نیروی هوایی ایران در طول جنگ تحمیلی آن قدر رشادت به خرج داد و با جانفشانی‌های نیروهایش آن قدر معجزه کرد که تا مدت‌ها میزان توانایی و خلاقیت‌اش کابوس ارتش عراق شد. درست در زمانی که عراق و تمام جهان فکر می‌کرد ایران از نظر نیروی انسانی و کادر حرفه‌ای در زمینه جنگ هوایی چیزی در حد صفر است، خلاقیت رزمندگان و خلبانان نیروی هوایی بلایی بر سر این خوش باوری آورد که در تمام مدت جنگ زبانزد خاص و عام بود. مطلبی که می‌خوانید روایت یک شب از هزار و یک شب این دلاوری‌هاست.
کد خبر: ۲۰۴۷۶۵

یک غافلگیری مبهوت‌کننده‌

نخستین حمله نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران خاطره‌ای است که شاید خیلی‌ها هنوز آن را به یاد آورند. 31 شهریور سال 59 هواپیماهای عراقی در یک حمله غافلگیر کننده و به تقلید از حمله نیروی هوایی اسرائیل علیه مصر در جنگ 6 روزه، به سوی آسمان ایران حمله ور شدند تا به خیال فلج کردن نیروی هوایی ایران پایگاه‌های هوایی را بمباران کنند. با انجام این عملیات رادیو بغداد خوش‌باورانه اعلام کرد که اکثر پایگاه‌ها و باندهای پرواز هوایی ایران نابود شدند. اما نکته جالب تر این بود که این رادیو از خلبان‌های ایرانی می‌خواست خودشان را به عراق برسانند و پناهنده شوند. آنها خیال می‌کردند به دلیل خروج مستشاران خارجی کسی نیست تا هواپیماهای جنگی ایران را هدایت کند و خلاصه هر دروغی که دل‌شان می‌خواست به خورد مخاطبان خود داد. در نتیجه چنین وضعیتی عراقی‌ها با خیال راحت توجه‌شان را متوجه دیگر وجوه جنگ کردند چون حتی به خواب هم نمی‌دیدند که از آسمان خطری متوجه عراق باشد. اما فقط 20 ساعت بعد 140 فروند جنگنده ایرانی در حریم هوایی بغداد ظاهر شدند و مثل برق چندین پایگاه نظامی و مرکز مهم و حساس بغداد و سایر شهرهای عراق را بمباران کردند. می‌گویند قیافه صدام بعد از شنیدن این خبر حسابی دیدنی بوده! شاید به خاطر همین دولت عراق اعلام کرد پرواز هواپیماهای ایران از سوریه صورت گرفته است. اما هنوز این حرف درست و حسابی از دهان عوامل صدام بیرون نیامده بود که اعلام شد در این حمله اهدافی در نزدیکی مرز سوریه و اردن هم بمباران شده تا حتی کارشناسان خارجی با قیافه‌ای بهت زده از خود بپرسند خلبانان ایرانی چطور از سد توپ‌های ضدهوایی و موشک‌های سام عبور کردند و خود را به مرز اردن هم رسانده‌اند. واکنش مردم بعد از انجام این عملیات حسابی دیدنی بود. آنها به پایگاه‌های هوایی هجوم بردند و با قربانی کردن گوسفند و دود‌کردن اسپند، مقدم خلبانان شجاع ایران را گرامی داشتند.

پرواز بر فراز کرکوک‌

خیلی از شماها حتما نام عملیات کرکوک به گوش‌تان خورده است. دو روز از شروع جنگ تحمیلی می‌گذشت. بعد از حمله اولیه نیروی هوایی ایران رژیم بعث که فکر می‌کرد با نخستین حمله‌اش 70 درصد از نیروی هوایی ایران را از بین برده است در بهت و حیرت دست و پا می‌زد. قرار بود که نیروی هوایی ایران، نیروی هوایی عراق را به کلی نابود کند اما برای رسیدن به این هدف باید به پایگاه‌های هوایی زیادی حمله می‌کرد که بعضی از آنها توسط پدافند قدرتمندی محافظت می‌شد و رسیدن به آن کار سختی بود. یکی از این پایگاه‌های مهم، پایگاه هوایی کرکوک بود. 
تصمیم گرفته شد نزدیک‌ترین پایگاه به کرکوک در ایران مامور انجام این عملیات باشد و این پایگاه جایی نبود جز پایگاه هوایی تبریز. بعد از بحث و بررسی زیاد قرار شد هواپیماها صبح زود بعد از پرواز ارتفاع را تا 15000 پا بالا برده و با نزدیک‌شدن به مرز، ارتفاع را کم کرده و از لابه‌لای دره‌ها و ارتفاعات عراق، راه کرکوک را در پیش بگیرند و پس از بمباران هدف، از همین مسیر بازگردند. این اولین بار بود که نیروی هوایی ایران به کرکوک حمله می‌کرد و به خاطر همین کسی به درستی نمی‌دانست در این شهر چه چیزی انتظار قهرمانان ما را می‌کشد. با این همه بالاخره خلبانان همگی سوار هواپیماها شدند و به زودی در دل آسمان جای گرفتند. هوا به قدری صاف بود که کوه‌های مرزی را به راحتی می‌شد دید. طبق نقشه پروازی جنگنده‌ها باید از سمت غرب به پایگاه هوایی کرکوک حمله می‌کردند. پس از گذشت چند دقیقه‌ای ناگهان فرمانده دسته پرواز در یک آن اوج گرفت و به ارتفاعی رفت که می‌توانست بمب‌های خود را رها کند. باند پروازی دشمن درست در زیر هواپیما بود، فرمانده دسته پروازی که گویا منتظر چنین چیزی بود بی‌وقفه به طرف باند شیرجه رفت. ضدهوایی‌های دشمن از هر طرف شروع به شلیک کردند.. لیدر دسته در وسط شعله‌ها بود ولی این غیور مردان ترسی از ضد هوایی نداشتند و تنها به هدف می‌اندیشیدند و فرمانده دسته در ذهن خود به این می‌اندیشید که از فاصله مطلوب بمب‌ها را رها سازد.

سفر به قلب عراق  

اوایل آبان ماه سال 59 وقتی عراق توانست پس از هجومی گسترده، خرمشهر را تصرف کند، صدام حسین نوای فتح قادسیه سر داد و آن قدر از این اتفاق خوشحال شد که اعلام کرد به زودی تمام ایران به تصرف عراق در خواهد آمد. بیچاره تا آخر عمر هم همین جور ساده‌لوح و زودباور ماند و آخرش هم همین چیزها سرش را به باد داد! مقاومت در برابر حملات عراق توسط ارتش و نیروهای مسلح ایران بی نظیر بود. نیروی هوایی هم در این میان بیکار نبود و حسابی از نیروی هوایی عراق زهر چشم گرفته بود به طوری که هواپیماهای عراقی وقتی در آسمان به جنگنده‌های ایرانی بر می‌خوردند بی‌سروصدا راه‌شان را کج می‌کردند. در طول یک ماهی که از جنگ می‌گذشت، خلبانان شجاع هواپیمای شکاری بمب‌افکن اف 4 توانایی خود را در بمباران دقیق اهداف استراتژیک در خاک عراق به اثبات رسانده بودند. به خاطر همین از سوی فرماندهی نیروی هوایی تصمیم گرفته شد در جواب حملات عراق، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز اقدام به انهدام وسیع تاسیسات زیربنایی عراق کند. در همین اثنا فرمانده وقت پایگاه هوایی مهرآباد طی گزارشی دقیق خبر داد که کارشناسان فرانسوی برای آموزش تعدادی جنگنده پیشرفته که عراق از فرانسه خریداری کرده بود وارد عراق شده‌اند. به خاطر همین بچه‌های ما تصمیم گرفتند یک خوشامد درست و حسابی به این فرانسوی‌ها که مثل نخود هر آش خودشان را قاطی جنگ ما کرده بودند، بگویند. به همین خاطر عملیات سلطان پی‌ریزی شد و قرار شد تعدادی شکاری بمب‌افکن فانتوم با پشتیبانی هواپیماهای رهگیر اف 14 این عملیات را انجام دهند. کارهای مقدماتی به سرعت درحال انجام بود. سرانجام سحرگاه روز 7 آبان سال 1359، پایگاه دوم شکاری تبریز نظاره‌گر غرش هواپیماهای ایرانی بود. برای غافلگیری هرچه بیشتر عراقی‌ها و دوستان فرانسوی شان، برای اولین بار تصمیم گرفته شد که هواپیماها از خاک ترکیه وارد عراق شوند که این کار بعدها چندین بار انجام شد. بالاخره فانتوم‌ها همچون شبح به موصل حمله کردند. اگرچه در این عملیات هواپیماها مجبور شدند با چند جنگنده عراقی درگیر شوند اما بالاخره فانتوم‌ها در این عملیات توانستند به پایگاه هوایی الحریه در موصل حمله کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها