چاردیواری در محاصره خشونت‌

وقتی سیلی هدیه می‌گیری...

شیون کودکانه‌ای از درون یکی از اتاق‌های بیمارستان کنجکاوم می‌کند. به طرف اتاق می‌روم. چند نفر دیگر هم جلوی در اتاق تجمع کرده‌اند. زنی را می‌بینم با چشمی کبود و متورم که از شدت تورم باز نمی‌شد، خراشی عمیق روی گونه سمت چپ، جای سوختگی روی دستش که به نظر تازه می‌رسید، در کنار دستش روی تخت کودکی که بدنش پر از زخم‌های عمیق بی‌مهری بود و نگاهش از معصومیتی سخن می‌گفت که سال‌هاست با بی‌رحمی زیر تازیانه خشونت له شده است.
کد خبر: ۱۷۰۹۹۱
زمزمه‌ای به گوش می‌رسد: «شوهرش این بیچاره را این‌طور پرپر کرده!» این سرنوشت موجودی است که خداوند لطافت گل، زلالی آب، مهربانی آفتاب، پاکی یاس، استواری کوه،‌ متانت پروانه، شیرینی عسل، نجابت قو، نازکی ابر و... را در او یکجا جمع کرده است.

خشونت خانگی قصه‌ای است تکراری ولی هر بار با عنوانی تازه تیتر روزنامه‌ها می‌شود و هر بار این لکه، تیره و تیره‌تر می‌شود و ما می‌بینیم، می‌خوانیم، و چند لحظه‌ای به فکر می‌رویم و تمام!

در جوامع مختلف پتانسیل خشونت به شکل‌های مختلف بروز می‌کند. عمومیت خشونت در همه اجتماعات تا حدی طبیعی تلقی می‌شود، درگیری‌هایی که هنگام رانندگی در شهری پرترافیک پیش می‌آید یا برخوردهای میان طرفداران تیم‌های ورزشی رقیب در همه جا دیده می‌شود. مشکل زمانی آغاز می‌شود که ازشکل طبیعی به یک بیماری و ناهنجاری عمیق اجتماعی تبدیل می‌شود، بر گروه‌ها و اقشاری از جامعه به صورت سیستماتیک فشار می‌آورد و دو گروهی که بویژه آزار می‌بینند زنان و کودکان هستند.

در جهانی که محیط خانه می‌باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی‌ها و رنج‌های ناشی از دشواری‌های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، خانه به جهنمی می‌ماند که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن هرلحظه شعله‌ورتر می‌شود.

خشونت خانوادگی مخصوص جامعه یا طبقه خاصی نیست، اکنون همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند.

تعریف خشونت خانگی‌

خشونت خانوادگی را چنین تعریف می‌کنند: کنترل سایر اعضای خانواده با بکارگیری زور و اعمال رفتارهایی که از نظر جسمی، جنسی و روانی خشونت‌آمیز هستند. معنای خشونت در این تعریف عبارت است از خشونتی که به جراحت یا صدمه جسمانی منتهی شود و خشونتی که فقط اثر روانی یا جسمی غیرقابل مشاهده مثل (کاهش اشتها)‌ به بار بیاورد.

به این ترتیب اعمالی از قبیل لگد زدن، گاز گرفتن، حمله کردن، مشت زدن، ضربه زدن با استفاده از اشیا به سوی یکدیگر، فحاشی و بکار بردن الفاظ زشت، دراین تعریف جای می‌گیرد.

آثار خشونت خانگی‌

خشونت معمولا به دو شکل کلامی و فیزیکی اعمال می‌شود. در نوع فیزیکی آن فرد با ضرب و شتم دیگران مبادرت به خشونت می‌کند ولی در خشونت کلامی الفاظ زشت و توهین‌آمیز مورد استفاده قرار می‌گیرد و متمایز در خشونت کلامی و فیزیکی وجود آثار ناشی از خشونت فیزیکی است که بر اندام افراد ظاهر می‌شود و قابل پیگیری در مراجع قضایی از طریق پزشکی قانونی است. به این صورت با تشخیص کارشناس پزشکی قانونی میزان و نوع صدمه مشخص شده و دادگاه براساس آن اقدام به صدور حکم می‌کند.

خشونت پنهان‌

می‌گوید که پشیمان است و این اتفاق بار دیگر تکرار نخواهد شد، ولی شما می‌‌ترسید که دوباره اتفاق بیفتد. فوران خشم، کلمات آزاردهنده، گاهی اوقات هم سیلی و کتک شما شک می‌کنید و با خود فکر می‌کنید و...

خشونت با زنان عموما امری پنهان است. زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی از جمله شرم، ترس از مجازات سخت‌تر، عدم حمایت‌های قانونی و... از ابراز آن خودداری و سکوت می‌کنند. در واقع شمار اندکی از زنان حاضرند درباره رفتار خشونت‌آمیزی که با آنها چه در خانواده و چه در اجتماع شده سخنی بگویند. خشونت خانگی به دلیل پنهان بودن و عدم بازگویی از سوی همسر می‌تواند سال‌ها ادامه داشته باشد. یکی از دلایل عدم بازگویی خشونت، عدم آگاهی زنان از حقوق اولیه خود است. اگر آنان به این باور برسند که در زندگی مشترک تنها مرد حق ندارد و زن هم دارای حقوقی است و زن نوکر دست به سینه مرد نیست بلکه شریک زندگی مرد است، دیگر اجازه نخواهد داد که مردان براحتی آنان را مورد تهاجم قرار داده و انواع خشونت را علیه آنان اعمال کنند. همچنین فرهنگ غلط مردسالارانه هنوز هم در میان بسیاری از خانواده‌ها حاکم است که زن باید مطیع باشد و هر نوع خشونت را تحمل نماید و دم بر نیاورد. از سوی دیگری برخی از زن‌ها، خشونت را جزئی از زندگی دانسته و در صورت بروز چنین پدیده‌ای حق را به مرد داده و خود را مجبور به تحمل آن می‌کنند.

خشونت قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر

در سال 1975 پژوهشگران آمریکایی به تشریح نظریه وراثت اجتماعی خشونت خانگی پرداختند. این پژوهشگران، شوهرانی را که والدینشان نسبت به هم خشن نبودند، با شوهرانی که دست‌کم به یک مورد خشونت میان پدر و مادر خود اشاره کرده بودند، مقایسه نمودند. در مردانی که شاهد خشونت والدین خود بودند، ‌میزان کتک زدن زن 3 برابر بیش از آنانی بود که چنین چیزی را مشاهده نکرده بودند. در واقع از هر 3 مرد در گروه اول، یک مرد همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داده بود.

در حالی که از گروه دوم از هر 10 مرد، یک مرد مرتکب چنین عملی شده بود. بنابراین بزه‌دیدگان خشونت خود نقش مهمی در ابراز خشونت بازی می‌کنند و کودکانی که امروز قربانی خشونت شده‌اند، در بزرگسالی خشن و آزاردهنده خواهند شد. خانواده خشن، جامعه خشن می‌زاید و اعمال خشونت از اتاق‌های کوچک به محیط‌های بزرگ کشیده می‌شود، ضمن این که محیط ناامن و پرخشونت خانه، فرزندان خانواده را از خود بیزار می‌کند و سبب می‌شود آنان در پی یافتن محیطی آرام‌تر یا صرفا به خاطر دور شدن از جنجال، آن را ترک کنند.

عوامل موثر در خشونت خانگی‌

خانم نفیسه‌ نیک‌سخن، کارشناس روانشناسی بالینی در خصوص این عوامل می‌گوید: عوامل متعددی در اعمال خشونت در خانه موثر است که عوامل فرهنگی، اقتصادی، تاثیر مضاعف‌تری نسبت به سایر عوامل دارد.

وی با استناد به نظریه الگوسازی و یادگیری اجتماعی می‌گوید: از دیدگاه اجتماعی و خانوادگی خشونت افراد ناشی از الگوبرداری از والدینی است که به خانواده منتقل می‌شود. همچنین ضعف اقتصادی افراد، تقسیم‌بندی شهروندان بر اساس ثروت و درآمد، عدم عدالت اقتصادی و طبقاتی ‌شدن اجتماع باعث پدید آمدن خشونت در اشخاص می‌شود و اگر فرد نتواند این خشونت را علیه افراد بالای اجتماع اعمال کند، متوجه اعضای خانواده خود می‌سازد.

همچنین «ناکامی» نیز می‌تواند عاملی باشد برای این‌که افراد به خشونت متوسل شوند چرا؛ که تصور می‌کنند از این طریق می‌توانند ناکامی خود را جبران نمایند.

دکتر پگاه مصفا از منظر دیگری از این واقعه سخن می‌گوید: بسیاری از افراد بر این باورند که خشونت خانگی بر اثر عصبانیت و خشم به وجود می‌آید و این تصور در برخی موارد درست است. ولی در بسیاری دیگر از موارد چنین نیست، چرا که عده‌ای از افراد تمایل دارند ترس و وهمی از خودشان در خانه بر جای گذارند و البته این ربطی به خود خشونت ندارد، بلکه آنها تلاش می‌کنند اندک‌اندک اعمال قدرت و کنترل خود را به رابطه‌های خانوادگی‌شان تزریق کنند. البته خشم تنها یکی از راه‌هایی است که جویندگان قدرت به آن متوسل می‌شوند.

آنها همچنین ممکن است همزمان از خشونت فیزیکی مانند لگدزدن، مشت‌زدن، گاز گرفتن، سیلی‌زدن و خفه کردن نیز استفاده کنند.

راهکارهای مبارزه با خشونت خانگی

در بسیاری از کشورهای توسعه یافته خطوط تلفن اضطراری وجود دارد که کودکان و هرکس که دچار خشونت می‌شود و مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد می‌تواند براحتی با پلیس ارتباط برقرار سازد، ولی در کشور ما علی‌رغم وجود موارد متعدد کودک آزاری و خشونت علیه زنان تاکنون هیچ اقدام جامع و عملی صورت نگرفته است.

 محققان و کارشناسان جملگی کلامشان درباره راهکارهای مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان، این است: آشناسازی زنان با حقوق قانونی خود و اصلاح قوانینی در جهت بهبود مجازات‌ها علیه آزاردهندگان زنان (از سوی دیگر تغییر فرهنگ خانواده‌ها به گونه‌ای که دریابند زن شریک مرد در زندگی است و دارای حقوقی می‌باشد)‌ و ایجاد مراکز و پناهگاه‌هایی برای نگهداری از این زنان و احقاق حقوق آنهاست. اگراین فعالیت‌ها همراه تبلیغات گسترده رسانه‌ای انجام شود، آنگاه می‌توان شاهد کاهش و حتی کنترل این نوع خشونت بود.

چگونگی تشخیص خشونت‌

اگر دچار موارد زیر شده‌اید، به این معناست که دچار خشونت خانگی شده‌اید.

اگر تاکنون لگد خورده‌اید، شما را هل داده‌اند یا تهدید شده‌اید، حس کرده‌اید حق انتخاب درباره چگونگی گذراندن وقتتان و این که کجا بروید یا چه بپوشید ندارید، اگر مورد اهانت، تحقیر و دشنام همسرتان هستید یا به دلیل ترس از خشم همسرتان تصمیم‌های او را می‌پذیرید.

جرم تلقی نمودن خشونت خانگی

برخی مردم بر این عقیده‌اند که قانون جزا وسیله‌ای نامناسب برای مقابله با خشونت خانگی است. آنها رهیافت‌هایی نظیر میانجیگری میان زوجین و برقراری صلح و مودت میان آنها را ترجیح داده و الگوی رفاهی و درمانی را ارتقاء می‌دهند. در این شیوه سعی بر آن است تا از توسل به دستگاه اجرای قانون و اقدام به بازداشت، تعقیب و محکومیت عامل خشونت پرهیز شود و استدلالاتی نیز در این زمینه دارند. به عنوان نمونه:

1 - قانون جزا به مجازات تاکید دارد، نه بر بازپروری

2 - قانون جزا به رفتارهای گذشته مجرم می‌نگرد و بندرت به رفتار وی در آینده توجه می‌کند.

3 - پیشینه کیفری و برخی مجازات‌ها علاوه بر جرم ممکن است قربانی و خانواده وی را در تنگنا قرار دهد...

بعکس، کسانی‌که معتقدند بهترین راه ریشه‌کنی خشونت خانگی جرم تلقی کردن آن است، چنین استدلال می‌کنند:

1 - روند بازداشت، تعقیب، محکومیت و مجازات حامل این پیام آشکار است که جامعه رفتار جرم‌زا را محکوم می‌کند و او شخصا مسوول اعمال و رفتار خویش است.

2 - دادرسی جزایی نشان می‌دهد وقوع جرم میان اعضای خانواده مانند وقوع جرم در خیابان بین بیگانگان است.

3 - دادرسی جزایی نشان می‌دهد قربانی مستحق برخورداری از حمایت دولت است.

پیش از آن‌که نیاز به حفظ رابطه او با مرتکب و یا نیاز به حفظ کانون خانوادگی‌اش در نظر گرفته شود، تامین نیازهای شخصی وی مدنظر قرار می‌گیرد.

شما چگونه می‌اندیشید؟

از میان بردن باورهای غلط فرهنگی از قبیل برتری مرد نسبت به دیگر اعضای خانواده، فراهم کردن امکانات تحصیل، درآمد بیشتر، اشتغال خارج از خانه و کسب اعتبار برای زنان به منظور قدرتمند کردن آنها و در نتیجه افزایش عزت نفس آنان را می‌توان از راه‌های پیشگیری از خشونت خانوادگی دانست. همچنین تصویب قوانین کیفری که اعمال خشونت در خانواده را همانند اعمال خشونت علیه غریبه‌ها شامل مجازات کند و برنامه‌های ترویجی  حمایتی، ایجاد گروه‌های دولتی و غیردولتی برای حمایت از اعضای آسیب‌دیده، آموزش تساوی جنسیت در مدارس و مکان‌هایی که کودکان و نوجوانان در آن حضور دارند، گفتگو درباره روابط شخصی و احترام به آن و نیز اجرای برنامه‌های آموزش عمومی برای حذف خشونت در خانواده، درک مفهوم و ارزش تشکیل خانواده، جدی گرفتن مقوله ازدواج و دقت در انتخاب همسر اموری است که توجه به آنها ضروری است.

میترا پازکی‌زاده‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها