جواد پیشگر نمایش«پچ‌پچ‌ها» را برای رمضان رادیو کارگردانی می‌کند

حکایت3 زن از سه نسل مختلف

برای گرفتن گزارش از نمایش رادیویی پچ‌پچ‌ها که ویژه ماه مبارک رمضان تولید می‌شود وارد استودیو قدیمی رادیو می‌شوم که فرصت نفس کشیدن ندارد از 8‌‌‌‌صبح تا ساعت 18 در 2 یا 3 نوبت پذیرای بازیگران، بازی‌گردانان و خبرنگاران است.
کد خبر: ۲۷۶۸۸۲

امروز 6 قسمت از نمایش 24 قسمتی پچ‌پچ‌ها برای رادیو تهران ضبط شود.

پیش از آغاز تولید فضای کوچک اتاق فرمان و نشیمن آن مملو از خبرنگاران و عکاسانی است که به نوبت می‌خواهند با عوامل اصلی نمایش یعنی بازیگر نقش اول، کارگردان، تهیه‌کننده و صدابردار گفتگو کنند، جنب وجوش خاصی در جریان است. محمد مهاجر تهیه‌کننده ارشد رادیو مقدمات شروع نمایش، شامل افکت‌ها، موسیقی‌ و نمایشنامه را در نزدیکی خود و صدابردار رضا طاهری چیده است مهارت و دقت تهیه‌کننده در فراهم کردن صداهای مورد نیاز در نمایش، استرس را از کارگردان که تمام تمرکزش بر کلام است، می‌گیرد.

جواد پیشگر، کارگردان این نمایش مشغول آماده کردن تیتراژ شروع نمایش است که می‌خواهد با صدای خودش ضبط شود.

بازیگران اصلی مادر، دختر و نوه داخل استودیو هستند. خبرنگاران تصویری با آنان گفتگو می‌کنند، در خارج از استودیو هم محمد مهاجر لحظه‌ای دست از نوارها و دستگاه‌ امپکس می‌کشد و با گروهی دیگر به مصاحبه می‌نشیند. او در مورد تهیه‌کنندگی نمایش، اهمیت حضور تهیه‌کننده در ساخت نمایش و تفاوت تهیه‌کنندگی رادیو با تلویزیون را توضیح می‌دهد.

کم‌کم ساعت نزدیک 3 بعدازظهر می‌شود. کارگردان به جای تهیه‌کننده مقابل دوربین می‌نشیند و از سابقه کاری خود اینچنین می‌گوید: 23 سال سابقه کاری در نمایش رادیویی دارم. وظیفه کارگردان در نمایش انتخاب بازیگر است. او از روی شناختی که بر بازیگر دارد و براساس نمایشنامه‌ای که در اختیارش است، بازیگران را انتخاب می‌کند. کار بعدی او روخوانی نمایشنامه همراه بازیگران است تمرین با حس و سپس ضبط نمایش از وظایف بعدی کارگردان نمایش است.

آغاز سفر به درون

ضبط نمایش از صدای حرکت ماشین در جاده شروع می‌شود و بعد در یک لحظه سکوت همه‌جا را فرا می‌گیرد تا صدای درون زهره به گوش برسد نظم در تلفیق صدای جاده، ماشین در حال حرکت و سپس مونولوگ کوتاه زهره که در راه سفر به نهاوند است شروع خوبی را برای یک نمایش بلند رقم می‌زند.

از این پس لحظه ضبط صدای درون مهم‌ترین بخش نمایش که کارگردان باحرکت دست به سمت صدابردار از او می‌خواهد که تمام صداها را قطع کند و با کمی اکو تنها صدای درون زهره در سکوتی معنادار ضبط شود.

در رادیو سکوت دو معنا دارد، یکی معنای وجود مشکل فنی را می‌دهد که اصولا در برنامه‌های زنده این اتفاق می‌افتد و یکی هم سکوت معناداری است که فضایی را می‌خواهد القا کند و مثل الان می‌خواهد صدایی را به گوش برساند.

داستان نمایش تقابل سه زن از سه نسل متفاوت است مادربزرگ هما (پری امیرحمزه)‌ که با پدر خانواده قهر کرده و به شهرستان رفته، زهره دختر او (مهین فردنوا)‌ که یک مشاور حاذق است و تاکنون مشکلات مراجعین خود را حل نموده اما در زندگی شخصی خود مشکلاتی دارد که نمی‌تواند آن را حل کند. او 10 سال است که با همسرش متارکه کرده و دخترش ترانه (آشا محرابی)‌ با پدرش زندگی می‌کند و در هر تابستان پیش مادرش می‌آید که این آخرین تابستان او کنار مادرش است بعد از آن قرار است با پدرش در خارج از کشور اقامت کنند. رابطه خشک آنان با هم باعث جدایی میان آنان شده است.

داستان در حال ضبط است اما از فضاسازی برای ماه رمضان خبری نیست از نسیم خوراشادی‌زاده نویسنده این درام رادیویی سوال می‌کنم که گره داستان نمایش با ماه مبارک رمضان در کجای قصه است می‌گوید: قسمت‌های اول این داستان ماه رمضان نیست بعد که جلوتر می‌رویم ماه رمضان شروع می‌شود حالا جدا از فضاسازی برای افطار و سحر، شاهد تاثیر فضای معنوی ماه رمضان در تلطیف ارتباط اعضای این خانواده با هم و درک آنها از یکدیگر می‌شویم.

موش‌ها مثل آدم‌ها با هم زندگی می‌کنند

ضبط قسمت اول و دوم تمام شده برای قسمت‌های بعدی نوار خام نیست. تهیه‌کننده سریع یه هماهنگی تولید مرکز هنرهای نمایشی اطلاع می‌دهد تا نوار خام بیاورند. در همین فاصله نویسنده و کارگردان با هم صحبت می‌کنند گویا در جایی از نمایش موسیقی تکنوازی نیاز است که در نمایش صدای آزاردهنده آن از خانه همسایه بلند می‌شود نویسنده نظر می‌دهد اگر از صدای گیتار الکترونیک استفاده کنید بهتر است چون در داستان این فردی که گیتار می‌زند یا گوش می‌دهد فرد تنهایی است که این موسیقی آزاردهنده برای او خاطره است و در هر صحنه از نمایش همان بخشی از گیتار الکترونیک پخش شود.

سومین قسمت از پچ‌پچ‌ها شروع می‌شود. زهره و دخترش ترانه به نهاوند رسیده‌اند به خانه یکی از اقوام می‌روند. ترانه با جمشید پسر این خانواده آشنا می‌شود و با او در مورد همه چیز حرف می‌زند. هادی کمالی مقدم بازیگر نقش جمشید است. ژست‌ها و لحن او یک نقش بینابین را القا می‌کند نه یک پسر شهرستانی و کشاورز و نه یک جوان فرهنگی شهرنشین. ترانه هم از او می‌پرسد اگر تو شهرستانی هستی چرا لهجه نداری؟ می‌گوید: آخه دانشگاه بوعلی همدان می‌روم.

دیگر علت ترک مادربزرگ از خانه برای ترانه هم جالب شده و در صحنه‌ای که با جمشید صحبت می‌کند سعی دارد به نوعی حرف از زیر زبان جمشید بیرون بکشد. در جایی که ایستاده‌اند پر از موش و گربه و حشرات موذی است. ناگهان یکی از این موش‌ها از کنار پای ترانه رد می‌شود. او فوری صحبتش را قطع می‌کند و می‌گوید: این چه جور جایی است که پر از موش است؟! جمشید که از وضعیت زندگی او خبر دارد با طعنه می‌گوید: موش‌ها هم مثل آدم‌ها با هم زندگی می‌کنند. این جمله باعث می‌شود ترانه را کمی به خود بیاورد.

محمد عمرانی، بازیگر نقش علی شفیعی همکار و خواستگار زهره است که در قسمت چهارم وارد بازی می‌شود. او کمی دیرتر از بقیه به استودیو می‌آید و از آنجا که همیشه خبرساز بوده، خبرنگاران به طرف او می‌روند.

زمان تماس شفیعی با زهره اولین بخش از بازی او در پچ‌پچ‌هاست. برای تماس تلفنی از تلفن سیاه‌رنگ پست در اتاق فرمان استفاده می‌کند و با این تماس شنونده را با یک شخصیت دیگر در نمایش آشنا می‌کند.

ضبط ترتیب صداها در هر صحنه آنقدر مهم است که اگر جایی صدایی اشتباهی ضبط شود کارگردان فوری دست روی تاک‌بک می‌گذارد و بازیگر را از حس خود خارج می‌کند. تا مجدد صحنه را ضبط کند.

مثلا در یکی از این صحنه‌ها افکتور زودتر از کلام، در را به صدا درمی‌آورد کارگردان می‌خواهد دوباره این صحنه را تکرار کنند.

این یکی از صحنه‌هاست که دوباره تکرار می‌شود در برخی دیگر آنقدر صدای محیطی، افکت، صدای همهمه در زیر صدای دیالوگ‌هاست که کار صدابردار را واقعا سخت می‌کند. او باید صدای دیالوگ‌ها را با دقت خاصی نسبت به صداهای دیگر ضبط کند.

به هر حال طبیعی‌ترین و بارزترین نمود هر چیزی دیدن آن است، اما از آنجایی که صدا دیدنی نیست و در نمایش رادیویی هیچ چیز قابل رویت نیست این صداست که صحنه‌سازی می‌کند و صدابردار صداهای دور و نزدیک پچ‌‌پچ‌ها، حرکت‌ها و افکت‌ها همه و همه را به گونه‌ای کنار هم می‌گذارد که خالق یک دکور در بلندگوی رادیو می‌شود.

در قسمت‌های بعدی کم‌کم ماه رمضان شروع می‌شود تاکنون 16 قسمت از 24 قسمت نمایش آماده ضبط شده است. 4 روز از استودیو 8 را برای ضبط این نمایش رزرو کرده‌اند و امروز تقریبا 4 ساعت با احتساب گفتگو خبرنگاران هنگام ضبط نمایش 6 قسمتی صرف شد 6 قسمت بعدی نیز هفته آینده همین موقع ضبط می‌شود.

سمانه عبادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها