیگر دلالت دارند، نشانهاند؛ بلکه خود بازیگر هم یک نشانه محسوب میشود.
حالا میبینید که یک داستاننویس خلاقی مانند امبرتواکو، نشانه را با چه زیبایی و ظرافتی و در عین حال با چه سادگی و فصاحتی توضیح داده است.
من هم کوشیدهام با استفاده از همین تمهیدات، نشانه و نشانهشناسی را به سادهترین لحن ممکن توضیح دهم و آن را برای همگان قابل فهم کنم.
آیا در مورد نشانهشناسی موسیقی، کتابی در ایران به چاپ رسیده است؟
متأسفانه خیر. در مورد «نشانهشناسی موسیقی فیلم» نیز نه فقط کتابی به زبان فارسی موجود نیست که حتی در حد مقاله هم، حتی یک مطلب به چاپ نرسیده است، غیر از یکی دو مطلب از خود اینجانب در ماهنامه فیلم و صنعت سینما.
یک ویژگی کتاب شما این است که در آن نشانهشناسی سازهای ایرانی هم گنجانده شده است. اما در این میان ویلون را هم که سازی غربی است، در کنار سازهای اصیل ایرانی مانند نی، تار، سنتور، سهتار و کمانچه آوردهاید. آیا در این باره توضیحی دارید؟
چون ویلون، برخلاف دیگر سازهای غربی، همین که وارد ایران شد، نوازندگانی پیدا کرد. نوازندگان کمانچه (سازی که بیش از هزار سال در فرهنگ ایران سابقه دارد) میتوانستند آن را بنوازند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید ابتدا نوازندگان کمانچه، ویلون را مانند کمانچه بهطور عمودی روی پا یا روی میز و زمین میگذاشتند و درست مانند کمانچه مینواختند. هر چند خیلی زود این وضعیت صحیح شد و نواختن ویلون به تقدیر وجودی خود دستیافت و با شیوههای جهانی ویلوننوازی هماهنگ شد.
ویلون چون فاقد پرده یا دستان است، نوازنده میتواند حتی ربع پردهها را هم با آن بنوازد. از این نظر ویلون تنها ساز غربی است که از این امکان برخوردار است و امروزه در دستگاهها و آوازهای اصیل ایرانی، قطعاتی توسط ویلون وجود دارد که در اوج زیبایی و ظرافت و در عین حال در اوج اصالت هستند. به همین دلیل، ویلون اگرچه از حیث ساختار، یک ساز غربی است؛ اما از نظر صدادهی کاملاً اصیل و سنتی و ایرانی است.
چرا به سازهای غربی، البته غیر از ویلون، هیچ اشارهای در کتابتان نکردهاید؟ همه علاقهمندان به موسیقی فیلم میدانند که سازهایی مثل ویلون، پیانو، ترومپت و غیره، چه نقش مهمی در موسیقی فیلم دارند و چه قطعات تصویری و زیبایی توسط آهنگسازان سینما برایشان تصنیف شده است.
اتفاقاً بسیار مایلم که چنین کاری بکنم، بخصوص که من هر روز فیلم میبینم و از روی آن یادداشتبرداری هم میکنم. مطالب گفتنی زیادی در مورد نشانهشناسی سازهایی که نام بردید دارم و آرزو میکنم روزی ناشری امکان تألیف کتاب دوم را فراهم بیاورد و من همه گفتنیها را در آنجا بگویم؛ مطالبی که شاید حتی در کتب دنیای انگلیسیزبان هم نیامده باشد.
پس این کتاب، جلد دومی هم دارد ؟
کتابی که منتشر شده در واقع دانش نشانهشناسی را فقط در موسیقی متن فیلمهای ایرانی دنبال میکند. هنوز مبحث اصلی که مختص نشانهشناسی در موسیقی متن فیلمهای مطرح جهانی است، ناگفته مانده است.
خب شما تألیف کنید، انشاءالله ناشری پیدا میشود.
این را میدانم، ولی نشانهشناسی خودش مبحث دشواری است که وقتی مربوط به موسیقی فیلم باشد، به مراتب کار دشوارتر میشود. به همین دلیل تألیف آن یک کار تماموقت و طولانیمدت است. من نیز که از جایی حقوق ماهانه نمیگیرم، لذا باید ناشری با من قرارداد ببندد تا من بتوانم با یک کار شبانهروزی آن را تألیف کنم.
در مورد همین کتابی که منتشر شده، چنین امکانی را داشتید؟
بله. پژوهشگاه فرهنگ اسلامی چنین امکانی را برایم فراهم آورد و من مشغول تألیف آن شدم و گرنه هرگز این اثر به وجود نمیآمد. در اینگونه موارد، فقط همت و حمایت نهادهای مسؤول، میتواند امکان کتابهای خاص را فراهم آورد و باری بر فرهنگ نوشتاری کشور بیفزاید.
آیا کتاب یا تحقیق دیگری هم در زمینه موسیقی در دست دارید؟
بله. به همت همین پژوهشگاه فرهنگ اسلامی، تحقیقی درباره رابطه موسیقی ایرانی و واقعه جانسوز کربلا مهمترین حادثه در تاریخ امامشناسی شیعی است انجام دادهام که با عنوان «موسیقی عاشورا» در دست انتشار است.
و حرف آخر ؟
من سخت اصرار دارم کتابهایم خستهکننده نباشد و کاری میکنم که برای خواننده گرم، جذاب و خواندنی باشد. برای همین دایره مخاطبان این کتابها گسترده و وسیع است و فقط مخصوص اهل فن و هنر نیست.
علی شیرازی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: