درباره فیلم «زن‌ها فرشته‌اند»

سر کار گذاشتن‌ مخاطب

پس از جولان دادن فیلم‌هایی از گونه دختر پسری در دهه 70 بر پرده سینماها که با قصه‌های بدلی خود خلایق و عشاق را سرکار می‌گذاشتند؛ اکنون بعد از یک دهه فرمول‌های نخ‌نما شده و بیات چنین آثاری که به بهانه جوانان و به کام تهیه‌کنندگان ساخته می‌شد، به دیوارسخت بی‌مخاطبی اصابت کرد؛ همان طیف تهیه‌کنندگان آثار بدنه‌ای با توجه به استقبال و روی خوش نشان دادن مصرف کننده، ویترین و شمایل کالای خود را تغییر داده و نسخه جدید و ایضا قلابی به پیشانی سینمای بیمار، بی‌حساب وکتاب ما سنجاق کرده‌اند.
کد خبر: ۱۷۹۱۶۹

از ابتدای دهه 80 در یک چرخش نامحسوس در فیلم‌های بدنه‌ای، مردان زن‌دار و زنان شوهردار جانشین جوانان شدند؛ مردان و زنانی که به جاده خاکی پیچیده و با دیگر زنان و یا مردان سروسری عاطفی‌   ریالی رقم زدند. اکنون چند سالی است که پدیده چند همسری و پنهان‌کاری مردان، نخ محوری داستان‌های سینمای بدنه ایران شده است. این تغییرتاکتیک سوژه‌ای با کرامات و برکاتی برای تولید کنندگان فیلم‌هایی که دهه 60 به  «جیم سازان » شهره بودند و هنوز هم جیم ساز مانده‌اند و تا ابد هم به راه خود ادامه خواهند داد، دریچه‌های تازه‌ای از صید مخاطب در برکه گل‌آلود سینمای ایران گشوده که چنین نسخه‌ای عجالتا تا چند سال برای پیچاندن مخاطب افاقه خواهد کرد!       
                                   
«زن‌ها فرشته اند» با تمرکز بر فرمول و قواعد داستان‌هایی از جنس مرد چند زنه شکل گرفته است. فیلمنامه کار اسلوب تقریبا به قاعده‌ای دارد که نقاط کلیدی جهت تغییر به موقع مسیرقصه و شاخصه‌های پیش‌دستی بر تصورات ذهنی بیننده در چند جای آن لحاظ شده است. اما از آنجا که درچنین تولیداتی، فیلمنامه فقط بهانه ایست که ویترین فروشگاه عرضه داستان رنگ و لعابی بگیرد، در عمل اسکلت داستانی از مسیرتماتیک اثرخارج شده و آنچه که اصل قرار می‌گیرد، جغرافیای بیرونی و شمایل تیپیک آدم‌هاست. «نازنین» که در واقع برگ برنده سازنده اثر برای دور زدن مخاطب و سر کار گذاشتن او تلقی می‌شود درنهایت چیزی در حد یک مانکن رنگ ولعاب دار نشده است. آدمی که حاضر شده برای ستاندن حقوق لیلا ازچنگ مردی هوس‌باز و طماع  نقش بازی کند، خودش فاقد شناسه و پیشینه شخصیتی محکم و قوام‌دار است؛ به صرف این‌که اندک چالشی با شوهرش داشته و در ابتدای فیلم مرد با وکیل زن چانه می‌زند، نمی‌توان به گذشته بی‌رمق چنین آدمی که ریسمان داستان به او گره خورده اکتفا کرد.
نازنین وارد پروسه‌ای می‌شود که خودش کمترین رغبتی برای انجام آن دارد، ما از دلیل و انگیزه او برای انجام چنین کاری در همدستی با لیلا و خانم وکیل آگاه نمی‌شویم. داستان اهرم و بازویی برای تقویت منازعات آدم‌ها داشت که در عمل آن را هدر داده و بهره‌ای نبرده است. همان آغازکه دریچه داستان با رودست خوردن لیلا از توطئه فرهاد و سیمین گشوده می‌شود، داستان در اوج از ریتم می‌افتد. سیمین که می‌توانست این تنور چانه‌زنی و حسادت زنانه را بعد از لو رفتن ارتباطش با فرهاد داغ‌تر کند، درعمل داستان او با فرهاد نیمه تمام و مبهم رها می‌شود. از آن‌سو لیلا هم خیلی ابلهانه از کنار موضوعی به این مهمی عبور کرده و با چند متلک به سیمین قضیه را ختم بخیر می‌کند؛ حتی تا پایان فیلم هیچ کدام ازآدم‌های اصلی درگیر با معضل لیلا حرفی از سیمین نمی‌زنند.  

سازنده «زن‌ها فرشته‌اند» اگر به‌ جای رنگ و لعاب ظاهری فیلم و شمایل تیپیک آدم‌هایش اندکی بر مناسبات داستان و فراز و نشیب‌های درست روایی ارادت نشان می‌داد، می‌توانست اوقات مفرحی به تماشاگران ودیعه دهد

    
معضل دیگری که فیلم را از رمق انداخته‌ سادگی قهرمان داستان   فرهاد   است. این مرد را به سادگی آب خوردن همه دور می‌زنند. به همین دلیل است که در پایان وقتی پی می‌برد از لیلا ونازنین رودست خورده است، این مثلا غافلگیری باسمه‌ای  توفیری به حال خودش و ایضا مخاطب ندارد. زمانی این پایان بندی اثرگذار می‌شد که فرهاد هم به اندازه زن‌هایی که او را دور زدند از زیرکی و رندی برخوردار بود. فرهاد با این همه دبدبه وکبکبه، خیلی هالوست. اگر دوطرف درگیر با قضیه لیلا قدرت و زیرکی همسانی داشتند، آن وقت قایم باشک قهرمانان داستان برای بیننده جذاب می‌شد. در شرایط کنونی منازعات آدم‌های فیلم بادکنکی است که با یک نیم بند اشاره می‌ترکد و بر باد فنا می‌رود.           
                               
معضل دیگر فیلم از آنجا نشات می‌گیرد که آدم‌هایش درحد تیپ متوقف مانده‌اند و از داشتن اندک شاخصه شخصیتی مبرا هستند. کاراکتر‌های فیلم از سر شکم سیری گویی از این اتفاقی که برای لیلا افتاده لذت برده و تفریح می‌کنند. فردیت و موجودیت آدم‌ها در جنبه بیرونی و وجهات منظر آنها معنا یافته است. از زمانی که مخاطب به ماموریت وهویت حقیقی نازنین پی می‌برد، یک‌بار هم شده با دغدغه‌ها و مطالبات او از اطرافیان و جامعه آشنا نمی‌شود. خانم وکیل که عقل کل این ماجرا و طراح توطئه علیه فرهاد است، مناسبات شخصیتی و خانوادگی و ایضا شغلی وی روی هواست. حضور دکتر در فصل خواستگاری فرهاد از نازنین می‌توانست پاساژهای مفرح و ایضا عاطفی رقم زند که بی‌جهت فیلمساز دکتررا از مواجهه با فرهاد دورکرده است؛ این موقعیت تازه می‌توانست بخش پایانی فیلم را مستحکم‌تر کند که متاسفانه خیلی بی‌رمق و سردستی برگزار شده است. حتی دکتر در مواجهه با دوست نازنین که دم در خانه کشیک می‌دهد خیلی ساده برخورد می‌کند.
 
سازنده «زن‌ها فرشته‌اند» اگر به‌ جای تمرکز بررنگ و لعاب ظاهری فیلم و روی خوش نشان دادن به شمایل تیپیک و مانکنی آدم‌هایش اندکی بر مناسبات داستان و فراز و نشیب‌های درست روایی ارادت نشان می‌داد، می‌توانست اوقات مفرحی به تماشاگران ودیعه دهد. فیلم با ریختار فعلی وآدم‌های بادکنکی‌اش با تلنگری ترکیده و از ذهن مخاطب محو می‌شود.

علی احسانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها