در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حسین جعفریان با این که یکی از فیلمبرداران شاخص و توانمند سینمای ایران است، اما در بین مخاطبان عام و کمتر حرفهای سینما چهره چندان معروف و شناختهشدهای نیست. شاید یکی از دلایل این مساله کمکاری نسبی او در طول دوران فعالیت حرفهایاش باشد. در مقایسه با بقیه فیلمبرداران حرفهای و شناختهشده سینمای ایران، کارنامه او به لحاظ کیفی آنقدرها پربار نیست. هرچند این مساله به نوعی با کیفیت آثاری که فیلمبرداریشان را به عهده داشته، جبران شده است. در کارنامه جعفریان کمتر موردی وجود دارد که به لحاظ کیفیت و ارزش، اثر نهچندان باارزشی باشد و در صورت وجود داشتن چنین نمونههایی هم، همچنان وسواس و دقت او به عنوان فیلمبردار در چنین نمونههایی مشهود است. ضمن این که جعفریان اصولا کمتر اهل گفتگو و جار و جنجال است و علاقه دارد که به دور از حاشیه به فعالیت خود به عنوان یک فیلمبردار و همچنین نویسنده بپردازد.
کمتر مصاحبهای از او در طول دوران حرفهایاش در نشریههای معتبر چاپ شده، ضمن این که او به تناوب در خارج از کشور اقامت کرده و عدم حضور گهگاهی او در کشور، در این قضیه بیتاثیر نبوده است. در هر حال حسین جعفریان را به عنوان فیلمبرداری آرام و کمحاشیه میشناسیم که البته خودش در مصاحبهای آرام بودن خود را قبول دارد، اما صبور و محجوب بودن را نه. چون این دو ویژگی را به معنای پذیرفتن ناخواسته شرایط میداند و این که صاحب چنین روحیهای نیست، چون از این طریق نمیتوان بر کاری مدیریت و خواستههای خود را برآورده کرد.
هرچند جعفریان فعالیتش را در سالهای پیش از انقلاب شروع کرده، اما چون به گفته خودش سینمای تجاری سالهای پیش از انقلاب، امثال او را به دایره خود راه نمیداد و روحیه خود او هم طوری نبود که بتواند در آن حیطه فعالیت کند، او فعالیتش را در سالهای پس از انقلاب و در اوایل دهه 60 آغاز کرد. ضمن این که جعفریان با این که همواره ادبیات (فیلمنامهنویسی) و کارگردانی را به فیلمبرداری ترجیح میداده، اما هیچگاه فرصت کارگردانی برایش فراهم نشده و فقط توانسته به غیر از فیلمبرداری، در حوزه نویسندگی فیلمنامه فعالیت کند.
فیلمنامههایی مثل زلال چون آب و سیاه در زمستان حاصل قلم اوست که محمدعلی سجادی و حسن محمدزاده به ترتیب فیلمهای چون باد و زندان دیو را براساس آنها ساختند. گذشته از فیلم نیمهکوتاه چه پرستاره بود شبم (1355) که جعفریان برای ناصر غلامرضایی در سینمای آزاد فیلمبرداری کرد، فعالیت او در سالهای پس از انقلاب با فیلمبرداری دو فیلم برای کیومرث پوراحمد شکل گرفت: تاتوره (1363) و بیبی چلچله (1364) دو فیلمی بودند که آغازگر مسیر حرفهای جعفریان در سالهای پس از انقلاب بودند و اگرچه فیلمبرداری این دو فیلم ویژگی خاصی نداشت، اما در حد و اندازههای خود آثار پذیرفتنی و قابل قبولی بودند.
پس از آن فعالیتش را با فیلمبرداری آثاری مثل شاخههای بید (1367)، صنوبرهای سوزان (1368)، زمان از دست رفته (1369) و نقش عشق (1370) ادامه داد تا این که با فیلمبرداری قابل توجه نرگس (1370) اولین نقطه عطف دوران فعالیت حرفهای جعفریان رقم خورد. همکاری او با رخشان بنیاعتماد در نرگس که بعدها هم ادامه یافت، نقطه آغازی برای جعفریان بود که بعضی از ویژگیها و مولفهها و شیوههای فیلمبرداری او (مثل استفاده از فضاهای تاریک) در آن مشهود بود. پس از نرگس با مرحوم رسول ملاقلیپور در خسوف (1371) همکاری کرد و تجربه کار در فضاهای باز و شیوههای خاص فیلمبرداری آثار جنگی را آزمود و این فیلم هم نقطه آغازی برای او بود تا همکاریهای قابل توجه دیگری با مرحوم رسول ملاقلیپور داشته باشد، ضمن این که جعفریان به خاطر فیلمبرداری نرگس موفق به دریافت دیپلم افتخار از دهمین دوره جشنواره فجر بود. همکاری بعدی او با عباس کیارستمی در زیر درختان زیتون (1372) بود که همچنان در اینجا هم ویژگیهای مثبت و تواناییهای جعفریان در خدمت شیوه بیان و لحن خاص و سبک فیلمسازی کیارستمی بود.
جعفریان از معدود فیلمبردارانی است که این توانایی را دارد در کار با فیلمسازهای متعدد با ویژگیها و سبکهای مختلف که استانداردهای کار خود را حفظ کند
به این معنی که جعفریان از معدود فیلمبردارانی است که این توانایی را دارد که در کار با فیلمسازهای مختلف با ویژگیها و سبکهای مختلف، در عین حال که استانداردهای کار خود را حفظ میکند، به نوعی این استانداردها را در خدمت خواسته کارگردان و ویژگیهای فیلم قرار میدهد. مثل نورپردازی، قالببندیها، نوع حرکت دوربین، استفاده از لنزهای مختلف برای ایجاد فضاسازی (جعفریان به عنوان متخصص در این زمینه، کتابی دارد با عنوان عدسی در عکاسی و فیلمبرداری) و بخصوص شیوههای فیلمبرداری در تاریکی و شب (جعفریان همچنین کتابی دارد با موضوع ارزش تاریکی در سینما).
فیلمبرداری بانوی اردیبهشت (1376) از دیگر کارهای قابل ذکر جعفریان بود که به خاطر آن کاندیدای دریافت تندیس از دومین جشن خانه سینما شد. پس از فیلمبرداری عشق بدون مرز (1377)، دو زن را برای تهمینه میلانی فیلمبرداری کرد که کار او در این فیلم هم مورد توجه قرار گرفت، به طوری که یکی از ویژگیهای مثبت و قابل ذکر این فیلم را میتوان در فیلمبرداری جعفریان دانست.
داستانهای جزیره (اپیزود سوم: باران و بومی) (1377) و نسل سوخته (1378) آثار بعدی جعفریان بودند، تا این که با فیلمبرداری زیر پوست شهر (1379)، یکی از نقاط اوج کارنامهاش را رقم زد. فیلمبرداری صحنههای شب این فیلم، یکی از نمونههای مثالزدنی تاریخ سینمای ایران بود که جعفریان این مورد را در نسل سوخته هم آزموده بود.
در هر دو این فیلمها، جعفریان نورپردازی مایه تاریک را به خدمت گرفت و در این مسیر علاقه ملاقلیپور و بنیاعتماد برای کار در چنین فضاهایی بیتاثیر نبود. جعفریان در جایی گفته بود که به خاطر وضعیت سالنهای نمایش و پس از تجربه نرگس، میخواسته که در استفاده از فضاهای تاریک کمی محتاطانهتر عمل کند اما «وقتی به فیلمهای جدی برمیخورم، ناخودآگاه احتیاط را کنار میگذارم و ریسک اجرای نورپردازی مایه تاریک را میپذیرم، هرچند که ته دلم نگران و ناراحت هستم.» هرچند این ریسک در هر دو این آثار جواب داد و نسل سوخته هم جایزه بهترین فیلمبرداری را در جشن خانه سینما دریافت کرد.
اثر شاخص دیگر جعفریان شب یلدا (1380) بود که وجه دیگری از تواناییهای او را نشان داد و آن شیوه خاص فیلمبرداری او در محیط محدود یک خانه بود، به گونهای که فیلم دچار رخوت و یکنواختی نشود. حرکتهای متنوع دوربین، زاویههای سنجیده فیلمبرداری و... در شب یلدا، نشانگر درک و دریافت صحیح جعفریان از شرایطی بودند که در آن مشغول فیلمبرداری بود.
اگر شب یلدا را یکی از بهترین فیلمهای پوراحمد بدانیم، یکی از دلایل عمده آن، فیلمبرداری سنجیده جعفریان است که موفق شده وظیفه دشوار آفریدن تنوع در یک محیط محدود را به عهده بگیرد و آن را بهخوبی اجرا کند. آن تبحر و تخصص جعفریان در فیلمبرداری صحنههای شب در همکاریاش با نیکی کریمی در فیلم یک شب (1383) هم مشهود است.
در واقع شاید بتوانیم کار جعفریان در این فیلم را، قابل توجهترین وجه فیلم بدانیم و اینکه حال و هوای شبانه فیلم گذشته از کیفیت خود فیلم بهطور کلی مرهون تخصص و تبحر جعفریان است. ترکیب این توانایی دوگانه جعفریان در فیلمبرداری صحنههای شب و کار در فضاهای محدود، در فیلمی مثل چهارشنبهسوری (1384) به اوج میرسد.
بخش عمدهای از فیلم، در محیط محدود یک آپارتمان جریان دارد و باز نکته مهمی است که چگونه جعفریان در این فضای محدود و البته با هدایت درست کارگردان، موفق شده تنوع قابل توجهی در قاببندیها و نورپردازیها و زاویههای دوربین ایجاد کند.
نقطه اوج فیلم، بخش پایانی آن است که در لوکیشن خارجی و شب جریان دارد و باز قابل توجهترین وجه این سکانس، فیلمبرداری متبحرانه جعفریان است که در کنار تدوین و کارگردانی و بازیهای قابل قبول، سکانس را تبدیل به یکی از موثرترین بخشهای فیلم کرده است. البته پیش از چهارشنبهسوری، جعفریان تجربههای متفاوتی مثل یک تکه نان (1383) و جایی برای زندگی (1383) را داشته که در کار در فضاهای باز، تجربههای قابل توجهی به حساب میآیند. گذشته از اینها جعفریان به عنوان بازیگر در زیر درختان زیتون هم حضور داشته و مشاور فیلمنامه شب یلدا هم بوده است.
جعفریان در دورههای نهم، دهم، شانزدهم و هفدهم جشنواره فجر کاندیدای دریافت سیمرغ بود و گذشته از اینها، افتخارات دیگری هم در کارنامه او دیده میشود. آخرین دستاورد مهم او، فیلمبرداری قابل توجهش در دیوار (1386) بود که بخصوص صحنههای حرکت موتورسیکلت در داخل آن استوانه با فیلمبرداری دیدنی جعفریان، مورد توجه بسیار قرار گرفت و او موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهخاطر فیلمبرداری این فیلم از آخرین دوره جشنواره فجر شد.
در نهایت میتوان جعفریان را جزو معدود مدیران فیلمبرداری سینمای ایران دانست که حضورش در هر پروژهای، میتواند اعتبار و تضمینی برای تصاویر و کیفیت فیلمبرداری آن فیلم باشد.
مسعود ثابتی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: