راهی به سوی رهایی
چطور روان‌شناسی به کمک ترس‌ ما از حیوانات می‌آید؟

راهی به سوی رهایی

«فوبیا» یا هراس خاص، یکی از شایع‌ترین اختلالات اضطرابی در روان‌شناسی است که به‌ویژه وقتی با تجربه‌های ناخوشایند و آسیب‌زا همراه شود، می‌تواند زندگی روزمره فرد را به‌شدت تحت تأثیر قرار دهد. فوبیای حیوانات که در روان‌شناسی به آن «زوفوبیا» گفته می‌شود نمونه‌ای بارز از این نوع اختلال است.
کد خبر: ۱۵۲۱۵۱۰
نویسنده سمانه معماریان - مدرس دانشگاه و روان‌شناس
 
فردی که یک‌بار توسط حیوانی مانند سگ مورد حمله قرار گرفته یا دچار گازگرفتگی شده است، حتی پس از بهبود کامل جسمی، ممکن است همچنان درگیر ترس شدید و غیرمنطقی از آن حیوان باشد. این ترس نه‌تنها در حضور واقعی حیوان، بلکه حتی هنگام شنیدن صدای آن، دیدن تصویرش یا تصور موقعیتی مشابه فعال می‌شود. چنین وضعیتی سبب می‌گردد فرد مسیر زندگی خود را تغییر دهد، از مکان‌های عمومی دوری کند یا روابط اجتماعی‌اش محدود شود. درحقیقت، تجربه آسیب‌زا مثل یک «نقطه عطف» در ذهن فرد ثبت و واکنش‌های شدید اضطرابی او هنگام مواجهه با محرک مرتبط دوباره فعال می‌شود.
برای روشن‌تر شدن این موضوع، فردی را تصور کنید که در کودکی به‌طور ناگهانی توسط سگی گاز گرفته شده است. این تجربه تلخ و دردناک نه‌تنها آثار جسمی برجای گذاشته، بلکه در ذهن او تصویری دائمی از خطر ایجاد کرده است. سال‌ها بعد، با وجود این‌که شرایط واقعی متفاوت است و بسیاری از سگ‌ها خانگی و آرام هستند، فرد همچنان هنگام دیدن این حیوان دچار تپش قلب، لرزش بدن، تعریق و حتی احساس خفگی می‌شود. این واکنش‌ها از نظر روان‌شناسی «شرطی‌سازی» نامیده می‌شود، یعنی مغز ارتباطی نادرست میان محرک (سگ) و تهدید حیاتی برقرار کرده و هربار همان پاسخ اضطرابی را بازتولید می‌کند.
   
سازوکار شکل‌گیری فوبیا و پیامدهای آن
درک چگونگی شکل‌گیری فوبیا برای طراحی درمان مؤثر بسیار مهم است. از نگاه روان‌شناسان، سه مسیر اصلی در ایجاد فوبیای حیوانات نقش دارند: اول، تجربه مستقیم آسیب‌دیدگی که قوی‌ترین اثر را روی فرد دارد. دوم، یادگیری مشاهده‌ای، به این معنا که اگر کودکی ببیند والدینش از حیوانی وحشت دارند، ممکن است همان ترس را بدون تجربه مستقیم درونی کند. سوم، عوامل زیستی و شخصیتی است که برخی افراد را به‌دلیل حساسیت بیشتر سیستم عصبی یا زمینه‌های ژنتیکی، مستعد اضطراب شدید می‌کند.پیامدهای فوبیا صرفا محدود به لحظات مواجهه با حیوان نیست، بلکه کیفیت کلی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. فردی که از سگ می‌ترسد ممکن است حتی از رفتن به خانه دوستانی که این حیوان را دارند خودداری کند، پارک‌ نرود و مسیرهای طولانی‌تر را برای پرهیز از احتمال دیدن آن انتخاب کنند. این اجتناب مداوم، نه‌تنها دایره فعالیت‌های اجتماعی را کوچک می‌کند، بلکه موجب تقویت احساس ناتوانی و فقدان کنترل در فرد نیز می‌شود. با گذشت زمان، چنین وضعیتی می‌تواند به افسردگی، کاهش اعتمادبه‌نفس و انزوای اجتماعی منجر شود.
   
مسیرهای درمانی برای غلبه بر فوبیای حیوانات
با وجود شدت این مشکل، خوشبختانه فوبیا یکی از اختلالاتی است که پاسخ خوبی به درمان می‌دهد. در روان‌شناسی چند رویکرد اصلی برای درمان فوبیای حیوانات وجود دارد.
نخست، مواجهه‌درمانی تدریجی به‌عنوان یکی از مؤثرترین روش‌ها شناخته شده است. در این روش، درمانگر فرد را به‌تدریج و در محیطی کنترل‌شده با محرک ترس‌آور روبه‌رو می‌کند. این فرآیند ممکن است از مشاهده تصاویر آغاز شود، سپس با تماشای فیلم ادامه یابد، بعد به حضور در فاصله‌ای امن از حیوان واقعی برسد و درنهایت به تعامل مستقیم با حیوانی آرام و آموزش‌دیده بینجامد.مواجهه مداوم و تدریجی باعث می‌شود مغز یاد بگیرد که ارتباط میان حیوان و خطر قطعی نیست و به ‌مرور واکنش‌های شرطی خاموش می‌شوند.
روش دوم، شناخت‌درمانی است. در این روش، افکار تحریف‌شده و باورهای غیرمنطقی فرد شناسایی و اصلاح می‌شوند. کسی که یک‌بار مورد حمله سگ قرار گرفته ممکن است به‌طورکلی فکر کند «همه سگ‌ها خطرناکند» یا «هربار که سگ ببینم آسیب خواهم دید». درمانگر کمک می‌کند تا این افکار با باورهای واقع‌بینانه‌تر جایگزین شوند، مانند «بسیاری از سگ‌ها خانگی و بی‌خطرند و احتمال حمله بسیار پایین است». این تغییر نگرش به کاهش اضطراب و افزایش توانایی مواجهه کمک می‌کند.
علاوه‌براین، تکنیک‌های آرام‌سازی و کنترل اضطراب نقش مهمی دارند. تمرینات تنفس عمیق، ریلکسیشن عضلانی تدریجی و مدیتیشن می‌توانند در کاهش نشانه‌های جسمی اضطراب مؤثر باشند. فردی که می‌آموزد هنگام مواجهه با سگ به‌جای وحشت، نفس عمیق بکشد و عضلاتش را شل کند، به‌تدریج کنترل بیشتری بر واکنش‌هایش خواهد داشت.
در موارد شدید، روانپزشک ممکن است از درمان دارویی استفاده کند. داروهای ضداضطراب یا داروهای مهارکننده می‌توانند شدت علائم را کاهش دهند و به فرد کمک کنند تا بهتر از روان‌درمانی بهره ببرد. البته دارو به‌تنهایی کافی نیست و باید در کنار روش‌های روان‌شناختی به کار رود.
نهایتا، گروه‌درمانی و حمایت اجتماعی نیز می‌تواند مفید باشد. شنیدن تجربه‌های مشابه از دیگران و به‌اشتراک‌گذاشتن پیشرفت‌ها، احساس امید و انگیزه فرد را تقویت می‌کند و او را از تنهایی بیرون می‌آورد.
   
از ترس فلج‌کننده تا بازگشت به زندگی
داستان فردی که توسط سگ گاز گرفته شده و سال‌ها از حضور درهر محیطی که احتمال مواجهه با این حیوان درآن وجود دارد اجتناب کرده، نمونه‌ای واقعی از تأثیر فوبیا بر زندگی است. اما تجربه نشان داده که با استفاده از رویکردهای علمی روان‌شناسی می‌توان این چرخه ترس راشکست.مواجهه‌درمانی، شناخت‌درمانی،آموزش آرام‌سازی ودرمواردخاص دارودرمانی، ابزارهایی هستند که کمک می‌کنند فرد دوباره کنترل زندگی‌اش را به‌دست‌بگیرد. مهم‌ترین پیام این است که فوبیا قابل درمان است و افراد می‌توانند با کمک متخصصان، ترس‌های خود را پشت سر بگذارند و به زندگی طبیعی بازگردند. درک این واقعیت که تجربه تلخ گذشته الزاما به معنای تهدید دائمی نیست، کلید بازگشت به آرامش و آزادی روانی است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰