در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علامه عباسعلی کیوان در کتاب کیوان نامه، مینویسد: «روز سیزده به در جایز نبود برای دید و بازدید به یک خانه رفت. هم صاحبخانه به فال بد میگرفت و میگفت نحوست را به خانه من آوردند و هم رونده نمیخواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سیزده باید به صحرا رفت. زیرا آنچه بلا در این سال بیاید، امروز مقدر و تقسیم میشود. پس خوب است در شهر و خانه خود نباشیم، تا شاید در تقسیم بلا، فراموش شده و از قلم بیفتیم».
در حال حاضر، با دگرگونیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و تغییرات در چگونگی برگزاری مراسم سیزده به در و پدید آمدن رفتارها و آیینهایی مطابق و مناسب با شرایط جامعه کنونی، مردم ایران همچنان در هر جایی که هستند، سیزده نوروز را مانند گذشته بیرون از خانهها و در دشت و باغ و بوستان جشن میگیرند. معمولا از صبح سیزدهم نوروز، خانوادههای نزدیک و خویشاوند با هم شیرینی و آجیل باقیمانده از ایام عید را همراه غذا و وسایل تهیه آش رشته که معمولا در صحرا میپخته شود، به همراه کاهو و سرکه انگبین عصرانه تدارک میبینند و با هدف مشترک خوشگذرانی، راهی طبیعت میشوند. گفتن و خندیدن و بازیهای دستهجمعی مانند تاب بازی، کشتی، شطرنج و دیگر بازیها، سبزه گره زدن، به آب سپردن سبزه نوروزی و... از کارهایی است که در این روز برای شادی و خوشیمنی انجام میدهند. بسیاری از کارهایی که در روزهای دیگر، زشت و به دور از ادب تلقی میشود، در این روز عادی است، چرا که در چنین جشنهایی، زندگی جدی کنار میرود و هر کس بدون ابا، به بازی و تفریح و مزاح میپردازد. مثلا بازی کردن و تاب خوردن در این روز، فقط مختص کودکان نیست بلکه همه از کوچک و بزرگ تا زن و مرد تاب بازی میکنند و برخی معتقدند با تاب خوردن نحوست ریخته میشود!
در فرهنگ اساطیر، برای رسمهای سیزدهبهدر، معانی تمثیلی آمده است. شادی و خنده در این روز به معنی فروریختن اندیشههای تیره و پلیدی، روبوسی، نماد آشتی و به منزله تزکیه، خوردن غذا در دشت نشانه فدیه گوسفند بریان، به آب افکندن سبزههای تازه رسته، نشانه دادن هدیه به ایزد بانوی آب یا «آناهیتا» و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت و تمثیلی برای پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلها، رسم مسابقهها بویژه اسب دوانی، یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی است.
سیزده به در در جای جای ایران، آداب و رسوم بسیار متنوعی به همراه داشته است که بسیاری از آنها به فراموشی سپرده میشود یا روز به روز رنگ میبازد:
در شیراز رسم بوده دختران، شب قبل از سیزده به در، یک نخ تابیده هفترنگ ابریشمی را به کمر میبستند و صبح روز سیزده پیش از طلوع خورشید به نیت بختگشایی، از پسربچه نابالغی میخواستند این کمربند را از کمر آنها باز کند.
در ساری دختران، صبح از خواب برمیخیزند و به نزدیکترین جوی خانهشان میروند، 7 بار از جوی آب میپرند و هر بار نیت خود را تکرار میکنند.
در خراسان و نواحی مرکزی ایران مانند خور، تاب بازی را «باد خوردن» میگویند و دختران خراسانی هنگام تاب خوردن ترانههایی میخوانند و به نیت بختگشایی، سبزههای نورسته بهاری یا شاخههای تازه درختان را به هم گره میزنند و میگویند: «سیزده به در، چارده به تو، سال دگه، خانه شو، هاکوت کوتو، هاکوت کوتو.» سپس مقداری شیرینی پای سبزهای که گره زدهاند میریزند و میروند.
درگناباد علاوه بر تاببازی، چوببازی و کشتی گرفتن نیز مرسوم است. در روز «سیزده به در» بچهها نیز به الک دولک، گرگم به هوا و الاغسواری میپردازند.
در کردستان هنگام بازگشت از صحرا، هرکس، سیزده سنگریزه برمیدارد و به پشت سر خود میاندازد تا نحوست سیزده به در را از خود دور کرده باشد.
در بیجار رسم است برای ناهار سیزده به در، معمولا کوفته میپزند و موقع بازگشت از صحرا هر زن و دختری سیزده سنگریزه برمیدارد و به پشتسر خود میاندازد تا نحسی سیزده را از خود دور کند. در روستای حسنآباد بیجار رسم است هر کس یک عدد تخممرغ به همراه خود برمیدارد و بعد از ظهر روز سیزده، تخممرغها را در یک ظرف میپزند و یک نفر به عنوان «اوستا»، تخممرغها را میشکند. در صورتی که تخم مرغ کسی خوب پخته باشد، میگویند خداوند حاجت و نیت او را برآورده کرده است و اگر دختر جوانی باشد، معتقدند تا سیزده به در سال آینده به خانه بخت خواهدرفت.
مردم یزد از صبح روز سیزدهم فروردین با شور و نشاط خاصی خود را برای مراسم سیزده به در آماده میکنند. بزرگترها و جوانان در دشت و صحرا به بازی چوگان میپردازند و دختران دمبخت سبزههای نورسته را بههم گره میزنند و میخوانند:
سیزده به در، چارده به تو، به حق پیر کدکدو
سیزده را کردم تو کدو، درش را بستم با جدو
دختران کرمانشاهی نیز در گذشته، عصر روز سیزده به در بالای گلدسته مسجد میرفتند و یک گردو به پایین میانداختند. اگر گردو میشکست بر این باور بودند که تا سال دیگر به خانه شوهر خواهند رفت.
عدهای از مردم، روز سیزده را در خانه میمانند و روز چهاردهم نوروز به تفریح و تماشای طبیعت میروند. در استانهای فارس و بروجرد، روز چهاردهم فروردین به دامن طبیعت میروند و با خود، سیزده تخممرغ پخته شده و سیزده گردو میبرند و ناهار، پلو با تخم مرغ و گردو میخورند و اگر از تخممرغ و گردوها چیزی باقی بماند، به منزل برنمیگردانند. بلکه آنها را خرد میکنند و در آب میریزند. زیرا بر این اعتقادند آوردن غذای روز چهارده به منزل موجب نحسی میشود.
در آذربایجان نیز در روز سیزده به در به صحرا میروند و سبزیهای تازه و سبزی شنگ (یلمیک) را میچینند و همراه سرکه و آبغوره و سکنجبین میخورند. دخترهای جوان هم به دور از چشم دیگران، سبزه گره میزنند و در راه بازگشت از صحرا، هفت سنگ از زمین برمیدارند و آنها را از روی دوش خود یکی از راست و دیگری از چپ، به پشت پرتاب میکنند و بر این باورند که با این کار درد و بلا و مشکلات خود را به کوه، صحرا و دشت و دمن میدهند و با خود به خانه نمیبرند.
آمنه حسنزاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: