گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

مردی که ریش گرو می‌گذارد

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «مردی از جنس مردم»،«مردی که ریش گرو می‌گذارد»،«قدرت نمایی و قدرت مندی در نگاه احمدی نژاد و موسوی»،«تأمل در ترور چند وجهى زاهدان»،«رونق بازار آفتاب نکاهد»،«کدام شعار اقتصادی؟» و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۵۶۲۲۳

رسالت:مردی از جنس مردم

«مردی از جنس مردم»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛اعتماد به نفس و خودباوری نامزدها در اثنای رقابتهای انتخاباتی به اشکال مختلفی خود را نشان می دهد و به طور طبیعی بر قضاوت نهایی رای دهندگان تاثیرگذار است.‌

این آرامش خاطر چنانچه در عین فروتنی با فاصله گرفتن از تبختر و تکبر به سرچشمه جریان حکمرانی نزدیک شود، می تواند با افکار عمومی ارتباط فعال و مستمری برقرار کند.

دکتر محمود احمدی نژاد یکی از پر اقبال ترین نامزدهای دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری طی 4 سال گذشته نشان داده است که می تواند تناسب معناداری بین خودباوری و فروتنی برقرار نماید. برآیند تواضع و اعتماد به نفس محمود احمدی نژاد یک کارنامه موفق به همراه پایگاه اجتماعی وسیع بوده است.‌

چرا که خودباوری یک رئیس جمهور شاید بتواند میراث مثبتی از عملکرد را به جا بگذارد اما عدم تواضع در برابر مردم و غرور و تکبر وی به مرور اقبال عمومی را از دولتش بر می گرداند و او را با مشکل عدم مقبولیت مواجه می نماید.

در مقابل فروتنی صرف بدون خودباوری که موجد نوعی تذبذب در تصمیم گیری ها می شود و می تواند عزت و اقتدار یک ملت را در معادلات داخلی و خارجی خدشه دار کند نیز رهاورد مثبتی برای مردم جز شعار و کلی گویی نخواهد داشت.

پس از انقلاب اسلامی در دولت آقایان هاشمی و خاتمی مردم این دو الگوی مدیریتی متقابل را با کمی فراز و نشیب مشاهده کردند.

دولت آقای هاشمی علی رغم کارنامه قابل دفاع اما در طول دوره ریاست جمهوری همواره از بحران عدم مقبولیت رنج می برد به طوری که در دومین دور انتخاب آقای هاشمی میزان حضور مرم پای صندوقهای رای و آراء رئیس جمهور منتخب، حکایت از عمق و دامنه این آسیب داشت.‌

در دوره آقای خاتمی نیز علی رغم رویه مردمسالار و تواضع وی در مقابل مردم اما عدم خودباوری و فقدان اعتماد به نفس رئیس جمهور در مقاطع مختلف چه در عرصه داخلی و چه در معادلات خارجی برای کشور و مردم مشکل آفرین می شد. در این دوره نه تنها کارنامه قابل دفاعی از عملکرد به جا نماند بلکه در برخی اوقات عزت و اقتدار ملی نیز مانند قرارداد سعدآباد و یا سفر آقای خاتمی به فرانسه و استقبال سرد شیراک از وی و ... مورد لطمه واقع گشت.‌طی 4 سال گذشته افکار عمومی در کشور شاهد حضور رئیس جمهوری در راس قوه مجریه بوده است که توانسته الگوی مدیریتی اصیلی، مرکب از تواضع و خودباوری را ارائه دهد. برآیند این الگو، کارآمدی و مقبولیت عمومی است که امروز هم در کارنامه عملکرد دولت و هم در نظرسنجی های مختلف از میزان محبوبیت احمدی نژاد مشهود است.‌دکتر احمدی نژاد در برنامه های رادیو-تلویزیونی چند شب گذشته خود تمام افتخارات 4 سال پیش نظیر ورود رسمی به باشگاه هسته ای جهان، ورود ایران به باشگاه هوا فضا، ثبت بیش از 20 هزار اختراع در دولت نهم و اهتمام ویژه نسبت به علم و فناوری، افزایش سه برابری صادرات غیر نفتی، کاهش نرخ بیکاری در کشور،  ارتقا  و جهش 10 پله ای شاخص توسعه انسانی در کشور، عضویت در باشگاه 12 کشور صادرکننده گندم در جهان و موارد دیگری نظیر خودکفایی در تولید سیمان، خودکفایی در فولاد، توسعه فعالیت های آب و فاضلاب، جلوگیری از روند تخریب جنگلها در کشور، کارآمدی در سیاست خارجی، توسعه هفتاد درصدی ظرفیت آلومینیوم کشور، دوبرابر شدن تولید زغال سنگ و... را منتسب به مردم کرده و بر خلاف برخی نامزدها به هیچ وجه از  واژه هایی نظیر “من” یا “ ما” استفاده نکرده است.

یکی از خبرگزاری های منتقد دکتر احمدی نژاد چند روز پیش در یک حاشیه نگاری بر اولین نطق تلویزیونی دکتر احمدی نژاد نوشته بود که وی در این برنامه 30 دقیقه ای بیش از 80 بار از عنوان “ملت ایران” استفاده کرد. صرف نظر از قصد و نیت این خبرگزاری از درج این دست اخبار اما ماهیت آن نشان می دهد احمدی نژاد همانند 4 سال گذشته سمبل فروتنی و خودباوری در کشورداری است وآداب وی در این مدت حکایت از آن داشته و دارد که حقیقتا احمدی نژاد “مردی از جنس مردم و ملت ایران” است.فروتنی و تواضع احمدی نژاد در مستند تبلیغاتی وی که از صدا و سیما پخش شد، نیز نمود و جلوه ویژه ای داشت. فیلم تبلیغاتی دکتر محمود احمدی نژاد با گریز از ترفندهای گرافیکی وکامپیوتری مرسوم در تولیدات تلویزیونی و تاکید مستقیم بر سوژه که یادآور الگوی فیلمسازی شهید آوینی است تمام تلاش خود را معطوف واقع نمایی و اجتناب از غلو و زیاده گویی نمود. در این فیلم بدون روتوش، بار دیگر تمام افتخارات و دستاوردهای 4 سال گذشته مدیون تلاشها و فداکاری های ملت ایران معرفی شد و  صحنه هایی از خودباوری ملت ایران در پرتاب ماهواره امید، فک پلمب تاسیسات هسته ای، گروگانگیری ملوانان انگلیسی متجاوز و...را به نمایش درآمد.‌

اعتماد ملی: مردی که ریش گرو می‌گذارد

«مردی که ریش گرو می‌گذارد»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی اعتماد ملی به قلم محمد شریف است که در آن می خوانید؛این نوشته را به لحاظ پذیرش وکالت در قضایای مرتبط با حقوق فردی و آزادی‌های عمومی و حضور به عنوان وکیل در این پرونده‌ها می‌توان نوعی خبررسانی برشمرد.

در سال‌های استقرار مجلس ششم در جایگاه قوه مقننه‌، تعدادی از نمایندگان جهت کاستن از آلام متهمین پرونده‌های فوق‌الذکر یاری‌رسان خانواده‌های آنان بودند و به این لحاظ محل رجوع وکلایی بودند که در این پرونده‌ها به عنوان وکیل حضور می‌یافتند. کمیسیون اصل 90 در این دوره از این حیث کارنامه درخشانی از خود به جای نهاد. یکی از این نمایندگان آقای علی‌اکبرموسوی خوئینی بود. اینجانب به دفعات و گاه همراه با خانواده‌های موکلینم به وی مراجعه می‌کردیم. نقش ایشان در اجتماعی کردن وضعیت زندان 59 محل ذکر است. پس از خاتمه دوره نمایندگی این نماینده به عناوین اتهامی گوناگون تحت پیگرد کیفری قرار گرفت و این بار عهده‌دار وکالت خود ایشان شدم. از آنجا که آقای کروبی نیز همواره محل مراجعه خانواده‌ها و وکلای قضایای مرتبط با حقوق فردی و آزادی‌های عمومی بود و نقش ایشان از این حیث محدود در دوره ریاست مجلس ششم نیز نبود، بنابراین این بار با هدف تلاش جهت تبدیل قرار بازداشت آقای کروبی مراجعه شد که خود آن شخص تا چندی پیش از آن از این حیث محل رجوع بود. در این دیدار با ذکر پیشینه فعالیت‌های آقای علی‌اکبر موسوی خوئینی نماینده پیشین مجلس از آقای کروبی پرسیدم که فکر می‌کنید که این زنجیره تا کجا ادامه می‌یابد؟

هدف از این نوشتار، بیان خلق و خو و نحوه اقدام آقای کروبی در برابر این قبیل تقاضاهاست. آقای کروبی پرسش فوق را با لبخند و اندوه پاسخ دادند و به همان لبخند همراه با آنها اکتفا کردند و بلافاصله در اندیشه یافتن شخصی جهت ریش گرو‌گذاشتن فرو رفتند و در این خصوص به طرح پرسش پرداختند. ریش گرو گذاشتن از طریق تلفن یا یافتن واسطه و گاه واسطه‌های متعدد تا رسیدن به مقامات و مسوولان تصمیم‌گیر از معمولی‌ترین اقدامات ایشان جهت تبدیل قرار بازداشت موکلان به قرار وثیقه یا هرگونه یاری دیگری بود. از نکات مهم در مورد آقای کروبی سهولت دسترسی به ایشان است. این در دسترس بودن اهم از دوره ریاست ایشان بر مجلس ششم و مشغله‌های ناشی از آن بود. همچنین این در دسترس بودن محدود به وکلای پرونده‌ها نمی‌شد و گاه اینجانب خانواده‌ها را ترغیب به ملاقات با ایشان می‌کردم و ملاقات حاصل می‌آمد. نکته دیگر اینکه اقدام خود را به آگاهی قبلی از مواضع سیاسی بازداشتی‌ها مشروط نمی‌کرد و صرف آگاهی از اینکه موکلی از حق دادخواهی عادلانه محروم شده و حقوق قانونی‌اش رعایت نگردیده برای وی کفایت داشت.

مردی که ریشش را گرو می‌گذارد
یکی دیگر از ویژگی‌های آقای کروبی این بود که اقدام خود را به‌آینده محول نمی‌کرد و عموما در همان جلسه تلفن‌زدن به این و آن را عملی کرده و از دادن قول‌های غیرمتحمل و خارج از میزان توانایی خود پرهیز می‌کرد.گاه با ذکر توانایی خود صریحا می‌گفت: این کار از من برمی‌آید و در حضور خودتان کاری را که از دستم برمی‌آید انجام می‌دهم.

این قبیل کمک‌ها همواره با فروتنی و خوشرویی انجام می‌شد و به این لحاظ جایگاه ایشان در نظام سیاسی چه در دوره ریاست مجلس ششم و چه قبل و بعد از آن کسی را مرعوب نمی‌کرد و چه بسا خشم مراجعه‌کنندگان که به لحاظ وضعیت آنان برایشان قابل درک بود نیز به سر ایشان فرو می‌ریخت. در این جایگاه ایشان به درستی رفتار یک شخصیت دینی را بارز می‌ساختند. در قضایایی که موکل در وضعیت بازداشت موقت قرار نداشت ولی احتمال صدور حکم محکومیت، آینده وی را تهدید می‌کرد و موکل به هر دلیلی از مراجعه به ایشان پرهیز می‌کرد، مراجعه وکیل به تنهایی یا به همراه والدین یا مراجعه والدین و عدم حضور موکل مانعی جهت تلاش ایشان برای بهبود احتمالی وضعیت موکل فراهم نمی‌آورد. این امر در یک مورد در خصوص دانشجویی صورت پذیرفت که اتهام وی توهین به مقدسات بود.

در فرض که این اظهارات در ترغیب به رای‌دادن به آقای کروبی موثر باشد، حق ایشان و نوشتن آن برای اینجانب به لحاظ وجوب شهادت، تکلیف شمرده می‌شود. حتی در وضعیتی که اینجانب تصمیم به رای‌دادن به ایشان نگیرم.

ابتکار:قدرت نمایی و قدرت مندی در نگاه احمدی نژاد و موسوی

«قدرت نمایی و قدرت مندی در نگاه احمدی نژاد و موسوی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار است که در آن می‌خوانید؛حضور میرحسین موسوی در یک برنامه تلویزیونی و به شیوه رودررو با مردم سبب شد تا تفاوت نوع نگاه و لحن وی با نامزد جبهه اصولگرایان آشکارتر از قبل شود. به ویژه آنکه محمود احمدی نژاد نیز سه شب بعد با حضور در همان برنامه و نشستن روی همان صندلی مقابل دوربین سخنانی به زبان آورد که عمق شکاف های نگرشی میان این دو را آشکار ساخت.همان قدر که میرحسین موسوی از حمایت جمع زیادی از فرهیختگان، اندیشمندان و هنرمندان کشورش برخوردار است و خود نیز سال ها در میدان هنر و وادی اندیشه حضور داشته است، دیدگاه های سیاسی و به خصوص نگره بین المللی او نیز بیشتر برخاسته از "رویکرد به داخل کشور" است. به بیان دیگر، موسوی راه رسیدن به دنیا و ایفای نقش قدرتمندانه در جهان را منوط به "داشتن" ایرانی قوی می داند نه منوط به "فرض" قدرتمند بودن.

اگرچه احمدی نژاد نیز سودای رساندن ایران به قله های رفیع را در سر دارد و در نطق های تلویزیونی اش بارها از رسیدن به قله های پیشرفت و اوج گیری ملت ایران داد سخن می دهد اما تفاوت در اینجاست که موسوی پیش نیاز دستیابی به قدرت را در قدرتمند شدن مردم می داند و احمدی نژاد بر لزوم قدرت نمایی نظام تکیه دارد. اگر بخواهیم ریزتر و جزئی تر نگاه کنیم باید بگوییم که تئوری میرحسین موسوی برآمده از تفکر اقتصاد محور و مبتنی بر سامان دهی اقتصاد ملی است. او معتقد است مادامی که فرد فرد جامعه از فقر و مشکلات مادی رهیده نشده و رفاه نسبی را به دست نیاورده باشد، نمی توان از قدرت ملی دم زد و یارای حضور قدرتمندانه در دنیا را داشت. "برای مدیریت جهان ابتدا باید کشور خود را مدیریت کنیم" یکی از کلیدی ترین عبارات انتخاباتی میرحسین موسوی است که در نطق های گوناگون او به الحان مختلف بیان شده است.

او بیش از هر چیز دغدغه رسیدگی به امور زیربنایی و بازسازی روند تولید داخلی را دارد. موسوی حتی لازمه کمک به دوستان ایران را در لبنان و فلسطین، احیای اقتصاد داخلی و توانمند شدن به معنای واقعی می داند. اما هر اندازه که موسوی بر نداشته ها و ضرورت رسیدن به قدرتی عینی بر اساس اقتصاد پویا و کارآمد تاکید می کند، محمود احمدی نژاد از تاکتیکی استفاده می کند که بنیانش بر قدرت ذهنی و جاذبه های توانمندی های سیاسی کشور است. او با اطلاع از جایگاه فعلی ایران در دنیا و نیاز جهان به مشارکت جمهوری اسلامی ایران برای گشودن گره های متعدد منطقه ای، حاضر به تمرکز بر ضعف ها و نداشته ها نیست و به همان تصویر غول آسایی که رسانه های بیرونی از ایران ارائه می دهند، تکیه می کند. دیپلماسی احمدی نژاد مطابق آنچه خود نیز می گوید، یک دیپلماسی تهاجمی و بالادستانه است. او همواره سعی دارد از جایگاه ابرقدرت ها با دنیا سخن بگوید.

او رئیس جمهوری هم دوره با جورج دبلیو بوش بود که برخی تحلیلگران معتقد بودند با به کار بردن ادبیاتی شبیه به نومحافظه کاران توانست هیمنه امریکا را در قبال ایران بشکند و اجازه امتیازگیری را از آنها سلب کند. او معتقد است که دولت های پیش از خود و به خصوص دولت سید محمد خاتمی با نرمش و انعطاف در مقابل دشمن باعث شد تا تعلیق فعالیت های هسته ای شکل تعطیل به خود بگیرد. او یکی از افتخارات دولت نهم را شکستن تعلیق و حرکت بی پروایانه در مسیری خلاف جهت تعیین شده از سوی نظام بین الملل می داند. درواقع نمی توان سیاست خارجی او را ناآگاهانه توصیف کرد چرا که او با علم به وضعیت جدید و بر اساس تئوری تهاجمی خود کوشید غرب را به هول و ولا بیندازد و از این طریق آنان را وادار به مذاکره کند.

البته این امر هنوز اتفاق نیفتاده و احمدی نژاد در یک سال گذشته و به بهانه روی کار آمدن باراک اوباما تلاش کرده است تا باب مذاکره را با او بگشاید و بر صحت روش های خود مهر تایید بزند. شاید بتوان روش محمود احمدی نژاد را در سیاست خارجی نوعی سیاست فشار از پایین و چانه زنی در بالا دانست; یا یک نوع چماق و هویج به سبک ایرانی که ضمن تهدید منافع غرب و صهیونیسم در منطقه درصدد است تا بدون اعطای امتیازات کلان، به حل مشکلات بین المللی بپردازد و از بن بست تحریم ها و تهدیدها و انزوا خارج شود. محمود احمدی نژاد چه در آستانه انتخابات نهم، چه در دوره فعلی و چه در مدت چهار سال گذشته دست بر نقطه ضعف تاریخی ملت ایران گذاشته و می خواهد با تزریق نوعی غرور و عزت ملی - اسلامی، جای خالی نداشته ها و نقصان های تاریخی کشورش را دست کم در حد احساسات پر کند. او نماینده توده های مردمی است که لایه های متوسط به پایین را شامل می شوند.

در این لایه های اجتماع هیچ گاه رفاه و پیشرفت و غرور به منصه ظهور نرسیده و تصوری از قدرت و کامیابی جهانی راه نداشته است. ایران که در سده های گذشته با جا ماندن از غرب و احساس شکست های پیاپی در عرصه های صنعتی و فناوری و دموکراسی و ... خود را بس خرد و عقب نگه داشته شده می پنداشت، در دوران بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی، این توانایی را در خود دید که در برابر دنیا یک تنه بایستد و حسی از غرور را در ملت اش بزاید. اما رئیس جمهور کنونی ایران که در کلام خود از هر گونه سازش و نرمش در قبال دنیا دوری می جوید، در عمل سعی می کند روش هایی را مورد استفاده قرار دهد که بتواند به حیات سیاسی خود در نظام بین الملل ادامه دهد. او در نطق تلویزیونی خود، ایران را در عرصه های نانو تکنولوژی، هوافضا و هسته ای جزو بالاترین های دنیا معرفی کرد، حال آنکه در مقابل او میرحسین موسوی بدون تاکید زبانی بر موضوع عزت و غرور ملی تنها از فقدان ها و کاستی های ملی سخن گفت.

در نگاه این نامزد ریاست جمهوری، اصل بر صداقت و اخلاق بوده و بنابراین به جای تمرکز بر تهییج افکار عمومی، به تحلیل نسبت رشد اقتصادی با قدرتمندی پرداخته است. موسوی از ناکامی ها و نقصان ها گفت و احمدی نژاد کوشید بر سرخوردگی ها و حقارت های دیروزین و امروزین کشور سرپوشی از اقتدار و غرور بگذارد. می توان گفت موسوی به سان آنچه حامیان روشنفکرش گفته اند، سیاستمداری اخلاقی است و احمدی نژاد در سوی مقابل او بر اخلاق سیاسی تکیه می کند.

محمود احمدی نژاد نیازی به طرح نقطه ضعف ها نمی بیند و از همین روست که طی سال های گذشته بارها و بارها جواب منتقدانش را داده و عادت به تقابل با منتقدان را به جای پاسخگویی نشانده و آن را به زیر مجموعه اش تسری داده است. انتخابات دهم ریاست جمهوری می تواند سمت و سوی اخلاقی و سیاسی فرد فرد جامعه را روی دایره بریزد. می توان گفت انتخاب احمدی نژاد نشان دهنده میل جامعه به خود فراموشی و احیای غرور و عزت خواهد بود و اقبال موسوی می تواند به ما بگوید که جامعه قصد دارد واقع بینانه و به دور از بلندپروازی ها به رفع مشکلات و کاستی هایش بیندیشد.

کیهان:تأمل در ترور چند وجهى زاهدان

«تأمل در ترور چند وجهى زاهدان»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛اقدام تروریستی روز پنجشنبه در مسجد امیرالمؤمنین- علیه السلام- زاهدان که به شهادت نزدیک به 25نفر و زخمی شدن حدود 50نفر از نمازگزاران منجر شد، دارای انگیزه ها و عللی است که علیرغم تلاش طراحان و برنامه ریزان مخفی نمانده است. ابتدا به چند رخداد مهم که در این زمان واقع شده اند نگاهی می اندازیم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سفری 8روزه به استان سنی نشین کردستان مورداستقبال گرم و تاریخی مردم متدین و انقلابی این خطه قرار گرفتند. پس از این سفر، سران ضدانقلاب که با تبلیغات فراوان، کردستان را در مشت خود معرفی می کردند، بسیار نگران شدند و یکی از آن ها گفته بود این سفر حاصل 30سال فعالیت ما را هدر داد. این عصبانیت طبعاً در جایی باید بروز می کرد. انفجار در مسجد شیعیان زاهدان در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها واقع شده است و این می تواند تداعی تاریخی داشته باشد و این درحالی است که اهل سنت در زاهدان به حضرت فاطمه-س- ارادت فراوانی دارند و او را از زنان پیامبر برتر می دانند. طراحان، انتظار داشته اند این موضوع با واکنش شدید شیعیان علیه اهل سنت مواجه شده و به درگیری بین دو طایفه بزرگ شیعیان و اهل سنت منجر شود. آیا این موضوعی نیست که دشمنان خارجی ایران سالهاست برای آن برنامه ریزی کرده اند؟ انفجار در مسجد امیرالمؤمنین زاهدان درست چند روز پس از پایان سفر رؤسای جمهور افغانستان و پاکستان به ایران اتفاق افتاده است. در این سفر بخصوص روی اجرای پروژه مشترک گازی بین دو کشور ایران و پاکستان تأکید شد. از نظر طراحان، این انفجار که قاعدتاً از طریق تروریزم پناه گرفته در بلوچستان  پاکستان صورت گرفته است می تواند توسعه روابط دو همسایه را نشانه برود. ایران در آستانه برگزاری انتخابات مهم ریاست جمهوری قرار دارد در این بین امنیت یکی از موضوعات مهمی است که ایران همواره از آن برای برگزاری انتخابات آرام و امن استفاده کرده است. از نظر طراحان، انفجار در مراکز مذهبی طبعاً می تواند به جاهای دیگر هم سرایت و ناامنی را القاء کند و از این رو اخلال در برگزاری انتخابات یک هدف مهم به حساب می آید.

درباره حادثه تروریستی روز پنجشنبه چند تأمل اساسی نیز وجود دارد:
1-امنیت جمهوری اسلامی در منطقه ای کاملاً ناامن به کشور ما موقعیت ویژه ای داده و توجه کشورهای همسایه را به ایران معطوف کرده است این نکته ای است که برای آمریکایی های متجاوز یک تهدید مهم به حساب می آید چراکه اگر ایران به عنوان لنگر ثبات عمل کند حضور نیروهای متجاوز غرب در این منطقه و کارآیی آنان زیرسؤال می رود.

2-انفجار در یک مرکز شیعه  یا یک مرکز سنی در زاهدان با این تلقی صورت گرفته تا امکان انفجار مشابهی در مرکزی متعلق به طایفه دیگر نیز روی دهد و پس از آن زنجیره ای از انفجارها پدید آمده و این وضعیت به سرعت به کشور همسایه  ایران سرایت کند تا در نهایت، درگیری کنونی مردم با اشغالگران به درگیری پیروان مذاهب با یکدیگر تبدیل شود. محصول درگیری میان دو طایفه- البته به زعم طراحان این پروژه، ناامن کردن محیط زندگی اقلیت های شیعه در میان اکثریت اهل  تسنن نظیر نزدیک به 40میلیون شیعه پاکستان که به صورت پراکنده در این کشور زندگی می کنند و نیز ناامن کردن محیط زندگی اقلیت های سنی در میان اکثریت شیعه است.

3-به کاربردن تله های انفجاری در میان مجامع شیعیان به یک رویه تبدیل شده است. در این اقدامات به کارگیری دیوانگان و مجهز کردن آنان به تله های انفجاری به صورت فراگیر استفاده شده است. چندی پیش یک واحد امنیتی پلیس عراق فاش کرد که در جریان انفجار حدود یک ماه پیش کاظمین و بعقوبه، از عناصر دیوانه استفاده شده است و نیروهای آمریکایی به نوعی با عوامل هدایت این دیوانگان به مجامع پرجمعیت شیعیان همکاری داشته و به آنان پوشش امنیتی داده اند. اقدام علیه مراکز مذهبی شیعیان ظاهرا به یک خطاکاری برای دشمنان اسلام تبدیل شده است. بدون هیچ تردیدی اهل سنت زاهدان به هیچ وجه نقشی در این ماجرا نداشته اند کما اینکه در گذشته نیز اهل سنت عراق نقشی در انفجارهای مراکز شیعه نداشته اند اما البته کسانی هستند که بدون آنکه ارتباط واقعی با مذهب داشته باشند خود را به اهل سنت می چسبانند اما کیست که نداند بعثی ها اساسا لائیک اند و وهابیت فقط با شیعه مشکل ندارد. بر این اساس مواجهه با این قبیل حوادث به هوشیاری بسیار نیازمند است و نباید اجازه عملی شدن به نقشه های دشمنان را داد.

4-طی ماههای گذشته، سپاه پاسداران به همراه نیروی انتظامی ایران ضربات فراوانی به گروههای تروریستی در منطقه شرق کشور وارد کرده اند. اعلام واگذاری امنیت شرق کشور به سپاه زنگ خطر را برای تروریست ها و حامیان آنان به صدا درآورده است از این رو به نظر می آید اقدامات کور تروریستی در شهر زاهدان به نوعی تلاش برای شکستن ابهت سپاه پاسداران به حساب می آید. از منظر ستاد فرماندهی تروریسم در شرق کشور که بدون تردید از سوی آمریکایی ها تدارک دیده شده است، اقدامات کم ارزش ایذایی می تواند روحیه عناصر مزدور را بازسازی کند و از فروپاشی کامل آنان جلوگیری نماید. حمایت تبلیغاتی تلویزیونهای وابسته به پنتاگون -VOA و فاکس نیوز- از تروریست ها و برجسته سازی فعالیت آنان کاملا از این موضوع پرده برمی دارد.

5- انفجارهای زاهدان در شرایطی به وقوع پیوسته است که آمریکایی ها علنا از فروپاشی قریب الوقوع دولت در اسلام آباد خبر داده اند. مایک مولن رئیس ستاد مشترک آمریکا و دیوید پترائوس فرمانده نظامیان آمریکا در خاورمیانه دوره ای دوماهه را برای وقوع کامل این فروپاشی تعیین کرده اند. سفر روسای جمهور پاکستان و افغانستان به ایران و امضای چندین سند همکاری- از جمله سند همکاری های امنیتی به قصد مهار تروریزم- نشان داد که کشورهای همسایه در حال بررسی طرحی هستند که از فروپاشی دولت ها در اسلام آباد و کابل جلوگیری کند. این اقدام در نقطه مقابل طرح تجزیه و فروپاشی امنیتی پاکستان و افغانستان قرار دارد. انفجار بمب در زاهدان می تواند این پیام را برای ایران درپی داشته باشد که تهران پای خود را از مسائل امنیتی دو کشور همسایه شرقی خود خارج کند و میدان را برای وقوع تغییرات امنیتی مطابق برنامه آمریکایی ها باز بگذارد. این نکته مهمی است که از قضا اهمیت و ضرورت مراودات امنیتی سه کشور همسایه را کاملا نشان می دهد. با وقوع حادثه تروریستی در مسجد امیرالمؤمنین(ع) زاهدان ایران حق دارد رد پای تروریزم را در درون مرزهای پاکستان پیگیری کند و طبعا دولت پاکستان آمادگی همکاری در این زمینه را دارد. از این منظر ایران می تواند تلخی شهادت نزدیک به 52 نفر و جراحت نزدیک به 05 نفر از هم وطنان عزادار را با شیرینی ریشه کن کردن عوامل ترور در مرزهای شرقی کشور جبران نماید.

6- استقبال تاریخی اهل سنت کردستان از رهبر معظم انقلاب اسلامی به اثبات رساند که جمهوری اسلامی با اهل سنت خود هیچ مشکلی ندارد. چند سال پیش از این نیز اهل سنت بلوچستان با استقبال گرم از رهبر معظم انقلاب چنین مسئله ای را به اثبات رسانده بودند. بنابراین برادران شیعه و سنی در این استان و سایر استانهای کشور باید به دقت مراقب آن دسته از عناصری که احیانا در لباس رهبری این طایفه یا آن طایفه رفته اند ولی طرح های دشمن را عملیاتی می نمایند، باشند.

جمهوری اسلامی:رونق بازار آفتاب نکاهد

«رونق بازار آفتاب نکاهد»عنوان سرمقاله‌یب روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛انفجار مسجد علی بن ابیطالب زاهدان قبل از هر چیز نشان داد تاکید مسئولان نظام جمهوری اسلامی بر وحدت مذاهب اسلامی و برحذر داشتن پیروان مذاهب از اهانت به مقدسات همدیگر اقدامی اثرگذار است و درعین حال دشمنان زیادی نیز دارد.

اینکه در پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای به این مناسبت بر این نکته تاکید شده است که : « مباشران این جنایت اگرچه ممکن است بر اثر عصبیت و جهل مرتکب این گناه بزرگ شده باشند لیکن نمی توان تردید کرد که دست طراحان سیاسی برخی قدرت های مداخله گر و دستگاه های جاسوسی آنان نیز به خون بی گناهان این حادثه خونین آلوده است » اشاره به همین واقعیت است . تردیدی نیست که وحدت شیعه و سنی و همزیستی آنان موجب به خطر افتادن منافع قدرت های مداخله گر می شود و این قدرت ها برای حفظ منافع نامشروع خود از هیچ جنایتی خودداری نمی کنند. برای آنها مسجد و کوچه و خیابان و منزل تفاوتی ندارد هر جا که بتوانند مرتکب جنایت می شوند و افراد جاهل نیز ابزارهای خوبی برای اجرای اهداف آنها هستند.

با اینهمه تعالیم اسلامی بر ادامه راه وحدت و همبستگی امت اسلامی تاکید دارد و این قبیل عوارض را نه تنها مانعی بر سر این راه نمی داند بلکه آنرا نشانه ضرورت تلاش بیشتر برای به نتیجه رساندن آرمان بلند و ارزشمند وحدت می داند. رهبر معظم انقلاب در پیام خود به مناسبت توطئه انفجار مسجد علی بن ابیطالب زاهدان همگان را به هوشیاری دعوت نموده و برای اقشار مختلف وظایفی را مشخص کرده اند. ایشان فرمودند :
« ایجاد فتنه و آشوب و برادرکشی میان مسلمانان در کشورهای این منطقه و در کشور عزیز ما یکی از هدفهای همیشگی دشمنان جمهوری اسلامی بوده و تنها با هوشیاری مردم و پیگیری مسئولان می توان جلوی این خباثت و رذالت سیاسی را گرفت » .

علاوه بر پیگیری مسئولان آنچه می تواند چشم فتنه را کور کند بردباری مردم و روشنگری علماست . مردم با خودداری از اقدامات شتاب زده می توانند طراحان این جنایت را ناکام نمایند و علما نیز با تشریح اهداف دشمنان اسلام از این قبیل جنایات می توانند بر هوشیاری مردم بیافزایند. این وظیفه ایست که برعهده همه علمای اسلام اعم از شیعه و سنی قرار دارد و همه باید در انجام آن کوشا باشند. دشمن از جهل و بی توجهی مردم استفاده می کند و توطئه های شوم خود را علیه اسلام و مسلمانان به اجرا در می آورد. تاکید رهبر معظم انقلاب بر ضرورت انجام وظیفه ای که بر دوش علما و معتمدان اهل تسنن استان سیستان و بلوچستان سنگینی می کند همین واقعیت را گوشزد می نماید :

« لازم است علما و معتمدان اهل تسنن در آن استان مواضع قاطع خود را در بیزاری از مفسدانی که به نام دفاع از اهل سنت دست به چنین جنایاتی می زنند بار دیگر صریحا ابراز نموده مردم را از کید و مکر دشمن آگاه سازند. و نیز لازم است علما و منتقدان شیعه همگان را از نیت شوم دشمنان که ایجاد کینه های مذهبی و قومی است مطلع ساخته از واکنش های نسنجیده عصبی جلوگیری نمایند » .

این احتمال را نباید دور از ذهن دانست که درخشش خورشید وحدت در کردستان همزمان با سفر رهبر معظم انقلاب به این استان موجب خشم دشمنان وحدت امت اسلامی شده و آنها با توطئه انفجار مسجد علی بن ابیطالب زاهدان و به شهادت رساندن ده ها نمازگزار و زخمی کردن عده ای از آنان درصدد مقابله با آثار آن سفر پربرکت برآمده باشند. از توطئه گران هیچ بعید نیست که درصدد برآیند پاسخ آنچه در کردستان رخ داده است را در بلوچستان بدهند اما کاملا روشن است که اینان آب در هاون می کوبند و سخت به بیراهه می روند. آنها باید بدانند هرچه بیشتر توطئه کنند و خون بی گناهان را بریزند مردم روشن تر می شوند و صفوف پیروان مذاهب فشرده تر می شود.

از صبح روز بعد از انفجار زاهدان علمای اهل سنت از سراسر ایران اسلامی این اقدام شیطانی را محکوم کردند و بر وحدت شیعه و سنی تاکید نمودند. دیروز نیز مردم زاهدان اعم از شیعه و سنی در مراسم باشکوه تشییع پیکرهای پاک شهدای مسجد علی بن ابیطالب شرکت کردند و با شعارهای خود در عمل نشان دادند که این قبیل تلاشهای مذبوحانه نه تنها نمی تواند وحدت امت اسلامی را خدشه دار کند بلکه هر روز بیش از روز قبل نقاب از چهره دشمنان وحدت برمیدارد و همبستگی اسلامی را تقویت می کند.

اگر دست های پشت پرده انفجار زاهدان در این اندیشه هستند که با این جنایت می توانند آثار بی شمار سفر رهبر معظم انقلاب به کردستان را از بین ببرند باید بدانند بشدت در اشتباهند. آنچه در این سفر پرثمر بر دل های مردم نشست آرمان ها و ارزش های بی بدیل اسلامی بود که هیچ عاملی قدرت مقابله با آنرا ندارد. گرمای حیات بخش خورشیدی که در کردبستان تابید با هیچ ابری به سردی نخواهد گرائید. درخشش این آفتاب بسیار بیش از آنست که شب پره ها بتوانند رونق آن را کاهش دهند. شب پره گر نور آفتاب نخواهد ـ رونق بازار آفتاب نکاهد.

دنیای اقتصاد:کدام شعار اقتصادی؟

«کدام شعار اقتصادی؟»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم پویا جبل‌عاملی است که در آن می‌خوانید؛بی‌تردید، اقتصاد و جنبه‌های معیشتی یک جامعه می‌تواند ابزار تبلیغی مناسبی برای کاندیداها در انتخابات باشد، اما چگونگی استفاده از این ابزار برای ثمربخش بودن آن نیز دارای اهمیت است. شاید زمانی در ایران این امر کافی بود که کاندیدایی تنها بگوید اقتصاد را سامان و بیکاری و تورم را کاهش می‌دهم، لیکن حال به نظر می‌رسد مخاطبان کاندیداها در ورای اهداف، به دنبال روش‌ها و برنامه‌ها هستند. به نظر می‌رسد اکثریت رای‌دهندگان پس از عبور از چندین انتخابات به این واقعیت دست پیدا کرده‌اند که هدف و انگیزه صرف برای رویارویی با موانع اقتصادی، کافی نیست و نمی‌توان به کاندیدایی که برنامه‌ای برای وصول به این اهداف ندارد، تکیه کرد. بنابراین برنامه و تیم حامی یک کاندیدا می‌تواند علامت‌های مناسبی برای ارزیابی یک کاندیدا باشد.

اگرچه برخی نامزدهای کنونی نیز از این مساله چشم‌پوشی نکرده‌اند، اما هنوز نه تیم‌ها آنچنان واضح و آشکار هستند و نه برنامه‌ها به صورت متمرکز و با جزئیات ارائه شده است. البته ممکن است ادعا شود که رای‌دهندگان معمولا با همان ادبیات کلی گویانه، قرابت بیشتری دارند و در جزئیات غور نمی‌کنند تا به یک نامزد برسند، اما دلایل آشکاری وجود دارد که در کنار آن حربه، برای تجهیز انگیزه عموم جامعه، باید در فکر برنامه‌ای متشکل، دارای نظمی منطقی، عملی و فارغ از مباحث کلی نیز بود. با بالا رفتن سطح عمومی دانش، در میان همان مردم عادی نیز، می‌توان تشنگی دانستن روش‌ها و برنامه‌ها و مقایسه آنها را مشاهده کرد. اینکه کسی مدعی شود «تورم و فقر را کاهش می‌دهم» ابدا در روزگار ما کافی نیست و این را دیگر حتی مردم عادی نیز درک می‌کنند. بنابراین تعمیق در راه‌حل موردنظر و روشن ساختن جنبه‌های مختلف آن می‌تواند در انتخاب درست رای‌دهندگان نقش بسزایی داشته باشد.

از سوی دیگر، هر چند شاید برای بسیاری از رای دهندگان، کارشناسان اقتصادی آنچنان آشنا نباشند، اما در هر گروه از رای‌دهندگان می‌توان کسانی را سراغ گرفت که احاطه‌ای بر چهره‌های نخبه داشته و با تعیین تیم موردنظر هر کاندیدا می‌توانند ارزیابی مشخصی از آن نامزد داشته باشند. فراموش نکنیم که در برخی از کشورها چون بریتانیا، دولت موردنظر هر حزب، قبل از انتخابات مشخص است و اگر 24ساعت پس از اعلام نتایج حزب پیروز دولت را معرفی نکند، از منظر بریتانیایی‌ها یک رسوایی سیاسی رخ داده است. اگرچه ما انتظار معرفی دولت پیروز در 24ساعت را نداریم، همچنان که نمی‌خواهیم مانند بریتانیایی‌ها تنها برای مبلغی در حدود 150‌هزار پوند به مدت یک ماه غوغا کنیم و کل نظام تصمیم‌گیری‌مان را به چالش بکشیم، اما حداقل می‌توانیم انتظار داشته باشیم که نامزد مورد حمایتمان چه تیم فکری و تکنوکراتی را در نظر دارد. بنابراین معرفی تیم اقتصادی نیز می‌تواند کمکی باشد به انتخاب بهتر نامزد.اما نکته اساسی‌تر دیگری که شاید می‌توان گفت گروه هدفش رای‌دهندگان نخبه است، نشان دادن یک نظم منطقی نه تنها در زمینه اقتصاد، بلکه میان تمامی زمینه‌هایی است که یک رییس‌جمهور با آن سر و کار دارد.

تسلسل منطقی میان برنامه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی – فرهنگی، آن برگ برنده‌ای است که می‌تواند رای‌دهندگان نخبه را که خود یک گروه مرجع در میان رای‌دهندگان هستند و بسیاری بر مبنای رای آنان به یک نامزد متمایل می‌شوند، به حرکت وادارد. بر این مبنا است که رای‌دهنده نخبه با اطمینان بر اینکه نامزدش مشکلات را نه به طور موردی که به صورت پازل وار و مرتبط با یکدیگر دیده است و راه‌حل وی نیز فارغ از پیشنهادهای غیرمنسجم و غیرجامع است و از پشتوانه فکری و کارشناسانه برخوردار است، می‌تواند رای دهد و به دیگران توصیه کند به نامزد موردنظرش رای دهند. لیکن گویی، انتخابات کنونی به خصوص از این زاویه دارای نقص است و امید است نامزدها بتوانند در مدت زمان باقیمانده این کاستی را مرتفع سازند و بتوانند رای بیشتری از گروه‌های مرجع را از آن خود کنند.

سرمایه:سراب موفقیت و شکنجه اعداد

«سراب موفقیت و شکنجه اعداد»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سرمایه به قلم سعید شیرکوند است که در آن می‌خوانید؛رئیس دولت نهم در فیلم تبلیغاتی خود اشاره به نکته ای کرد که جای تامل بسیار دارد؛ به سرانجام رسیدن 70 هزار پروژه در طول چهار سال گذشته که با یک حساب ساده به رقم حدود 48 پروژه در روز می رسیم (با احتساب اینکه حتی جمعه ها و روزهای تعطیل نیز کار کرده شده باشد) که رقمی معنادار در به سرانجام رسیدن پروژه های عمرانی است.

صرف نظر از اینکه این رقم از چه محاسباتی به دست آمده است باید توجه داشت یکی از مهم ترین دغدغه ها و نگرانی های کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی کشور در دوره زمامداری دولت نهم عدم استفاده بهینه از سرمایه های اقتصادی و در بسیاری از مواقع اتلاف آن سرمایه ها بوده است. سرمایه های ریالی، ارزی و تکنولوژیکی کشور در دوران زمامداری دولت نهم به روش های غیرکارشناسانه و ناکارا، مورد استفاده قرار گرفته است. اما آنچه لازم است در این مقطع زمانی بیشتر مورد توجه قرار گیرد آسیبی است که به سرمایه اجتماعی کشورمان وارد می شود. از نظر کارشناسان و خبرگان یکی از اصلی ترین ارکان شکل گیری و تقویت سرمایه اجتماعی ایجاد اعتماد میان شهروندان، صاحبنظران و فعالان اقتصادی نسبت به اظهارنظرها و خط مشی گذاری دولت هاست که در این میان بیان آمار و ارقام سهم بسیار زیادی در این موضوع دارد.

با کمال تاسف در چهار سال گذشته و خصوصاً در ماه های اخیر که به ایام انتخابات ریاست جمهوری نزدیک شده ایم رئیس محترم دولت و همکاران ایشان بدون توجه به اثرات تخریبی، استناد به آمارهای غیرواقع بینانه و شکنجه اعداد برای نتیجه گیری های غیرواقع بینانه کرده اند که آسیب های جدی به سرمایه اجتماعی وارد کرده است. تنزل دادن مفهوم پروژه های اقتصادی تا اندازه ای که ساختن یک پل روستایی نیز به عنوان پروژه نام گیرد و افزایش بی منطق و غیرواقع بینانه حجم پروژه ها آنگونه که در سخنان انتخاباتی رئیس محترم دولت ذکر شده است، شرایطی را به وجود آورده که باید در آن تامل کنیم.

آنچه جامعه و مردم ما از کم سوادترین تا اساتید دانشگاه و از روستانشینان تا شهرنشینان از دولتمردان انتظار دارند آن است که تمام توان کشور و دولت را برای پیشرفت همه جانبه به کار گیرند نه آنکه به دلیل فقدان سیاست های مناسب و برنامه ریزی های دقیق و با از بین بردن سرمایه های عظیم اقتصادی کشور به جای ارائه کارنامه ای واقع بینانه و اعتراف به ناکارآمدی ها آمار عجیب ارائه دهند که بسیاری آن را نمی پذیرند و با بیان چنین ارقامی عملکرد دولت را سراسر موفق نشان دهند.

مردم سالاری:ادبیات احمدی نژاد سرقت کردنی نیست

«ادبیات احمدی نژاد سرقت کردنی نیست!»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم جعفر حامدی است که در آن می‌خوانید؛اخیرا برخی رسانه ها مهندس میرحسین موسوی را متهم به سرقت از صندوقچه جواهرات دکتر احمدی نژاد کرده اند و خواستار برگشت هر چه سریعتر  زیور آلا ت منحصر به فردی شدند که هر کدام آنها- اشتباه نگیرید منظور پول آنها نیست خود آنهاست- می توانند صندوق، صندوق رای سیار باشند.
این سرقت تاریخی اولین بار در سایتی وابسته به حامیان دولت مستقر در یک موسسه آموزشی در قم کشف شد و پس از آن چندین سایت و خبرگزاری و پایگاه اطلاع رسانی نسبت به آن شفاف سازی کرده اند.

مساله زمانی کشف شد که سایت اینترنتی انصار نیوز یا اخبار انصار در تاریخ 7 فروردین 1388 با تیتر «سیاست و دزدی ادبیات» اعلا م کرد که «آنچه فعالا ن و کارشناسان عرصه سیاست را به تعجب وا داشته است و حتی از آن به یگانه دلیل دلزدگی عامه از موسوی !! تعبیر می کنند، جعل ادبیات و کپی برداری میرحسین موسوی از گفتمان دکتر احمدی نژاد است.»

این اتهام برای من که از مدت ها قبل تصمیم گرفته بودم به هر طریقی که شده به کسی رای بدهم که امام راحل درباره ایشان فرموده بودند :«آقای مهندس موسوی را شخصی متدین و متعهد و در وضع بسیار پیچیده کشور، دولت ایشان را موفق می دانم» (صحیفه نور، ج 19،ص 393) خیلی سنگین بود به همین دلیل در سخنرانی های قابل دسترس مهندس موسوی با تمام دقت گشتم و چیزی که اندک  شباهتی به ادبیات دکتر احمدی نژاد داشته باشد، نیفتم.

برای اینکه مطمئن شوم نامزد مورد توجه من چنین کاری کرده یا نکرده، به کمک موتور جستجوگر گوگل با عبارت «ادبیات احمدی نژاد» و «گفتمان احمدی نژاد» به جستجو در فضای مجازی اینترنت پرداختم و اتفاقا با اولین خبری که دیدم، نه تنها آتشم فروکش نکرد، بلکه به مرض استسقا» دچار شدم و به کنکاشم ادامه دادم.

اما خبری که در این زمینه آتش افروز بود، سخنان دکتر الهام، سخنگوی پرکار!- اشتباه نگیرید منظور پرمشغله است و نه پرشغل- دولت بود که اتفاقا خود ایشان هم برای رعایت شان شخصیت سیاسی خویش از یک طرف و نگفته نماندن حرف های دل خویش از طرف دیگر سخنگوی پرکاری در منزل دارند.

سخنگوی دولت، وزیر دادگستری، رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا  و عضو حقوقدانان شورای نگهبان که استاد دانشگاه هم می باشند، فرمودند - شناسه جمع در فعل فرمودند، برای تعدد آن پنج شغل مهم و کلیدی نیست. ایشان در دولت عدالت محور شایسته سالاری شخصی واحدند و فعل برای احترام به صورت جمع آمده است-: «احمدی نژاد ادبیاتی ویژه دارد و من به این زبان غبطه می خورم»  (سایت انتخاب،9 اسفند 1386)
تصمیم خود را عزم و عزم خود را جزم کردم که این ادبیات منحصر به فرد را ببینم حاصل جستجو در گوگل،گنج های ذیل است که چون بر علم من افزوده شد و زکات علم هم نشر آن است، برای شما می نویسم. اما خواهشم این است که در این روزها چون صدا و سیما به خاطر نامزد بودن دکتر احمدی نژاد، برنامه های رئیس جمهور را در اخبار خویش سانسور می کند و مردم از آن ادبیات حکیمانه بی نصیبند، از طریق اس. ام .اس، ام .ام.اس، اینترنت، ایمیل و راه های فراوان  دیگر اطلاع رسانی کنید.

توضیح اینکه برای اینکه بعدها من هم متهم به سرقت ادبی نشوم، گنج ها را با اندک توضیحات پس و پیش عینا از منابع خبری می آورم تا مشخص شود که هرکس چنین گنج هایی را ببیند، حسادتش می شود و می خواهد آن را به نام خویش کند.

- دفتر پژوهش و بررسی های خبری خبرگزاری جمهوری اسلا می ایران (ایرنا) در ساعت 30:15:19 مورخ 1387/12/4 اعلام کرد: احمدی نژاد با ابداع گفتاری به دور از تکلف، قدم در مسیر احیای عزت و اقتدار ملی و افزایش ضریب امنیت می گذارد.

- سایت فردا ساعت 22:11 مورخ 6 آذر 1387 به نقل از ایرنا آورده است: رئیس جمهور صبح روز چهار آذر ماه 1387 درخوزستان خطاب به اعضای شورای امنیت سازمان ملل گفت: آن قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دان شما پاره شود.

- رئیس جمهور در سفر استانی به خراسان جنوبی، در اجتماع مردم بیرجند گفتند: «این دفعه اگر بخواهید غلطی بکنید، نیازی به همه ملت نیست، بلکه فقط همین جوانان بیرجندی چنان تودهنی به شما خواهند زد که راه خانه خود را گم کنید.»

- به گزارش «تابناک» دکتر احمدی نژاد در جمع فرماندهان سپاه گفت: «سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود. مثل خودمان که پس از 45 روز در جبهه مرخصی می رفتیم. اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت: افتخار می کنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همین طور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید.»

- سایت فردا، ساعت 39:8 مورخ 11 آذر 1387: «اگر بدخواهان به حقوق ملت ایران تجاوز کنند، این ملت با چاقوی زنجان دست و پای آنها را قطع می کند.»

- روزنامه اعتماد ملی، 85/12/9: در پی سخنان اخیر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور مبنی بر اینکه «ایران ترمز و دنده عقب قطار هسته ای خود را دور انداخته است» برخی از نمایندگان مجلس و صاحبنظران سیاست خارجی به این سخنان واکنش اعتراضی نشان دادند. اسماعیل گرامی مقدم عضو فراکسیون اقلیت مجلس هفتم با انتقاد از محتوا و ادبیات سخنرانی احمدی نژاد گفت: این نوع ادبیات در شان ملت ایران و نظام جمهوری اسلا می نیست و ترمز بریدن نشان دهنده آن است که تصمیم های گرفته شده توسط احمدی نژاد کاملا انحصاری است و ایشان هیچ مشورتی را نمی پذیرد.

- یکی از نمایندگان مجلس درخصوص پاسخ رئیس جمهور به اعتراض نمایندگان برای گرانی میوه و تره بار گفت: ایشان بدترین توهین ها را در قالب شوخی  در صحن مجلس به نمایندگان کرده است و مجلس با توجه به شرایط بزرگواری کرده و در برابر توهین ها سکوت کرده است. این چه حرفی است که وقتی ما به قیمت گوجه فرنگی اعتراض داریم، می گویند: «بیایید از میدان محله ما گوجه بخرید.»

- روزنامه اینترنتی هم میهن، 88/2/30: رئیس جمهور در دیدار اعضای  دولت و مجلسیان به ذکر شعاری که در دوران کودکی در میان همکلاسی های خود بیان می کردند، پرداختند و گفتند: «در زمان دانش آموزی من، شعاری بین دوستان گفته می شد» و آن را اینگونه بیان کردند: «فلان کشور موشک می سازد، ایران آفتابه می سازد».

- روزنامه اینترنتی هم میهن 88/2/30: دکتر محمود احمدی نژاد هنگام یک گفت وگوی تلویزیونی  بارها لفظ «نوچ» را ادا نمود.
روزنامه اعتماد 85/2/19 محمد صدر معاون عربی- آفریقایی وزیر سابق امور خارجه در تحلیل ادبیات احمدی نژاد گفت: ادبیات احمدی نژاد، ادبیات تهاجمی است، در حالی که محیط دیپلماتیک این سخنان را نمی پذیرد. در زبان دیپلماتیک حتی خشن ترین اقدامات با نرم ترین زبان بیان می شود. این سخنان در مجموع منافع کشور را تامین نمی کند و همه دنیا را علیه ما بسیج خواهد کرد.

سایت آذربایجان اویرنجی حرکاتی; 87/5/22: برای چندمین بار احمدی نژاد اسناد رسمی را کاغذ پاره هایی بی ارزش می خواند. پیش از این رئیس دولت نهم قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل در مورد فعالیت های هسته ای ایران را این گونه توصیف کرده بود.

اما این بار پس از جنجال پیش آمده در مورد مدرک دکترای کردان، وزیر کشور، که انتشار مدرک مذکور و مشخص شدن چندین غلط محتوایی و گرامری ماجرا را پیچیده تر نمود، احمدی نژاد بدون طرح این موضوع با اشاره با شایعاتی که در مورد مدرک تحصیلی مهدی هاشمی سرپرست وزارت کشور هست، مدعی شد:«مگر خدمتگزاری به این کاغذ پاره ها نیاز دارد؟این قدر در این سرزمین انسان های والا  زندگی می کنند و بالا ترین مقام عزت را دارند که دنبال این کاغذ پاره ها نیستند.»

-پایگاه خبری انصارنیوز; پنج شنبه، 24  اردیبهشت 1388; رئیس جمهور گفت: برخی به ما می گویند تهدیدها و هزینه ها را زیاد کرده اید، می پرسیم حالا  که می بینید آمریکا دمش را روی کولش گذاشته و در حال ترک مرزهای ماست و جرات تهدید هم ندارد، آیا هزینه ها زیاد شده است؟
-هفته نامه اجتماعی- فرهنگی- هنری- ورزشی گویا; چهارشنبه 16 شهریور 1384: به نظر می رسد «مهرورزی» شاه بیت ادبیات احمدی نژاد خواهد بود و مشخص شد که تاکید بر مهرورزی، صرفا یک توصیه اخلا قی نیست چرا که او معتقد است:«دولت باید مروج مهرورزی باشد» احمدی نژاد سعی دارد اصطلا ح «مهرورزی» را وارد ادبیات اداری کشور کند. به نظر می رسد ترویج آن را از دولت شروع کرده است و گفته می شود وی در حاشیه اغلب نامه های اداری اش بر عبارت «مهرورزی به بندگان خدا» تاکید می کند.

خبرگزاری فارس; 87/10/1: رئیس جمهور ایران گفت: عده ای بمب اتم را به رخ دنیا می کشند و با اتکا به بمب می خواهند سیاست های خود را جلو ببرند، ولی وقتی آنها بمب اتمی بر روی میز می گذارند، ما رودکی را روی میز می گذاریم.
رئیس جمهور در خراسان جنوبی(16آبان 86) در جمع مردم بیرجند: منتقدان دولت از بزغاله کم فهم ترند!
پایگاه خبری انصارنیوز; پنج شنبه، 24 اردیبهشت 1388: صهیونیست ها 60 سال عادت کرده اند که زبان شان 12 متر و گوش هایشان اندازه یک نخود باشد. اما وقت آن است که زبان شان قیچی و گوششان هم دراز شود.

سایت خبری عصر ایران: نماینده ایلا م در مجلس شورای اسلا می نسبت به نحوه برخورد احمدی نژاد در نشست مشترک دولت و مجلس به شدت انتقاد کرد. داریوش قنبری برخی از برخوردهای رئیس جمهوری با نمایندگان را تحقیر آمیز دانست و گفت «به جای صحبت درباره مشکلا ت، رئیس جمهوری تصور می کند فرمانده گردان است; از پشت تریبون مجلس می گوید «کی خسته است؟»

به هر حال آن چه گذشت گوشه هایی از زبان فاخر رئیس جمهور محبوب است. رئیس جمهوری که در اجتماع مردم سا ری خطاب به مردم می گوید: «اگر از استاندار ناراضی باشید، گوشش را می پیچانم و او را به پارکینگ می فرستم.»
رئیس جمهوری که آن قدر خاکی می شود که فراموش می کند رئیس جمهور است و گاهی حرارت پروژکتورهای سازمان ملل را جور دیگری تعبیر می کند!

صدای عدالت:طرح خواسته های زنان

«طرح خواسته های زنان در شعارهای انتخاباتی،فاصله ها کاسته می شوند»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه ی صدای عدالت است که در آن می‌خوانید؛
یکی از عرصه های پر اهمیت دوران تدارک انتخاباتی در کشور، حضور فعال جنبش های مختلف اجتماعی است که با طرح مطالباتشان می کوشند هم مردم را از مطالبات خود آگاه سازند و هم کاندیداها را مجبور به موضع گیری در برابر خواسته هایشان کنند. این شیوi طرح مطالبات این حسن را دارد که در روز رأی گیری، هر گروه اجتماعی یا سیاسی قادر باشد توضیح دهد که چرا به این یا آن کاندیدا رأی می دهد. ‏

در فضای انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری نیز، طیف‌های مختلف فکری فعال در جنبش زنان ایران با مطرح ساختن مطالبات اساسی خود تحت عنوان"هم‌گرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات" وارد فضای انتخاباتی شده اند. ‏

این هم‌گرایی از دو جهت قابل بررسی است: دربخش نخست، مهم‌ترین نقطه مثبت این هم‌گرایی، ایجاد نوعی یک‌پارچگی و وابستگی میان طیف‌ها و گروه‌های گوناگون فکری، عقیدتی، و حتی سنّی و شغلی فعالان جنبش زنان در ایران، با یک هدف مشخص و معین که تلاش برای به دست‌آوردن حقوق برابر و عادلانه برای زنان جامعه است، می باشد. این برای نخستین بار است که زنان ایران در قالب گروهی منسجم وارد فعالیت‌های انتخاباتی می‌شوند تا مطالبات حقوقی خود را در فضای انتخابات مطرح کنند.‏

بخش دیگر این هم‌گرایی، تبادل آرا و هم‌اندیشی و کسب نظرات گروه‌ها و طیف‌های مختلف جنبش زنان و جمع‌بندی مطالبات همه آنان و ابلاغ نهایی برآیند این مطالبات به کاندیداهای ریاست جمهوری دوره دهم به عنوان بخشی از مطالبات مقدماتی، جهت ورود به حوزه تعامل با مسئولین اجرایی و دیگر مسئولین می‌باشد. کمیته اجرایی این هم‌گرایی پس از تجمیع همه نظرات و پیشنهادات، ماحصل آن را در یک نشست خبری با حضور خبرنگاران ایرانی و خارجی و هم‌چنین با حضور متنوع و متکثر نمایندگان هر گروه، رسانه‌ای کرده و به اطلاع کاندیداهای ریاست جمهوری رساندند. ‏در این جلسه از نامزد‌های انتخابات ریاست جمهوری خواسته شد که سیاست‌ها و برنامه‌های خود درباره موضوعات مورد نظر این گروهها که در این سالها بارها آنها را عنوان نموده اند، اعلام کنند.‏ از آنجا که یکی از مقتضیات جذب آراء بهادادن به مطالبات جدی جامعه است. بنابراین، ظاهراً هیچ یک از کاندیداها پاسخ منفی به این مطالبات اعلام‌شده از سوی هم‌گرایی زنان نداد. تنها آقای احمدی نژاد تاکنون، موضع گیری مشخصی در قبال طرح این خواسته ها نداشته است.‏اما، نکته مهم تری که ورای مطرح شدن خواسته ها و پاسخ مثبت کاندیداها به تلاش برای اجرای آنها وجود دارد، میزان عملی شدن این خواسته هاست.

عملی‌ساختن این مطالبات تنها به اراده رئیس جمهوری برای برآوردن آنها مرتبط نیست، بلکه رئیس جمهوری می‌بایست نسبت به این مطالبات جهت‌گیری مثبت داشته و آن‌ها را بپذیرد و در حد قدرت، اختیارات و توانایی‌های قانونی خود نسبت به تاّمین اجرایی‌شدن این مطالبات اقدام جدی به‌عمل آورد. رئیس جمهور، همان‌طور که می‌دانیم مجری و نیز ناظر بر اجرای قانون اساسی در کشور است. در عین حال توانایی پیشنهاد و ارایه لوایح لازم از سوی دولت به مجلس نیز از اختیارات اوست. بدین معنا که آن‌چه از قوانین را که از سوی رئیس قوه مجریه قابل اجراست حتماّ اجرا نماید و آن‌چه از مطالبات زنان را که در قانون نیست از طریق ارایه لوایح گوناگون از سوی دولت به مجلس قانون‌گذاری ارایه و پی‌گیر و مدافع لایحه پیشنهادی خود باشد. اما، برآورده شدن مطالبات زنان تنها در اختیار یک قوه نیست، بلکه تعامل با دیگر قوای کشور را نیز می‌طلبد. ‏

عدم اطمینان و برخی نگرش های منفی به اجرای وعده ها، به تجربه طی شده 4 سال اخیر باز می گردد. زمان انتخابات دوره نهم ریاست‌جمهوری، محمود احمدی‌نژاد برخی وعده‌ها به زنان داد. او در خصوص بیمه زنان خانه‌دار و تأمین‌اجتماعی آنهاصحبت هایی کرد.. اما این وعده‌ها آن‌طور که باید محقق نشد، می‌توان گفت که سطح رسیدگی به مطالبات زنان در این سال‌ها رشد منفی داشته است، علاوه بر این، برخورد سیاسی با مطالبات زنان در چهار سال گذشته، رشد صعودی نشان می دهد. که نتیجه آن فاصله گرفتن سازمانهای فعال در حوزه مسائل زنان از دستگاه اجرایی است.

با این شرایط، پایبندی به اصول انقلاب و ضرورت توجه به مقتضیات زمانی ایجاب می کند که با واقع نگری به موقعیت زن در خانواده و جامعه، به تعیین و اجرای خط مشی ها و برنامه های مناسب جهت حل مشکلات زنان و پیشگیری از آسیب هایی که هویت فردی آنان، خانواده و جامعه را تهدید می کند، همت گماشت، که لزوماّ بخش عمده این وظیفه بر عهده دولت است.‏ از طرفی، سازمان های مدنی زنان فعال در امور این قشر، باید به سمتی حرکت کنند که بتوانند دولت را در اجرای این هدف بزرگ یاری دهند این‌سازمان ها باید بتوانند در حوزه ی فعالیت های اجتماعی، امور مربوط به زنان را با برنامه ریزی و نظارت دولت آینده اداره کنند. ‏اما کار اولیه آنها، باوراندن این موضوعات به دولت‌مردان و سوق‌دادن آنان به پذیرش مطالبات زنان و مسئولیت‌پذیری در قبال آن است، تا آنان بدانند که پایه‌های خانواده‌ها با این مشکلات در حال تزلزل است و ناامنی در درون خانواده‌ رشد بیشتری می یابد. نکته مثبتی که در تلاش اخیر فعالین مسائل زنان شاهدش بودیم، سعی در کم کردن شکافی بود که در چند سال گذشته میان آنها و دستگاه اجرایی به وجود آمده بود. این امر سبب شد که هر کاندیدا، بخشی و یا همه خواسته های مطالبه شده را بر حق بداند و قول عمل به آن را بدهد، تنها، رییس جمهور کنونی کشور است که موضع گیری روشنی در قبال این مطالبات نداشته است. نکته جالب آن است که در نزد کاندیداها، فکر جدیدی در حال رشد است و آن اینکه نیاز امروز جامعه و مقتضیات توسعه همه جانبه کشور، مبتنی بر حضور افراد شایسته می باشد، بدون لحاظ جنسیت که این می‌تواند معنادار باشد، و فی نفسه در نوع خود حرکتی مثبت است و نشان از کاهش فاصله میان بخش قابل توجه جمعیت جامعه و دولت است.‏

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها